شعری از

علیرضا بدیع

کد : 178806 | تاریخ : 03/06/1399

***

همین که نیزه جدا کرد تار و پود تنت را

کبوتران همه خواندند شعر پر زدندنت را

کمند و نیزه و شمشیر تا دخیل ببندند

نشانه رفته ز هر چار سو ضریح تنت را

چنان به سینه‌ات از زخم ‌ها شکوفه شکوفید

که دجله غرق تماشاست باغ پیرهنت را

دهان خشک تو جایی برای آب ندارد

زنام و یاد خدا پر نموده ‌ای دهنت را

تو سیدالشهدایی، تویی که خون خدایی

خدا ز شاهرگ خویش دوخته کفنت را

 

 علیرضا بدیع

***

انتهای پیام /*