هر روز با امام / ۳ تیر / نگاهی به اتفاقات دوران حیات امام

در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.

کد : 175519 | تاریخ : 03/04/1402

قم، ۱۳۵۸_ پیام به لئونید برژنف (پاسخ تبریک استقرارنظام جمهوری اسلامی)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۸، ص ۲۶۳

***

قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع کارکنان صنعت نفت تهران (سوء استفاده فرصت طلبان)

نکته مهم:

آنهایی که الآن اعتقاد به اسلام ندارند باز کلمۀ «اسلام» را می گویند؛ برای اینکه‏‎ ‎‏می دانند که الآن اسلام خریدار دارد. و آنها هم یک اشخاصی هستند که دنبال این هستند‏‎ ‎‏که مشتری پیدا کنند. این مشتری آن روزی که طاغوت بود، طاغوت بود؛ اسم او را‏‎ ‎‏می بردند؛ حالا که اسلام است، اسم این را می برند. این فرق نکرده، هر دو مشتری اند. که‏‎ ‎‏ببیند دنبال مشتری می گردند که مشتری هر جور هست، آنها هم خودشان را آن جوری‏‎ ‎‏کنند.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۸، ص ۲۶۴ - ۲۶۶

***

قم، ۱۳۵۸_سخنرانی در جمع طلاب حوزه علمیه اصفهان (لزوم آمیختگی علم و عمل)

اهم بیانات:

شما باید خودتان را‏‎ ‎‏بسازید، و بعد ملت را بسازید. خودسازی به اینکه تمام ابعادی که انسان دارد، و انبیا‏‎ ‎‏آمدند برای تربیت آن ـ تمام ابعاد را ـ ترقی دهید؛ جنبۀ علمی، همۀ ابعاد علم؛ جنبۀ‏‎ ‎‏اخلاقی، همۀ ابعاد اخلاق؛ تهذیب نفس، وارسته کردن نفس از تعلقات دنیا؛ که سرمنشأ‏‎ ‎‏همۀ کمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است، و بدبختی هر انسان تعلق به مادیات‏‎ ‎‏است. توجه و تعلق نفس به مادیات، انسان را از کاروان انسانها باز می دارد، و بیرون رفتن‏‎ ‎‏از تعلقات مادی و توجه به خدای تبارک و تعالی انسان را به مقام انسانیت می رساند. انبیا‏‎ ‎‏هم برای همین دو جهت آمده بودند: بیرون کردن مردم از تعلقات، و تشبث به مقام‏‎ ‎‏ربوبیت.‏

عمل بدون علم بی نتیجه است. علم و عمل دو بالی است که انسان ‎‏را به مقام انسانیت می رساند. علم به همۀ شئون و عمل ـ عمل نفسانی، عمل جسمانی،‏‎ ‎‏عمل عقلانی ـ انسان را به مراتب انسانیت می رساند.

از صفر شروع کردید؛ و امیدوارم تا غیرمتناهی بروید؛ و بروید تا‏‎ ‎‏برسید به آنجا که غیر از خدا کسی را نبینید، همه چیز را از او ببینید، همه کس را جلوۀ او‏‎ ‎‏بدانید. اگر همچو تربیتی در انسانها واقع بشود، انسانها الهی می شوند. انسان الهی جنگ و‏‎ ‎‏زور ندارد؛ جنگ و جدال ندارد. همۀ جنگ و جدالهایی که واقع می شود برای این است‏‎ ‎‏که توجه به طبیعت است.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۸، ص ۲۶۷ - ۲۷۰

***

قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع اهالی اردکان فارس (خطر شکست مکتب)

اهم بیانات:

انقلابهایی که در دنیا واقع می شود دو جور است: یک انقلاب انقلاب اسلامی است.‏‎ ‎‏و یک انقلاب غیراسلامی. انقلاب اگر انقلاب غیراسلامی باشد، این انقلاب بعد از‏‎ ‎‏انقلاب دیگر بند و باری در کار نیست. هر طوری که می خواهند با مردم عمل می کنند.‏‎ ‎‏مهاری در کار نیست. لکن انقلاب اگر اسلامی باشد، یعنی متکی به ایدۀ اسلام، متکی به‏‎ ‎‏احکام اسلام باشد، این باید از اول انقلاب تا آخر، ابد، که این انقلاب و آثارش هست،‏‎ ‎‏این اسلامی باشد و تحت احکام اسلام.

من خوف این را دارم که ما در دنیا یک شکست بزرگ بخوریم. و آن شکست‏‎ ‎‏مکتبمان باشد. من از این بسیار خوف دارم. ما اگر مکتبمان محفوظ باشد و شکست‏‎ ‎‏بخوریم، اشکالی در کار نیست. بسیاری از اولیای خدا در مقابل غیر شکست خوردند اما‏‎ ‎‏مکتبشان محفوظ بود. اگر خدای نخواسته ما پیروز بشویم، به این معنا که آن دسته از‏‎ ‎‏ظالمها که بودند و آن دسته از چپاولگرها که بودند بیرون کردیم، لکن به جای آنها یک‏‎ ‎‏دسته ظلمۀ دیگری با یک محدودیت خاصی و چپاولگرهای دیگری با یک محبوبیتی‏‎ ‎‏به جای آن نشست، این موجب این می شود که مکتب ما در دنیا منعکس بشود ‏‏[‏‏که‏‏]‏‎ ‎‏مکتب درستی نبوده؛ شکست در مکتب واقع بشود. آن شکستی که جبران نپذیرد، این‏‎ ‎‏شکست است.‏

اما اگر ما الآن مدعی هستیم که اسلامی است رژیم ما، ولی وقتی برویم سراغ‏‎ ‎‏بازار ببینیم بازار همان بازار سابق است، ربا همان ربای سابق است، چپاولگری همان‏ ‎‏چپاولگری سابق است، اجحاف و گرانفروشی فوق العاده همان است که سابق بود؛ برویم‏‎ ‎‏توی ادارات هم ببینیم همان اشخاص و همان وضع و همان نابسامانی آنجا هم هست؛‏‎ ‎‏برویم در مثلاً دانشگاه ببینیم آنجا هم مسائل همان مسائل است؛ هر جا برویم همان‏‎ ‎‏مسائل باشد، این موجب این می شود که انعکاس پیدا بکند که رژیم فاسدی رفت، یک‏‎ ‎‏رژیم فاسدی جایش نشست. کاری ما نکردیم جز اینکه یک رژیم فاسدی را از بین‏‎ ‎‏بردیم که آن رژیم فاسد کارهایش پای اسلام حساب نمی شد. این خطر نبود که اگر‏‎ ‎‏چنانچه محمدرضا یک ظلمی بکند، یا سازمان امنیت مردم را چه بکند، این به اسلام‏‎ ‎‏مربوط است. هیچ. جدا بود. حساب اسلام جدا، حساب آنها هم جدا بود. این خطر آن‏‎ ‎‏روز هیچ نبود بلکه هر چه آنها ظلم می کردند اسلام تقویت بیشتر می شد: ‏‏لاَزَالَ یُؤَیَّدُ هَذَا‏‎ ‎‏الدِّینُ بِالرَّجُل الفَاجِرِ‏‎. رجل فاجر، آدم فاسق، آدم ظالم، هر چه ظلم بکند تأیید دین است.‏‎ ‎‏برای اینکه دین عدل است؛ او هر چه ظلم بکند مردم توجهشان به دین زیادتر می شود.‏‎ ‎‏اما امروز که مملکت یک مملکت اسلامی، رژیم یک رژیم اسلامی، و یک آزادی‏‎ ‎‏برای مردم پیدا بشود، از این آزادی اگر بخواهد خدای نخواسته یک استفاده های سوئی‏‎ ‎‏بشود و از این آزادی یک ظلمی بشود، تعدی بشود ـ عرض می کنم که ـ کارهایی که‏‎ ‎‏برخلاف مسیر انقلاب است بشود، اینطور نیست که ‏‏[‏‏شکست‏‏]‏‏ ما مثل شکست از‏‎ ‎‏محمدرضا باشد که برایمان اهمیت هیچ نداشت. امروز مسلک شکست می خورد. این‏‎ ‎‏است که مهم است.‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۸، ص ۲۷۱ - ۲۷۶

***

جماران، ۱۳۶۴_ نامه به آقای فضل الله محلاتی (لزوم رعایت احترام نماینده امام در سپاه)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۹، ص ۲۹۴

***

جماران، ۱۳۶۴_ نامه به آقای فضل الله محلاتی (تأیید نمایندگی ایشان ـ برخورد با گروه گرایی در سپاه)

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۹، ص ۲۹۵

***

 

انتهای پیام /*