شاعران انقلاب

ساعد باقری

کد : 177710 | تاریخ : 31/01/1398

ساعد باقرسال ۱۳۳۹ی در  در محله نازی آباد در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و تا ۳۵ سالگی در همان محله زندگی کرد. وی در سال ۱۳۶۱ به جلسات شعر حوزه هنری وارد شد و در سال ۱۳۶۳ مجموعه شعر نجوای جنون را به چاپ رساند.

در سال ۱۳۶۲ همکاری خود را به رادیو آغاز کرد و در آن سال نویسندگی برنامه ادبی و هنری راه شب را به عهده گرفت و در سال ۱۳۷۱ به همراه شاعر گران قدر محمدرضا محمدی نیکو کتاب شعر امروز را که متضمن جستجوی تحولات هر یک از قالب های شعری در سال های ۵۷ تا ۷۰ بود تالیف کرد.

باقری در سال ۱۳۶۸ در حالی که مدیریت گروه کودک و نوجوان رادیو را به عهده داشت به عرصه ترانه سرایی وارد شد و آثار ارزنده ای را از جمله آلبوم شبانگاهان با صدای عبدالحسین مختاباد، تصنیف سریال آوای فاخته با صدای محمد اصفهانی و کاستی های ساقی سرمستان و هنگام و چند اثر دیگر با علیرضا افتخاری را پدید آورد و هم چنین تصنیف های زیبایی سرود که علاقه مندان به موسیقی، آن ها را با صدای حسام الدین سراج شنیده اند.

ساعد باقری در سال ۱۳۷۲ تحقیق و پژوهش در سبک هندی را در ۱۲۰ برنامه تلویزیونی با نام تماشاگه راز به بینندگان سیما تقدیم کرد و در جشنواره دوم سیما جایزه برترین تحقیق و پژوهش را به خود اختصاص داد.

وی در سال های ۷۲ تا ۷۴ مدیریت اداره کل موسیقی و سرود صدا و سیما را نیز به عهده گرفت. مجموعه ای از ترانه های این شاعر در مجموعه شماره ۳۰ انتشارات نیستان به چاپ رسیده است. وی در سال ۱۳۸۳ دوباره همکاری خود را با مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما آغاز کرد و به عنوان رئیس شورای شعر و عضو شورای عالی شعر و موسیقی سازمان صدا و سیما مشغول به کار شد.

سرود ملی جمهوی اسلامی ایران که در سال ۱۳۷۰ و با نام شورای شعر صدا و سیما تولید و ضبط شد نیز حاصل تلاش و تجربه این شاعر در حیطه آفرینش اثر براساس ملودی بوده است.

 

***

ای دل این آشفته حالی را که تقدیم تو کرد

وحشت آن جای خالی را که تقدیم تو کرد

خواب دیدی تیغ عریان را، خیال انگاشتی

زخم آن تیغ خیالی را که تقدیم تو کرد

فرصت گل چیدن از باغ جمالش با تو بود

اینک این بهت جلالی را که تقدیم تو کرد

در طلوع گریه ها، ای آسمان چشم من بود

کهکشان لایزالی را که تقدیم تو کرد

آه ای باران پیاپی نام پیر ما ببر

هرکه پرسید این زلالی را که تقدیم تو کرد

باغ من! درغیبت کبرای ابر چشم او

و هم خوف از خشکسالی را که تقدیم تو کرد

رفت اما دست ما را همچنان خواهد گرفت

ای دل این فرخنده حالی را که تقدیم تو کرد

 

ساعد باقری

***

انتهای پیام /*