حجت الاسلام و المسلمین مرتضی تهرانی

نمی ‏توانم قصد قربت کنم

بعد از آن که شما گفتید این آقا چنین کرده و به شما ارادتمند است، چون نمی‏ توانم قصد قربت کنم ، به این جهت نمی‏ آیم.

کد : 42932 | تاریخ : 07/02/1392

یک نفر از اهل منبر از همدان که مرد خوبی بود در منطقه بود به برادرش که یکی از شاگردان امام بود در قم وارد شد. بنده با مرحوم شهید شاه آبادی به خدمت امام رسیده عرض کردیم: «فلانی از همدان آمده و مرد خوب و اهل مبارزه ‏ای است و در ایام مبارزات خیلی کوشش کرده است، مناسب است از ایشان دیدن کنید.» امام فرمودند: «من حالم مساعد نیست» مرحوم شاه آبادی اصرار کردند که برادرش شاگرد شماست و خودش هم ارادتمند شماست و هم در مبارزه کوشا بوده و اقتضا می ‏کند که شما یک دیدنی از او بنمایید. امام باز فرمودند: «این که گفتم حالم مساعد نیست چون تب دارم،  ولی آنقدر تب ندارم که نتوانم به منزل این آقا بروم و از آن آقا دیدن کنم ولی چون نمی‏ توانم قصد قربت کنم بعد از آن که شما گفتید این آقا چنین کرده و به شما ارادتمند است، به این جهت نمی‏ آیم.» مرحوم شاه آبادی ساکت شد و بنده هم بر اعتقادم به امام افزوده شد.

منبع: سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 5، ص 35.

انتهای پیام /*