اخلاقیات عملى و نظرى امام در سینما تأثیرگذار بوده است‏

کد : 42765 | تاریخ : 19/12/1391

اخلاقیات عملى و نظرى امام در سینما تأثیرگذار بوده است‏

گفتگو با دکتر محمدباقر قهرمانى

آقاى دکتر محمدباقر قهرمانى (عضو هیئت عملى دانشکده هنرهاى زیبا و هنرهاى نمایشى دانشگاه تهران) تحصیلات خود را در رشته تئاتر و فیلم در دانشگاه بین‏المللى آمریکا به اتمام رسانده‏اند و به تدریس کارگردانى تلویزیونى، فیلمنامه‏نویسى و ارتباطات مردمى اشتغال دارند. ایشان مقالات متعددى در زمینه تئاتر و سینما به رشته تحریر درآورده‏اند، دو کتاب درباره اصول و اجراى نمایشى در دست چاپ دارند و فیلم هاى متعددى نیز در عرصه تبلیغات و آموزشى و مستندسازى، تهیّه کرده‏اند. مصاحبه‏اى با ایشان انجام داده‏ایم که در پى به نظر خوانندگان گرامى مى‏رسد.

***

به نظر شما علت پیشرفت سینماى ایران بعد از پیروزى انقلاب اسلامى و مطرح شدن آن در سطح جهان چیست؟

من فکر مى‏کنم یکى از دلایل پیشرفت سینماى ایران بعد از انقلاب اسلامى عدم تقلید صرف از سینماى غربى بود. دوم اینکه محدودیتهایى براى نحوه ساخت فیلمها مطرح شد که هنرمندان به این فکر افتادند که به جاى توجه به جذابیتهاى ابتدایى حیوانى بشرى به‏ سراغ مضمون‏هایى بروند که ریشه در افکار متعالى انسانى دارد. نیروى جوانى هم وارد عرصه سینما شد که معادلات تولید سینماى قبل از انقلاب را به هم زد. این مجموعه بعلاوه تأثیر خود انقلاب و پیروزى انقلاب اسلامى که اعتماد به نفس داد به کل شهروندان ایرانى و توانستند به سرعت بر عرصه‏هاى رژیم شاهنشاهى پیروز شوند و انقلابى را بنا بگذارند که به رهبرى امام شکل گرفته بود و در نتیجه داعیه‏اى داشتیم براى اینکه حرفهاى تازه‏اى را مى‏خواهیم به همه جهان بزنیم، یک حرفهاى ناگفتنى، حرفهایى که قبلًا فرصت گفتنش را نداشتیم. این حرفهاى تازه در قالبهاى هنرى روز مى‏توانست عرضه شود. البته شاید اوایل این محدوده پیاده کردن افکار خیلى شکل هنرى نداشت، شکل بصرى و زیبایى‏شناسانه کاملى نداشت اما به هرحال پیشرفت کرد و کسانى که در این عرصه کار مى‏کردند توانائیشان بیشتر شد، تجربه‏شان بیشتر شد و حرفهایى هم که داشتند مى‏توانستند بهتر بزنند. یک درخواستى هم در خارج از مرزهاى ایران وجود داشت که مى‏خواستند ایران اسلامى را بشناسد و یکى از راههاى شناخت، همین فیلم‏هایى بود که در ایران ساخته مى‏شد. مردم دنیا به این طریق مى‏توانستند بفهمند، این کشور و این مردم چگونه هستند و چگونه زندگى مى‏کنند. این پایه اولیه بود. بعد که دنیا با آثار ایرانى آشنا شد اسباب توجه بیشتر به مقولات معنوى و انسانى گردید.

انسان از طریق ادبیات دراماتیک، ساختار دراماتیک، فیلم دراماتیک مى‏تواند یک تجربه‏اى را حس بکند و جلو برود و در نهایت یک تغییر درونى را تجربه کند.

سینماى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى و سینماى بعد از آن چه تفاوتهاى اساسى دارند؟

به تفاوتهاى اصلى اشاره کردم که آن تأکید بر رعایت مسائل اخلاقى و رعایت شئون اسلامى بود. و تفاوت دوم ورود افراد جدید و ایده‏هاى جدید در عرصه سینما بود که در سالهاى بعد از پیروزى انقلاب ظاهر شد. افرادى مثل آقاى مخملباف، آقاى افخمى، آقاى کمال تبریزى و دیگران نیروهاى جدیدى بودند که در مقاطع مختلف در عرصه‏هاى اجتماعى، بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، مى‏خواستیم حرفهاى تازه‏اى به جهان بزنیم، حرفهایى که قبلًا فرصت گفتنش را نداشتیم‏

مردم خارج از مرزهاى ایران مى‏خواستند ایران اسلامى را بشناسند و یکى از راههاى این شناخت، فیلمهایى بود که در ایران ساخته مى‏شد در عرصه جنگ تحمیلى مانند کارهاى آقاى حاتمى کیا، وارد شدند و توانستند این تجربه‏ها را منتقل به عرصه سینما و مخاطبان بسیارى پیدا کنند.

تأثیر نظر امام خمینى را درباره هنر و سینما- بویژه اینکه ایشان با سینما و فیلمهاى سینمایى کاملًا موافق بودند و فقط فساد را در سینما مردود مى‏دانستند- چگونه ارزیابى مى‏کنید؟

امام خمینى حتى بعضى از فیلمهایى را که قبل از انقلاب ساخته شده بود تأیید کردند. در واقع تکنولوژى‏هاى جدید مانند تلویزیون، سینما، رادیو و غیره ابزارهایى هستند براى تجلى تفکرات هنرى و انسانى این تجلى تفکرات مى‏تواند در جهت الهى باشد و یا در جهت شیطانى. اگر سینما را یک ابزار ارتباطى در نظر بگیریم ذاتاً نه حرام است و نه حلال، یک وسیله‏ است و بستگى دارد که چه استفاده‏اى از آن بکنیم. فکر مى‏کنم نظر امام هم همین بوده است. ایشان با مظاهر تمدن جدید که مخالفتى نداشتند. واقعاً سینما اینگونه هست. همانطور که تلویزیون و رادیو هم اینگونه هستند، اینترنت به عنوان یک وسیله ارتباطى نیز اینگونه هست. چگونه استفاده کردن از این وسایل مهم است. اینها مثل برگ کاغذ سفیدى مى‏ماند که باید جمع شود، نوشته شود و یک کتابى چاپ شود و سپس تکثیر شود و در دسترس عموم علاقه‏مندان قرار بگیرد. حضرت امام چه قبل و چه بعد از پیروزى انقلاب اسلامى روش فکرى و تأثیرگذاریشان بر اساس اصول اسلامى است. در این اصول نحوه استفاده از خیلى چیزها مشخص مى‏شود.

اخلاقیات عملى و نظرى امام، جامعیت نظریات امام در مورد مسایل گوناگون- نه فقط مقوله هنر که امام شاید خیلى در موردش صبحت نکردند- تأثیرگذار بوده است. نگرش مردم و جوانان نسبت به امام و علاقه‏اى که در قلبشان احساس مى‏کردند باعث مى‏شد آن چیزى را که امام به عنوان نحوه تفکر خودشان بدون هیچ اجبارى ذکر مى‏کردند رعایت کنند. مثلًا امام مى گفتند من فلان روزنامه را نمى‏خوانم، مردم هم دیگر آن روزنامه را نمى‏خواندند. همین که امام مى‏گفتند من فلان کار را مى‏کنم یا فلان کار را نمى‏کنم، مردم مى‏پسندیدند و دوست داشتند که پیروى کنند. تأثیر اینگونه بوده است. یکى از چیزهایى که خیلى خاص است در شخصیت حضرت امام علاوه بر اعلم بودن، اشجع بودن است که فرد مرجع بتواند با تکیه بر خدا و نترسیدن از چیز دیگرى نظریات فقهى و اجتماعى‏اش را بیان بکند و این نحوه بیان کردن نظرات بود که در جامعه تأثیر گذاشت. مثلًا راهگشایى که امام کردند در ارتباط با موسیقى به عنوان یکى از عناصرى که در فیلم استفاده مى‏شود و امام این راه را باز کردند و در نتیجه نحوه نگاهى که به موسیقى مى‏شد قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تغییر کرد. اگر امام با جسارت و شجاعت این موضوع را مطرح نمى‏کردند و این موضوع لاینحل باقى مى‏ماند معضلى براى سینما مى‏شد ولى امام این مسئله را مثل بقیه مواردى که در ارتباط با گریم، با نحوه پوشش زن و ... مطرح کردند راه‏گشایى شد براى رویدادهاى دراماتیک در فیلم و تئاتر و تلویزیون و در عین‏حال منطبق بود بر آن چیزى که اسلام خواسته است. امام نشان داد که این راهها در اسلام بسته نشده است. کلًا من فکر مى‏کنم امام آن‏ تکنولوژى‏هاى جدید مانند سینما و تلویزیون ابزارهایى هستند براى تجلى تفکرات هنرى و انسانى که مى‏تواند در جهت الهى باشد یا در جهت شیطانى‏ چیزى را که اسلام جایز مى‏داند معرفى کرد و راه را نشان داد که چگونه ما مى‏توانیم در مرحله تولید فیلم عمل کنیم.

به نظر شما سینماى ایران بعد از پیروزى انقلاب اسلامى تاکنون چه تحولات و افت و خیزهایى را طى کرده است و چه مشکلاتى بر سر راه داشته است.

پس از پیروزى انقلاب، در ابتدا سینما خیلى حرکتى نکرد ولى بعد کم‏کم فیلمها تولید شدند. بعد افرادى که در حوزه هنرى بودند وارد سینما شدند و به سینما افزایش پیدا کرد. مسئولینى که وارد سینماى فارابى شدند، کمک کردند براى اینکه فیلمها را به خارج از کشور ارسال کنند. ما متوجه شدیم که فیلم به عنوان یک مقوله هنرى تأثیرگذار مى‏تواند به انتقال مفاهیم معنوى کمک بکند. کم‏کم سینماگران و فیلمسازان احترام خودشان را در کشور پیدا کردند. افراد مختلفى بودند که تغییر روش دادند. ممکن بود کسى نوع خاصى فیلم بسازد، به ژانر خاصى علاقه‏مند باشد ولى با حرکات اجتماعى عوض شد. البته 25 سال از انقلاب مى‏گذرد یعنى در حقیقت یک چهارم قرن که مدت کمى نیست. تقریباً یک چهارم عمر سینماى جهان است. به همین اندازه تقریباً افت و خیزهاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى در کشورمان رخ داده و تبعاتش هم در سینما هم بروز کرده است. تحولات بصرى ما خیلى بهتر شده، الان در دانشگاههاى متعددى، فیلم تدریس مى‏شود. کارگردانان، آهنگسازان، فیلمبرداران، طراحان صحنه، بازیگران از رشته‏هاى گوناگون وارد عرصه سینما مى شوند. هنرجویان آزاد داریم. آموزشگاههاى سینمایى و تئاترى و بازیگرى در گوشه و کنار کشورمان شکل گرفته، انجمن سینماى جوان فعال است. اینها همه دست‏ به دست دادند که این صنعت و هنر به عنوان یک قسمت حیاتى و با ارزش اقتصاد و هنر کشور شناخته شود. مسئولین به آن توجّه دارند. در وزارت ارشاد که متولّى نظارت بر سینماست، معاونت سینمایى وجود دارد که هدفشان باید این باشد که به تعالى این هنر کمک بکنند. البته در حال حاضر تعداد فیلمهایى که ما مى‏سازیم تقریباً حول و حوش 70 فیلم در سال متوقف شده است. این تعداد باید با توجه به رشد جمعیت ما و با توجه به افرادى که وارد این عرصه مى‏شوند بیشتر شود. مشکلى که ما در این تحولات داشتیم اقتصاد سینمایى ما بوده است. فیلمها باید در جایى نشان داده شوند. سینما یک وسیله ارتباط جمعى است و اولین بار در جمع نشان داده مى‏شود. بعداً ممکن است به ویدئو یا سى دى تبدیل شود و تک‏تک افراد هم بتوانند در خلوت خانه‏هاى خودشان آن را ببینند اما وقتى که در مرحله اول است باید در پرده‏هاى سینما به نمایش گذاشته شود و نیاز به مکانهایى راحت با امکانات مناسب دارد، جوّى که خانواده‏ها و افراد بتوانند بروند و با آرامش و بدون ناراحتى، فیلم را تماشا کنند. یک خانواده از خانه‏که مى‏خواهند بروند سینما، یک مراسم آیینى ایجاد مى شود. براى رفتن به سینما در خانه جمع مى‏شوند صحبت مى‏کنند، به کدام سینما بروند، چه لباسى بپوشند، چه جورى حرکت کنند به سوى سینما تا یک فیلم را با هم تجربه کنند و ... تلاش مسئولین باید بر این مبنا قرار گیرد که این تجربه، خوشایند باشد. نیاز داریم که سالن‏هاى سینما ارتقا پیدا کند. چند تایى الان بازسازى شده و این کمک خوبى بوده است. ولى لازم است که این اتفاق بیشتر بیفتد، سالن‏هاى جدید ساخته شوند، در بعضى استانها اصلًا سالن سینما نداریم و لازم هست که آنجا سالنى ساخته شود. بالاخره یک چرخه اقتصادى را که چرخه فرهنگى هم هست باید بهتر به گردش دربیاوریم. باید به این مسایل توجه داشته باشیم وگرنه کم‏کم به این صنعت هنرى شاید ضربه بزنیم و نگاه بسیارى از سینماگران ما به جاى اینکه به داخل کشور جلب شود به خارج از کشور جلب شود. نیاز است که مرحله اول جوابگویى به فیلم، هم از نظر تماشاگر هم از نظر اقتصادى در داخل باشد. تلویزیون تا حدى در بعضى جاها کمک کرده به اینکه سرمایه‏گذارى کند، با کارگردانها هماهنگ بکند، آنها را پشتیبانى کند ولى کافى نیست. نیاز به یک تصمیم جمعى دارد تا اطمینان بیشترى براى فیلمساز حاصل شود. فیلمسازى یک کار رقابتى‏ حضرت امام در ارتباط با موسیقى به عنوان یکى از عناصر فیلم راهگشایى کردند و نشان دادند که این راهها در اسلام بسته نشده است‏

است. افراد زیادى وارد عرصه سینما مى‏شوند و به عنوان یک کار هنرى با هم رقابت دارند. ولى این رقابت باید معقول باشد و ما انواع فیلمهاى مختلف را داشته باشیم. باید در تولیداتمان چرخه اقتصادى به خوبى پیش رود و دیگران هم جذب شوند، نه فقط به خاطر هنرش بلکه به عنوان یک شغل و حرفه. سینما یک حرفه است. باید بتواند جوابگوى افرادى که وارد این صنعت مى‏شوند و وارد این هنر مى‏شوند باشد.

امام خمینى بر نقش فرهنگى، تربیتى، اخلاقى و علمى سینما تأکید کرده‏اند. به نظر شما دیدگاه امام تا چه حدودى در سینماى ایران ملاحظه مى‏شود؟

سینما چون یک تولید فکرى است منتج از تفکرات و ذهنیات و سلیقه‏ها و افکار فیلمسازان است. همین‏طور فیلم همیشه یک کار گروهى است، یعنى جمعى گرد هم مى‏آیند تا فیلم را تولید کنند از فیلمنامه‏نویس که پایه‏هاى اولیّه فیلم را مى‏گذارد تا تهیه‏کننده، کارگردان، بازیگر، فیلمبردار و غیره در آن تأثیر دارند. فیلم البته بار معنایى و فرهنگى دارد ولى تجربه نشان داده که عامّه مردم به فیلمى که مستقیماً ادعاى تأثیرگذارى فرهنگى داشته باشد کمتر توجّه مى‏کنند یعنى مى‏گویند مى‏خواهد مرا تحت تأثیر قرار بدهد و مغزشویى بکند اما فیلمى که به راحتى یک داستانى را بیان مى‏کند و در جریان این داستان موضوعات فرهنگى را مى‏گنجاند و مسایل سیاسى و اجتماعى و اقتصادى را تحلیل مى‏کند، روش تعیین مى‏کند، الگوسازى انجام مى‏دهد، اگر بدون ادّعاى مستقیم باشد، تجربه نشان داده که تأثیرش بیشتر است. و ما کم‏کم به این مفهوم نزدیک مى‏شویم، همان‏طور که علاوه بر سینما در تلویزیون هم این اتفاق افتاده است. من‏ فکر مى‏کنم یک راه میانه هم وجود داشته باشد که در آن از لحاظ اخلاقى و تربیتى تأثیر سینما شاید بیشتر باشد و آن استفاده از الگوى ادبیات کهن ماست. مثلًا در مثنوى یا کتابهاى سعدى داستانهایى هست که باید آنها را در قالب‏هاى جدید بتوانیم پیاده کنیم، البته هنوز نه. بالاخره سینماى ما جوان است. ممکن است این تحول بعدها در سینما ایجاد شود. البته فیلمهایى که در ایران ساخته مى‏شود منطبق بر یا الهام گرفته از نظریات امام و از تفکرات مذهبى هستند مثلًا جهاد و تلاش، نگاه معنوى به زندگى، توکل کردن، معناى حقیقى زندگى و غیره همه اینها مطمئناً مایه‏هاى مذهبى دارند و مستقیم و غیرمستقیم به اندیشه‏هاى امام بازمى‏گردند.

وضع فعلى سینماى ایران را در سطح خارج از کشور چطور مى‏بینید؟

غیر از آن چیزهایى که قبلًا اشاره شد سینماى ایران در خارج از کشور از جایگاه ویژه‏اى برخوردار است. در هیچ برهه از تاریخ سینماى کشور نبوده است که اینقدر سینما مورد توجه دیگران که خارج از مرزهاى ما هستند، باشد. امیدوارم بتوانیم این وضعیت را بهتر بکنیم و تلاش بیشترى کنیم تا سینماى ایران بتواند راحت‏تر در عرصه بین المللى پا بگذارد و تأثیر خودش را ایجاد بکند. مشکل فعلى آن مشکل اقتصادى است و این مشکل باید حل بشود.

درباره آنچه بحث شد یعنى نقش سینما از دیدگاه امام و انقلاب اسلامى چه تفاوتهایى میان فیلمها و سریالهاى تلویزیونى و سینما در حال حاضر وجود دارد؟

دو ارگان مختلف این کار را انجام مى‏دهند، یکى زیر نظر وزارت ارشاد است و دیگرى تحت‏نظر صدا و سیما و شورایى که به این کار مى‏پردازد. بالاخره چون کار هنرى، کارى است که خیلى معیارهایش مشخص نیست، خطکش مکانیکى ریاضى خاصى ندارد و منطبق با سلیقه‏هاى آدمها و هرکسى است که در یک قسمتى مسئولیت مى‏گیرد. این سلیقه‏ها در تلویزیون و سینما به نحو مختلفى پیاده شده است. تلویزیون با توجه به نگاه تخصصى که به آن مى‏شود عام‏تر از سینماست. سینما در عرصه محدودترى فعالیت مى‏کند. این است که کلًا یک‏ امام آن چیزى را که اسلام جایز مى‏داند معرفى کرد و نشان داد که ما چگونه مى‏توانیم در مرحله تولید فیلم، عمل کنیم‏

آزادى عمل بیشترى داشته است. حالا من نمى‏توانم به صراحت مشخص کنم کدامیک از اینها فاصله گرفته‏اند از نظریات حضرت امام یا از ایده‏هاى انقلاب اسلامى. هر دو دسته تجربیاتى داشته‏اند. این تجربیات با هم متفاوت است خصوصاً از نظر تکنیکى. سینما با دقت بیشترى تولید مى‏شود و دغدغه آنتن تلویزیون را ندارد هرچند دغدغه اکران شدن و پخش سینمایى را دارد. ولى به هر حال این دغدغه محدودتر است و به همین خاطر توجه به جزییات تکنیکى سینما بیشتر بوده است علاوه بر آن خود فیلمسازى و دوربین فیلمبردارى دقتش و حساسیتش از تلویزیون بیشتر است. همه اینها یک بازتاب هنرى ویژه‏اى را براى سینما ایجاد کرده است. در عوض رادیو و تلویزیون باید وقت بیشترى را پر کند. امروزه تلویزیون به سینما کمک مى‏کند و با سینما تعامل دارد و در هر عرصه‏اى کم‏کم این تعامل بیشتر مى‏شود. کارگردانان سینمایى وارد تلویزیون مى‏شوند و کارگردانان تلویزیونى وارد عرصه سینما. دست اندرکاران فنى این تعامل به هم کمک مى‏کنند عرصه هنرى دیگر بسته نیست. با توجه به نیازهاى هرکدام از این قالبهاى هنرى، افراد در آن کار مى‏کنند.

مشکلات امروز سینماى ایران بویژه در رابطه با تهاجم فرهنگ غربى چیست؟

سینماى ایران رقباى سرسختى دارد. نه تنها سینماى امریکا بلکه سینماى اروپا و جاهاى دیگرى که با استانداردها و ارزشهاى متفاوت تولید مى‏شوند به طرق مختلف سرازیر مى‏شوند به کشور ما، چه از راههاى قانونى پخش تلویزیونى و پخش سینمایى چه از راههاى غیرقانونى، از طریق شبکه‏هاى مختلف. سینما مى‏تواند به عنوان یکى از ابزارهاى هنر اسلامى‏ موردتوجه باشد تا در مقابل این تهاجم فرهنگى بایستد. از این نظر سینماى ایران خیلى با ارزش است. سیاستگذاران کشور هم اگر به این موضوع دقت بفرمایند کمک خواهد کرد تا سینما ضعیف نشود. الان اگر به تلویزیون جمهورى اسلامى هم نگاه کنیم و تعداد فیلمهاى سینمایى خارجى را که پخش مى‏شود مقایسه کنیم با تعداد فیلمهاى سینمایى که در داخل کشور ساخته مى‏شود مى‏بینیم کم‏کم از سینماى ایران دارند فاصله مى‏گیرند. این وضع باید به یک تعادل نسبى بهترى برسد. البته آثار با ارزشى در سینماى جهان هست که باید به آنها توجه کنیم. آثار باارزشى هم در داخل داریم که باید به آنها بیشتر توجه کنیم و در تولید آثار بهتر و بیشتر در کشورمان همت کنیم.

یک سیاستى را در بعضى از کشورهاى غربى پیاده کرده‏اند نسبت به فیلمهاى خارجى که آنها را با زیرنویس پخش مى‏کنند. هم توجه به مسئله هنرى به این موضوع دارند و هم مى‏گویند صدا عنصرى از بازیگرى است چون بازیگر با صدایش هست که بازیش را ارائه مى‏دهد. این بازیگر با لهجه خودش بازى مى‏کند و فضاسازى مى‏کند با صدا، نحوه صحبت کردنش، تن صدا، اینها به تأثیر اثر هنرى کمک مى‏کند. درست است که صنعت دوبله در کشور ما خیلى پیشرفته است ولى شاید یک تأثیرات ناخواسته‏اى داشته باشد. تأثیرات جانبى دوبله این است که ما کم‏کم به این ساختارها دقت بیشترى مى‏کنیم و آنها را خودى‏تر مى‏بینیم، دیگر اینکه دوبله و هماهنگ نبودن لبها و صحبت کردن یک عادت منفى در زیبایى‏شناسى فیلم ایجاد مى‏کند. همچنین با توجه به آن ارزشهایى که داریم و ممیزى که صورت مى‏گیرد نحوه ارائه فیلم ممکن است زیباشناسى خاصى را براى ما ایجاد کند یعنى ما را از تصمیم‏گیریهاى اساسى تهیه‏کنندگان فیلم دور مى‏کند. توجه به سینماى داخلى به عنوان مقوله اصلى که باید در کشور فعالیت داشته باشد و همچنین نگاهى به سینماى خارج مى‏تواند یک تعادل مطلوبى را ایجاد کند.

سینما و تلویزیون به طورکلى داراى نقش سرگرم‏کننده هستند در حالى که امام خمینى بر نقش آموزشى آنها تأکید مى‏کنند. این دو دیدگاه چگونه جمع‏پذیرند؟

فیلمهایى که در ایران ساخته مى‏شود منطبق بر یا الهام گرفته از نظریات امام خمینى و تفکرات مذهبى است‏. وقتى شما بخواهید روى یک فردى تأثیر بگذارید اول نظرش را جلب مى‏کنید. او را سرگرم مى‏کنید به طرف خودتان کشید و مطلبتان را به او مى‏گویید. آقاى قرائتى که در تلویزیون صحبت مى‏کند، سرگرم‏کننده صحبت مى‏کند. ولى این سرگرم کردن در خدمت آموزش است و این دو به این صورت جمع‏پذیرند. توجه به اینکه آنچه سرگرم‏کننده است لزوماً غیرآموزشى نیست و آنچه آموزشى است لزوماً نباید خشک باشد مى‏تواند کمک بکند به اینکه فیلم در امتداد سرگرم کردن و وقت خالى دیگران را پر کردن، آموزشى هم باشد. وقتى به کتب دینى نگاه مى‏کنیم (تورات، انجیل و قرآن کریم)، مى‏بینیم داستان و قصه در این کتب وجود دارد. قرآن که داستانهایش واقعى است از طریق قصه آموزش مى‏دهد. ما از طریق آن چیزى که اتفاق افتاده و توجه به کنش و واکنش آدمهاى مختلف یاد مى‏گیریم چه کنیم. جرج لوکاس مى‏گوید امروزه سینما جاى کلیسا را در بین جوامع گرفته است به خاطر اینکه فیلمهاى بسیار سرگرم‏کننده- مثل جنگ ستارگان- یک ارزشهایى را ایجاد مى‏کنند، یک جهان‏بینى را ارائه مى‏دهند. بالاخره ما هر فضایى که بیافرینیم یک ارتباط و یک جهان‏بینى معین مى‏کنیم که به یک طریقى پاداش و جزا داده مى‏شود. افرادى موفق مى‏شوند که یک نحوه نگرش دارند. اینها خودش در قبال سرگرم کردن، آموزش‏دهنده است.

عناصر قدرتمند سینماى ایران که اسباب توجه جهانیان مى‏شود چیست؟

عمدتاً نحوه داستانگویى ایران است که با توجه به شرایط فیلمسازى کشور، فیلمسازان ما تکیه مى‏کنند روى داستانى ساده و از طریق بیان کردن یک داستان ساده، مى‏توانند مخاطب را جذب کنند و همچنین استفاده از نابازیگران و نحوه استفاده از دوربین در مکانهایى که واقعى هستند و خیلى شبیه فتورئالیست‏هاى ایتالیا است. این عناصر که قدرت مدیریت هنرى‏ فیلمسازان ما را در شرایط سخت نشان مى‏دهد بینندگان را جلب مى‏کند و در سالن‏هاى سینما نگه مى‏دارد.

قبلًا اشاراتى داشتید ولى به عنوان یک پرسش خاص بفرمایید کلًا چه پیشنهادهایى را براى بهبود وضعیت سینما، فیلمها و سریالهاى تلویزیونى دارید؟

توجه به اقتصاد سینمایى، توجه به هنرمندان، به بازیگران، براى بازیگران شاید بتوان سندیکایى درست کرد که در مواقعى که فیلمى نمى‏سازند بتوانند پرداخت داشته باشند یعنى آن چیزى که یک شغل حساب مى‏شود، شغل دائمى که افراد در بیماریها بیمه شوند و کمک به آنها بشود، حقوق بازنشستگى داشته باشند و نظایر آن. همچنین تأسیس پژوهشکده‏هایى که از نظر تحقیقاتى به سینماى کشور بپردازد. چاپ کتاب و فیلمهاى آموزشى تاریخى که نحوه پخش این آثار نیز بسیار مهم است. یعنى وقتى ما مى‏بینیم با چه کیفیتى فیلمهاى خارجى عرضه مى‏شوند باید توجه کنیم که فیلمهاى داخلى هم با همان کیفیت عرضه شوند. باید به صنعت فنى سینما خیلى توجه کنیم. ما، در کشورمان هنوز نه فیلم عکاسى تولید مى‏کنیم نه فیلم سینمایى، عدسى، پایه دوربین، پروژکتورى که جوابگو باشد. ما حتى از نظر تعداد آنها مشکل داریم. باید از لحاظ فنى کمک بگیریم و فن را به هنر نزدیک کنیم و بتوانیم پشتیبان سینما و تلویزیون باشیم. و مهمترین عناصرى که در سینما و تلویزیون و آثار هنرى تأثیر مى‏گذارد آدمها هستند. هرچه تولیدکنندگان و دست‏اندرکاران شناخت بهترى از جهان، از اسلام، از نظرات اندیشه‏مندان اسلامى، فلسفه اسلامى و تاریخ کشور داشته باشند در کنار تجربیات و دانش فنى و خلاقیت هنرى قطعاً تأثیر بیشترى مى‏گذارد. قطعاً مطالعه گسترده‏تر کمک خواهد کرد. این براى کسانى است که مى‏سازند. براى کسانى که سیاستگذار هستند اطمینان بیشتر به آدمهایى که در این کشور پرورش پیدا کردند و رشد کردند، امکان ایجاد کردن براى جوانان، چون این جوانها هستند که این صنعت و هنر را به پیش خواهند برد، با اطمینان و اعتماد به اینها که در دامنه گسترده کشور بزرگ شدند مى‏توانیم بگوییم که ما آثار بسیار خوبى را ان‏شاءالله تولید خواهیم کرد.

انتهای پیام /*