پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت۵۷/ علی عباسی؛درباره امام خیلی حرف زدهایم، شاید بعضیها خیال کردهاند ما با اغراق و مبالغه حرف میزنیم؛ ولی نه، آنچه درباره امام بزرگوارمان گفتهایم، نه اغراق است، و نه مبالغه؛ بخشی از واقعیت است؛ بیش از آنچه توصیف کردهایم و توانستهایم ارائه بدهیم، امام بزرگوار و عزیز ما دارای مضمون و معنا و مغز بود. آنچه در اختیار ملت ایران و در معرض دید و فکر ملتها در سراسر عالم است، ساخته و پرداخته آن دست توانا است. ما برای اینکه راه را درست برویم، باید نقشه معمار را بدانیم. اگر در یک بنای متعارف معمولی، نقشه در اختیار نباشد، نقشه اصلی معلوم نباشد، سازندگان و بنّایان هرچه هم چیرهدست باشند، ممکن است اشتباه کنند؛ باید نقشه اصلی را دانست تا بتوان براساس آن نقشه اصلی، اگر هنری در سازندگی و در احیاء هست، آن را بهکار برد... اگر نقشه را ندانستیم، زاویه پیدا میکنیم؛ وقتی زاویه پیدا شد، روزبهروز هرچه پیش برویم، از راه اصلی و صراط مستقیم دور میشویم؛ وقتی از صراط مستقیم دور شدیم، از هدفها دور میشویم، به هدفها نمیرسیم؛ برای اینکه به هدف برسیم، باید راه را گم نکنیم؛ برای اینکه راه را گم نکنیم، باید نقشه اصلی و اساسی، جلوی چشم ما باشد، آن را بشناسیم و بدانیم.» (سخنان رهبری در مراسم بیست و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی ۱۴/۳/۱۳۹۳)
انقلاب اسلامی حاصل مجاهدتهای فراوان زنان و مردان پاکباختهای است که امام خمینی را به رهبری و اندیشه او را به راهبری این نهضت پذیرفته بودند. چه انقلابیونی که از ابتدای نهضت در لوای قیادت و پیشوایی او، مبارزات خود را سامان دادند و چه آنانکه در ایام منتهی به بهمن ۱۳۵۷ او را به رهبری و امامت برگزیدند، الگو و نظام فکری امام را پذیرفته بودند و در تلاش برای پیروزی و پیادهسازی اندیشههای امام خمینی بودند.
در زمانهای که هر گروه و دستهای، برای خود یک ایدئولوژی و فکر را رهایی بخش میدانست و آنرا نقشه راه مبارزه قرار میداد، این اندیشه و آرای امام بود که اکثریت مردم و انقلابیون را با خود همراه کرد و سرانجام نیز، مردم به الگوی حکومتداری و نظام و قانون اساسیای رأی دادند که الهام گرفته از اندیشه امام بود؛ و در فروردین ۱۳۵۸ جمهوری اسلامیای را برگزیدند که محصول نظریه سیاسی ایشان بود. علاوهبراین رهبری فعلی و دیگر مسئولان جمهوری اسلامی نیز بارها تاکید کردهاند که نظامِ جمهوری اسلامی، برآمده از اندیشه امام و راه درست، ادامه و پیگیری همان اندیشههاست. بنابراین اگر جمهوری اسلامی، خواسته یا ناخواسته از آن اندیشهها زاویه بگیرد و منحرف شود، با بحران مشروعیت مواجه خواهد شد.
اما نکته اصلی در باب «جمهوری اسلامی» این است که امام خمینی و به تبع، نهضتی که ایشان راهبری کرد «تک بعدی» نبود بلکه قیام برای اجرا و پیاده سازی مجموعهای از خواستهها و آرمانها بود. آنچه باعث پیروزی شد، همین «کل بما هو کل» بود که همه را با انقلاب همراه کرد و مردم ایران خواستهها و آرمانهای خود را در آن یافته و با آن همراه شدند و پیش و پس از پیروزی برای آن مجاهده و تلاش کردند.
در واقع ما در مواجهه با اندیشه امام خمینی با یک «کل بما هو کل» روبرو هستیم و باید مجموعِ اندیشه را به تمامه دید و نمی توان هیچکدام از اجزاء را وانهاد و یا بخشی از اندیشه را پررنگ یا کمرنگ کرد که در این صورت با خطر تحریف اندیشه امام مواجه خواهیم شد. تحریفی که گاه بخشی از اندیشه ایشان را حذف و بر جزئی دیگر از اجزاء آن تاکید مضاعف میکند و گاه با نگاهی کاریکاتوری(آنگونه که یادگار امام در سالهای اخیر مکرر تبیین کرده است) بخشی از اندیشه را جلوه میبخشد و بخشی دیگر را کمرنگ وانمود میکند.
حال و در چهارمین دهه از فقدان این رهبر عالیقدر و بنیانگذار جمهوری اسلامی، وظیفه ما و همه دلسوزان ایران و امام و انقلاب این است که بازگشتی دوباره به آرمانهای انقلاب و اندیشههای متعالی و وحدتبخش امام داشته باشیم و برای پیاده سازی آن آرمانها و اندیشهها به صورت کامل؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، تلاش کنیم. و بر یارانِ عالِم و پژوهشگران اندیشه امام خمینی است که با اجتهاد صحیح در مکتب امام و با تفسیرهای بجا و روشمند در اندیشه او، نسخههایی نو برای مسائل و آلام امروز جامعه تجویز کرده، که بیگمان نوشداروی زخمها و نارساییهای امروز جامعه، بازگشت به اندیشه امام خمینی است و روشن است که رمز بقاء، همان رموز آغازین نهضت است.(منبع: حریم امام)