شعری از

حسین شهابی

کد : 176225 | تاریخ : 27/06/1398

***

(تقدیم به امام راحل)

 

آتش عشق

تضمین غزلی از امام خمینی(ره)

 

گر تو آیی به میان، ماه هویدا نشود

در سحر غنچه‌ خورشید شکوفا نشود

در دل آینه‌ ها سرو تماشا نشود

 کیست که آشفته‌ آن زلف چلیپا نشود

دیده‌ ای نیست که بیند تو و شیدا نشود

 

دامن سبز چمن چادر و روبند تواند

چشم گل ‌های دمن، خیره به لبخند تواند

عاشقان گوش‌ به ‌فرمان تو و پند تواند

 ناز کن ناز که دل ‌ها همه در بند تواند

غمزه کن غمزه که دلبر چو تو پیدا نشود

 

نو عروسان بهاری ز پس و پیش شوند

گل‌ عذاران سمن ‌بو همه درویش شوند

شاه گل ‌ها! حرکت کن که همه کیش شوند

 رخ نما تا همه خوبان خجل از خویش شوند

گر کشی پرده برون، کیست که رسوا نشود

 

چشم شهلا بگشا، دامن گل پر خون کن

دشت آیینه‌  احساس مرا گلگون کن

عقل را از وطن و خانه‌  دل بیرون کن

 آتش عشق بیفزا، غم دل افزون کن

این دل غم ‌زده نتوان که غم ‌افزا نشود

 

کاش می‌شد که بنوشم قدح دلکش عشق

تا در آغوش من افتد صنم مهوش عشق

سوختم از نفس پر شرر سرکش عشق

 چاره ‌ای نیست به جز سوختن و سازش عشق

آتشی ده که بیفتد به دل و پا نشود

 

عاشقی نیست که از عشق تو مجنون نشود

لاله ‌ای نیست که از هجر تو دل‌ خون نشود

دیده ‌ای نیست که از درد تو کارون نشود

 ذره ‌ای نیست که از لطف تو هامون نشود

قطره‌ ای نیست که از مهر تو دریا نشود

 

شده ‌ام بی خود و سرمست و غزل‌ خوان ای دوست

من گذشتم ز سر مذهب و ایمان ای دوست

می ‌نشینم به کنار گل ریحان ای دوست

 سر به خاک سر کوی تو نهد جان ای دوست

جان چه باشد که فدای رخ زیبا نشود

 

 حسین شهابی

***

انتهای پیام /*