به گزارش پرتال امام خمینی(س) نشریه دانشگاه تمدن ساز به مناسبت دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی با حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان گفتگویی انجام داده است. پاسخ های حجت الاسلام رحیمیان به پرسش های مطرح شده را از نظر می گذرانید:
* چون پدرم از آشنایان و علاقمندان حضرت امام(س) بودند، بنده از زمان کودکی و سالها قبل از آغاز نهضت و قبل از سال 41 با نام ایشان آشنا شدم. بعد از رحلت آیت الله بروجردی در سال 40، با اینکه بنده هنوز قبل از تکلیف بودم، اما همراه با خانواده و پدر مقلد حضرت امام(س) شدیم. قطعاً انسان مسلمان علاقه خاصی را نسبت به مرجع تقلیدش احساس می¬کند. شهریور 1341 برای اولین بار و برای زیارت حضرت امام(س) و تحصیل به قم مشرف شدیم و طبعاً از همان آغاز ورود به قم مهمترین آرزوی ما در کنار زیارت حضرت معصومه(س)، زیارت مرجع تقلیدمان بود. بعد از دو ماه نهضت حضرت امام(س) شروع شد که معروف به نهضت دو ماهه بود و مربوط به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی می شد. در ادامه آن نهضت اصلی حضرت امام(س) از اواخر سال 41 شروع شد. آن سال منتهی شد به فاجعه مدرسه فیضیه، در زمستان سال 1341 با اینکه حجره ما در مدرسه فیضیه بود و غروب ها مرحوم حضرت آیت الله العظمی اراکی در مدرسه فیضیه نماز جماعت داشتند، ما با عشقی فوق العاده به منزل امام(س) می رفتیم که پشت سر ایشان نماز بخوانیم. قسمت بیرونی منزل امام(س) که نماز جماعت در آنجا برپا می شد، تعداد حداکثر به پانزده نفر هم نمی رسید و آن فضا بیش از این ظرفیت نداشت. در هر صورت این هم جزء شگفتی های زندگی ماست که چگونه نوجوانی سیزده ساله عشق به معنای واقعی نسبت به شخصی پیدا می کند که دارای بیش از پنجاه سال فاصله سنی با او است. البته این نیز لطف خدا به ما بود که در دوران نوجوانی که معمولاً زمان بروز احساسات و عواطف در هر فردی است و ممکن است منجر به تعلق خاطر به شخص دیگری شود، من این عشق و تعلق خاطر را به امام(س) پیدا کردم. بعد از دستگیری حضرت امام(س) محله، کوچه، خانه و دیوارهای کاه گلی خانه امام(س) به قدری برای ما دوست داشتنی بود که باوجود ممانعت پلیس برای ورود به خانه امام(س)، به آنجا می رفتیم و دیوارهای خانه ایشان را می بوسیدیم و اشک می ریختیم. لطف خدا باعث شد که از آن زمان این پیوند برقرار شود و همچنان ادامه پیدا کرد تا نجف و سالهایی که امام(س) در نجف بودند و بازگشت به ایران تا لحظه رحلت ایشان که توفیق خدمتگزاری به ایشان را داشتم. البته در نجف به شکلی و در جماران به صورت خاص به عنوان فردی که توفیق داشتیم هر روز صبح برای انجام کارهایی که به عهده ما گذاشته بودند خدمت حضرت امام(س) باشیم و هر روز حدود نیم ساعت در اول صبح به اتفاق آقای رسولی محلاتی و آقای شیخ حسن صانعی خدمت ایشان مشرف می شدیم.
* ویژگی های حضرت امام(س) و جاذبه ایشان در معنویت و اخلاص و بندگی خالصانه اش در پیشگاه خداوند متعال بود. این محبت و عشقی که امثال بنده و بیشتر از ما، شهدا و پیشتازان عرصه انقلاب به امام(س) پیدا کردند از همان اخلاص و معنویت حضرت امام(س) نشأت گرفته بود. نوعی از جاذبه که در روابط عالم مادی وجود دارد در امام(س) وجود نداشت. نوع محبت ایشان از نوع دیگری بود که من فکر می کنم از این آیه قرآن بود: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» (بی-گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبّتی قرار خواهد داد.) یعنی این مودت و عشق و محبتی که در دل انسان ها نسبت به امام(س) شکل می گرفت نشأت گرفته از ایمان حضرت امام(س) و بندگی خالصانه ایشان در پیشگاه خداوند بود.
* دین و رسالت انبیا و اسلام برای سعادت مردم است. طبعاً همانگونه که پیغمبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و سایر انبیا و اولیا در رسالت خود هدفی جز خدمت و تأمین سعادت مردم نداشتند، حضرت امام(س) نیز به عنوان وارث تمام خوبان روزگار، تمام آرمان و هدفش سعادت مردم بود. اگر نهضت را آغاز کردند و اگر با شاه و رژیم صهیونیستی و آمریکا مبارزه کردند و اگر در طول مدت مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش کردند، همه برای سعادت مردم بود. رنج امام(س) رنج مردم بود، درد امام(س) درد مردم بود. همه چیز را برای مردم می خواستند. همانطور که خدا به عبادت ما نیاز ندارد، خداوند از گناه ما آسیبی نمی بیند، پیغمبر اکرم(ص) از کسی اجر و مزد نمی خواهد و همه هدفش سعادت مردم است. بنابراین امام(س) و نهضت امام(س) صرفاً برای خدمت به مردم و سعادت مردم بود. وقتی کسی با اخلاص و با قصد قربت همه وجودش را برای سعادت مردم وقف میکند و جانش را کف دست میگذارد و اگر هم با ظالم مبارزه می کند به خاطر این است که ظلم را از سر مردم بردارد، اگر می خواهد حکومت اسلامی تشکیل دهد به خاطر خدمت به مردم است و کیسه ای برای خودش ندوخته و منفعتی برای خودش نمی بیند، به این خاطر است که اصلا خودش را نمی بیند. هرچه هست برای خداست و برای خدا کار کردن است و هدف اصلی هدایت مردم است. طبیعی است که مردم به او محبت می کنند.
چون فشاندی جان برای خلق ها / خلق ها باشد برایت جانفشان
ما دو نوع رهبر در دنیا داریم، بعضی از رهبران که ممکن است حتی دلسوز مردم باشند و سعادت مردم را هم بخواهند، در حالی که خودشان نشسته اند به مردم می گویند برخیزید قیام و انقلاب کنید و نوع دیگر رهبر، رهبری است که خودش پیشاپیش مردم حرکت می کند و به مردم می گوید: بیایید. فرق است میان رهبری که نشسته و قاعد است و به دیگران می گوید بایستید و بروید با کسی که خود نه قائم است و ایستاده، بلکه پیشاپیش همه حرکت می کند و به مردم می گوید بیایید. امام(س) از نوع دوم بود. در نوع اول نقش رهبری تأثیرگذار نیست. امام(س) رهبری بود که از روز اول گفت من سینه ام را برای سرنیزه های شما آماده کرده ام و زیر بار جباری های شما نمی روم. امام(س) پیشاپیش حرکت کرد، مردم نیز پشت سرشان ایستادند. این نقطه شروع بود. طبعاً زمانی مردم سعادتمند می شوند که خودشان طالب سعادت باشند. هدف پیغمبر اکرم(ص) سعادت مردم بود اما ابولهب و ابوجهل نخواستند و پیغمبر(ص) نیز نتوانست کاری برای آنها بکند. «انک لا تهدی من احببت» در این راستا مردم به صحنه آمدند و خواستند طاغوت نباشد و اسلام حاکم باشد. هم نهضت و هستی امام(س) وقف مردم است و هم مردم تحت تأثیر این جاذبه به امام(س) می پیوندند و خواستار سقوط شاه می شوند و یکصدا و همصدای با امام(س) خواستار سقوط شاه می شوند. امام(س) چندین سال تلاش کردند تا مردم بخواهند. وقتی خواست مردم همسوی با خواست رهبر شد این موفقیت شکل گرفت. بنابراین همه اتکاء امام(س) بعد از خدا، بیداری و همسو کردن مردم با مبانی اسلام و بعد به وسیله خود مردم طاغوت را ساقط کردن و حکومت الله را مستقر کردن بود. همه چیز در نظام اسلامی و در انقلاب اسلامی برای مردم و حول محور مردم و با خواست مردم شکل میگیرد. این خواست را رهبری با ولایت و اخلاصش فعلیت داد.
* عامل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ایران اسلام ناب است. طبعاً در اسلام ناب عناصر و محورهایی نقش اصلی را ایفا می کنند. مسأله اول رهبری الهی است. زیرا ملت ایران صدها سال وجود داشته اند، قرآن و اسلام هم بر حسب ظاهر بودند اما تا زمانی که جلوه ای از ولایت علوی در جامعه شکل نگرفت، زمینه شکل گیری نظام و انقلاب اسلامی فراهم نشد. بنابراین نقش اول مربوط به رهبری و ولایت است. دوم مردم هستند که اگر ولی خدا و پیغمبر(ص) خدا باشد ولی مردم نخواهند، اتفاقی نمی افتد، چه بسا عذاب هم نازل می شود. مردم در زمان حضرت نوح(ع) نخواستند، بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) نخواستند، با شهادت حضرت امیر(ع) به گونه ای دیگر شد. در طول قرن ها، علیرغم وجود ائمه(ع) تا زمان غیبت صغری و آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج)، مردم حول محور ائمه(ع) در سطح گسترده نگرویدند، به طبع آن فجایع و مصائب به وجود آمد. آنگاه که مردم و جامعه ای به رهبر الهی خود لبیک بگوید(همانگونه که در ایران اتفاق افتاد) آن زمان این حادثه بزرگ پدید می آید و وقتی ملت به ندای رهبری لبیک می گوید معنایش این است که وحدتی بین مردم حول محور ولایت الهی و رهبری الهی بر مبنای دین شکل می گیرد و این مسأله در ایران شکل گرفت و باعث پیروزی انقلاب شد. البته خود مردم نیز باید این شایستگی را داشته باشند. امام(س) درباره مردم ایران فرمودند من با جرأت می گویم که ملت ایران در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عصر رسول الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی(صلوات الله و سلامه علیهما) هستند. این شایستگی مردم بود که پیوند جامعه در طول تاریخ با قرآن و اهل بیت(ع) و عاشورا و مکتب کربلا و سید الشهداء(ع) جامعه ای را ساخت و پرداخت و مستعد کرد و رهبری مانند امام(س) در این فضا متجلی شد و این ملت با همه این شایستگی ها به او گرویدند و بزرگترین انقلاب تاریخ را پدید آوردند. در سایه این دو عنصر که بر اصل اسلام ناب شکل گرفت عناصر مهم دیگری مانند روحیه ایثار و شهادت طلبی شکل گرفت و بدین ترتیب می توان گفت رهبری، مردم ولایت مدار و روحیه ایثارگری و شهادت طلبی بود که نقش مهمی را در حدوث انقلاب و شکل گیری نظام اسلامی ایفا کرد.
* از بعد رشد معنویت، زمانی در دانشگاه های ما اگر دختری چادری بود یا کسی می خواست نماز بخواند دچار غربت بود و فضای دانشگاه فضایی بود که مجال رشد معنویت در آن نبود. طبق دستور اسلام احساس قناعت و توقف نباید بکنیم و تا نقطه ایده آل راه بلند و طولانی در پیش روست، اما امروز وقتی از زاویه مثبت نگاه می کنیم، می بینیم در عرصه مسائل معنوی نیز همه چیز دگرگون شده است. نمونه آن در عرصه هسته ای، جوانان متدین که در اوج تدین و اعتقاد به مبدأ و معاد و انقلاب هستند وجود دارند. من همین امسال به دانشگاه تهران جهت دعای عرفه رفتم. قبل از اینکه بنشینم و دعا را بخوانم اشک شوق ریختم به خاطر اینکه هزاران جوان دانشجوی دختر و پسر را دیدم که با شور و اشتیاق اشک می ریختند و گریه می کردند و پیوند عرفانی از مجرای دعای عرفه امام حسین(ع) با خداوند متعال برقرار می کردند. من در مقابل آن همه زیبایی و معنویت جوانان احساس حقارت کردم. ایام اعتکاف، حضور در صحنه های مختلف معنوی، شب های احیاء، پیوندی که دانشگاهیان با قرآن پیدا کرده اند، پیوندی که با اهل بیت(ع) پیدا کرده اند. اینها دستاوردهای بسیار بزرگی است که افق آینده را برای ما روشن ترسیم می کند. حتی بعضی از جوانانی که گاهی ما با آنها برخورد کردیم و فکر کردیم بر حسب ظواهری که دارند شخصیت مناسبی ندارند، اما از درون مایه های معنوی قوی برخوردار هستند. اگر اینگونه نارسایی ها وجود دارد تقصیر از ما، سیما، سینما و کوتاهی هایی است که ما در بیان مفاهیم و معارف بلند اسلام کردیم. یقیناً هر دانشجوی دختر کم حجابی، اگر آیاتی که مربوط به حجاب است و نکات بسیار مهمی که در حفظ و صیانت از زن ها و دختران جامعه ما هست خوب برایشان تبیین می کردیم اینچنین نمی شدند و اگر نقص هایی بر حسب ظاهر هست باید خودمان را سرزنش کنیم نه فرزندانمان را. نیمه شبی در یکی از شبستان های مسجد گوهرشاد شاهد بودم پسری که لباس، صورت و موی سرش مناسب نبود و اگر انسان او را در جایی دیگر می دید فکر می کرد انسانی لاابالی و پرت شده از همه چیز است، وقتی نماز شبش را دیدم و در قنوت اشک می ریخت منقلب شدم. در بعد معنوی به لطف خداوند شاهد شکوفایی و روشنایی ارزشمندی هستیم. امیدواریم با تلاش و تدبیر بیشتر وزارت علوم و وزارت بهداشت، با توجه، همراهی و عنایت بیشتر اساتید محترم و انجام برنامه هایی از همان منظر مشفقانه دین که هدفی جز سعادت و هدایت انسانها برای دنیا و آخرت ندارد، باز هم شاهد بهبود و تکامل و تعالی بیشتر دانشگاه ها باشیم.
* در تاریخ بشر، تاریخ ادیان، تاریخ اسلام و تاریخ ایران هیچ زمانی پر خطرتر از زمان حاضر نیست. اگر در زمان حضرت امیر(ع) و در عرصه جنگ با شامیان، معاویه ای بود و عمرو عاصی که توده مردم را فریب داده بودند، امروزه هزاران عمرو عاص و معاویه و بدتر از آنها به صورت سازمان یافته و تشکیلاتی با بودجه های میلیارد دلاری در سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی و پژوهشی آمریکا، رژیم صهیونیستی و مجموعه دشمنان اسلام در اروپا وجود دارند و با برخورداری از پیشرفته ترین تکنولوژی ها که قابل مقایسه با آن زمان که ابزار تبلیغی خاصی مانند کتاب، کاغذ و ... جز شعر وجود نداشت، علیه منافع مسلمین فعالیت می کنند. این دو زمان از لحاظ امکانات تبلیغاتی قابل قیاس نیست و حتی این دهه نسبت به دهه اول انقلاب شرایط به کلی تغییر کرده است. زمان امام(س) اینترنت، ماهواره و تلفن موبایل نبود. الآن هریک از اینها مخصوصاً ماهواره و اینترنت همه مرزها را درنوردیده و تمامیت اخلاق جامعه ما و ایمان و باورهای جامعه ما را به بدترین و خبیثانه ترین وجه ممکن هدف قرار داده است. این بار صحبت از جنگ نظامی نیست که قربانیان آن جنگ شهدای والامقامی شوند که در اوج اعلای بهشت قرار گیرند. قربانیان این جنگ که الان دشمن در دهه دوم و سوم و آغاز دهه چهارم ]انقلاب[ به نقطه اوج خود رسانده است، روح و قلب و همه هستی و موجودیت انسانی انسانهاست. در کنار آن تحریم اقتصادی نیز هست که با استفاده از همه ابزارهای ممکن تلاش می کنند جامعه ما را از پای در آورند. از طرفی قصد دارند ایمان، باور، اعتقادات و اخلاق را نابود کنند و از طرفی با فشار اقتصادی، جامعه ما را دچار انفعال کنند تا در برابر خواسته های پلید دنیای استکبار تسلیم شوند.
* در کنار این قضیه و توطئه و هجمه فراگیری که در عرصه فرهنگی و اقتصادی علیه ما به راه انداخته اند تمرکز آنها روی جوانان و زنان است و مشخصاً روی دانشگاه هاست. این را باید دقیق تجزیه و تحلیل کنیم و اگر خطر و توطئه دشمن را درست ارزیابی نکنیم و دچار غفلت شویم در قرآن در سوره نساء آمده است: «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَأَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُم مَّیْلَةً وَاحِدَةً » (سوره نساء/ آیه 102) آنها دوست دارند که شما از سرمایه ها و سلاحتان غافل شوید. ما یک سلاح مادی داریم و یک سلاح معنوی. آنها قصد دارند ایمان، وحدت و استقامت ما را منهدم کنند و با یک شبیخون ما را نابود کنند. اگر غفلت کنیم از توطئه و جنایت های دشمن همه چیزمان را از دست می دهیم. لذا هوشیاری نسبت به توطئه دشمن و توجه کردن به این مقطع و پیچ تاریخی که در تاریخ عالم، ایران و اسلام چنین پیچ سرنوشت سازی را نداشتیم. در این مقطع باید هم شرایط را شناسایی کنیم و هم روند آینده را ببینیم و هدف دشمن و هدف خود را شناسایی کنیم. به تعبیر امام(س) انقلاب ما زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) است. همه با هم مراقب توطئه های دشمن باشیم و دست همدیگر را بگیریم و راه پیروی از رهبری و ولایت را به فرمایش امام(س) که فرمودند پیرو ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت شما نرسد ادامه دهیم. شاخص آنجاست و حق و باطل را باید با این محور تشخیص داد. پشت سر ولایت حرکت کردن و مراقب توطئه های دشمن بودن، پایگاه های دینی را تقویت کردن، نماز جماعت، پیوند با مسجد، پیوند با قرآن را تحکیم کردن، پیغمبر(ص) به ما فرمودند کتاب قرآن و عترت(ع) یادگار ایشان هستند که اگر به این دو تمسک کردید هرگز گمراه نمی شوید. پیوند با قرآن و اهل بیت(ع) از مجرای ولایت و نایب امام زمان(عج) مسأله ای است که باید همه جامعه ما مخصوصاً دانشجویان و دانشگاهیان ما، بالاخص مسئولان وزارت علوم، اساتید محترم و کادر آن وزارتخانه باید به آن توجه داشته باشند. البته این پیچ تاریخی و این گردنه همیشگی نیست. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» چه بسا مقاومتی چند ماهه ما را به نقطه ای برساند که دشمن را از تهاجم فرهنگی و تحریم اقتصادی مأیوس و ناامید کند و بفهمد همانطور که جنگ تحمیلی و ترورهای گسترده نتوانست این نظام را از پا در بیاورد، بلکه باعث تقویت نظام و جامعه ما شد، این مرحله هم ان شاءالله با موفقیت و پیروزی پشت سر می گذاریم و قطعاً این اتفاق با مقاومت ملت بزرگ ایران خواهد افتاد. اگر ما وظیفه خودمان را انجام دادیم، اگرچه ممکن است حسب معادلات پیروزی برای ما امکان پذیر نباشد اما خداوند وارد عرصه می شود و کاری می کند که در مخیله ما هم نمی گنجد. «حتی اذا جاء امرنا و فار التنور»(سوره هود، آیه 40) آن زمان امر خدا صادر می شود و خدا شخصاً همه معادلات و محاسبات را دور می زند و فرمان نصرتش برای مؤمنین صادر می شود. آن وقت می بینیم که از تنور که محل آتش است آب می جوشد.
این پیام در داستان حضرت نوح وجود دارد، از نقطه ای که ما تصور نمی کنیم و در محاسبات ما نمی گنجد اتفاق می افتد. اگر بایستیم خدا کمک فوق العاده خودش را می کند. یقیناً اگر بایستیم رژیم صهیونیستی، آمریکا و غرب نابود می شوند. مگر چهل سال پیش تصور می کردید شوروی سابق از هم فرو بپاشد؟ کسی تصور سرنوشت صدام، حسنی مبارک، شاه و ... را می کرد؟ آیا فکر می کردید که حزب الله با دو هزار نیرویش بر چهل هزار نیروی مسلح صهیونیست که از همه امکانات در حد اعلی برخوردار بودند و حزب الله فاقد آن امکانات بود پیروز شود؟ آیا تصور می کردید صدام که یک عمر نوکری آمریکا را کرد به دست آمریکا ساقط شود و حکومتی سر کار بیاید که صمیمانه ترین ارتباط را با ایران داشته باشد و متحد ایران باشد و خود آمریکایی ها بگویند ما پنج هزار کشته، سی هزار زخمی و سه هزار میلیارد دلار هزینه کردیم، حیثیت خود را هم در جنگ با عراق هزینه کردیم، در پایان پیروز این جنگ جمهوری اسلامی ایران باشد.
* افق آینده را صد درصد روشن می بینیم. امامی که هنوز گورباچف در صدر هیأت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و دبیرکل حزب کمونیست حاکم بر نیمی از جهان، در کاخ کرملین تکیه زده بود، خبر از خردشدن استخوان های مارکسیسم داد و همان امام(س) فرمودند: «من با اطمینان می گویم اسلام ابرقدرت ها را به خاک مذلت می نشاند» این سخن امام(س) غیب گویی نیست، این سخن امام(س) سخنی برگرفته از آیات قرآن و تحلیلی منطقی، تاریخی، تجربی و قطعی است.