در سالروز آغاز فعالیت هیئت ‏های مؤتلفه اسلامی؛

نقش امام خمینی در تحکیم مناسبات فردی در حزب موتلفه به روایت توکلی بینا

امام فرمودند: چند نصیحت به شما می کنم، اول اینکه این حزبی ها را بین خودتان راه ندهید. شما سه گروه مؤمن و مسلمان هستید. اینها هر جا منافعشان ایجاب بکند شما را رها خواهند کرد. دوم اینکه شما برای عضوگیری برادریابی کنید، و سوم آنکه در تصمیم گیری ها سعی کنید اقلیت را قانع کنید، تا بتوانید راهی که در پیش دارید مصمم تر حرکت کنید. ‏

کد : 177937 | تاریخ : 31/02/1399

پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت۳۸/پس از وقایع مربوط به لایحه انجمن‏های ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، دسته‏ های گوناگون مردمی تشکیل گردیدند که در صدد مبارزه با رژیم شاه بودند. افراد و اعضای این گروه‏های مردمی، از مسلمانان ناب و خالص ولی اکثراً فاقد تجربه سیاسی و سازماندهی و حتی معلومات کافی و عمیق مذهبی و اجتماعی بوده و به کمک‏های فکری و تعلیمات دینی و سیاسی و سازماندهی نیاز داشتند. این گروه‏ها طی جلساتی با هم آشنا شده و با نظر و تصویب حضرت امام خمینی(س)، استاد شهید مرتضی مطهری و چند تن دیگر از شخصیت‏های روحانی، متکفّل هدایت و تغذیه معنوی آنان که از آن پس، هیئت‏های مؤتلفه اسلامی خوانده می‏شدند، گردیدند. همگامی مؤتلفه با حوزه علمیه قم و مبلّغان و ائمه جماعات، نیروی عظیم مردم مسلمان ایران را، پشت سَرِ امام و مراجعِ دیگر، وارد میادین مبارزه کرد. مهم‏ترین اقدام این هیئت‏ها، ترور و اعدام انقلابی حسنعلی منصور، نخست وزیر سرسپرده رژیم پهلوی و عامل تصویب قانون ننگین کاپیتولاسیون و تبعید حضرت امام به ترکیه بود. اغلب اعضای جمعیت مؤتلفه، پس از پیروزی انقلاب، جذب حزب جمهوری اسلامی شدند. در سالیان بعد جمعیت موتلفه اسلامی موجودیت خود را حفظ کرده است. آنچه در ادامه می خوانید خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، از اعضای قدیمی حزب موتلفه اسلامی، در باره نحوه شکل گیری جمعیت های موتلفه اسلامی و خاطرات دیدار ایشان با امام خمینی(س) در این باره است که از نظر می گذرد: گفتنی است خاطرات توکلی بینا با عنوان دیدار در نوفل لوشاتو توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر شده است:

‏‏از بدو تصویبنامه انجمن های ایالتی و ولایتی سه گروه مذهبی، جدا از هم فعالیت می کردند. تا اینکه این مصوبه ضد اسلامی با مقاومت مراجع عظام از جمله مخالفت شدید حضرت امام لغو شد. پس از لغو تصویبنامه یکی از شب ها امام این سه گروه مذهبی را دعوت فرمودند. بنده، آقای مهدی عراقی و آقای حبیب الله عسگر اولادی در قم خدمت ایشان رسیدیم. وقتی در اطاق عمومی منزل حضرت امام در انتظار دیدارشان بودیم، مشاهده کردیم دو گروه دیگر هم که در این ایام همکاری داشتند حضور دارند، امام(س) تشریف بردند داخل و ما سه گروه را دعوت کردند به اطاق دیگری. ابتدا حضرت امام از اینکه در این سه ماه این گروه ها تلاش کردند تا این مصوبه لغو شود تشکر و قدردانی نمودند، سپس فرمودند: عیب نیست برای شما که سه گروه مؤمن و متدین هستید جدا ازهم کار کنید، بیایید با هم باشید و یکی بشوید. ما نیاز به وحدت داریم. ‏
‏‏آن شب به تهران بازگشتیم و در طول یک ماه چهار جلسه گذاشتیم، نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که از هر گروه ۴ نفر انتخاب شوند تا شورای ۱۲ نفره تشکیل گردد. پس از تشکیل شورا مجدداً خدمت امام رسیدیم و عرض کردیم: آقا به امر حضرتعالی ما یکی شدیم و اسم آن را هم جمعیت مؤتلفه اسلامی گذاشتیم. آن شب امام خیلی خوشحال شدند و در حق ما دعا کردند، ‏
‏‏سپس فرمودند: چند نصیحت به شما می کنم، اول اینکه این حزبی ها را بین خودتان راه ندهید. شما سه گروه مؤمن و مسلمان هستید. اینها هر جا منافعشان ایجاب بکند شما را رها خواهند کرد. دوم اینکه شما برای عضوگیری برادریابی کنید، و سوم آنکه در تصمیم گیری ها سعی کنید اقلیت را قانع کنید، تا بتوانید راهی که در پیش دارید مصمم تر حرکت کنید. ‏
‏‏تقریباً به این مضمون نصایحی فرمودند. این جلسه ای که در خدمت امام بودیم بسیار جلسه خوبی بود. یکی از هنرهای امام این بود که این جویهای باریک را بهم ‏‎‏وصل کرد و نهایتاً رود بزرگی از آن تشکیل داد. امام خمینی با همین شیوه و با همت بلند انسان های مؤمن و متفرق را در کنار هم قرار داد و بدین وسیله اثر حرکت استعماری دو قرن اخیر دولت های بیگانه را که مردم ما را در مسائل سیاسی و اجتماعی گمراه کرده بودند، خنثی و با همان شیوه پیامبر گونه اش مردم ما را به وحدت و یکپارچگی رساند. ‏
‏‏در همان جلسات حضرت امام فرمودند: در تصمیم گیری ها طبیعتاً موافق و مخالف نظر می دهد اما شما سعی کنید که مخالفین را قانع کنید و برای ادامه بهتر این راه در تصمیم گیری های خودتان کمتر مشکل پیدا کنید. ‏
‏‏این هدایت های امام راهنما و کارگشای خوبی شد، نتایج آن نصایح امام بعدها در اجرای حکم اعدام انقلابی حسنعلی منصور، در بازداشتگاههای مخوف رژیم فاسد شاه و در بیدادگاه های نظامی رژیم فاسد پهلوی، به وضوح بر ما آشکار گردید. خوشبختی ما این بود که یک مورد نفوذی هم در بین جمعیت ما پیدا نشد و در پرونده های عمومی ما و فرد فردمان هیچ گزارشی از تشکیلات ما در اختیار مأمورین ساواک و اطلاعات وجود نداشت. ‏
‏‏‏ برای ما و دوستانمان که دوران نوجوانی را پشت سر می گذاشتیم و حوادث و جریان هایی مثل نهضت ملی، مرحوم آیت الله کاشانی، اقدامات مصدق و قوام السلطنه را درمبارزات آن روز کشور زیر نظر داشتیم، لازم می دیدیم نصیحت حضرت امام را نسبت به احزاب آن روز کاملاً توشه راهمان کنیم و با تشکیل شورای مرکزی جمعیت های مؤتلفه اسلامی با تدبیر بیشتری ادامه دهیم. وقتی با تشکیل شورای مرکزی مؤتلفه موافقت شد برای استحکام هر چه بیشتر شورای مرکزی تصمیم گرفتیم شورای فقهی در جمع مان داشته باشیم، چرا که برای هر کاری نمی توانستیم وقت امام را بگیریم، این بود که این موضوع را در شور گذاشتیم و بحث شد که افراد واجد شرایطی که با اهداف جمعیت و رهبر انقلاب هماهنگی داشته باشند انتخاب کنیم تا برای ادامه ‎‏راه و فعالیت مبارزاتی خودمان مشکلی به وجود نیاید. به این ترتیب افراد ذیل را انتخاب کردیم: ‏ ‏‏۱ـ آیت الله دکتر سید محمد بهشتی‏ ‏‏۲ـ آیت الله مطهری ‏‏‏۳ـ آیت الله انواری‏‎ ‏‏۴ـ حجت الاسلام والمسلمین مولائی؛ ‏‏با این برادران مذاکره شد و اینها موافقت خودشان را اعلام کردند. ‏
‏‏اولین جلسه با ۱۶ نفر تشکیل گردید، این شخصیت ها افراد برجسته و از شاگردان ممتاز امام خمینی بودند. جلسه ادامه پیدا کرد و در نحوه برگزاری جلسات و نحوه وقت گذاری توافق گردید، نحوه رای گیری در جلسه هم مطرح شد. مرحوم شهید دکتر بهشتی رئیس جلسه بود، نسبت به رای گیری، آقای مولائی پیشنهاد کردند: شما بیایید ابزار دست ما باشید. این برای بنده و دوستان خیلی سنگین بود. اصولاً اینگونه فکر کردن، برادران را از آن تلاش و سازندگی باز می داشت و مردگی و بی تحرکی در انسان به وجود می آورد. اعضای شورای مرکزی جدید، بحران های گوناگون دوران نهضت ملی و مسائل سیاسی کشور را تا حدودی گذرانده بودند، برای آنها دشوار بود که بعنوان ابزار دست قرار گیرند. اصولاً این نحوه رأی گیری، راه پیشرفت و توسعه را سد می کرد. وقتی این مسأله مطرح شد من از رئیس جلسه آقای دکتر بهشتی وقت گرفتم و پیشنهاد نمودم که نحوه رأی گیری به این شکل باشد که در رابطه با مسائل فقهی، همه تسلیم شما هستیم، اما در مسائل سیاسی و اجتماعی بهترین شکل اینست که هر کس دارای ‎‏یک رای باشد. آقای دکتر بهشتی کمی مکث کردند و سپس رو کردند به مرحوم شهید مطهری و آقایان دیگر و گفتند: دوستان این حرف درستی است. لذا این پیشنهادی که ارائه شد، تصویب گردید. ‏
‏‏‏‏بعد مقرر شد یک جلسه خدمت امام برسیم و شورای فقهی را پیشنهاد کنیم تا نظر امام را داشته باشیم. بنابراین خدمت حضرت امام رسیدیم و عرض کردیم: دوستان به این نتیجه رسیدند که ما مزاحم شما نشویم با این اشتغالات زیاد فرصت شما گرفته شود، لذا بهتر دیدیم یک شورای فقهی در کنار شورای مرکزی داشته باشیم تا برای هر مساله کوچکی وقت ذی قیمت شما گرفته نشود. به همین دلیل آقایان شهید مطهری و شهید بهشتی، انواری و آقای مولائی را برای تصمیم گیری در مسائل فقهی انتخاب کردیم. امام هم فرمودند: همه آقایان قابل قبول هستند. بعد فرمودند: آقایان مطهری و بهشتی مورد تایید تام من هستند. تقریباً به این مضمون و خیلی خوشحال شدند که تشکل های اسلامی شکل منطقی تری به خود گرفته است....‏ منبع: کتاب دیدار در نوفل لوشاتو، چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)


انتهای پیام /*