بازگشایی مجدد بازار، ادارات و سازمانها

با پیام های امام خمینی، اعتصابات پایان یافت و مردم در سراسر کشور با شادابی و روحیه‏ ای افزون آماده بازسازی کشور می‏ شدند.

کد : 42554 | تاریخ : 28/11/1398

شش روز از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می‏ گذشت. بسیاری از سران و همدستان رژیم گذشته دستگیر شدند و چهار تن از مشهورترین ژنرال های شاه که در تحکیم رژیم پهلوی و کشتار مردم طی سالهای حکومت محمدرضا شاه، نقش اساسی داشتند به حکم دادگاه انقلاب اسلامی به مرگ محکوم شدند. چهار ژنرال اعدام شده در آخرین لحظه ‏ها نیز هر یک به گونه ‏ای گناه تمام جنایت ها را به گردن شاه انداختند و خود را بی‏ گناه دانستند. سپهبد نصیری که سالیان دراز بر یکی از مخوف ‏ترین سازمانهای پلیسی یعنی ساواک حکومت کرده و هزاران نفر به خاطر دفاع از حق در زندانها تحت شکنجه مأموران او قرار گرفتند و بسیاری نیز به شهادت رسیدند در پاسخ این پرسش که: «می‏ گویند، شما در جنایات چندین ساله رژیم، نقش مهمی داشته ‏اید» اظهار داشت: «والله‏ من شخصاً هرگز دخالتی نداشته‏ ام(!) دخالت ها را آنهایی داشته‏ اند که رفته ‏اند.»!

نصیری حتی در آخرین لحظه‏ های عمر، حاضر نبود حقیقت را بگوید و درباره وجود شکنجه ‏گاه ها و اعمال شکنجه در ساواک گفت: «این را [وجود شکنجه] من اطلاع نداشتم و باور هم نمی‏ کردم(!) تا اینجا که آمدم با چند نفر از این آقایان، بحث کردم. اینها آمدند اینجا صحبت کردند، آشنا شدم. استنباط می‏ کنم که یک چیزهایی بوده که من متأسفانه متوجه نشده‏ ام»! سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران که تظاهرات مردم تهران بارها به فرمان او به خاک و خون کشیده شده بود گفت: «من از بالا دستور می‏ گرفتم»(!) سرلشکر رضا ناجی، فرماندار نظامی اصفهان که در قساوت قلب از دیگر امرای ارتش شاه معروفتر بود، در حالی که از صدور حکم اعدام خود، آگاهی یافته بود، با انکار جنایت هایی که در مدت فرمانداری نظامی اصفهان مرتکب گردیده، گفت: «من به هیچ وجه، قساوت قلب ندارم(!) در تمام مدتی که فرماندار نظامی اصفهان بودم، تا توانستم به مردم خدمت کردم و این کارها [کشتار مردم] را عوامل ساواک کردند»(!) سرلشکر منوچهر خسروداد، فرمانده هوانیروز که تظاهرکنندگان بی‏ دفاع را از هلی‏ کوپتر به رگبار گلوله بسته بود گفت: «من بی‏ گناهم، مسئول همۀ جنایات شاه است»(!) (روزنامه کیهان، ۲۸ بهمن ۱۳۵۷)

در همین روزها تهران تقریباً چهره عادی خود را باز یافته بود و ادارات، بانکها و سازمان های دولتی، به کار خود ادامه می‏ دادند و پاسداران کمیته‏ های انقلاب، نظم شهر را در تمام ساعات شبانه روز برعهده داشتند، در برخی شهرها، حوادث غیر مترقبه و ناگواری روی داد. از جمله، در حمله مردم سنقر کلیایی به شهربانی این منطقه، ۱۰ نفر کشته و ۱۵ تن زخمی شدند. چند ساعت بعد، پایگاه شهربانی به دست مردم سقوط کرد. در حادثه دیگری در نقده نیز مأموران به سوی مردم که تظاهرات آرامی کرده بودند تیراندازی کردند که در نتیجه ۱۱ نفر شهید و ۲۰ نفر مجروح شدند. (روزنامه کیهان، صفحه ۷، مورخ ۲۸ / ۱۱/ ۵۷)

تبریز به رغم گذشت شش روز از پیروزی انقلاب، هنوز ناآرام بود و صدای تیراندازی پراکنده در خیابانهای آن به گوش می‏ خورد. برای جلوگیری از حوادث احتمالی، جوانان انقلابی شهر در دسته‏ های گوناگون به سنگربندی خیابانها و کوچه ‏ها پرداختند و نظم شهر را به عهده گرفتند. (روزنامه کیهان، صفحه ۸، مورخ ۲۸/۱۱/۵۷)

این در حالی بود که امام خمینی برای شروع کار واحدهای ارتش، پلیس، ژاندارمری و ادارات دیگری که از چند روز پیش، تعطیل شده بودند، از علما و روحانیون خواست تا در مراسم افتتاح مجدد این مراکز شرکت کنند. (متن اطلاعیه امام خمینی در صفحه ۶ روزنامه کیهان ۲۸ / ۱۱/ ۵۷ به چاپ رسیده است.)

بازار بزرگ تهران نیز که مدت چهار ماه در اعتصاب به سر می‏ برد از روز بیست و هشتم بهمن ماه ۱۳۵۷ آغاز به کار کرد و کسبه و تجار، مغازه‏ های خود را گشودند و میان مردم گل و شیرینی پخش کردند کارکنان شرکت واحد نیز از سحرگاه این روز بر سر کار خود حاضر شدند. بانک های ایران از روز بیست و هشتم بهمن ماه، پس از چهار ماه اعتصاب، فعالیت خود را آغاز کردند با گشایش مجدد بانکها بازاریان و اصناف تهران، جلوی محوطه بانک ملی در خیابان فردوسی حضور یافتند و دهها سبد گل برای کارکنان اعتصابی بانک هدیه آوردند. هر چند، انقلاب در نخستین مرحله به پیروزی رسیده بود، هنوز تا تحقق هدف های ملت و رهبری راه زیادی در پیش بود، از اینرو، امام خمینی در سخنان خویش مردم را به کرات به «وحدت کلمه» دعوت می‏ کردند و از قشرهای گوناگون در هر مقامی که بودند، اعم از «علما»، «روشنفکران» و «متفکرین» می‏ خواستند تا در برابر آینده کشور، خود را مسئول احساس کنند.

امام خمینی در دیدار اعضای «گروه پژوهش های ملی اجتماعی» طی سخنانی به مردم نوید دادند: «نهضتی که ملت به خواست خدا وحدت پیدا کرده است پیروز خواهد شد.» (صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۱۷۳)

انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسیده بود، دشمنان انقلاب گریخته بودند اما کشوری از خود به جای نهاده بودند که به گفته امام «اینها از مغول به ما بدتر کردند برای اینکه مغول به فرهنگ ما دیگر کار نداشت. مغول آمد یک چپاولی کرد و گذشت و رفت... اینها پنجاه سال بر ما حکومت کردند، حکومت جابرانه کردند و همه [هستی]مان را از دست دادیم به واسطۀ آنها.» (همانجا)

انقلاب دژهای استبداد را یکی پس از دیگری فتح می‏ کرد. سرسپردگان رژیم و آنانی که دست هایشان به خون انقلابیون آغشته بود دستگیر و به دادگاه های انقلاب، تسلیم می‏ شدند. ۲۱ تن از جنایتکاران به حکم دادگاه انقلاب، به اعدام محکوم شده و در انتظار مجازات بودند. از سوی دیگر، دانشگاه ها و مدارس عالی، بازگشایی می‏ شدند و دانشجویان و دانش ‏آموزان، خود را برای حضور در کلاس های درس، آماده می‏ کردند. ادارات و سازمانها و ارگانهایی که از چهار ماه پیش در اعتصاب بودند، بازگشای می‏ شدند و امام خمینی با صدور پیامی اعلام کرد: «به عموم کارمندان و کارگران شرکت نفت ـ پس از تشکر فراوان از آنان که سهم مهمی در پیشرفت نهضت اسلامی داشته ‏اند و با همت شجاعانۀ آنان پیروزی نصیب ملت بزرگ گردید ـ تذکر داده می ‏شود: اکنون که بحمدالله‏ پیروزی حاصل است، مقتضی است اعتصاب خود را بشکنند و به سر کار خود بروند. اکنون اعتصاب برخلاف مسیر انقلاب است و شکستن آن موافق صلاح ملت است.» (روزنامه کیهان ۲۹ / ۱۱/ ۵۷، ص ۹ ـ صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۱۴۹)

با پیام های امام خمینی، اعتصابات پایان یافت و مردم در سراسر کشور با شادابی و روحیه‏ ای افزون آماده بازسازی کشور می‏ شدند. (کوثر؛ ج ۳، ۳۹۹- و ۴۱۵ - ۴۰۱)

انتهای پیام /*