امام خمینی (ره): من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با‏‎ ‎‏بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام.

بسیج، لطف جلیه خداوند تعالی

کد : 173928 | تاریخ : 03/09/1397

‏در آغازین سال پیروزی انقلاب اسلامی، حوادث پر التهاب موجود کشور، ضرورت بسیج همگانی ملت برای دفاع از کیان انقلاب و امنیت کشور در برابر ناآرامی‌های برساخته توسط دشمنان انقلاب را بیش از پیش نمایان ساخت. در چنین شرایطی بنیان گذار جمهوری اسلامی ‏حضرت امام خمینی (ره) فرمان تشکیل بسیج مستضعفین را  در 5 آذر 1358 صادر فرمودند‏.‏‏ ضمن گرامیداشت مجاهدتها و ایثارگری های همه رزمندگان اسلام به روح بلند ‏‏شهدای بسیج و امام بسیجیان ‏‏درود فرستاده و توجه خوانندگان محترم را به خاطرات ذیل جلب می نماییم.‏

‏ ‏

C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\basij5.jpg

‏ ‏

در مرحله ای از عملیات کربلای 5، در غرب کانال ماهی و شرق بصره، ‏‎‎‎نیروهای لشکر 21 حضرت رسول (ص) تحت فشار شدیدی قرار داشتند. ‏‎‎‎تعداد مجروحین و شهداء نسبتاً زیاد بود. گرچه مدت تقریباً دو ماهی بود که ‏نیروها به مرخصی نرفته و سختی های زیادی را متحمل شده بودند، اما پایمردی و تلاش آنها بسیار قابل تحسین بود. به پاداش این کار رزمندگان،‎‎‎‎‎‎‏ ترتیب ملاقاتی با حضرت امام برای آنها داده شد. جریان کار از این قرار بود که روز پنجم فروردین 1366 توسط حاج سید احمد آقا و آقای توسلی درخواست خود را مطرح کردیم. تعطیلات عید نوروز بود و همه در حال ‎‎‏ استراحت. ملاقاتهای رسمی هم همه تعطیل بود. با همه اینها وقتی که حضرت امام با درخواست ملاقات رزمنده ها مواجه شدند، با آغوش باز پذیرفتند. این همه لطف و محبت نسبت به رزمنده ها برای ما هم بسیار تعجب آور بود. ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎

C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\basij6.jpg

‏ ‏

‏خلاصه روز ششم فروردین خدمت ایشان رسیدیم. گزارش اوضاع و احوال ‏‎‎‎لشکر و آمادگی بسیجی ها و سپاهیان را برای ایستادگی و جانبازی به ‏حضورشان ارائه کردیم. آن بزرگوار بسیار خوشحال شده و لطف و محبت ‏‎‎‎خاصی ابراز داشتند.  ‏

‏ ‏


C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\basij2.jpg

‏ ‏

عشق و علاقه بین امام و رزمندگان دو طرفه بود و با هر دیدار امام گویی ‏جانی تازه در کالبدها دمید می شد و تمام خستگی ها از تنها زدوده می گردید.‎‎‎‏ در جبهه و در کوران عملیات و در هر حالت اگر رزمندگان کسی را می دیدند‏‎‎‎‎‎‎‏ که احتمال می دادند به ملاقات حضرت امام برود، سلام خود را به حضور آن بزرگوار تقدیم می داشتند و دیگر ذکری و حرفی از خانواده های خود نداشتند.  ‏

‎ ‎

‏منبع: کتاب امام و دفاع مقدس، ص: 137، خاطره ای از سردار محمد کوثری‏

‏*********‏

‏ ‏‏نامه یک دانش آموز‏

بسمه تعالی ‏

‏‏‏ با سلام و درود فراوان بر امام بزرگوار عزیز، بنده یک دانش آموز دبیرستان هستم ‏‎‎‎‎ که دو ماه پیش در یک مسابقۀ دو شرکت کردم و نفر اول شدم. برای پدرم که در جبهۀ جنگ بود این پیروزی خودم را نوشتم و پدرم که از طرف‏ بسیج ‏مبلغ ‏‎‎‎ششصد تومان پول برای مساعده به او داده بودند، مبلغ پانصد تومان را به عنوان جایزه برای من فرستاد. بنده هم این پول را خدمت شما می فرستم که دوباره ‏‎‎‎‎‎‎‎‎‏ خرج جنگ علیه کفر شود. ‏

‏ ‏

C:\Users\e.taghizadeh\Desktop\basij3.jpg

‏ ‏

امام عزیز اگر در صدر اسلام سربازها آب را به دیگری تعارف می کردند ما هم ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ حاضریم نان خود را به همدیگر تعارف کنیم و بدهیم. ان شاءالله مورد قبول گردد. ‏

‏ ‏‏                                                                                                                                                                              محمد چراغی، دانش آموز سال سوم دبیرستان ‏

‏   ‏

‏ ‏ ‏بسمه تعالی  ‏

برادر عزیز نامۀ شما رسید. مبلغ مذکور را قبول کردم و فرستادم ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ برای شما و من عوض شما به جبهه خدمت می کنم. ان شاءالله ‏موفق باشید ‏.

                                                                                                                                                                             ‏ ‏ ‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‏ ‏‎‎‎‎ 

‎‎‎

‏ ‏‎‎‎‏منبع: کتاب‏ ‎‏پدر مهربان، ص: 140-139‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎


انتهای پیام /*