قیام با شمشیر
از اول تاریخ بشر تا حالا، دولتهای جائر را مقابلشان انبیا ایستاده بودند و علما ایستاده بودند. آنها عقلشان نمی رسید؟! خدای تبارک و تعالی که موسی را می فرستد که این شاهنشاه را از بین ببر، خدای تبارک و تعالی مثل من و شما نمی دانست قضیه را که نباید با شاه مخالفت کرد؟!.(126)
6 / 3 / 50
* * *
دینهای بزرگ پیامبران سابق و دین بسیار بزرگ اسلام در عین حالی که یک دستشان به کتابهای آسمانی و برای هدایت مردم، دست دیگر به اسلحه ها بود.(127)
2 / 6 / 58
* * *
[[page 52]] اشخاص هستند که اسلام را به مردم این طوری نمایش می دهند که اسلام آمده است که مردم را خواب کند، اسلام آمده است که طبقۀ مستضعف را خواب کند، تا بزرگها اینها را بخورند و اینها صدایشان درنیاید! غافل از اینکه تاریخ در کار هست؛ تاریخ هست. تاریخ اسلام که دیگر خیلی دور نیست. راجع به همۀ ادیان اینها می گویند. خوب، این تاریخ هست.
همۀ ادیان وقتی که شما ملاحظه بکنید، سران این ادیان که انبیا بودند، اینها از طبقۀ مستضعف قیام کردند و طبقۀ مستضعف را بر ضد قدرتها شوراندند.(128)
12 / 6 / 58
* * *
انبیا بنایشان بر این بود که دست به شمشیر نبرند الاّ برای آنها که علاجی ندارند جز شمشیر و فاسد می کنند جامعه را.(129)
4 / 11 / 59
* * *
نمی شود گفت پیغمبر یک شب و روز راحت خوابیده باشد. تمام زمان عمرش صرف این شد که با هر ترتیبی که می شود، با قرآن، با احادیث خودش، با کلمات خودش، با موعظه های خودش، [جامعه را اصلاح کند.] وقتی که می بیند نمی شود این، با شمشیر، با شمشیر می زند و اشخاصی [را] که می خواهند این جامعه را از بین ببرند و ملت را تباه بکنند، آن با شمشیر، وقتی نمی شود با بیّنه و میزان عمل کرد، با حدید عمل می کند.
ما همان ادعا [را] می کنیم که ما امت رسول الله هستیم و شیعۀ علی بن ابی طالب. ما باید مطالعه کنیم، ببینیم آنها چه کردند. شیعه این نیست که فقط بگوید من شیعه هستم، این است که ببیند چه کردند آنها، دنبال کند همان چیزهایی را که آنها کردند. پیغمبراکرم چقدر جنگ در زمان او واقع شد! برای اینکه اصلاح کند جامعه را، برای اینکه دست ستمکارها را کوتاه کند؛ دست این سرمایه دار چپاولگر را کوتاه کند، دست آن جبارهای
[[page 53]]ظالم را کوتاه کند؛ تمام عمرش مشغول این بود در مکه. به آنطور نمی توانست، به بینات و به میزان و به موعظه ها عمل می کرد تا وقتی که درصدد بود. نه اینکه نشسته بود همین طور؛ [در]صدد بود، آدم جمع می کرد تا وقتی که مدینه مهیا شد و ایشان هم آمدند مدینه. دیگر همه اش مسائل، مسائل جنگ بود و مسائل سیاست بود و اینها. اگر امت رسول الله هستیم، این رسول الله !.(130)
18 / 6 / 60
* * *
سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهایی که به ما می گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنی اینکه دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأی تمام انبیاست. انبیای عظام، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهی از منکر، به اَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بِأسٌ شَدیدٌ، «آٰخَر الدواءالکی»؛ بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخِرْ دواست.(131)
10 / 4 / 63
* * *
[[page 54]]