هر روز با امام / ۲۷ آذر / نگاهی به اتفاقات دوران حیات امام

در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.

کد : 177059 | تاریخ : 27/09/1402

قم، ۱۳۵۸_ پیام به ملت ایران به مناسبت شهادت آقای مفتح (محکومیت ترور)

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏انالله و اناالیه راجعون

‏‏آنگاه که منطق قرآن، آن است که ما از خداییم و به سوی او می رویم و مسیر اسلام،‏‎ ‎‏بر شهادت در راه هدف است، و اولیای خدا ـ علیهم السلام ـ شهادت را یکی از دیگری‏‎ ‎‏به ارث می بردند، و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا‏‎ ‎‏می کرده و می کنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه می زنند، ما‏‎ ‎‏را از چه می ترسانند؟ امریکا خود را دلخوش می کند که با ایجاد رعب در دل ملت ـ که‏‎ ‎‏سربازان قرآنند ـ می تواند وقفه ای در مسیر حق و عقبگردی از جهاد مقدس در راه خدا‏‎ ‎‏ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقرّ خود قرار داده و‏‎ ‎‏از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند. اینان از کوردلی، صحنه های شورانگیز‏‎ ‎‏ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیرۀ آنان‏‎ ‎‏منعکس است نمی بینند. ‏‏صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لایَعْقِلُونَ اینان می بینند که هزار و سیصد سال‏‎ ‎‏بیشتر از صحنۀ حماسه آفرین کربلا می گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت‏‏ عزیز ما در حماسه و خروش است. جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و‏‎ ‎‏دو نفر پاسداران عزیز اسلام ـ رحمة الله علیهم ـ به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه‏‎ ‎‏ابدیت بار یافتند، و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی‏‎ ‎‏را افروخته تر و جنبش قیام ملت را متحرکتر کردند. خدایشان در جوار رحمت واسعۀ‏‎ ‎‏خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد. امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و‏‎ ‎‏علم او بهره ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود؛ و امید است از شهادت امثال‏‎ ‎‏ایشان بهره ها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام، تبریک و به بازماندگان‏‎ ‎‏آنان و ملت اسلام تسلیت می دهم. سلام بر شهیدان راه حق.‏

‏‏۲۷ / ۹ / ۵۸ / ۲۸ محرّم الحرام ۱۴۰۰‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۲۰ - ۳۲۱

***

جماران، ۱۳۵۹_ سخنرانی در جمع خانواده شهدای اصفهان (تبریک جهت تربیت جوانان فداکار)

اهم بیانات:

هر روز مواجهیم با صحنه هایی که در عین حال که دلخراش است، غرور آفرین‏‎ ‎‏است. دیروز جمع کثیری از معلولین آمدند، و امروز هم معلولین از اصفهان آمده اند با‏‎ ‎‏عکسهای زیادی که از شهدا آورده اند. من این تحول عظیمی که در ایران پیدا شده است‏‎ ‎‏که در عین حالی که پدرها با عکس جوان خودشان آمده اند، و مادرها چند نفر از‏‎ ‎‏فرزندانشان را از دست داده اند، لکن روحیۀ آنها روحیۀ بسیار بلندی است، و این تحول‏‎ ‎‏مبارک است بر ملت ایران. من در این مجمعی که این جوانان را و این عکس جوانان را‏‎ ‎‏می بینم باید تأثرات خودم را به بازماندگان اینها، و تسلیت خودم را به پدرها و مادرهای‏‎ ‎‏اینها تقدیم کنم و برای آنها هم طلب مغفرت. خداوند به شماها اجر عنایت کند و صبر‏‎ ‎‏عنایت کند، و آن جوانهای غرور آفرین ما را به رحمت واسعۀ خود غریق کند.‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص ۴۱۰ - ۴۱۱

***

جماران، ۱۳۵۹_ سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان (روز وحدت حوزه و دانشگاه)

اهم بیانات:

یک روز بود که دانشگاه و‏‎ ‎‏حوزه های علمیه نه آنکه از هم جدا بودند، جَوّی به وجود آورده بودند که با هم شاید‏‎ ‎‏دشمن بودند. نه دانشگاهی تحمل روحانی را داشت و نه روحانی تحمل دانشگاهی.‏‎ ‎‏اساس هم این بود که دو قشری را که با اتحادشان تمام ملت متحد می شوند از هم جدا نگه‏‎ ‎‏دارند، و با هم مخالفشان کنند تا ملت اتحاد پیدا نکند. بحمدالله در این نهضت اسلامی،‏‎ ‎‏این انقلاب اسلامی، این تحول بزرگ حاصل شد که هیچ یک از این دو طایفه خودشان‏‎ ‎‏را از دیگری ان شاءالله جدا نمی دانند. آن وحشتی که دانشگاهیها از معمَّم داشتند و آن‏‎ ‎‏وحشتی که معمَّمین از دانشگاهیها داشته اند، به اذن خدای تبارک و تعالی مرتفع شد. و‏‎ ‎‏حالا شما برادران دانشگاهی و برادران روحانی در کنار هم برای رفع مشکلات و برای به‏‎ ‎‏پیروزی رساندن انقلاب مجتمع هستید.‏

باید از حوزه های علمیه یک عالِمی به تمام معنا متعهد بیرون بیاید، و مرکز ساخت‏‎ ‎‏انسان باشد؛ و دانشگاه هم مرکز ساخت انسان. ما انسان دانشگاهی می خواهیم، نه معلم و‏‎ ‎‏دانشجو. دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان بیرون بدهد از خودش. اگر انسان بیرون‏‎ ‎‏داد از خودش، انسان حاضر نمی شود که کشور خودش را تسلیم کند به غیر. انسان حاضر‏‎ ‎‏نمی شود که تحت ذلّت برود و اسارت. آنها هم از انسان می ترسند.‏

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص ۴۱۲ - ۴۲۲

***

انتهای پیام /*