پدر و مادر ها آیا نسبت به تربیت فرزندان خویش وظیفه و مسؤولیت شرعی دارند؟

معیاری که از این فتوای امام خمینی س بی تردید به دست می آید آن است که والدین در مقام سرپرستی فرزندان باید سلامت اخلاق و قبل و بیش از آن سلامت عقیده آنان را ملاک تصمیمات و کارهای خویش قرار دهند. و این یک حکم و وجوب شرعی است در عداد سایر واجبات الهی؛ نه یک امر صرفا عاطفی و یا تنها یک توصیه و اندرز اخلاقی. به همین جهت پدر و مادر ها نمی توانند فرزند خود را به قصد آموزش به آموزشگاه و کلاس و استاد و معلمی که مضر به عقیده اوست و یا سبب فساد اخلاق وی می گردد بسپارند و او را به حال خود رها کنند. یا به آموختن دانش و حرفه و کاری بگمارند که نه برای دین او سودمند است و نه برای دنیای او. اسلام که به دنبال آسایش، آرامش و رفاه و پیشرفت مادی و معنوی انسان و جوامع بشری است و سعادت اخروی او را مد نظر دارد، نه تنها چنین اجازه و حقی را به پدر و مادر نداده است بلکه آنان را به تلاش در ایجاد و تقویت باورها و عقاید درست و اخلاق شایسته در کودکان و فرزندان موظف کرده است و در این جهت مسؤول شناخته است. ...

کد : 42684 | تاریخ : 15/12/1391

توضیحات کارشناس:

تا زمانی که فرزند بالغِ رشید نشده است سرپرستی و حضانت او با پدر یا مادر است. هنگامی که به بلوغ و رشد رسید خود او مالک نفس خویش است خواه پسر باشد یا دختر؛ و دیگر احدی حق حضانت او را ندارد حتی پدر و مادرش نیز حق سرپرستی او را ندارند. این معنا مدلول فتوای حضرت امام خمینی س در ص:280 جلد دوم تحریرالوسیله می‌باشد که بدین شرح است.

« مسألة 18 تنتهی الحضانة ببلوغ الولد رشیدا، فإذا بلغ رشیدا لیس لأحد حق الحضانة علیه حتى الأبوین‌، بل هو مالک لنفسه ذکرا کان أو أنثى‌»

از این رو حق حضانت و نگهداری و تربیت فرزند منحصرا در دوره زمانی منتهی به بلوغ و رشد وی وجود دارد و مطرح است. در این دوره نیز حضانت پسر تا دو سالگی و دختر تا هفت سالگی بر عهده مادر بوده و بعد از آن با پدر و در صورت فوت پدر با مادر می‌باشد. مراجعه شود به تحریرالوسیله جلد دوم صفحه 279 مسأله 16 و 17.

سؤالی که مطرح شده است ناظر به همین دوره است. به همین جهت به چگونگی و احکام رابطه والدین و فرزندان و نوع مسؤلیت آنان در دوره‌ای که والدین حق حضانت ندارند و اصول و مباحث خاص خود را دارد نمی‌پردازیم.

به هرحال پرسش مذکور در صدد روشن کردن این است که والدین در زمان عهده‌داری سرپرستی فرزندان چه مسؤولیت‌ها و وظایفی نسبت به آنان بر دوش دارند؟ آیا صرفا موظف به تامین خوراک و پوشاک و سرپناه و احتیاجاتی از این دست هستند؟ یا این که در خصوص اخلاق و عقیده فرزند و حفظ و رشد و تربیت او از این حیث نیز وظیفه شرعی دارند و باید در این باره نیز پاسخ گوی حق تعالی باشند؟

دامنه حضور و تاثیر این پرسش در زندگی انسان و رفتار و تصمیماتی که والدین نسبت به فرزندان تحت سرپرستی خویش می‌گیرند بسیار گسترده است؟ به عبارت دیگر این سؤال می‌گوید پدر و مادر مثلا در ثبت نام فرزندشان در یک مدرسه یا در یک آموزشگاه موسیقی یا در یک باشگاه ورزشی و کلاس زبان و ده‌ها تصمیم دیگر آیا آزادی عمل دارند؟ یعنی هرگونه دلشان خواست می‌توانند تصمیم بگیرند؟ فرزندشان را به هر استاد و مربی حق دارند بسپارند؟ در هر محیطی حاضر کنند؟ حتی به نوع مهمانی و با هر وضع و حالی ببرند؟ یا این که در همه این موارد ملاک و ضابطه‌ای است که باید به آن‌ها توجه کنند و در انتخاب‌هایشان دخالت دهند و  بر اساس و پایه آن رفتار نمایند؟

در جواب باید گفت که آری! چنین است، تمام این تصمیم‌ها باید مسؤلانه و با رعایت معیاری باشد فقه اسلام آن را بیان و تشریح کرده است. در واقع اسلام حساسیت و اقدام نسبت به رشد و پیشرفت صحیح و سلامت انسان و جامعه بشری را درست از همین جا آغاز کرده است.

امام خمینی س در ص 13 جلد 2 تحریر الوسیله در تبیین مسؤولیت و وظیفه اولیاء در این باره بیان صریح و جامعی دارند. ایشان چنین می‌فرمایند:

« مسألة 11 یجوز للولی تسلیم الصبی إلى أمین یعلّمه الصنعة‌، أو إلى من یعلّمه القراءة و الخط و الحساب و العلوم العربیة و غیرها من العلوم النافعة لدینه و دنیاه. و یلزم علیه أن یصونه عما یفسد أخلاقه فضلا عما یضر بعقائده‌.»

یعنی: بر ولی بچه جایز است که او را به شخص امینى تحویل دهد که به او صنعت یاد دهد یا نزد کسی بگمارد تا خواندن و خط و حساب و علوم عربى و غیر این‌ها از علوم مفید برای دین و دنیا، به او تعلیم دهد. و بر او لازم است که وی را از آن‌چه موجب فساد اخلاقش می‌گردد حفظ کند چه رسد از چیزى که براى عقاید او ضرر داشته باشد.

معیاری که از این فتوای امام خمینی س بی‌تردید به دست می‌آید آن است که والدین در مقام سرپرستی فرزندان باید سلامت اخلاق و قبل و بیش از آن سلامت عقیده آنان را ملاک تصمیمات و کارهای خویش قرار دهند. و این یک حکم و وجوب شرعی است در عداد سایر واجبات الهی؛ نه یک امر صرفا عاطفی و یا تنها یک توصیه و اندرز اخلاقی. به همین جهت پدر و مادر‌ها نمی‌توانند فرزند خود را به قصد آموزش به آموزشگاه و کلاس و استاد و معلمی که مضر به عقیده اوست و یا سبب فساد اخلاق وی می‌گردد بسپارند و او را به حال خود رها کنند. یا به آموختن دانش و حرفه و کاری بگمارند که نه برای دین او سودمند است و نه برای دنیای او. اسلام که به دنبال آسایش، آرامش و رفاه و پیشرفت مادی و معنوی انسان و جوامع بشری است و سعادت اخروی او را مد نظر دارد، نه تنها چنین اجازه و حقی را به پدر و مادر‌ نداده است بلکه آنان را به تلاش در ایجاد و تقویت باورها و عقاید درست و اخلاق عالی در کودکان و فرزندان موظف کرده است و آنان را در این جهت مسؤول شناخته است.

البته اولیاء برای موفقیت در انجام چنین مسؤلیتی نیازمند دانش‌ و معرفت لازم و داشتن شناخت درست از روان کودکان و روحیات نوجوانان و محتاج استفاده از تجربیات دیگران هستند که موضوع دیگری است و از نقش آن در ایفای درست وظایف نمی‌توان غافل بود. و آن‌ها را در علوم دیگر دنبال باید گشت.

1391/12/15

انتهای پیام /*