هر انقلابی به منظور رسیدن به اهداف و مقاصدی آغاز میشود، این اهداف، در بیان رهبران انقلاب و در شعارها و بیانیهها متبلور میشود، اهداف همه انقلابها، یکسان و در یک رتبه نیستند، بعضی اهداف متوسط و اهداف میانی و مقدمی هستند و برخی اهداف اصلی و نهایی هستند.
حجتالاسلام سید حبیب حسینی رنانی، پژوهشگر دینی در یادداشتی «هدف نهایی انقلاب در کلام حضرت امام» را بررسی کرده است:
گذشت زمان و تغییر نسلها و حاکمان، ممکن است به تغییر و حتی تحریف عمدی یا سهوی اهداف انقلابها منجر شود؛ به طوری که جای اهداف اصلی با اهداف میانی عوض شود و آنچه مقدمه و ابزار بوده، به عنوان هدف اصلی و نهایی دنبال شود، حتی ممکن است بر اثر تبلیغات و تلقینهای فرهنگی و تأثیرپذیری از جوامع دیگر، اهدافی جدید و بعضاً ناصحیح، جزو اهداف انقلابها وارد شوند. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده و احتمال مستثنی نیست.
اگر اهداف انقلاب، بازخوانی و بازگویی نشود، ممکن است به مرور زمان دچار چنین تغییرات و تحریفاتی بشود؛ از این رو لازم است اهداف انقلاب را باز خوانی و گوشزد کرد، تا ناخواسته دچار تحریف در اهداف متعالی انقلاب نشویم.
مهمترین منبع برای شناخت اهداف انقلاب اسلامی ایران، بیانات و اندیشههای رهبر فرزانه آن، حضرت امام خمینی(س) و شعارها و بیانیههای دوران مبارزه با طاغوت است، انقلاب ایران با شعار استکبارستیزی و «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر شاه» آغاز شد و نشان داد یکی از اهدافش، مبارزه با استکبار و قطع دست مستکبران از ممالک اسلامی است.
یکی از شعارهای دیگر انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود؛ یعنی رسیدن به استقلال و آزادی و داشتن حکومتی برخاسته از اراده ملت و مبتنی بر احکام اسلام، جزو اهداف این انقلاب بوده و هست، در بسیاری از سخنان و نامههای دوران انقلاب، اعتراض امام به فقر و محرومیت و نابرابری و ظلم حاکمان وقت دیده میشود.
اما سؤال اساسی و مهم این است که هدف اصلی از مبارزات چه بود؟ کدام یک از این اهداف، اهداف میانی و متوسط و کدام هدف اصلی و نهایی هست؟
در ادامه این نوشتار به بازخوانی اندیشههای پیر جماران میپردازیم، تا پاسخ این سؤال را بیابیم.
هدف از مبارزات انبیا
از نگاه حضرت امام خمینی(س)، پیامبران و اهلبیت: فقط دارای شأن معلمی و ارشادی نبودهاند؛ بلکه همه تا جایی که شرایط و امکانات فراهم بوده با روشهای متناسب به زمان خود، در صدد مبارزه با مستکبران و ظالمان بودهاند. ایشان قریب به این مطلب می فرمایند:
ایشان در جمع مسؤولان نظام میفرمایند: «وقتی که مفاد آیات شریفه را میخوانیم یا سیره انبیا را ملاحظه میکنیم، میبینیم یکی از کارهای آنها -که البته مقصد نبوده، لکن مقدمه بوده- این بوده است که عدالت را در دنیا ایجاد کنند، پیغمبر میخواهد عدالت ایجاد کند تا بتواند آن مسائلی که میخواهد انسان درست کند را طرح کند.
از زمانی که وحی برای پیغمبرها آمده است، یکی از مسائلشان همین معنا بوده است که معارضه میکردند با کسانی که ظلم داشتند، ظالم بودند، ستمگر بودند، خونخوار بودند، و هر کدام به یک صورتی با آنها معارضه میکردند، گمان نشود که پیغمبری در خانهاش مینشسته و فقط یا دعا میخوانده یا احکام میگفته. خیر، این طور نیست، احکام را میگفتند، دنبالش برای اجرا میرفتند.
ابراهیم، مسائل را میگفت، بعد هم تبر بر میداشت [با] بتهایی که آن وقت [بود]- مثل این بود که یکی به خدای تبارک و تعالی در مذهب ما جسارت کند- این طور معارضه میکرد؛ ولی مسائل را هم میگفت، مقابله با ستم میکرد، مقابله با ظلم میکرد.(1)
از نگاه حضرت امام، مبارزات انبیا فقط برای کوتاه کردن دست ظالمان و مستکبران نبوده است؛ بلکه آنان در صدد تشکیل حکومت برای اجرای احکام الهی بودهاند:
«نهضتهایی که به وسیله انبیا و اولیا واقع شده، قابل مطالعه است، ما که تابع مکتب انبیا هستیم، باید آن نهضتها را مطالعه کنیم و بفهمیم نهضت چه بوده است و برای چه بوده است، مقصد انبیا از نهضت چه بوده است؟ مقصد پیغمبر اسلام(ص) از نهضت اسلامی چه بوده است؟ مقصد ائمه ما چه بوده است؟ آیا فقط این بوده که دست ستمکاران را کوتاه کنند؟ آیا دعوت انبیا فقط برای این بوده که مزاحمین با مستضعفین را کنار بزنند و همین که غلبه بر آنها کردند و کار را به پیروزی و راندن آنها رساندند، کار تمام است؟ آیا مقصد انبیا این است که فقط ظالم نباشد، یا مقصد بالاتر از این است. اگر مقصد بالاتر از این است، باید ما هم که تابع انبیا و مکتب اسلام هستیم، به تبعیت از آن بزرگان دین و دنیا، مقصدمان همان مقاصد باشد، آیا راندن رژیم پهلوی و ابطال رژیم شاهنشاهی تمام مقصد بود؟» (2)
بنیانگذار جمهوری اسلامی در جایی دیگر میفرمایند: «به حکم عقل و ضرورت ادیان، هدف بعثت و کار انبیا: تنها مسأله گویی و بیان احکام نیست، این طور نیست که مثلاً مسائل و احکام از طریق وحی به رسول اکرم(ص) رسیده باشد و آن حضرت و حضرت امیرالمؤمنین و سایر ائمه(ع) مسألهگوهایی باشند که خداوند، آنان را تعیین فرموده تا مسائل و احکام را بدون خیانت برای مردم نقل کنند و آنان نیز این امانت را به فقها واگذار کرده باشند تا مسائلی را که از انبیا گرفتهاند، بدون خیانت به مردم برسانند و معنای «الفقهاء امناء الرسل» این باشد که فقها در مسأله گفتن امین باشند.
در حقیقت، مهمترین وظیفه انبیا، برقرار کردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است که البته با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه دارد؛ چنان که این معنا از آیه شریفه به وضوح پیدا است: «لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»،(3) هدف بعثتها به طور کلی این است که مردمان بر اساس روابط اجتماعی عادلانه نظم و ترتیب پیدا کرده، قد آدمیت راست گردانند و این، با تشکیل حکومت و اجرای احکام امکانپذیر است.(4)
جایگاه عدالت اجتماعی در انقلاب اسلامی ایران
در دیدگاه حضرت امام خمینی(س) عدالت اجتماعی، یکی از اهداف مهم و اساسی برای مبارزات انبیا و همچنین بالتبع از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی است؛ اما هدف نهایی و اصلی نیست؛ بلکه عدالت اجتماعی، مقدمه امر مهمتری هست.
« اینکه توهّم می شود که فرق ما بین رژیم اسلامیِ انسانی با سایر رژیم ها این است که در این عدالت هست، این صحیح است لکن فرق این نیست. فرقها هست. یکی از فرقهایش قضیه عدالت اجتماعی است. هیچ یک از رژیم های دنیا، غیر از آن رژیم توحیدی انبیا، توجهش به معنویات انسان نبوده است؛ در نظر نداشته است که معنویات را ترقی بدهد. آنها همه در دنبال این بوده اند که این مادیات را استفاده از آن بکنند و یک نظام مادی در عالم ایجاد کنند. و انبیا اصلش آمده اند برای تزکیه نفوس انسانی؛ تعلیم و تربیت کتاب و حکمت و مهار کردن این طبیعت.» (5)
جایگاه استقلال و آزادی در مبارزات امام خمینی(س)
بدون شک، امام خمینی(س) و آحاد ایران اسلامی برای رسیدن به استقلال و آزادی مبارزه کردند؛ اما مستقل بودن و به دست آوردن آزادی، یکی از اهداف انقلاب و از اهداف متوسط آن است، رهبر فقید انقلاب در این باره میفرمایند: آزادی تنها، سعادت ملت نیست، استقلال تنها، سعادت ملت نیست، مادیت تنها، سعادت ملت نیست، اینها در پناه معنویات، سعادتند، معنویات، مهم است. بکوشید تا معنویات تحصیل کنید، علمِ تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است، ادب تنها فایده ندارد، ادب با معنویات. معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه میکند، کوشش کنید در تحصیل معنویات، در خلال علم که تحصیل میکنید، معنویات را تحصیل کنید. دانشگاهها معنویت پیدا بکنند، مدارس معنویت پیدا بکنند، مکتبها معنویت پیدا بکنند، تا -انشاءالله- سعادتمند بشوند.(6)
انسانی که متعهد است، انسانی که مهذب است، دست ظالم را کوتاه میکند؛ لکن مقصد همین نیست، این یکی از خدمتهایی است که میکند، آزادی برای مردم تأمین میکند؛ لکن این یکی از مقاصد است، همه این نیست. استقلال برای کشور تأمین میکند؛ لکن همه مقصد این نیست. رفاه برای امت درست میکند؛ لکن مقصد این نیست.(7)
جایگاه رفاه و امنیت در انقلاب اسلامی ایران
به یقین یکی از اهداف حکومت اسلامی، تأمین امنیت و رفاه برای آحاد مردم بوده و هست، بدون تأمین نیازهای ابتدایی مردم، رشد فرهنگی و معنوی بسیار سخت خواهد بود؛ اما در تفکر امام راحل(س) رفاه و امنیت هم از اهداف متوسط و میانی و مقدمه برای هدف اصلی است.
ایشان میفرمایند: آیا رفاه ملت و رسیدن ملت به چیزهای مادی، آخر مقصد است؟ انبیا آمدهاند تا مردم را، تا جامعه را، ترتیبی بدهند که رفاه زندگی مادی آنها [فراهم] باشد؟ مقصد انبیا این بوده است که مستکبرین بروند و مستضعفین به نوای دنیایی برسند یا مقصد بالاتر از اینهاست؟ این همه انبیا آمدهاند و دعوت کردند و کشته شدند، جنگها کردند و زحمتها کشیدند، فقط برای این بود که مستکبرین را کنار بزنند و برای تودههای مردم رفاه حاصل کنند؟ یا مقصد بالاتر از اینهاست؟ خدای تبارک و تعالی که انبیا را فرستاده است برای تعمیر دنیا فقط فرستاده است یا مقصد بیشتر از اینهاست، بالاتر از اینهاست؟(8)
رژیم اسلامی مثل رژیمها و مکتبهای مادی نیست، مکتبهای مادی، تمام همتشان این است که مرتع درست بشود! تمام همت این است که منزل داشته باشند، رفاه داشته باشند. اسلام، مقصدش بالاتر از اینهاست، مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست؛ یک مکتب مادی-معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، قبول دارد، معنویات، اخلاق، تهذیب نفس.
اسلام برای تهذیب انسان آمده است؛ برای انسانسازی آمده است. همه مکتبهای توحیدی برای انسانسازی آمدهاند، ما مکلفیم انسان بسازیم، شما خانمها که زحمت کشیدید و اینجا آمدید، در این زحمت مکلفید انسان بسازید. مکلفید در دامنهای خودتان انسان مهذب بار بیاورید، مقصد اسلام و مقصد همه انبیا این است که آدمها را تربیت کنند، صورتهای آدمی را آدم معنوی و واقعی کنند. مهم در نظر انبیا این است که انسان درست بشود، اگر انسان تربیت شد، همه مسایل حل است، یک مملکتی که دارای انسان مهذب است، تمام مطالبش حل است.(9)
هدف نهایی از تشکیل حکومت در اندیشه امام خمینی(س)
همانگونه که بیان شد از نگاه امام(س) -که نگاهی عالمانه و برخواسته از متون دینی است- استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی و رفاه، همه از امور لازم و ضروری برای امت و حکومت اسلامی است؛ اما اینها فقط ابزار و مقدمه برای رسیدن مردم به معنویات و اخلاق اسلامی هستند، تا با فراهم شدن شرایط، افراد جامعه بتوانند به تهذیب نفس بپردازند و از این راه به سعادت دنیا و آخرت دست یابند؛ از این رو حضرت امام(س) در جلسات و ملاقاتهای مختلف با مسئولان و آحاد مردم و همچنین در بیشتر نوشتههایشان بر مسأله تهذیب نفس و توجه به معنویات و حق تعالی تأکید میکردند.
ایشان میفرمایند: اسلام برای تأمین علف نیامده است! اسلام برای تأمین معنویات آمده است، همهاش فریاد از مادیات نباشد [که این کار] بر خلاف مسلک اسلام است، معنویات اگر تحقق پیدا کرد، مادیات تأمین میشود و به دنبالش هست. اسلام مادیات را به تبع معنویات قبول دارد؛ مادیات را مستقلاً قبول ندارد. اساس، معنویات است. یک کشور با معنویاتش کشور است.(10)
ایشان در دیدار برخی از ائمه جمعه میفرمایند: بنابراین آن چیزی که در رأس همه امور است، برای همه ماها، اول تهذیب نفس است و در خلال آن تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد، نمیتواند دیگران را تهذیب کند. حرف، اثر ندارد... تمام آن مسائلی که در اسلام [است] حتی مسائل سیاسیاش، مسائل تهذیبی است، برای درست کردن آدم است. ما نباید همه مسایل را حالا دنبال مسایل سیاسی قرار بدهیم، باید همه مسایل را دنبال مسایل اسلامی و خصوصاً، این وجهه تهذیب مردم [قرار دهیم]، شما ملاحظه میفرمایید که لحن قرآن در این باب از همه ابواب دیگر، زیادتر و بیشتر تأکید در آن دارد؛ چندین آیه قسم هست و بعدش «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»،(11) این به ما میفهماند که اساس مسایلی که همه چیز به آن درست میشود، آن تهذیب است و اساس همه مسایلی که انحرافی است، این عدم تهذیب است؛ بنابراین باید ما سرلوحه همه امورمان را این قرار بدهیم.(12)
ایشان این هدف مقدس را فقط برای جامعه اسلامی ایران مطرح نمیکنند؛ بلکه از نظر ایشان، هدف نهایی تمام انقلابهای اسلامی باید پرداختن به معنویات باشد.
تمام مسایلی که هست، [این است که] ما میخواهیم دست ظالمها را کوتاه کنیم -انشاءالله- و میخواهیم که قدرتها را سرکوب کنیم و پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم؛ انشاءالله. همه اینها مقدّمه این است که یک آرامشی در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش، یک سیر روحی پیدا بشود، یک هدایت به سوی خدا پیدا بشود، آن چیزی که اساس است سیر الی الله است، توجه به خداست. همه عبادات برای اوست. همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم برای این معنا هست که سیر الی الله باشد، شکستن بت نفس که بالاترین بتهاست دنبال او شکستن بتهای دیگر.(13)
چنانکه سیره شخصی امام راحل(س) اینگونه بود که حتی در دوران مبارزات و بعد از انقلاب، در زمان رهبری و اداره جنگ، بیشترین اهمیت و اهتمام را به نماز اول وقت و تلاوت قرآن و سحرخیزی و توسل به اهلبیت(ع) داشتند و همین روحیه را به جبهههای جنگ و جوانان جامعه تزریق کردند تا جایی که به برکت همین معنویت برخاسته از سجاده و نفس قدسی امام، صحنههای ماندگاری را در جبههها و مبارزات آفریدند.
مقام معظم رهبری مدظلهالعالی در این باره میفرمایند: چنانچه مقررات الهی مستقر شد نظم متکی به اسلام به وجود آمد و عدالت اجتماعی تحقق پیدا کرد، هنوز یک هدف متوسط، یا در واقع یکی از مراحل راه، طی شده است. مرحله بعد، آن است که مردمی که در این نظام، به آسودگی، بیدغدغه و با برخورداری از عدل زندگی میکنند، برای تخلق به اخلاق حسنه، فرصت و شوق پیدا کنند. این، آن چیزی است که من خواستم روی آن تکیه بکنم و میخواهم این نکته را عرض بکنم که بعد از تشکیل حکومت، این هدف است؛ بلکه بعد از تشکیل نظام عادلانه و استقرار عدالت اجتماعی و حکومت واقعاً اسلامی، هدف این است. این، هدف بعدی است.
انسانها باید به اخلاق تخلق پیدا کنند که البته تخلق به اخلاق حسنه هم موجب تعالی و تکامل معنوی و روحی و ...(14)
خلاصه آن که: هدف اصلی و نهایی رهبر فقید انقلاب ایران و تمام کسانی که به ندای ایشان لبیک گفتند و تا پای جان مبارزه کردند و این انقلاب را 22 بهمن ماه به پیروزی رساندند، نه رفاه، نه عدالت اجتماعی، نه استقلال و نه آزادی بود؛ بلکه از نظر ایشان و همچنین مقام معظم رهبری،(15) همه این امور هدف متوسط و میانی است و هدف اصلی، رشد معنوی و اخلاقی جامعه و مهذب شدن آحاد آن است.
از این رو لازم است بعد از گذشت 34 سال از انقلاب، بر این عهد و هدف اصلی و متعالی تجدید میثاق کنیم و بکوشیم با پشت سر گذاشتن هر چه بهتر اهداف میانی، به هدف اصلی بیشتر توجه کنیم و برای رسیدن به آن، تلاش و برنامه ریزی در خور و شایسته کنیم.
باید توجه داشت اگر به هدف اصلی نرسیم، رسیدن به اهداف میانی هم ارزش چندانی ندارد، از این رو بر مسئولان و مدیران نظام لازم است همراه با تلاش برای تحقق عدالت و رفاه و حفظ استقلال و آزادی جامعه، توجه و اهتمام اصلی خود را بر رشد فرهنگی و معنوی جامعه قرار دهند و از اینگونه تلاشها کاملاً پشتیبانی کنند، لازم است در تمام برنامهریزیها و قانونگذاریها و طرحهای مختلف، از تأثیر آن در اخلاق و معنویت جامعه غافل نباشند و رشد معنوی جامعه را در درجه اول اهمیت قرار دهند، همین موضوع میتواند معیار مناسبی برای مردم در انتخاب مسئولان در انتخابهای مختلف باشد.
*پینوشتها
1- صحیفه امام، جلد 20، صفحه 411 (با اندکی تصرف).
2- همان، جلد 7، صفحه 530 (با اندکی تصرف).
3- ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب [آسمانی] و میزان [شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه] نازل کردیم، تا مردم، عدالت را برپا دارند. (سوره حدید: 25).
4- ولایت فقیه، حکومت اسلامی، صفحه 70.
5- صحیفه امام، جلد 8، صفحه 255.
6- همان، جلد 7، صفحه 534.
7- همان، صفحه 532.
8- همان، صفحه 530 و 531 (با اندکی تصرف).
9- همان، صفحه 531 (با اندکی تصرف).
10- همان، صفحه 533. (با اندکی تصرف)
11- سوره شمس: آیات 10و9.
12- صحیفه امام، جلد 15، ص 505 و 506. (با اندکی تصرف)
13- همان، ج19، ص 51.
14- ر.ک: اخلاق و معنویت در آیینه نگاه مقام معظم رهبری، تهران، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، سوم، 1390 ش، فصل دوم.
15- دیدار با علما و خطبای کشور در آستانه محرم، اردیبهشت 1377. ر.ک: خلق، شماره 27، صفحه 26.
منبع: فارس