نقش مردم در حفظ و تداوم انقلاب اسلامی از دیدگاه حضرت امام خمینی(س)
پژوهشگر: حسین اجل لوئیان
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ ۱۳۷۷، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرضا
استاد راهنما و استاد مشاور: فرهاد اعتمادی، اصغر منتظرالقائم
چکیده: پیرامون اندیشههای سیاسی حضرت امام خمینی(س) و خصوصا درباره حفظ و تداوم انقلاب اسلامی است روش تحقیق توصیفی است در این تحقیق با ذکر نظرات آرا و دیدگاه های حضرت امام (س) در رابطه با مقولههای اساسی در خصوص نقش مردم در حفظ و تداوم انقلاب و دستهبندی نظریات ایشان به تجزیه و تحلیل مطالب پرداخته است.
***
بررسی نقش و جایگاه مردم در حکومت اسلامی در دیدگاه سیاسی امام خمینی(س) و سیدمحمدباقر صدر
پژوهشگر: عباسعلی توتونچی
رشته، مقطع و محل تحصیل: اندیشه سیاسی در اسلام، کارشناسی ارشد/ ۱۳۸۹، پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی
استاد راهنما و استاد مشاور: سیدصدرالدین موسوی، محمدحسین جمشیدی
چکیده: به طور کلی اندیشه ی سامان بخشی به جوامع از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و متفکران بوده است. در این میان مقوله نقش مردم در یک نظام سیاسی از موضوعات پراهمیت می باشد. برخی از متفکرین نقش مردم را در یک حکومت پررنگ می دیدند و برخی نیز سعی در کم رنگ نشان دادن این نقش داشتند. در میان متفکرین جهان اسلام نیز این امر به وضوح به چشم می خورد. بیشتر این اندیشمندان در قالب الگوی حکومت اسلامی به اندیشه ورزی در این زمینه پرداخته اند. در دوران جدید به واسطه حاکمیت آموزه های دموکراتیک توجه به نقش مردم در حکومت نیز افزایش پیدا کرد.
حال این پژوهش به بررسی آراء و دیدگاه های دو تن از اندیشمندان و علمای بزرگ اندیشه سیاسی شیعه یعنی حضرت امام خمینی(س) و شهید محمدباقر صدر در باب نقش مردم در حکومت اسلامی می پردازد. امام خمینی(س) در قالب الگوی «ولایت عامه فقها» نقش مردم را در کنار ولی فقیه مطلقه، در حکومت اسلامی می دید. مشروعیت این حکومت نیز مشروعیت دو گانه الهی-مردمی بود. اما شهید محمدباقر صدر به دلیل اعتقاد به خلیفه الهی انسان در دوران غیبت، مردم را تنها عنصر اصلی حکومت اسلامی و مشروعیت بخشی به آن می دانست.
***
مردم سالاری، آزادی و مشارکت در اندیشه سیاسی امام خمینی(س)
پژوهشگر: محسن حسین آبادی
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ ١٣٨١، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی
استاد راهنما و استاد مشاور: محمدباقر حشمت زاده، محمد غفوری
چکیده: در بیان اهمیت موضوع تحقیق میتوان به ارائه نظریه حکومت اسلامی توسط امام خمینی و بر پایی حکومت و اداره آن بر اساس قوانین اسلام اشاره کرد. امام معتقد است که این الگوی حکومتی میتواند ضمن توسعه همه جانبه سعادت دنیا و آخرت بشریت را تامین نماید. این ادعا در حالی مطرح میشود که در آن سوی دنیا توسعه را با سکولاریسم تجربه کردهاند. ضمن اینکه چالش های عمدهای در دوران حاکمیت فعلی کشور راجع به مفاهیم مذکور وجود دارد. سوال اصلی تحقیق درباره جایگاه مردم سالاری، آزادی و مشارکت در اندیشه سیاسی امام خمینی و سنت سیاسی- حکومتی ایشان میباشد. فرضیه تحقیق بر این امر مبتنی است که در اندیشهی سیاسی حضرت امام خمینی با توجه خاستگاه فقاهتی – تعقلی نظریه سیاسی ایشان راجع به مساله حکومت و زمامداری در عصر غیبت به جهت ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و اجرای حدود و احکام اسلام نوعی حکومت (ولایت فقیه) تبیان میگردد که در نگرش آن به حوزهی عینی سیاست و حکومت مفاهیمی نظیر، مردم سالاری، آزادی و مشارکت به عنوان شاخصههایی از اهتمام رویکرد سیاسی ایشان به نقش مشارکت آمیز مردم در سازماندهی و ادارهی جامعهی اسلامی منزلت و جایگاه شرعی و عقلی یافته و تعریف و مختصات اسلامی خاص خود را پیدا میکند.با بررسی منابع و مبانی نظری و عملی اندیشه سیاسی امام روند تکاملی آن به این نتیجه می رسیم که ایشان به عنوان فیلسوفی عارف واسلام شناس و مرجع بزرگ دینی با تکیه بر اندیشه سیاسی شیعه و مبانی فقهی و کلامی آن به اثبات لزوم تشکیل حکومت اسلامی وایجاد موسسات اجرایی جهت اقامه حدود و ادارهی امور پرداخته و با استناد به سیره و سنت پیامبر اکرم(ص) حضرت علی(ع) و ضرورت اجرای احکام اسلامی و هر زمان تشکیل حکومت اسلامی را بر اساس قوانین اسلام و فقها واجب دانسته است. در حکومت مورد نظر امام نقش عمدهای برای مردم، آزادی و مشارکت آنان در ادارهی امور کشور در نظر گرفته شده است و آنچه که امروز در نظامهای سیاسی دنیا تحت عنوان دموکراسی، آزادی و مشارکت مطرح میشوند در اندیشهی سیاسی ایشان مورد توجه قرار گرفته و معتقدند همهی اینها در حکومت اسلامب به صورت کامل وجود دارد. البته توجه داشت گرچه بسیاری از مولفههای دموکراسی، آزادی و مشارکت در حکومت اسلامی با حکومتهای غربی مشابهت دارد ولی مبانی و خاستگاه این دو کاملا متفاوت است.
***
جایگاه مردم در اندیشه سیاسی امام خمینی(س)
پژوهشگر: احمدعلی حیدری
رشته، مقطع و محل تحصیل: فقه و معارف اسلامی، کارشناسی ارشد/ 1384، مرکز جهانی علوم اسلامی، مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی
استاد راهنما و استاد مشاور: علی رضا بی نیاز، محمد مهدوی باباپور
چکیده: رساله با موضوع جایگاه مردم در اندیشه سیاسی امام خمینی در قالب یک مقدمه و چهار فصل تنظیم یافته است، فصل اول، مفهوم حکومت، ضرورت حکومت، مشروعیت، دموکراسی، رأی و بیعت و مشارکت سیاسی را تبیین میکند، فصل دوم به بیان شرایط، وظایف و حدود اختیارات حاکم اسلامی پرداخته است فصل سوم نقش و جایگاه مردم را از نظر حضرت امام خمینی مورد بحث قرار داده است، فصل پایانی دیدگاههای مفسران نظریه امام خمینی را نسبت به جایگاه مردم نقد و بررسی میکند.به طور کلی هدف اساسی این نوشتار دست یازیدن به پاسخ این سوال اصل است که هرچند مردم در نگاه و دیدگاه امام صاحب احترام و اهتمام فراوان هستند، اما دقیقاً نقش و جایگاه آنان در منظومه فکری و اندیشه سیاسی امام خمینی چگونه تعریف میشود؟ آنچه را نگاشتهها و آثار محکم و متقن ایشان به عنوان پاسخ سوال فوق به دست میآید این است که مشروعیت به مفهوم حقانیت حکومت اسلامی در تمامی سلسله مراتب طولی – نزولی آن یعنی از پیامبر تا ولی فقیه، منبعث و برخواسته از مشیت و اراده تشریعی الهی است و دست بشر در همه ادوار تاریخ از این ساحت مقدس کوتاه هست، اما مقبولیت، تحقق و کارآمدی حکومت اسلامی در تمامی سطوح و لایههایش عرصهی است که نقش اساسی و چشمگیر مردم در آن پدیدار می گردد، در حقیقت نظام اجتماعی با تمامی زیر مجموعههای آن در حوزه مقبولیت و عینیت خارجی خود حدوثاً و بقاء مرهون و وامدار اراده، تصمیم و نقش مثبت مردم است، اراده و خواست عمومی مردم به عنوان فصل مقوم و صورتساز حکومت اسلامی و تمامی اجزاء و عناصر آن به حساب میآید، توجه و اهتمام بیش از حد امام خمینی به آرای مردم ناشی از همین نقش اساسی و حیاتی آنان نسبت به حکومت و تمامی نهادهای مدنی و اجتماعی جامعه است.
***
تبیین جایگاه مردم در اندیشه سیاسی امام خمینی(س)
پژوهشگر: موسی سلیمی
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ 1383، دانشگاه امام صادق(ع)، دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی
استاد راهنما و استاد مشاور: جلال درخشه، سعید جلیلی
چکیده: مسأله جایگاه و نقش مردم در حکومت یکی از مهمترین پرسش های اندیشه سیاسی به شمار می آید. در مورد کیفیت تعامل مردم و حکومت و بهترین الگوی تعامل میان آن دو، از منظرهای مختلف نظریات متنوعی بیان گردیده است. در این پژوهش به بررسی الگوی تعامل میان مردم و حکومت از منظر امام خمینی(س) پرداخته ایم. مهمترین سؤال ما در این پژوهش عبارت است از: جایگاه مردم در حکومت اسلامی از منظر امام چیست؟ به تبع آن سوال های فرعی که مطرح می شوند عبارتند از: مهمترین عوامل موثر بر شکل گیری اندیشه سیاسی امام و دیدگاه ایشان نسبت به مردم چه می باشند؟ مهمترین حقوق مردم در حکومت اسلامی از نظر امام خمینی چیست؟ مهمترین وظایف مردم در حکومت اسلامی از دیدگاه امام چه می باشد؟ مهمترین نتایجی که این پژوهش بدان نایل آمده است عبارتند از: مردم نقش اصلی در مقبولیت حکومت و انتخاب مصادیق رهبر اسلامی دارند. -امام خمینی از خانواده، شرایط اجتماعی عصر خود، اساتید (آیت الله شاه آبادی و مدرس) و آموزه های دین مبین اسلام تأثیر پذیرفته است. مهمترین این تأثیرات، پیوند دین و سیاست، جهاد و مبارزه در راه خدا و خدمتگزاری به مردم می باشند. مهمترین حقوق مردم در حکومت اسلامی، امنیت، آزادی، برابری، مشارکت، آموزش، رفاه و نظارت می باشد. مهمترین وظایف مردم در حکومت اسلامی، حفظ نظام اسلامی، حضور در صحنه های سرنوشت ساز، حفظ وحدت و مقابله با نفوذ و سلطه ابرقدرت ها می باشد.
***
دین و مردم سالاری در اندیشه امام خمینی(س)
پژوهشگر: سیدمصطفی صالحی امیری
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ 1383، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س)
استاد راهنما و استاد مشاور: منوچهر محمدی، داود فیرحی
چکیده: پژوهش حاضر به پیروی از موضوع خود یعنی «دین و مردم سالاری در اندیشه امام در پی دستیابی به پاسخ یک سوال اصلی «چه نوع نسبتی بین دین و مردم سالاری وجو دارد؟» و دو سوال فرعی «اولاً: عناصر ذهنی مردم سالاری دینی در اندیشه امام خمینی چیست؟ ثانیاً: عناصر عینی مردم سالاری دینی در اندیشه امام خمینی چیست؟» بر پایه اندیشه والای بنیانگذار جمهوری اسلامی است. در راستای این تلاش به سوال اصلی به سازگاری مشروط بین دین و مردم سالاری رسیده است. قبل از جواب به این سوال فرعی به عناوینی چون «رابطه عقل و شرع»، «احکام اولیه ثانویه و حکومتی»، « احکام شرعی و قانون موضوعه»، «شریعت، ضرورت و مصلحت»، «شریعت، مصلحت رای اکثریت» پرداخته که مباحث سیاسی را از افق دور و بسیار عمومی مورد بررسی قرار میدهد و به بیان دیگر لایه خیلی زیرین بحث سیاسی مردم سالاری دینی را تشکیل میدهد. در پاسخ به اولین سوال فرعی همچون «اجتهاد و تقلید»، «ولایت فقیه»، «حق و تکلیف»، «آزادی»، «شورا» و «بیعت» را مورد بحث قرارداده و برای پاسخ به سوال فرعی دوم عناوینی مانند «رهبری»، «ریاست جمهوری»، «مجلس»،«شواری نگبان»، «مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «انتخابات» مورد دقت و نظر واقع شده است و در نهایت در همه عناصر ذهنی و عینی مردم سالاری دینی بر اساس اندیشه امام خمینی میتوان دو جنبه دینی و مردم سالاری را مشاهده نمود.
***
بررسی فقهی وظایف متقابل مردم و حکومت در مسائل اقتصادی با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(س)
پژوهشگر: مرضیه فرهادیان
رشته، مقطع و محل تحصیل: فقه و مبانی حقوق اسلامی، کارشناسی ارشد/ ۱۳۸۹، دانشگاه پیام نور، واحد قم
استاد راهنما و استاد مشاور: سیدجواد موسوی زاده،اثناعشری
چکیده: در میان علوم اسلامی فقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در مقام عمل مهمترین و گسترده ترین علوم به شمار می رودکه اهتمام به زوایای مختلف این علم از ضرورت خاصی برخورداراست. از طرفی انقلاب ما در مرحله سازندگی و توسعه در ابعاد مختلف به ویژه اقتصاد قراردارد و یکی از مهمترین راههای دست یابیدن به این توسعه عمل کردن به وظایفی است که بردوش مردم و حکومت نهاده شده است و البته قواعد فقهی به ویژه قواعد فقهی مربوط به معاملات نیز ارتباط زیادی با روند پیشرفت اقتصادجامعه دارد. یکی از وظایف مهم مردم پرداخت مالیات های اسلامی است که سبب تأمین بخشی از بودجۀ دولت می گردد و یکی دیگر از وظایف آنان مشارکت در فعالیت های اقتصادی و تجاری می باشد از وظایف حکومت می توان تعیین حدود مالکیت خصوصی وهمچنین ایجاد عدالت اقتصادی و توزیع صحیح ثروت ها را نام برد. شایان ذکر است اندیشه های تابناک امام خمینی(س) در زمینه اقتصاد هر چند توسط ایشان درقالب یک مکتوب تدوین نشده است چارچوبی نظام یافته دارد و مبتنی بر اصول اسلامی است که حاکی از دقت و قابلیت استناد به دیدگاه های آن حضرت است.
***
جایگاه و نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه امام خمینی(س)
پژوهشگر: محمداسماعیل قاسمی طوسی
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ 1379، موسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع)
استاد راهنما و استاد مشاور: سیدرحیم ابوالحسنی، نجف لک زایی
چکیده: جایگاه و نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی ایران از منظر امام خمینی چیست؟ در پاسخ به این پرسش، دو دیدگاه عمده پیرامون اندیشه و آراء سیاسی امام خمینی قابل بررسی است. عدهای معتقدند که امام خمینی به مردم سالاری و دموکراسی اعتقاد داشت و بر این باور بود که مردم دارای حق مشارکت سیاسی و انتخاب مسوولان و تصمیمگیری و نظارت بر عملکرد زمامداران هستند. در مقابل عدهای دیگر بر این باورند که با توجه به دیدگاههای اسلامی، امام معتقد به مردمداری می باشند به این معنا که مردم دارای حق رفاه، امنیت و آموزش پرورش از نظام سیاسی می باشند و حکومت موظف است این امور را برای مردم فراهم کند. از آنجا که هر پژوهشی برای هماهنگی و انسجام درونی خود نیازمند مدل و چارچوب نظری می باشد، نگارنده نیز در فصل اول پژوهش با استفاده از مدل تحلیلی ساختارگرا - کارکردی - آلموند و براساس دیدگاههای امام خمینی در صحیفه نور و ... به گونهای از نظام سیاسی میاندیشد که حکومت در آن سیستم براساس رهیافتهای دینی و در عین حال حاکی از جایگاه و نقش مردم در سیستم سیاسی با عملکرد خاص خودش است. در این پژوهش نشان خواهیم داد که مردم در نظام سیاسی اسلام و به ویژه در جمهوری اسلامی ایران دارای حق حاکمیت بوده و رضایت و خواست آنان تا چه اندازه در مشروعیت نظام تاثیر خواهد داشت. در چنین نظامی مردم صاحب حق بوده و در عرصههای مختلف اداره امور مربوط به خویش، مشارکت داشته و صاحبان اصلی مملکت می باشند و اصولا هدف از حکومت هم تامین خواست و نیازهای مردم می باشد. بنابر این، مردم در مراحل مختلف از جمله گزینش مسوولان، تصمیمگیری و نظارت بر عملکرد آنان و نیز پاسخگویی مسوولان، دارای ابزارها و اهرمهای مناسبی برای حاکمیت خداداد شهروندان بوده و فرایند حاکمیت مردم در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از برجستگی خاصی برخوردار است. سازوکار حاکمیت مردم در نظام جمهوری اسلامی از دو طریق امر به معروف و نهی از منکر و انتخاب مسوولان توسط مردم در اسلام و میزان نقش و تاثیر مردم در جمهوری اسلامی ایران میباشد.براساس اصول مربوط به حاکمیت مردم در قانون اساسی، مردم در انتخاب و گزینش مسوولان، صاحب حق بوده و هیچ مسوولی در این نظام وجود ندارد مگر اینکه بطور مستقیم یا غیر مستقیم از کانال گزینش شهروندان عبور کرده و مردم در واگذاری مناصب به آنان نقش داشته و با آراء مستقیم خویش آنان را بر میگزینند. در این نظام مردم با محوریت قانون اساسی، بالاترین شخص اجرایی کشور یعنی رئیس جمهور و رئیس قوه مجریه را با آراء مستقیم خویش برمیگزینند و در انتخاب وزراء مدیران کل، استانداران، فرمانداران و بخشداران بطور غیر مستقیم دخالت دارند. در اداره امور شهری نیز مردم با انتخاب مستقیم نمایندگانشان در شورای شهر در گزینش شهردار، مشارکت دارند و در عرصه تصمیمسازی نیز، شهروندان با گزینش نمایندگان خویش ، اساس قوه مقننه را پیریزی می کنند. هر چند رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران که بالاترین منصب در این نظام را داراست ، با آراء مستقیم مردم انتخاب نمیشود اما مردم از طریق نمایندگان خویش در مجلس خبرگان رهبری و بطور مستقیم در گزینش رهبری، دارای نقش میباشند و مقام رهبری هم مسوولین برخی نهادهای دیگر از جمله ریاست قوه قضائیه را برمیگزیند. بدیهی است که اگر مردم در گزینش مسوولان دارای نقش بوده اما پس از آن و در بخش نظارت بر عملکرد آنان (بویژه کارگزارانی که منتخبین غیر مستقیم مردماند) سهمی نداشته باشند، حاکمیت و مشارکت سیاسی مردم، بیهوده و ناتمام خواهد ماند.قانون اساسی جمهوری اسلامی برای تکمیل نقش مردم در اداره جامعه در بعد نظارتی هم، تمهیداتی فراهم کرده تا مردم بتوانند در نقد و بررسی عملکرد مسوولان در تمامی سطوح (انتخاب شدگان مستقیم و غیر مستقیم مردم) دارای حق بوده و برطبق آن عمل کنند.بر این اساس فرایند نظارت مردم و نقد عملکرد مسوولین در قانون اساسی، عملکرد کارگزاران نظام را زیر ذرهبین اهرم نظارتی مردم دانسته و هیچ بنبستی را در این راه مشروع نم یداند.فرایند نظارت قانونی مردم موجب پاسخگو شدن مسوولین شده و آنانی که نخواهند و یا نتوانند به مردم پاسخگو باشد، باید جای خویش را به نمایندگان دیگری بدهند که مردم آنها را برمیگزینند و اتفاقا مکانیسم عزل و برکناری زمامداران مستبد و دارای کیش شخصیت نیز در قانون اساسی پیشبینی شده است و در عمر کوتاه این نظام نیز چنین حاکمیتی از سوی مردم، در بعد نظارتی آن تجربه شده است .این پژوهش درصدد آن بوده تا جایگاه و نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی را از دیدگاه امام خمینی مورد بررسی قرار دهد و برای تحقق این امر، این تحقیق را در یک مقدمه و سه فصل تنظیم کرده و با نتیجهگیری به پایان برده است و در پاسخ به سوال اصلی و اینکه اندیشه سیاسی امام با مردم سالاری سازگار است یا مردم داری؟ بعد از طرح سوالات فرعی و پاسخ به آنها به این نتیجه رسیدیم که اندیشه و آراء سیاسی امام خمینی براساس مردم سالاری دینی، بنیان نهاده شده است، یعنی مشروعیت مسوولان در یک جامعه دینی براساس خواست خداوند و عمل به دستورات دینی و رضایت مردم پایهگذاری شده است و اصولا اقتدار مسوولان مبتنی بر خواست و رضایت مردم است در واقع، مردم سالاری دینی، حکومت قانون بر مردم است بنابر این اگر در سکولاریسم و لیبرالیسم غربی، دموکراسی به عنوان پادزهر استبداد مطرح شده است ، در حکومت دینی مطلوب امام خمینی، مردم سالاری دینی و حکومت قانون بر مردم به عنوان آلترناتیو و بدیل مناسبی برای شکستن بنبست استبداد مطرح شده است بدینسان ترکیب اسلامیت و جمهوریت در قالب جمهوری اسلامی در ایران پس از انقلاب اسلامی شکل گرفت.
***
نقش مردم (مفهوم جمهوری) در اندیشه سیاسی امام خمینی(س) و محقق نائینی(س)
پژوهشگر:غلامحسین مقیمی
رشته، مقطع و محل تحصیل: علوم سیاسی، کارشناسی ارشد/ ١٣٧٨، موسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع)
استاد راهنما و استاد مشاور: حسین بشیریه، محمدتقی آل سیدغفور
چکیده: پژوهش حاضر با این سوال اصلی آغاز میشود که جایگاه و نقش مردم در دو حکومت، مشروطه اسلامی و جمهوری اسلامی از دیدگاه دو متفکر و عالم شیعی، محقق نائینی و امام خمینی چگونه است؟ این تحقیق در پی مقایسه اندیشه سیاسی دو متفکر فوق در مورد میزان نقش مردم است . فرضیه ابتدایی ما این است که جایگاه و نقش مردم متاثر از تفسیر آنان پیرامون ولایت سیاسی مجتهدین و رابطه سیاست و شریعت است. محقق نائینی با طرح ولایت فقیه در امور حسبیه، نقش سیاسی فقها را در حد اذن و نظارت حقوقی کاهش میدهد و لذا مردم در امور نوعیه خود آزاد و حاکمیت سیاسی مییابند. اما امام خمینی با طرح ولایت سیاسی فقها، عملا درگیر تاسیس حکومت میشود و برای فقها نقش حاکمیت سیاسی قائل میگردد. اما این نکته به لحاظ اندیشهای مانع از مشارکت مردم نیست. امام با طرح اصول و قواعد فقهی - سیاسی (شورا، امر به معروف و نهی از منکر و ...) و تفسیر خاصی که از سیاست و شریعت دارند برای مردم مشارکت فعالی قایل میشود. از آنجا که هر پژوهشی برای انسجام درونی خود نیازمند مدل و چارچوب نظری میباشد ما نیز در فصل اول با الهام از مدل ارسطو و وینچ و بر اساس آثار محقق نائینی و امام خمینی، مدل جدیدی را بازسازی نمودیم. در این مدل نشان دادیم که شکل حکومت اسلامی بر اساس نوع تفسیر از ولایت و رابطه سیاست و شریعت متفاوت میشود و به تبع آن جایگاه و میزان نقش مردم نیز متفاوت خواهد شد. در این نوشتار نشان خواهیم داد که چگونه الگوی حکومتی آنها مثلث سهپایهای (شریعت ، ولایت و مردم) است. در این مثلث، شریعت به عنوان عامل وحدت بخش در راس قاعده قرار میگیرد و نیز نشان خواهیم داد که میزان نقش مردم تنها به رابطه ولایت سیاسی و مردم خلاصه نمیشود، بلکه به رابطه مردم و شریعت نیز مرتبط است . بنابراین چنانچه در خصوص رابطه ولایت سیاسی و مردم، قدرت سیاسی بعنوان اعمال کننده حاکمیت سیاسی قابل طرح است. اگر چه هیچکدام از دو متفکر فوق به قدرت اجتماعی به عنوان عنصر نهادینه شده نپرداختهاند اما نشان خواهیم داد که دستمایههای نظری و مبانی آن در اندیشه آنها قابل ردیابی میباشد. در هر صورت هر دو تفکر معتقدند که اسلام در ذات خودش دموکراسی را دارا میباشد. منتها مشکل ما در عدم آگاهی از مبانی و مبادی آن است. بنابراین از دیدگاه هر دو اندیشمند، استعداد دموکراتیک اسلام از یک طرف و آشنایی نخبگان فکری جامعه به اسلام اصیل و زدودن تفاسیر اقتداری و استبدادی از شریعت از طرف دیگر و نیز آگاهی سیاسی مردم از طرف دیگر، این سه، روی هم رفته سازوکاری را شکل میدهند که امکان مشارکت فعال مردم را در حکومت اسلامی موجب میشود.
***
نگرش به مردم در بیانات حضرت امام خمینی(س)
پژوهشگر: ابراهیم نجفی
رشته، مقطع و محل تحصیل: مدیریت دولتی، کارشناسی ارشد/ 1374، دانشگاه تهران، دانشکده مدیریت
استاد راهنما و استاد مشاور: غلامرضا طالقانی، علی رضائیان
چکیده: از وقتی که انسان برای غلبه بر محدودیتهای طبیعی، استفاده از سازمانهای اجتماعی را بهترین راه چاره دانست، علاقه وافری به کاربرد رهبری و هدایت پیدا کرد. به این معنی که اجتماعی زندگی کردن انسان بدون وجود رهبر و کاربرد صحیح و متناسب اصول رهبری امری اجتناب ناپذیر بوده است. انسانها معمولا در دو گروه جای میگیرند: نخست رهبران که ارشاد و هدایت پیروان را به عهده دارند و دیگری پیروان که برای ایدئولوژی ها و عقاید رهبران ارج و اهمیت خاصی قائلند و اثرات آنها را در رفتار خود تاثیر میدهند. رهبری عبارتست از ترغیب و تشویق افراد به تعقیب یک هدف نهائی. و به تعبیری دیگر رهبری کوششی است در جهت تاثیرگذاری شخص رهبر بر رفتار و افکار پیروان به منظور تحقق آرمانها و ایدئولوژی مطلوب و مورد نظر رهبر. مهمترین عامل در مدیریت و رهبری نیروی انسانی است و دیدگاه و نگرش حضرت امام(س) به مردم که نشات گرفته از اسلام ناب محمدی(ص) است میتواند برای مدیران، مسئولان و رهبران جامعه اسلامی سرمشق و الگو باشد و دیدگاه مکتب ما را درباره این عوامل حیاتی تشریح نماید و در واقع انسان از دیدگاه اسلام و مکتب را معرفی مینماید. انگیزش یکی از عوامل تاثیر گذاری رهبر بر پیروان است و تعریفی که از آن میتوان ارائه داد عبارتست از: مجموعه اوضاع و احوالی که باعث میشود افراد از درون به فعالیت درآیند. نحوه نگرش افراد از سوی رهبران بستگی به نوع نگرشی دارد که آنها از مردم دارند. اگر فرض شود که مردم غیرقابل اعتماد و تنبل هستند سعی میشود با کنترل شدید و پاداشهای مادی با آنها برخورد شود. و اگر فرض کنند مردم می توانند خلاق و خودفرمان باشند سعی میشود به افراد کمک شود که این استعداد خود را آشکار و بالفعل سازند. به نظر میرسد که یکی از رموز اصلی تبعیت و پیروی ملت مسلمان ایران از رهبری انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تداوم آن نگرشی بود که حضرت امام(س) نسبت به مردم ایران داشتند و آگاهی مردم از این نگرش بر میزان تبعیت و حضورشان در صحنه مبارزات و سازندگیها میافزود. یکی از تئوریهایی که تا حدودی این دیدگاه یعنی نحوه نگرش نسبت به مردم را در انگیزاندن آنها مؤثر میداند مربوط است به آقای داگلاس مک گریگور استاد روانشناسی انستیتوی فنی ماساچوست که در جامعه شناسی نیز شهرت دارد. این تئوری فرض می کند که مردم ذاتا تنبل و غیر قابل اعتماد نیستند و اگر به طور یکنواخت مقتضی برانگیخته شوند میتوانند در کار خود خلاق و خود رهبر باشند. در این نظریه وظیفه اصلی و اساسی مدیریت آن است که این استعداد را در انسان آشکار و بالفعل سازد. این تحقیق کوشش دارد که بررسی نماید آیا میتوان نشانههائی از نحوه نگرش حضرت امام را نسبت به طبیعت مردم و امت را بررسی نماید. در این پژوهش با استناد به آثار شفاهی و مکتوب امام تلاش شده است الگویی از رهبری اسلامی در به فعلیت رساندن وسیع ظرفیت ها و توانمندی های موجود در جامعه ارائه شود.