مرز بندی میان توحید واقعی و غیرواقعی در منشور روحانیت

سلام بر حماسه ‏سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته ‏اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساخته ‏اند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده‏ اند.

کد : 177546 | تاریخ : 04/12/1398

پرتال امام خمینی(س): یادداشت۱۹/ منشور روحانیت را می توان آخرین پیام مفصل امام راحل در باره آخرین مکتوب مفصل امام عظیم الشان در قبل از رحلتش دانست که در آن به جمع بندی نقاط قوت و ضعف، و بررسی تهدید ها و فرصت ها نسبت به روحانیت عنوان کرد.
کلام حضرت امام در این منشور ناظر بر آن است که به همگان می فرماید تنها جریان های ضد دینی در تاریخ نبوده اند که در انجام رسالت انبیاء خلل ایجاد کرد؛ بلکه از منظر امام در طول تاریخ عده ای بودند که با ادعای مسلمان بودن و شعارهای مذهبی دروغین به مردم می گفتند که انبیاء می خواهند اصول و مقدسات شما را از مردم بگیرند. امام راحل در این منشور از این عده به عنوان ولایتی های بی دین تعبیر کرد. حضرت امام معتقد بود که افرادی در طول تاریخ روحانی در برابر روحانی علم می کردند و بعد از پیامبرنیز ادامه یافت.
امام خمینی(س) با مرز بندی میان توحید واقعی و توحید غیرواقعی، و روحانیت و تشیع در میان مردم، میان این مفاهیم تفکیک برقرار کرد. در این منشور که نقش وصیت نامه برای حوزه های علمیه را دارد، امام خمینی(س) روحانیون را به دو دسته تقسیم می کند، دسته اول آنهایی هستند که آماده کشته شدن پای عقاید و حرف هایشانند و دسته دوم روحانیونی هستند که در مواقع خطر حرف خود را تغییر می دهند.
آنچه در ادامه می خوانید بخشی از پیام امام راحل در این باره است:

... سلام بر حماسه ‏سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته ‏اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساخته ‏اند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده‏ اند.
سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذران صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی‏رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانی ها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزه‏ ها و روحانیت را درک کرده‏ اند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده‏ اند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواسته‏ اند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیده ‏اند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجاب ها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمی ‏یابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوس ها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کَتم «۱» عدمها به وجود نیامده ‏ام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی می‏شنویم، بگذارم و بگذرم. تردیدی نیست که حوزه‏ های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجروی ها بوده ‏اند. علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده ‏اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند.


تذکر مهم امام در باره اینکه جدایی دین از سیاست به طلبه های جوان سرایت نکند
از نظر امام آیا میان روحانیت افراد نفوذی داشته ایم یا خیر؟

...حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم. البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه ‏های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده‏ای با ژست مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‏زنند که گویی وظیفه ‏ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‏ های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‏ ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایی‏اند و دشمن رسول اللَّه. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه‏ ها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ‏ای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می‏ آورد؛ یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشته ‏اند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بی‏ دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هر گز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری تر از اغیار بوده و هست. 

صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۲۷۴

انتهای پیام /*