شعری از

عباس خوش عمل کاشانی

کد : 176298 | تاریخ : 06/07/1398

***

(تقدیم به امام راحل)

 

به سوگت همچو ابر نو بهاران

حرم می گرید و ما و جماران

عزادار توایم  ای سرو قامت

از اکنون تا به فردای قیامت

گل رخسار پوشیدی تو از ما

مگر نا مردمی دیدی تو از ما؟

تو بودی یادگار پیر راحل

کجا رفتی که داغت ماند بر دل؟

امید امت بعد از خمینی

تو بودی ای سپیدار حسینی

به دل ها داشتیم امّیدواری

که با ما بود از او یادگاری

اجل امّید ما را داد بر باد

ز بیداد اجل ای داد ای داد

چرا ای سید مظلوم رفتی؟

امید مردم محروم رفتی؟

تو احمد بودی و محمود بودی

خدا را کعبه مقصود بودی

کجایی ای گل باغ ولایت

که مردیم از فراق بی نهایت

بهاران بی تو پاییز است ما را

کجا دیگر دل آویز است ما را

فضای زندگانی بی تو سرد است

دل بی عشق احمد کوه درد است

تو رفتی با که راز دل بگوییم؟

دریغا بوی گل را از که جوییم؟

مگر دیدی تو از ما بی وفایی

که رفتی ای شمیم کربلایی؟

به دیده اشک و بر دل داغ دارم

به سودای رخت ره می سپارم

نمی دانم کجایم کیستم من

تو پنداری که دیگر نیستم من

همی می پویم و می گویم ای داد

تو رفتی آرزوها رفت بر باد

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

به دریا بنگرم دریا ته وینم

به هرجا بنگرم کوه و در و دشت

نشان از قامت رعنا ته وینم

 

 

عباس خوش عمل کاشانی

***

انتهای پیام /*