اساساً امام خمینی(س) با مخالفانشان چه برخوردی داشتند؟

با کمی تأمل در سیره ائمه (علیهم السلام) می توان دریافت که تلاش اولیه امیرالمؤمنین(ع) در مواجهه با مخالفت ها و معارضه های مخالفان خود پاسخ‏گویی به شبهات مخالفان بود و می‏ کوشید راهی برای پایان بخشیدن مسالمت ‏آمیز؛ نزاع و دشمنی بیابد. اگر از این راه نتیجه‏ی دل‏خواه به دست نمی‏ آمد، با مخالفان خود، تا جایی که به امنیت و وحدت جامعه ‏ی اسلامی آسیبی نمی‏ رسید، مدارا، و از شدت و خشونت پرهیز می‏ کرد. سرانجام اگر مخالفان دست به قیام مسلحانه می‏ زدند و امنیت شهرها و راه‏ها را به خطر می ‏انداختند، نوبت به برخورد قاطعانه می ‏رسید. البته امام در این مرحله نیز هیچ گاه از ارشاد و راهنمایی دشمنان غفلت نمی‏ کردند و در عمل همیشه به این اصل پایبند بودند.

کد : 174350 | تاریخ : 26/10/1397

‏انواع مخالفت هایی که که افراد با هم دارند، طیف گسترده ای را تشکیل می دهد که شاید از صدها نوع تجاوز کند و در هر نوعی از آن نیز رفتار فرد در هر مصداق ممکن است در مصداقی دیگر متفاوت باشد. اما اگر بخواهیم خیلی کلی و البته با ذکر چند مصداق رفتار امام(س) را، با مخالفین فکری خود یادآور شویم، باید از سویی بنیان های معرفتی ایشان را ملاک قرار دهیم و از سویی به خاطرات افراد مختلف مراجعه کنیم.‏

‏در مورد بنیان های معرفتی با عنایت به اینکه ایشان، عارف، فیلسوف، فقیه و اندیشمند سیاسی بودند، به طور طبیعی مخالفین هر یک از معارف فوق با ایشان مخالف بودند. بدیهی است که یک عارف فیلسوف آزاده هرگز با مخالفین معرفتی خود برخوردی تند و یا حذفی نخواهد داشت. چنانکه برخی مراجع در باب ولایت فقیه با ایشان اختلاف نظر داشتند، ولی امام احترام آنها را به طور کامل حفظ می کردند.


بخوانید:

امام و رقابت

آیا حضرت امام به حذف رقبا اعتقاد داشت؟


شنیده شده است زمانی که امام(س) فلسفه تدریس می کردند، کسانی کوزه ای که فرزند ایشان از آن آب خورده بود، را آب کشیدند. ولی امام(س) اگرچه برای نشان دادن تحجر در برخی حوزه ها اصل موضوع را مثال زدند، اما حتی اسمی از آن افراد نیاوردند تا چنین اشخاصی مورد بی مهری جامعه قرار نگیرند.‏

‏برخی ارادتمندان امام حتی در اواخر عمر ایشان با برخی فتاوای امام مانند موسیقی و شطرنج مخالف بودند، اما امام با آنها با کمال احترام بحث طلبگی می کردند. یک نمونه آن را در صحیفه امام، جلد 21، صفحه 151 می توان ملاحظه کرد.‏

‏بی شک در مباحث معرفتی در همه حوزه ها، نظرات افراد گاه با هم در تناقض و تنافر قرار می گیرد. برای نمونه در مباحث عرفان نظری و فلسفه، امام(س) معتقد به وحدت وجود بودند و برای ابن عربی هم تا جایی احترام قائل بودند که حتی در آن پیام تاریخی به آقای گورباچف هم از این شخصیت نام بردند، با این حال از ابوعلی سینا هم که بیشتر مشی مشایی داشت و نه اشراقی؛ با احترام نام بردند.‏

‏و اما در موضوع سیاست، باید یادآور شد که در ذات سیاست رودرویی نهفته است. حتی در مباحث نظری هم ممکن است رودرویی ها تند باشد. برای مثال کسی که به نظان سلظنت معتقد است و حتی حکومت اسلامی را سلطنت فقیه بر مردم تلقی می نماید و جمهوری را حکومت عوام بر خواص تصور می کند، طبیعی است که احساسات مردم را بر می انگیزاند، و حتی در مباحث نظری هم مصون از حمله یا طرفداری نخواهد بود. امام(س) که به جمهوری اسلامی اعتقاد راسخ داشتند، به طوری طبیعی مخالفین جمهوری دشمن وی می شدند. بدیهی است، چون چنین موضعی سیاسی است، رودررویی ها هم به صورت سیاسی بروز می کند. چنانکه ‏مگر می شود کسی رهبری مردم را برای تأسیس جمهوری به عهده بگیرد و فقط بحث نظری با طرفداران نظام سلطنت راه بیاندازد؟ چه این که حتی در آن زمان بحث نظری زندان و شکنجه در پی داشت. با این حال امام خمینی(س) در برچیدن نظام سلطنت از واژه های تند سیاسی نسبت به شاه استفاده کرده اند، اما هرگز و هرگز در موضوعات خصوصی وی تا آنجا که فسق علنی نبوده به رغم داشتن اطلاعات فراوان، هیچ سخنی نگفته اند.‏

‏بعد از پیروزی انقلاب که یک نظام نوپا تأسیس کردند، هرگاه هر مخالفتی با شخص ایشان می شد، با سعه صدر تحمل می کردند ولی هرگاه کسی اصل نظام را نشانه می رفت، طبیعی بود که متناسب با نوع نشانه روی آنها، عکس العمل نشان دهند. اگر معارضه مسلحانه بروز می کرد، پاسخ ابتدا نصیحت و اگر فایده نداشت مقابله به مثل می شد. اگر کسی برنامه ریزی برای کودتا انجام می داد، بدیهی بود که عوامل کودتا دستگیر شوند. اگر توطئه چینی با تحریف همراه بود، تحریف ها را آشکار می ساختند و قس علی هذا.


ببینید:

آزادی غیر از توطئه است


بنابراین باید با دقت و تأمل، انواع معارضه ها را بررسی کرد و در هر مورد نگریست که رفتار امام(س)، با اهل معارضه چگونه بوده است.‏

‏با این حال با ملاک های زیر می توان به ارزبابی رفتار امام با مخالفین پرداخت:‏


‎-‎ ‏امام به هر کس که خود را مسلمان می دانست اما آگاهانه جامعیت دین را منکر می شد و یا ضروری دین را نادیده می گرفت، در هر موقعیت و مقامی بود، به تناسب عمل او عکس العمل نشان می داد.‏

‎-‎ ‏هر کس با ظالم در شرایط اختیاری همراهی می کرد، مطرود امام(س) بود.‏

‎-‎ ‏هر کس مردم را مورد تحقیر قرار می داد، امام(س) با به شدت برخورد می نمود.‏

‎-‎ ‏هر کس علیه خدمتگزاران به مردم توطئه می کرد، امام با او به شدت برخورد می نمود.‏

‎-‎ با گروه هایی که می خواستند سخن خود را با زور و دیکتاتوری بر مردم تحمیل کنند، اعم از اینکه با حیله و یا تبلیغات دروغین باشد و یا به وسیله اسلحه و گروه فشار، به شدت برخودر می کردند.‏

‎-‎ ‏با هر گروهی که سرسپردگی به بیگانه داشت و یا غرب زده افراطی بود، ابراز مخالفت می کرد.‏

‎-‎ ‏از گروه های متحجر مذهبی به شدت تنفر داشت و اگرچه از کسی نام نمی بردند، ولی مراقب بوند، به آنان مسئولیت تعیین کننده داده نشود.‏

‎-‎ ‏اگر کسی با شخص ایشان چه در امور سلیقه ای، چه در موضوعات نظری که فقط جنبه نظری داشت، مخالفت می کرد، و یا از او انتقاد می نمود، امام(س)، گویی از داشتن چنین مخالفانی خشنود بودند و انتقاد و حتی تخطئه آنها را هم هدیه الهی برای اصلاح نظرات خود می دانستند. جمله مشهوری از ایشان ‏هست که در چندین مورد به زبان آورده اند و آن این که گاه می خواستند به کسانی مسئولیت بدهند و به ایشان گفته شده بود که وی در فلان زمینه با شما مخالف است و امام می فرمودند خوب باشد، مگر من اصول دین هستم.‏

‎-‎ ‏اما آخرین نکته اینکه ایشان با ترور مخالفین سرسخت خود و حتی معارضین بالفعل، به جدیت تام و تمام مخالف بودند و چنین شیوه ای را به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی نمی پذیرفتند. حتی زمانی که مجاهدین خلق مورد تأیید بسیاری از ارادتمندان ایشان بود، چون امام(س) با مشی مسلحانه ای که باید از ترور استفاده کند، به طور بنیادین مخالف بودند، به رغم اصرارها هرگز آن سازمان را تأیید نکردند. ‏


‏در این میان پرسشی که برای برخی افراد در مورد حکم قتل سلمان رشدی صادر شده است، این گونه پاسخ داده می شود که در موضوع ترور ابتدا قتل انجام می شود، سپس مسئولیت آن را شخص یا گروهی به عهده می گیرد. حال آنکه می دانیم سلمان رشدی هنوز زنده است؛ یعنی ترور صورت نگرفته بلکه حکم قتل صادر شده است. و فردی که مورد اتهام می باشد می داند بر چه اساسی چنین حکمی در موردش صادر شده است. برای آشنایی بیشتر در مورد اینکه امام(س) هرگز اجازه نداند که مخالفین ایشان با روش ترور از میان برداشته شوند، به مصاحبه های آقای سید هادی خسروشاهی در چنین موردی مراجعه شود که در برخی سایت ها وجود دارد. برای مثال ایشان به هیچ گروهی اعم از ایرانی یا غیر ایرانی که فرح، همسر شاه و فرزندان او را که دسترسی به آنها برای برخی افراد امکان داشت، به روش ترور از بین ببرند. حال آنکه مخالفت و توطئه چینی خاندان سلطنت علیه نظام جمهوری اسلامی و بنیانگذاری آن از مشهورات زمانه است و به قدر کافی در این زمینه اسناد قابل استناد وجود دارد.‏

‎ ‎


انتهای پیام /*