از نظر امام خمینی رسانه های عمومی چه خدمتی می توانند برای کشور انجام دهند؟

رسالت مطبوعات و شان آن بیان حقایق جامعه است. در نظام مبتنی بر دموکراسی بیان حقایق از سوی مطبوعات و رسانه های عمومی مهمترین شاخصه محسوب شده و اهمیت آن را تعیین می کند. باید پذیرفت که علی رغم فراز و فرود های بسیار مطبوعات و رسانه در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی، آنها در شکل گیری و هدایت تحولات نقش مهمی داشتند...

کد : 175663 | تاریخ : 18/04/1398

پرتال امام خمینی(س): رسالت مطبوعات و شان آن بیان حقایق جامعه است. در نظام مبتنی بر دموکراسی بیان حقایق از سوی مطبوعات و رسانه های عمومی مهمترین شاخصه محسوب شده و اهمیت آن را تعیین می کند. باید پذیرفت که علی رغم فراز و فرود های بسیار مطبوعات و رسانه در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی، آنها در شکل‌گیری و هدایت تحولات نقش مهمی داشتند. آنچه که در ادامه مورد توجه قرار گرفته یکی از سخنرانی های حضرت امام درباره وظیفه خطیر رسانه‏ های عمومی و سینما و تئاتر و خدمتی که جراید، مجله‏ ها و روزنامه ‏ها و سایر رسانه‏ های به این مملکت، به اسلام و کشور می‏ توانند انجام بدهند است که از نظر می گذرد: 

رسالت رسانه‏ های عمومی‏
... مطبوعات، سینما، تلویزیون، رادیو، مجله‏ ها، همه اینها، برای خدمت به یک کشور است. اینها باید در خدمت باشند، نه اینکه هر کس پا شود یک مجله ‏ای درست کند، هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عکسی بهتر مشتری داشته باشد توی آن بیندازد. عکس های مهیِّج، عکس های مهوِّع در آن بیندازد که مشتری‏ هایش زیاد بشود! آن وقت اسمش" مطبوعات" است و، عرض می‏کنم، صاحب قلم است و آزادی هم می‏خواهد! باید دید تو چه می‏کنی. چه خدمتی داری به این مملکت می‏کنی. با قلمت داری چه می‏کنی. با قلمت بچه‏ های ما را داری به باد فنا می‏دهی، یا تربیت می‏کنی. مطبوعاتی که در زمان این پدر و پسر بود حساب شده، نه همین طوری، حساب شده! اینها به خدمت خارجیها بودند؛ به خدمت اجانب بودند، و لو خودش هم نمی ‏فهمید، لکن با حساب درست کرده بودند این طوری که این مجله باید حتما" در آن یک صورتهای کذایی باشد؛ یک چیزهایی باشد که اعوجاج بیاورد؛ که بچه‏ ها و جوانهای ما وقتی عادت کردند به این مجله، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری. همه‏ اش فکر روی این نقشه‏ ها باشد و روی این صورتها باشد و روی این بساط. یا اگر جوانهای ما رفتند در سینما و عادت کردند به این، دیگر نروند سراغ یک فکر دیگری، فکر دیگر را از آنها بگیرند. تا حالا این جور بوده؛ حالا از این به بعد هم می‏خواهد این جور باشد؟ اگر از این به بعد هم این جور باشد، ما از جمهوری اسلامی لفظ جمهوری دستمان آمده، باقیش همان طاغوت [است‏] همان است که بود.
معیارهای مجله اسلامی‏
اگر بیدار شدند این جوانهای ما، این نویسنده‏ های ما، این گوینده ‏های ما، این متفکرین ما، اگر بیدار شدند، حالا باید همه چیز فُرمَش تغییر بکند. مجله باید در خدمت کشور باشد. خدمت به کشور این است که تربیت کند؛ جوان تربیت کند، انسان درست کند؛ انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند؛ تا برای مملکت مفید باشد. مجله باید وقتی که کسی بخواند، ببیند، اگر عکس دارد، عکسی باشد که تهییج کند برای اینکه مقابله با دیگران بکند. اگر مطلبی دارد، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش، برای حفظ آزادی خودش، برای حفظ مملکت خودش. اگر مجله؛ این مجله است، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی. اگر مجله همان مسائل سابق است منتها حالا یک خرده تخفیفش داده ‏اند، لکن باز هست، اگر آن باشد، نباید اسمش را مجله جمهوری اسلامی گذاشت؛ باید اسمش را مجله طاغوتی گذاشت که در آنجایی که گفته می‏شود ما جمهوری اسلامی هستیم پیاده می‏شود! و سایر چیزها همین طور.
مطبوعات و رشد نیروی انسانی‏
ملت ایران، ملت مسلم ایران اسم را نمی‏خواستند عوض بشود، محتوای همان یا بدتر. می‏خواستند که عوض بشود این مملکت، یک مملکتی که همه چیزش از بین رفته بود و به هلاکت کشیده بود و به نابودی رفته بود، این برگردد به حال خودش؛ و مهمش انسان هاست. یک کشوری اگر انسان هایش، آدم هایش، صحیح باشند، کشور است. اگر آدم هایش آدم صحیح نباشند، کشور نمی‏تواند صحیح باشد. تمام این خیانتهایی که به این مملکت ما شده، برای اینکه ما آدم نداشتیم. اگر ما آدم داشتیم، نمی‏شد این خیانتها؛ مملکت ما را از آدم خالی کردند. دیشب آقای بازرگان می‏گفت خوب، ما هر چه می‏گردیم پیدا نمی‏کنیم! درست هم می‏گوید. برای پنجاه سال کوشش شد که نگذارند آدم پیدا بشود، پنجاه سال پنجاه و چند سال، کوشش! سابق هم همین کوششها بود، اما زیادش در این پنجاه و چند سالی که این پدر و پسر خیانتکار در این مملکت بودند و همه قدرتها کمک کردند اینها را نگه داشتند و اینها هم با همه قدرت این مملکت را تهی کردند! و مهمش تهی کردن از نیروی انسانی است. جوانهای ما، نیروی جوانی ما را از بین بردند، با اسم های مختلف. با یک اسمای خیلی فریبنده، با یک بساط. ما می‏خواهیم «آزادمردان»، «آزادزنان»! مملکت حالا دیگر همه آزاد شدند! این دهقانها دیگر، حالا دهقان است، دیگر رعیت نیست! این دهقانهای بیچاره آمدند توی این زاغه‏ها، زاغه‏های اطراف تهران و اطراف شهرستان، از اینکه زراعت از دستشان گرفته شد، هیچ چیز هم نداشتند. حالا دیگر «دهقان» شدند! زاغه‏ نشین شدند بیچاره ‏ها! هر جا دست بگذاری خراب کردند.

... و آنکه در یک موقعی از همه خیانتها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را عقب بزنند و نگذارد درست بشود، آنکه از همه خدمتها بالاتر است این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است؛ مجله هاست؛ رادیو تلویزیون است؛ سینماهاست؛ تئاترهاست. اینها می‏توانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند، و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد، و می‏توانند مثل رژیم سابق باشند که همه چیز به هم ریخته بود؛ همه چیز در خدمت استعمار بود؛ آنها خودشان هم نمی‏دانستند. خیلی ها خودشان نمی‏دانستند، نمی‏دانست که این عکسی که از این زن لخت می‏اندازد چند تا جوان را آشفته می‏کند؛ از بین می‏برد. در هر هفته ‏ای که مثلًا یک مجله ‏ای در می‏آید که در آن ده تا عکس کذاست، این چند نفر از جوانهای ما را از دست ما می‏گیرد. یا خودشان هم متوجه نبودند؛ یا خودشان هم از آنها بودند، ما چه می‏دانیم. اگر خودتان را متحول‏ کردید، کشورتان را هم می‏توانید نجات بدهید. اگر به همان حال باشید و اسمتان را عوض کردید، با اسم نمی‏تواند یک کشوری اداره بشود. با لفظ جمهوری اسلام، با رأی به جمهوری اسلام، نمی‏تواند یک مملکتی اسلامی بشود. مملکت اسلامی محتوایش باید اسلامی باشد. شما هم که مجله می‏نویسید می‏توانید خدمت کنید؛ جوانها را برومند کنید با مقالاتتان؛ مقالات صحیحتان، دنبال این باشید که از نویسنده ‏های متعهد اسلامیِ انسانی نیرو بگیرید، مقالات صحیح بنویسید، درد و دوایش را بنویسید، همه چیز را انتقاد کنید، و می‏توانید باز از آن عکس ها و از آن بساط و از آن کار درست کنید تا جوانها را از دست بدهید، از بین ببرید.   صحیفه امام، ج‏8، ص: 496-500

انتهای پیام /*