مقدمه

کد : 173863 | تاریخ : 26/07/1394

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم 

انما خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدی و ارید أن آمُرَ بالمعروف و أنهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدّی و ابی‎ ‎علی بن ابی طالب.‎[1]‎

‏    ‏‏بعثت پیغمبران و دعوت اولیای خدا و شهادت مردان حق... مقدمۀ گسترش توحید و‏‎ ‎‏تحصیل معرفت صحیح از خدا و عالم است،‏‎[2]‎‏ تمامی تعالیم انبیا و تهذیبها برای نجات‏‎ ‎‏بشر از تاریکیها و ورود انسان به نور است؛ و نور جز حق تعالی نیست.‏‎[3]‎

‏    ‏‏تربیت انسانهای موحّد و عارفان بحق، جز در جامعه ای که بر پایۀ عدالت و تقوا بنیان‏‎ ‎‏گذاشته شده باشد، حاصل نمی گردد. اسلام به تمامی آنچه در ایجاد و استمرار و اصلاح‏‎ ‎‏جامعۀ اسلامی و انسان مسلمان دخالت دارد، توجّه کرده است. واگذاری مردم به خود و‏‎ ‎‏برخورد نکردن در برابر کژیها و عدم تلاش برای تحقق راستیها، به معنای نابودی‏‎ ‎‏جامعۀ اسلامی است. تذکّر و تنبّه و توجّۀ همگانی و مسئولیت عمومی است که جامعه را‏‎ ‎‏اصلاح می کند، و از خطرها و گزندها محفوظ می دارد. بر پایۀ این حقیقت روشن است که‏‎ ‎‏«امر به معروف» و «نهی از منکر» در اسلام به عنوان یک تکلیف عمومی و نظارت‏‎ ‎‏همگانی واجب گشته است؛ این وجوب بر پایۀ ولایت زن و مرد مسلمان به یکدیگر قرار‏
‎[[page ا]]‎‏داده شده است.‏

‏     ولایت، نزدیکترین رابطۀ بین انسانهاست که بر دلسوزی و مسئولیت و وظیفه، تکیه‏‎ ‎‏دارد؛ ولیّ موظّف است که به امور «مولّی علیه» خود توجّه بکند و به رفع نیازها و اصلاح‏‎ ‎‏کار او بپردازد و زمینۀ رشد و پیشرفت شخص را فراهم سازد. مسلمانان به حکم آیۀ‏‎ ‎‏قرآن‏‎[4]‎‏ در جامعۀ اسلامی نسبت به یکدیگر از چنین نقش و وظیفه ای برخوردار هستند.‏

‏    ‏‏امر به معروف و نهی از منکر، موجب برپایی واجبات، بقای دین، گرفتن حق‏‎ ‎‏ستمدیده از ستمگر می شود. امر به معروف و نهی از منکر حقایق را روشن می سازد و‏‎ ‎‏بدعتها را از بین می برد و بدعتگذاران را رسوا می کند؛ و مانعی برای تحریف حقایق و‏‎ ‎‏دین می گردد.‏

‏     امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، به خلاف آنچه در اذهان جا گرفته و در برخی‏‎ ‎‏کتابها آمده است، فقط شامل موارد کوچک و محدود و منحصر به پندها و تذکّرات‏‎ ‎‏خصوصی و فردی نمی شود؛ بلکه گستره ای دارد که قیام امام حسین ـ علیه السلام ـ و‏‎ ‎‏شهادت و اسارت خاندان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ را برای برپایی حکومت‏‎ ‎‏حق و رسوایی ستمگران و غاصبان حکومت الهی در برمی گیرد.‏

‏     «امر به معروف و نهی از منکر شرعاً و عقلاً از مهمترین واجبات است، و اساسی‏‎ ‎‏است از اساسهایی که دین اسلام بر آن نهاده شده است، این دو موضوع از برترین‏‎ ‎‏عبادات و کاملترین طاعات، و دری از درهای جهاد، و دعوت به سوی حق، و راهی برای‏‎ ‎‏هدایت خلق و مقاومت در برابر گمراهی و باطل است».‏‎[5]‎

‏ ‏

مبحث امر به معروف و نهی از منکر در منابع و علوم اسلامی 

‏کتاب و سنّت، دو منبع اصلی اسلام، در بردارندۀ بیشترین سفارشها و تأکیدها دربارۀ این‏‎ ‎‏دو واجب می باشد. سیزده آیه در ‏‏قرآن مجید‏‏ به صراحت به آن اشاره دارد. در سنّت‏‎ ‎‏گفتاری و رفتاریِ پیغمبر (ص) و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ امر به معروف و نهی از منکر‏
‎[[page ب]]‎‏درخشش و روشنی بسزایی دارد؛ و در دعاها و زیارتهای رسیده از خاندان پیغمبر (ص)‏‎ ‎‏به آن توجّه شده است.‏‎[6]‎

‏ ‏

تفسیر و حدیث 

‏در تفسیر ذیل آیات امر به معروف و نهی از منکر، این بحث به تناسب تفاسیر آمده است‏‎ ‎‏و در کتابهای حدیث، روایات آن در ابواب مختلف و پراکنده دیده می شود.‏

‏     گروهی از محدّثین نظر به اهمیت آن، کتاب خاصّ یا باب ویژه ای را در مجموعۀ‏‎ ‎‏حدیثی خود به آن اختصاص داده اند، مانند:‏

‏     کلینی، محمد بن یعقوب (متوفّی، 329 ه . ق.)؛ در ‏‏فروع کافی‏‏؛ ج 5؛ «ابواب مختلف‏‎ ‎‏الامر بالمعروف والنهی عن المنکر».‏

‏     طوسی، محمد بن حسن (متوفّی، 460 ه . ق.)؛ ‏‏در تهذیب‏‏؛ ج 6؛ «باب الامر بالمعروف‏‎ ‎‏و النهی عن المنکر».‏

‏     حرّ عاملی، شیخ محمدحسن (متوفّی، 1104 ه . ق.)؛ در ‏‏وسائل الشیعة‏‏؛ ج 11؛‏‎ ‎‏«کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر».‏

‏     مجلسی، علامه محمد باقر (متوفّی 1111 ه . ق.) در ‏‏بحار الانوار‏‏؛ ج 100؛ «کتاب الامر‏‎ ‎‏بالمعروف و النهی عن المنکر».‏

‏     در مجامع حدیث اهل سنّت، کمتر باب مشخّصی به این موضوع اختصاص داده شده‏‎ ‎‏است، در ‏‏صحاح ستّه‏‏ و ‏‏مستدرک حاکم‏‏ بابی تحت این عنوان وجود ندارد؛ ولی در کتاب‏‎ ‎‏کنز العمّال‏‏ علی المتقی الهندی؛ جلد 3، «باب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر»، وجود‏‎ ‎‏دارد.‏

‏ ‏

علم کلام 

‏مبحث «امر به معروف و نهی از منکر» در کتابهای ‏‏کلام‏‏ و ‏‏ملل و نحل‏‏ نیز راه یافته است.‏
‎[[page ج]]‎‏علمای علم کلام، پس از پذیرش اتفاق در اصل وجوب، در کیفیت وجوب (سمعی یا‏‎ ‎‏عقلی) و شرایط آن بحث کرده اند. از جمله قاضی عبدالجبار همدانی اسدآبادی (متوفّی‏‎ ‎‏415 ه .ق.) در ‏‏الاصول الخمسة‏‏، به عنوان اصل پنجم آن را مطرح می کند، و ابن حزم ظاهری‏‎ ‎‏اندلسی (متوفّی 456 ه .ق.) در ‏‏المفصل فی الملل و الاهواء و النحل‏‏ در ذیل عنوان «الامر‏‎ ‎‏بالمعروف و النهی عن المنکر»، و خواجه نصیر محمد بن حسن طوسی (متوفّی 672‏‎ ‎‏ه .ق.) در ‏‏تجرید الاعتقاد‏‏، در پایان مقصد ششم به عنوان مسأله شانزدهم بحث آن را مطرح‏‎ ‎‏می سازد؛ و همچنین در کتابهای ‏‏مواقف، شرح مقاصد، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد‏‏، این‏‎ ‎‏بحث آمده است.‏

‏ ‏

اخلاق و عرفان 

‏امر به معروف و نهی از منکر، در کتابهای اخلاق و عرفان عملی نیز مورد توجّه واقع‏‎ ‎‏شده است، از جمله امام محمد غزالی (متوفی 505 ه .ق.) در ‏‏احیاء علوم الدین‏‏، ملا‏‎ ‎‏محمد محسن فیض کاشانی (متوفی 1091 ه .ق.) در ‏‏محجة البیضاء فی‏‎ ‎‏تهذیب الاحیاء‏‏، قاضی سعید قمی (متوفی 1103 ه .ق.) در ‏‏شرح توحید صدوق،‏‏ ملامحمد‏‎ ‎‏مهدی نراقی (1209 ه .ق.) و ملا احمد نراقی (متوفّی 1244 ه .ق.) در ‏‏جامع السعادات و‏‎ ‎‏معراج السعادة.‏

‏     ‏‏امام محمد غزالی، امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان کتاب نهم از بخش عادات‏‎ ‎‏مطرح می کند، و مباحث خود را در چهار باب می آورد: باب اوّل، وجوب امر و نهی و‏‎ ‎‏اهمیت و آثار آن؛ باب دوّم، ارکان و شرایط آن دو، و در آن به تفصیل در مورد حسبه و‏‎ ‎‏شرایط محتسب و وظایف آن بحث می کند؛ باب سوّم، منکرات مختلف را در مساجد،‏‎ ‎‏خیابانها و... مورد بحث قرار می دهد؛ باب چهارم، در امر امراء و حاکمان به معروف و‏‎ ‎‏نهی از منکر.‏

‏     مباحث دیگر کتابهای اخلاقی بیشتر همانند احیاء العلوم با تفاوتها و تهذیب و‏‎ ‎‏تلخیص می باشد.‏

‏ ‏


‎[[page د]]‎علم فقه

‏علم فقه، مهمترین جایگاه بحث امر به معروف و نهی از منکر بوده است، و فقهای‏‎ ‎‏مذهب اهل البیت ـ علیهم السلام ـ از گذشته، آن را یکی از مباحث فقهی برشمرده و‏‎ ‎‏درباره آن بحث کرده اند.‏

‏     در بررسی مهمترین آثار فقهی شیعه از قرن چهاردهم تا پانزدهم، نکاتی وجود دارد‏‎ ‎‏که در زیر به پاره ای از آنها به طور فشرده اشاره می کنیم:‏

‏      در تعدادی از کتابهای جامع فقهی، مبحث امر به معروف و نهی از منکر مطرح‏‎ ‎‏نشده است، مانند ‏‏مقنع‏‏ صدوق (ره)؛ ‏‏مبسوط‏‏ شیخ طوسی؛ ‏‏انتصار و ناصریات‏‏ سید‏‎ ‎‏مرتضی(ره)؛ ‏‏الغنیة‏‏ ابن زهرۀ حلبی؛ ‏‏الحدائق الناضرة فی فقه العترة الطاهرة‏‏ شیخ یوسف‏‎ ‎‏بحرانی (ره).‏

‏      در بیشتر کتابهای فقهی مبحث فوق به عنوان بابی از کتاب ‏‏الجهاد‏‏ آمده است، مانند‏‎ ‎‏الکافی فی الفقه، النهایة، المختصر النافع، قواعد الاحکام.‏

‏     ‏‏برخی بحث فوق را به عنوان کتاب مستقلّی تحت عنوان ‏‏امر به معروف و نهی از منکر ‏‏مثل‏‎ ‎‏المهذّب، کفایة الاحکام، جامع الشتات،‏‏ یا کتاب ‏‏الحسبة‏‏ مثل: ‏‏الدرس‏‏ آورده اند.‏

‏     در برخی از کتابها مانند ‏‏المراسم‏‏ در ابواب کتاب الحدود آمده و در ‏‏فقه الرضا‏‏ و برخی‏‎ ‎‏کتابهای دیگر به عنوان بابی از مباحث فقهی به آن پرداخته شده است.‏

‏      مطالب و حجم مباحث مطرح شده در تمام کتابها یکسان نیست، برخی فقط به‏‎ ‎‏ذکر روایتی و یا اشاره ای اکتفا کرده اند، مانند ‏‏ فقه الرضا، الوسیلة‏‏ و برخی با تفصیل بیشتر از‏‎ ‎‏آن بحث کرده اند، مانند ‏‏الکافی فی الفقه‏‏، ‏‏شرایع الاسلام.‏

‏     ‏‏ مباحث عمدۀ مطرح شده در کتابهای فقهی چنین است: اهمیّت امر به معروف و‏‎ ‎‏نهی از منکر با نقل روایات؛ تعریف معروف و منکر و اقسام آن؛ بحث کیفیت وجوب‏‎ ‎‏عقلی یا سمعی، عینی یا کفایی؛ اقسام امر و نهی واجب و مستحب و واجب و جایز؛‏‎ ‎‏بحث شرایط وجوب امر و نهی؛ مراتب سه گانۀ امر و نهی؛ بحث اجرای حدود در زمان‏‎ ‎‏غیبت، قضاوت فقها و رجوع به قاضیان جور.‏

‏      بیشتر فقها شرایط امر و نهی را چهار تا دانسته اند: علم، احتمال تأثیر، اصرار بر‏
‎[[page ه]]‎‏عمل، عدم مفسده. برخی شرط «منجزیّت معروف و منکر در حق فاعل» را بر آن‏‎ ‎‏افزوده اند.‏‎[7]‎‏ و عدّه ای تمکّن را پنجمین شرط دانسته اند.‏‎[8]‎‏ و مرحوم شیخ جعفر‏‎ ‎‏کاشف الغطاء شرایط را به چهارده تا می رساند، هر چند بسیاری از آنها قابل برگشت به‏‎ ‎‏چهار شرط اصلی و از فروع آن به حساب می آید.‏

‏      در بحث مراتب سه گانۀ قلب، زبان و دست نیز نکاتی قابل اشاره است که فقها به‏‎ ‎‏آن پرداخته اند، مانند بحث یکی بودن مرتبۀ قلب و زبان، یا خارج بودن مرتبۀ قلبی از‏‎ ‎‏مراتب امر و نهی، یا مرتبۀ اوّل را مرتبۀ غیر زبانی شمرده اند؛ نیاز اجازۀ امام و نایب امام‏‎ ‎‏در موارد منجر به قتل و جرح و مانند آن.‏

‏      در کتابهای ‏‏احکام القرآن‏‏ نیز بحث «امر به معروف و نهی از منکر» آورده شده‏‎ ‎‏است، راوندی در ‏‏فقه القرآن‏‏ به عنوان بابی از جهاد آن را ذکر می کند؛ و مقدّس اردبیلی در‏‎ ‎‏زبدة البیان‏‏ کتاب ویژه ای را به آن اختصاص می دهد.‏

‏      در بیشتر رساله های عملیۀ فارسی و عربی که در چند سدۀ اخیر نگاشته شده‏‎ ‎‏است، مانند ‏‏عروة الوثقی، وسیلة النجاة، توضیح المسائل ‏‏اثری از بحث امر به معروف و نهی از‏‎ ‎‏منکر نیست.‏

‏      مبحث امر به معروف و نهی از منکر از فروع لازم برخوردار نیست، فقط در‏‎ ‎‏زمانهای اخیر به برکت نهضت امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی، فروع متعدد طرح‏‎ ‎‏شده است. بیشترین فروع را در‏‏ تحریر الوسیله و مهذّب الاحکام فی مسائل الحلال و الحرام‏‎ ‎‏می توان مشاهده کرد.‏‎[9]‎


‎[[page و]]‎‏    ‏‏در سالهای اخیر آثار متعددی درباره امر به معروف و نهی از منکر نگاشته شده است‏‎ ‎‏که در آنها تحت تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی به مباحث مورد نیاز امروز‏‎ ‎‏توجّه گردیده است که ارائه فهرست آنها، فهرست دیگری را لازم دارد.‏

‏     در آثار مهمّ فقهی مذاهب اهل سنّت، مانند ‏‏الامّ‏‏، محمد بن ادریس شافعی؛ ‏‏المبسوط‏‏،‏‎ ‎‏سرخسی؛ ‏‏المغنی و شرحه‏‏، بابی درباره امر به معروف و نهی از منکر دیده نمی شود؛ ولی‏‎ ‎‏علمای اهل سنّت در کتابهای ‏‏الاحکام السلطانیة‏‏ درباره این بحث به عنوان «حسبه» بحث‏‎ ‎‏کرده اند که در حقیقت شکل اداری و تشکیلاتی اصل «امر به معروف و نهی از منکر» در‏‎ ‎‏حکومت اسلامی می باشد.‏

‏     ماوردی، حسبه را چنین تعریف می کند: «حسبه، امر به معروف است، زمانی که ترک‏‎ ‎‏آن آشکار شود و نهی از منکر است، وقتی که عمل به آن آشکار انجام پذیرد.»‏‎[10]‎‏ وی‏‎ ‎‏می نویسد: این کار بر محتسب به حکم ولایت و بر دیگران به عنوان واجب کفایی لازم‏‎ ‎‏است.‏

‏     ماوردی در اثر خود به بحث محتسب، و شرایط والی حسبه، و اقسام معروف و منکر‏‎ ‎‏می پردازد و دامنۀ معروفها و منکرها را در بسیاری از شئون فردی و اجتماعی گسترش‏‎ ‎‏داده و آن را شامل بسیاری از امور سیاسی و اجتماعی می گرداند. ابی یعلی محمد بن‏‎ ‎‏حسین الفرّاء حنبلی (متوفّی، 458 ه .ق.) نیز مباحثی را همانند ماوردی در‏
‎[[page ز]]‎‏الاحکام السلطانیة‏‏ خود می آورد.‏

‏ ‏

امام خمینی (س) و امر به معروف و نهی از منکر

‏حضرت امام خمینی (س) که بحق باید ایشان را احیاگر این دو واجب الهی در سدۀ‏‎ ‎‏معاصر دانست، در عمل و قول به احیای آن همّت گماشتند. دستنویس سال 1363 ه .ق.‏‎ ‎‏و کتاب ‏‏کشف اسرار‏‏ ایشان در سال 1323 شمسی نمونه های بارزی از عمل ایشان به این‏‎ ‎‏واجب الهی در سالهای دور محسوب می شود؛ و حرکت عظیم انقلاب اسلامی نیز‏‎ ‎‏مصداق روشنی از اقدام ایشان به این فریضۀ الهی می باشد.‏

‏     امام با نگرش وسیعی که به این موضوع داشته اند و آن را فراتر از چند پند و تذکّر‏‎ ‎‏خصوصی و در موارد محدود و جزئی می دانسته اند، در آثار فقهی خود و در تمامی‏‎ ‎‏دستورات و فرامین انقلاب، و سپس در جمهوری اسلامی به احکام و لوازم امر و نهی‏‎ ‎‏ملتزم، و موارد ضروری را به مردم و سردمداران گوشزد می کرده اند. بنابراین، علاوه بر‏‎ ‎‏آنچه از ایشان به عنوان خاصّ در این موضوع نگاشته شده است، می توان دیدگاهها و‏‎ ‎‏نظرهای ایشان را از سخنان و پیامها و کارهای ایشان استخراج کرد. اثر حاضر با این‏‎ ‎‏نگرش به جمع آوری مطالب پرداخته و از این راه توانسته است نکات بسیاری را که در‏‎ ‎‏آثار فقهی فقیهان، و حتّی حضرت امام به آن اشاره نشده است، در منظر دید محققان و‏‎ ‎‏علاقه مندان قرار دهد.‏

‏     مباحث امر به معروف و ملحقات آن و فتاوای ایشان را در آثار فقهی امام می توان از‏‎ ‎‏رسالۀ فی التقیة‏‎[11]‎‏، ‏‏المکاسب المحرمة‏‎[12]‎‏ در بحث «حکم المبیع اذا بیع ممن یصرفه‏‎ ‎‏فی الحرام» و ‏‏تحریر الوسیلة‏‏ و ‏‏استفتائات‏‏ به دست آورد.‏

‏     بی شک مهمترین اثر ایشان در امر به معروف و نهی از منکر، کتاب الامر بالمعروف و‏‎ ‎‏النهی عن المنکر، ‏‏تحریر الوسیله‏‏ است که در سال 1384 ه .ق. به نگارش در آمده است.‏‎ ‎‏حضرت امام در نگارش ‏‏تحریر الوسیله‏‏ که بازنویسی کتاب ‏‏وسیلة النجاة‏‏، سید ابوالحسن‏
‎[[page ح]]‎‏اصفهانی (ره)، (متوفّی 1365 ه .ق.). می باشد، کتاب امر به معروف و نهی از منکر را بر‏‎ ‎‏آن افزوده اند و در متن سید (ره) مانند دیگر رساله های عملیه اخیر، این بحث وجود‏‎ ‎‏ندارد و در تعلیقات دیگران بر ‏‏وسیله‏‏ مانند تعلیقه آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی (ره)‏‎ ‎‏نیز اثری از این مبحث دیده نمی شود.‏

‏     امام در این اثر، همان نظم و ترتیب رایج در کتابهای فقهی مانند ‏‏شرایع الاحکام‏‏ را‏‎ ‎‏برگزیده اند؛ ولی افزایشهای فراوانی در فروع دارند که تا زمان تألیف این اثر بی سابقه‏‎ ‎‏است.‏

‏     در اینجا توجّه خوانندگان را به اشاره ای گذرا به مباحث تحریر و برخی دیدگاههای‏‎ ‎‏فقهی ایشان، جلب می نماییم:‏

‏      امر و نهی را به واجب عقلی و شرعی و عینی و کفایی تقسیم می نمایند، و اصل‏‎ ‎‏وجوب امر و نهی را عقلی می دانند؛‏‎[13]‎‏ و به کفایی بودن آن حکم می کنند.‏

‏    ‏‏ امر و نهی را مولوی می دانند؛ ولی به توصّلی بودن قائل می شوند و قصد قربت را‏‎ ‎‏در آن شرط نمی دانند.‏

‏      از فرعهای مهمّی که در اینجا مطرح می کنند: لزوم اجتماع افراد برای برپایی‏‎ ‎‏معروف و یا از بین بردن منکر است.‏

‏      علم را از شرایط وجوب نه واجب می شمرند؛ ولی یادگیری احکام و شرایط امر و‏‎ ‎‏نهی را واجب می دانند.‏

‏      ایشان با اینکه شرط تأثیر را می پذیرند، ولی علم به عدم تأثیر را ساقط تکلیف‏‎ ‎‏می دانند؛ و حتّی ظنّ به عدم تأثیر را موجب سقوط تکلیف نمی شناسند.‏

‏      با طرح فروع مختلف، دامنۀ تأثیر را گسترش می دهند و صرفاً آن را منحصر به‏‎ ‎‏تأثیر آنی و شخص مخاطب نمی دانند؛ بلکه تأثیر در آینده، تأثیر در دیگران، روشن شدن‏‎ ‎‏حقایق، رفع اتهام سازشکاری از علما و... را از موارد تأثیر می شمرند.‏

‏      در موارد زیان و ضرر فقط به زیانهای شخص آمِر و ناهی توجّه نمی کنند؛ بلکه‏‎ ‎‏زیانهای ترک آن بر اسلام و مسلمانان را مورد عنایت قرار می دهند و در موارد مهمّ مثل‏
‎[[page ط]]‎‏حفظ اسلام و احکام اسلامی تحمّل ضرر تا جان دادن را جایز، بلکه واجب می دانند.‏

‏      ایشان در فروع به وظایف علما و بزرگان در مقابلۀ با بدعتها، تأیید ستمگران، هتک‏‎ ‎‏دین و علما و ... توجّه می کنند.‏

‏      امام بر عدم جواز و همکاری با ستمگران (جز در موارد خاصّ) فتوا می دهند، و‏‎ ‎‏هرگونه رابطه با بیگانگان را که موجب سلطۀ غیر مسلمانان بر مسلمانان در امور فرهنگی‏‎ ‎‏و سیاسی و اقتصادی بشود، حرام می دانند و نفی می کنند.‏

‏      امام با اینکه اذن فقیه را در موارد ضَرب و جرح و قتل واجب می دانند؛ ولی آن را‏‎ ‎‏در موارد مهمّ و فوری ساقط می کنند.‏

‏      ایشان در مبحث امر به معروف، به پذیرفتن مسئولیتهای سیاسی از حاکمان‏‎ ‎‏ستمگر، ولایت فقها در زمان غیبت، تولّی امور قضا و حدود و دیات در حکومتهای‏‎ ‎‏طاغوتی و عدم جواز رجوع به حاکمان و قاضیان جور، اشاره دارند.‏

‏      امام، تقیه را در موارد مهم حرام می شمرند.‏

‏     و ...‏

ویژگیهای این مجموعه

‏1. این مجموعه که در گروه معارف اسلامی حوزۀ معاونت پژوهشی مؤسّسه تنظیم و نشر‏‎ ‎‏آثار امام خمینی (س) استخراج و تنظیم شده است، مشتمل بر سه بخش است:‏

‏     بخش اوّل، «کلیات» که دارای چهار فصل است: اهمیت و آثار، وجوب امر به معروف‏‎ ‎‏و نهی از منکر، معروفها، منکرها.‏

‏     در فصل معروفها و منکرها سعی شده است مواردی را که امام در زمان حاضر و در‏‎ ‎‏جامعۀ ما معروف و یا منکر می شناسند، به خوانندگان معرّفی شود.‏

‏     بخش دوّم، شرایط چهارگانه: علم، احتمال تأثیر، اصرار بر گناه، عدم وجود مفسده‏‎ ‎‏می باشد.‏

‏     بخش سوّم، مراتب سه گانه: مرتبۀ غیر زبانی، مرتبۀ امر و نهی زبانی، مرتبۀ اقدام و‏‎ ‎‏انکار عملی به علاوۀ رعایت مراتب در امر و نهی بحث شده است.‏

‏     2. فهرست تفصیلی، فهرست مآخذ کلام امام و فهرست منابع متن و پاورقیها در پایان‏
‎[[page ی]]‎‏این مجموعه آورده شده که راهنمای مناسبی برای دسترسی به مطالب و مآخذ مورد نیاز‏‎ ‎‏محققان است.‏

‏     3. در تنظیم این مجموعه کوشیده ایم، عبارتها را با توجه به پیام صریح و اصلی آنها در‏‎ ‎‏ذیل نزدیکترین عنوان انتخابی بیاوریم و حتی الامکان از تکرار آنها در دیگر عنوانها‏‎ ‎‏خودداری کنیم. بنابراین، برای دریافت کلیه دیدگاههای امام درباره یک موضوع نمی توان‏‎ ‎‏به موارد ذکر شده ذیل همان عنوان اکتفا کرد، و مراجعه به دیگر عنوانهای مجموعه‏‎ ‎‏اجتناب ناپذیر است.‏

‏     4. برای هر یک از قطعات منتخب، عنوانی را برگزیده ایم که عین عبارت حضرت‏‎ ‎‏امام نیست، در عین حال، سعی شده است از مطالب داخل هر قطعه برداشت شود.‏‎ ‎‏بنابراین، می توان این جمله های انتخابی را به حضرت امام نسبت داد و لازم است‏‎ ‎‏محققان در نقل مطالب آن دقت لازم مبذول فرمایند.‏

‏     5. حتی الامکان سعی شده، مطالب برگرفته از غیر ‏‏تحریر الوسیله و استفتائات ‏‏ در ذیل هر‏‎ ‎‏عنوان به ترتیب تاریخ اثر آورده شود.‏

‏     6. هر یک از متون منتخب به تناسب موضوع و تاریخ با علامت «***» از یکدیگر‏‎ ‎‏تفکیک شده و از ابتدا تا انتهای مجموعه به ترتیب شماره گذاری شده اند. فهرست مآخذ‏‎ ‎‏در پایان مجموعه که بر اساس شماره قطعات منتخب تنظیم گردیده، تاریخ، مخاطبان و‏‎ ‎‏آدرس مطالب را نشان می دهد.‏

‏     7. تمام متن کتاب ‏‏الامر بالمعروف و النهی عن المنکر‏‏ به فارسی بازگردانده شده و در جایگاه‏‎ ‎‏مناسب خود استفاده شده است، بنابراین متون ‏‏تحریر ‏‏عین عبارات حضرت امام نمی باشد، بلکه‏‎ ‎‏ترجمۀ آن است؛ و هر چند در ترجمۀ آن نهایت تلاش را به کار برده ایم، ولی خالی از نقص‏‎ ‎‏نیست، یادآوریهای اصلاحی و تکمیل کنندۀ محققان مورد امتنان و تشکر می باشد.‏

‏     ‏‏در پایان، لازم می دانیم از کلیه افرادی که ما را در تهیه این مجموعه یاری داده اند‏‎ ‎‏بویژه از تلاشهای جناب حجت الاسلام والمسلمین عالمی تشکر کنیم.‏

‏ ‏

ستاد تنظیم آثار موضوعی

‏مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (س)‏

‎[[page ک]]‎

  • )) بحار الانوار؛ ج 44، ص 329.
  • )) صحیفۀ امام؛ ج 20، ص 16ـ17.
  • )) همان؛ ج 19، ص 284.
  • )) توبه  /  71.
  • )) کاشف الغطاء، محمد حسین؛ اصل الشیعة و اصولها؛ ص 251.
  • )) برای نمونه به زیارت جامعۀ کبیره و زیارت امیرالمؤمنین و امام حسین و امام رضا ـ علیهم السلام ـ مراجعه شود.
  • )) حکیم، محسن؛ منهاج الصالحین؛ بحث شرایط امر به معروف و نهی از منکر.
  • )) ابی صلاح الحلبی؛ الکافی فی الفقه؛ الفرض الثانی هو الامر بالمعروف والنهی عن المنکر.
  • )) همان گونه که در متن اشاره شد فقهای شیعه در طول دوازده قرن بحث امر به معروف و نهی از منکر را در کتابهای خود آورده اند، در زیر فهرست مهمترین آثار فقهی شیعه که مورد بررسی قرار گرفته است برای اطلاع و تحقیق بیشتر آورده می شود:1. فقه الرضا؛ منسوب به امام رضا(ع) یا علی بن بابویه قمی (متوفی 328 ه .ق.).2. محمد بن علی بن بابویه (صدوق)؛ الهدایة بالخیر؛ (متوفی 381 ه .ق.).3. محمد بن نعمان (مفید)؛ المقنعة؛ (متوفی 413 ه .ق.).4. ابی صلاح حلبی؛ الکافی فی الفقه؛ (متوفی 447 ه .ق.).       5. محمد بن حسن طوسی؛ النهایة؛ (متوفی 460 ه .ق.).6. محمد بن حسن طوسی؛ الجمل و العقود؛ (متوفی 460 ه .ق.).7. حمزة بن عبدالعزیز دیلمی؛ المراسم؛ (متوفی 463 ه .ق.).8. ابن برّاج؛ المهذّب؛ (متوفی 481 ه .ق.).9. سعید بن عبدالله الراوندی؛ فقه القرآن؛ (متوفی 573 ه .ق.).10. محمد بن ابن حمزة طوسی؛ الوسیلة.11. سلمان بن الحسن الصهرشتی؛ اصباح الشیعة بمصباح الشریعة.12. محمد بن منصور بن احمد بن ادریس حلّی؛ السرائر؛ (متوفی 598 ه .ق.).13. حسن بن ابی المجد الحلبی؛ اشارة السبق الی معرفة الحق.14. نجم الدین جعفر بن حسن حلّی (محقّق حلّی)؛ المختصر النافع؛ (متوفی 676 ه .ق.).15. محقق حلی؛ شرایع الاسلام؛ (متوفی 676 ه .ق.).16. حسن بن یوسف حلّی (علامۀ حلی)؛ تذکرة الفقهاء؛ (متوفی 726 ه .ق.).17. علاّمۀ حلّی؛ قواعد الاحکام.18. علاّمۀ حلّی؛ تبصرة المتعلمین.19. علاّمۀ حلّی؛ ارشاد الاذهان.20. علاّمۀ حلّی؛ تحریر الاحکام.21. محقق آبی (حسن بن ابی طالب)؛ کشف الرموز فی شرح المختصر النافع؛ (متوفی 726 ه . ق.).22. محمد بن الحسن (فخر المحققین)؛ ایضاح الفوائد فی شرح القواعد؛ (متوفی 771 ه .ق.).23. محمد بن مکی عاملی (شهید اوّل)؛ الذکری؛ (متوفی 786 ه .ق.).24. محمد بن مکی عاملی (شهید اوّل)؛ الدروس؛ (متوفی 786 ه .ق.)25. محمد بن مکی عاملی (شهید اوّل)؛ اللمعة الدمشقیة؛ (متوفی 786 ه . ق.).26. جمال الدین مقداد بن عبدالله الحلّی؛ التنقیح الرابع لمختصر الشرایع؛ (متوفی 826 ه .ق.).27. جمال الدین مقداد بن عبدالله الحلّی؛ کنزالعرفان فی فقه القرآن؛ (متوفی 826 ه .ق.).28. ابن فهد حلّی؛ المهذب البارع فی شرح المختصر النافع؛ (متوفی 841 ه .ق.).29. علی بن عبد العالی کرکی؛ جامع المقاصد فی شرح القواعد؛ (متوفی 983 ه .ق.).30. زین الدین بن نورالدین (شهید ثانی)؛ مسالک الافهام؛ (متوفی 966 ه .ق.).31. زین الدین بن نورالدین (شهید ثانی)؛ روضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة؛ (متوفی 966 ه .ق).32. ملا احمد اردبیلی؛ مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشاد الاذهان؛ (متوفی 993 ه .ق.).33. محمد بن حسین عاملی (شیخ بهائی)؛ جامع عباسی؛ (متوفی 1030 ه .ق.).34. محقق سبزواری؛ کفایة الاحکام؛ (متوفی 1090 ه .ق.).35. محقق سبزواری؛ ذخیرة المعاد.36. میرزا قمی؛ جامع الشتات؛ (متوفی 1231 ه .ق.).37. شیخ جعفر کاشف الغطاء؛ کشف الغطاء؛ (متوفی 1228 ه .ق.).       38. شیخ محمد حسن؛ جواهر الکلام؛ متوفی 1266 ه .ق.).39. آقا ضیاءالدین عراقی؛ شرح تبصرة المتعلمین؛ (متوفی 1361 ه .ق.).40. سید محسن حکیم؛ منهاج الصالحین؛ (متوفی 1390 ه .ق.).41. سید احمد خوانساری؛ مدارک الاحکام؛ (متوفی 1405 ه .ق.).42. سید عبدالله شیرازی؛ ذخیرة الصالحین؛ (متوفی 1405 ه .ق.).43. سید ابوالقاسم خویی؛ منهاج الصالحین؛ (متوفی 1413 ه .ق.).44. سید محمد رضا گلپایگانی؛ جامع المسائل؛ (متوفی 1415 ه .ق.).45. سید عبدالاعلی سبزواری؛ مهذّب الاحکام فی المسائل الحلال والحرام؛ (متوفی 1416 ه .ق.).46. روحانی، صادق؛ فقه الصادق.47. نوری، شیخ حسین؛ امر به معروف و نهی از منکر.48. خرازی، محسن؛ الامر بالمعروف و النهی عن المنکر.
  • )) الاحکام السلطانیة؛ ص 299.
  • )) نگارش، 1373 ه .ق.
  • )) نگارش، 1380 ه .ق.
  • )) المکاسب المحرمة؛ ج 1، ص 136.

انتهای پیام /*