حسین روحانی صدر؛

درنگی بر خاطرات سید حسن طاهری خرم آبادی

سید حسن طاهری خرم آبادی از خانواده ای روحانی در ۱ خرداد ۱۳۱۷ در خرم آباد متولد شد. وی از نوجوانی برای تحصیل به حوزه علمیه قم آمد و دروس مقدماتی را نزد آقایان هاشمی رفسنجانی و دروس سطح را نزد آقایان مکارم شیرازی و سبحانی فرا گرفت. وی از شاگردان دروس عالیه آیات بروجردی و خمینی در دهه ۳۰ بوده است...

کد : 178921 | تاریخ : 03/07/1399

سید حسن طاهری خرم‌آبادی از خانواده‌ای روحانی در ۱ خرداد ۱۳۱۷ در خرم‌آباد متولد شد. وی از نوجوانی برای تحصیل به حوزه علمیه قم آمد و دروس مقدماتی را نزد آقایان هاشمی ‌رفسنجانی و دروس سطح را نزد آقایان مکارم ‌شیرازی و سبحانی فرا‌گرفت. وی از شاگردان دروس عالیه آیات بروجردی و خمینی در دهه ۳۰ بوده است. وی از جمله طلاب مبارز با حکومت ‌پهلوی و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عضو جامعه خبرگان رهبری، امام‌ جمعه موقت تهران و عضو دوره چهارم فقهای شورای نگهبان بوده است. از ایشان آثار متعددی در زمینه‌های فقهی و اعتقادی منتشر شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی خاطرات ایشان را در دو مجلد که جلد اول آن را در سال ۱۳۷۸ در ۴۹۶ صفحه و جلد دوم را در سال ۱۳۸۴ در ۴۴۰ صفحه منتشر نموده، البته تا پیش از وفات ایشان در ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ هیچ بازنگری و یا نقدی از این دو جلد، نه از سوی وی و نه دیگر محققان منعکس نشده. لازم به ذکر است بازتاب فعالیت‌های ۵ دهه وی مورد نظر این یادداشت خواهد بود.

جلد اول خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی (از تبعید امام (ره) تا پیروزی انقلاب اسلامی )

پیشگفتار کتاب مثل دیگر پیشگفتارهای خاطرات منتشر شده از سوی مرکز اسناد تکراری و یافته و برداشت جدیدی در آن عرضه نشده است. آیت‌الله سید حسن طاهری خرم‌آبادی در مقدمه دو صفحه‌ای خود استنباطات متفاوت از دیگران در خصوص تاریخ‌نگاری انقلاب ارائه نموده که شاید این تأملات در نوع خود قابل توجه و نسبت به دیگر راویان، پخته‌تر عرضه شده باشد.

فصل اول از صفحه ۲۷ تا ۵۵ زیر عنوان زندگی‌نامه، ابتدا با زندگی‌نامه پدر راوی شروع شده و تا وفات در یک بحث دنبال شده است در حالی که باید مطالب هر دوره در موقعیت زمانی همان دوره قرار می‌گرفت. در بحث دوران کودکی به حضور راوی با لباس روحانیت در مدرسه ابتدایی محل سکونتشان مطالب بسیار جالب مبتنی بر شرایط فرهنگی و اجتماعی آن دوره آمده است. لابلای این مطالب از سفر همراه با خانواده به عتبات مطالب پراکنده، اما منحصر بفردی ارائه شده است. در بحث تحصیلات در قم و اولین برخورد با امام، به شیوه هجرت به قم همراه با خانواده و شرکت در درس‌‌های رایج آن زمان مثل درس آقای محقق داماد، حائری، گلپایگانی و خمینی دارد. برخی مطالب مشابه مثل هم‌مباحثه‌هایم و خصوصیات اخلاقی هم‌مباحثه‌ها باید در هم ادغام می‌شد. زیر عنوان تألیف و تدریس، راوی با استناد به خاطرات خود، اشاره‌ای به شیوه ۷ اثر منتشر شده و ۱۲ اثر منتشر نشده دارد. لابلای این مباحث، مطالب پراکنده‌ای از پاسخ شبهات روز و نمایندگی امام در پاکستان و سپاه آمده که متأسفانه به سابقه این امر، دلایل حضور راوی در پاکستان و نتایج آن اشاره‌ای نرفته، البته این مطالب باید در مقطع زمانی خودش ارائه می‌شد.

فصل دوم از صفحه ۵۷ تا ۸۹ زیر عنوان روحانیت خرم‌آباد، به تحولات و رویدادهای منطقه لرستان در دوره پهلوی اول و دوم با محوریت آیت‌الله کمالوند اختصاص دارد. چند بحثی هم، از وضعیت حوزه قم و موضوع مرجعیت حاکم بر آن آمده که هیچ‌کدام از مطالب مطروحه در ۳۷ صفحه، چندان با خاطرات راوی ارتباط نداشته است.

فصل سوم از صفحه ۹۰ تا ۱۲۳ زیر عنوان شخصیت حضرت امام ‌خمینی (ره)، بیش از ۳۰ صفحه به معرفی شخصیت امام ‌خمینی از نظر راوی اختصاص دارد اما متأسفانه عمده این مباحث، ارتباطی با خاطرات وی نداشته و از سوی دیگر بحث‌هایی در خصوص ولایت فقیه ناقص و تنها به صورت یک طرح مسئله ارائه شده که باید خاطرات راوی در خصوص ولایت فقیه جز به جز آورده می‌شد. ایشان در خصوص جایگاه آیت‌الله شریعتمداری و نهضت آزادی مطالبی به صورت کلید واژه ارائه کرده در حالی که کلیات، نیازمند توضیح کامل داشت.

فصل چهارم از صفحه ۱۲۴ تا ۱۶۷ زیر عنوان وقایع سال ۱۳۴۱ و آغاز مبارزات، راوی تحلیل‌های ارزشمندی از حوادث بعد از درگذشت آیت‌الله بروجردی مثل: مسئله مرجعیت و علل مخالفت روحانیون با انجمن ایالتی و ولایتی، لوایح ششگانه شاه و ملت، حضور مستمر خود هنگام ملاقات آیت‌الله خمینی با امینی نخست‌ وزیر، بهبودی نماینده ویژه شاه و انجام مأموریت‌های ویژه از سوی امام در خرم‌آباد و تهران، و همچنین گزارش‌های منحصر بفردی از ملاقات و میزان نفوذ آیت‌الله کمالوند در بین مراجع قم و تهران ارائه می‌نماید که اگر این مباحث، موشکافانه خارج از بحث‌های تکراری و حاشیه‌ای پرورش می‌یافت، ارزش خاطرات این مقطع را صد چندان می‌کرد.

فصل پنجم از صفحه ۱۶۸ تا ۲۱۲ زیر عنوان فاجعه مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲، در ۴۷ بحث مشابه هم، مطالب بسیار ارزشمند و شاید بی‌نظیری از حوادث و رویدادهای میان روحانیون قم و دولت‌های وقت ارائه شده است. از جمله نکات، حضور راوی همراه با آیت‌الله کمالوند در منازل مراجع قم، گزارش‌های راوی از فعالیت‌های علیه شاه در کاشان و خرم‌آباد و مطلب ارزشمند دیگر، عدم اعتقاد امام‌ خمینی از بکارگیری عشایر در شروع نهضت است.

فصل ششم از صفحه ۲۱۳ تا ۲۶۸ زیر عنوان سخنرانی روز عاشورای امام واقعه ۱۵ خرداد، به سخنرانی‌های راوی و حضور فعالش در جریان ۱۵ خرداد ۴۲ و تعقیب و گریزهای وی با ساواک و دستگاه‌های امنیتی اختصاص دارد. راوی خاطرات ارزشمندی از هنگام حضور امام در منطقه قیطریه و فعالیت جهت اعزام علمای خرم‌آباد به جمع علمای مهاجر تهران ارائه و دیدگاهها و موارد جذابی از موقعیت عشایر به مخاطب عرضه می‌کند و بحث محوریت امام و کمرنگ جلوه دادن فعالیت‌های خود در راستای اهداف انقلابی جاذبه خاصی به این فصل داده است.

فصل هفتم از صفحه ۲۶۹ تا ۲۸۳ زیر عنوان آزادی حضرت امام و بازگشت به قم، مطالب متنوعی از نوع برخورد و روحیات مراجع و بزرگان حوزه علمیه قم و تلاش طلاب در برگزاری جشن‌های بازگشت آیت‌الله خمینی به قم ارائه کرده که اگر تفکیکی میان تحلیل‌ها و خاطرات راوی در این موضع صورت می‌گرفت متن، جلوه خاص خودش را پیدا می‌کرد.

فصل هشتم از صفحه ۲۸۴ تا ۳۰۶ زیر عنوان رحلت آیت‌الله کمالوند مسأله حوزه علمیه خرم‌آباد، چند بحث موازی با هم، نسبت به سوابق و رحلت آیت‌الله کمالوند آمده که باید در یکدیگر ادغام می‌شد. از طرفی باید اهمیت حوزه علمیه کمالیه خرم‌آباد و نقش آن و حضور فعال طلاب منطقه غرب کشور، تشریح می‌شد. بی‌هیچ مقدمه‌ای تحلیل‌هایی از مسائل مربوط به دارالتبلیغ و همچنین مطالب پراکنده‌ای از برگزاری جلسات هفتگی روحانیون به دعوت امام خمینی، آمده در حالی که این جلسات، پس از رحلت آیت‌الله بروجردی به صورت زنجیره‌ای در منازل آقایان مطرح و سرشناس کار خود را آغاز کرد.

در فصل پایانی جلد اول از صفحه 307 تا 358 زیر عنوان کاپیتولاسیون دستگیری و تبعید حضرت امام، به مطالبی در خصوص تبعید امام به ترکیه، برخورد علما و اعزام هیأتی به آنجا، توزیع اعلامیه و منبر راوی در محلات و تهران و بندر ریگ و اهواز اشاره کرده است. در برخی موارد به علت تکرار مطالب و یا تحلیل‌های ذهنی، سردرگمی خاصی برای مخاطب ایجاد و از سوی دیگر ارائه مطالب با شک و ابهام، امنیت خاطر را از مخاطب سلب نموده است. در خصوص آیت‌الله شیخ مرتضی حائری و دیدگاهش نسبت به انقلاب و مطالب مغایر با آنچه که در سیره او، دیگران نقل کرده‌اند، آمده که نیاز به مقایسه و بازنگری داشت. در ص 337 اشاره‌ای به نام تولید نشریه به نام انتقام، زیر‌ نظر آقای مصباح شده که باید سوابق و نتیجه آن آورده می‌شد.

جلد دوم خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی(از تبعید امام (ره) تا پیروزی انقلاب اسلامی)

جلد دوم کتاب طاهری خرم‌آبادی ۱۵ صفحه‌ای با مقدمه مرکز اسناد که مبدأ تحولات و انقلاب اسلامی را از تبعید امام و هجرت امام به ترکیه و عراق دانسته آغاز گردیده است.

فصل اول از صفحه ۱۹ تا ۶۹ زیر عنوان تبعید امام و استمرار نهضت، با بحثی به نام اشتغالات امام در ترکیه و حضور حاج آقا مصطفی در کنار حضرت امام به تحلیل وقایع و حوادث پیرامون روزهای حضور امام در آن کشور و نقل خاطرات از زبان دیگران دارد و به مشاهدات و خاطرات راوی به طور مستقیم ارتباط نداشته است.

در بحث مؤتلفه اسلامی، عاملین ترور منصور از ص ۲۲ تا ۲۶؛ ضمن گزارش و نقل فعالیت‌های مؤتلفه اسلامی، دفاع راوی از آنها به‌خصوص عاملین قتل منصور در منبر دو نکته بسیار ظریف آمده اول: " اخذ فتوای قتل منصور از آیت‌الله میلانی توسط آیت‌الله انواری" که این ادعا نه در خاطرات و اسناد به جا مانده از آیت‌الله انواری و میلانی و نه در هیچ‌یک از منابع نیامده است و جای توضیح فراوانی داشت دوم: " انگیزه ظاهری قتل منصور بازدیدی بود که منصور از یکی از تأسیسات خوزستان به عمل آورده و ضمن بازدید تعبیر کفرآمیزی داشت"، که نه تعبیر کفر‌آمیز، درست تشریح شده و نه داستان کاپیتولاسیون و لایحه‌ای که منصور برای تصویب به مجلس آورده و منصور در جلوی مجلس ترور شده، که تمام منابع آن روز علت مرگ را، تصویب کاپیتولاسیون دانستند. اگر عبارت کفرآمیزی مبنا و ترور نخست‌وزیر از سوی راوی تلقی گردیده باید به طور مشروح توضیح داده می‌شد. در مبحث بعد فقهی ترور منصور آمده: "آیا آقای میلانی، منصور نخست‌وزیر را مفسد فی‌الارض تشخیص داده" که مبنای اعدام مفسدین فی‌الارض جزء احکام قضایی بعد از پیروزی انقلاب است و اگر آیت‌الله میلانی، منصور یا هر کس دیگر را مفسد فی‌الارض تشخیص دادند، باید شفاف و رسمی آن فتوا را اعلام می‌کردند.

ص ۲۵ تا ۲۶ تبلیغات رژیم درباره قتل منصور: این بحث بیشتر تحلیلی و خالی از هر نوع خاطره‌ای است. همچنین از سویی، عاملان قتل را از فداییان اسلام و از سویی، از پیروان نهضت معرفی کرده که این امر تناقض فراوانی به همراه داشته و باید مشروح و مفصل طرح می‌شد.

ص ۲۶ محاکمات و ایام حبس عاملین ترور منصور: تنها اشاره‌ای به دستگیری راوی در محلات شده و در ادامه، باز به شرح و تحلیل وقایع ترور منصور اختصاص داده است.

ص ۲۷ واکنش حوزه نسبت به محاکمه گروه بخارایی: این بحث باید با مباحث قبل ادغام می‌شد.

ص ۲۹ تا ۵۰ بحث بن‌بست رژیم در نحوه برخورد با امام، چرا نجف انتخاب شد، ورود امام به عراق و آغاز فعالیت‌های علی، شروع تدریس امام، برخورد طرف‌های مختلف روحانی و مردمی با امام در نجف، اقامه نماز جماعت از سوی امام، نظم حضرت امام در نجف اشرف، وقار و سنگینی امام، عبادت حضرت امام، تواضع امام: تحلیلی در حدود ۲۱ صفحه که هیچ خاطره‌ای از راوی وجود نداشته است.

ص ۵۰ در مبحث فوت آقای سید کاظم قریشی: مطالب خوبی آمده، اما علت مرگ وی ارتباطی به دوران زندان نداشته و ابتلا به سرطان بوده و در مدتی که او در زندان مبحوس بوده، پیگیری برای درمان از سوی سازمان امنیت صورت نگرفته و شدت بیماری منجر به فوت وی گردیده که با دوران زندانی شدنش ارتباط مستقیم داشته است.

ص ۵۳ فوت مرحوم خندق آبادی و پیامدهای آن: مطلب بسیار قابل توجهی نقل گردیده، اما متأسفانه از نظر تاریخ زمانی با تاریخ قبلی مطابقت نداشته و در ضمن می‌توانست توضیحات مفیدتری در حول و حوش آن تنظیم می‌کرد.

ص ۵۵ جشن‌های تاجگذاری و اعتراض گسترده حوزه: مطالب خوبی مطرح گردیده، اما چند موضوع مثل: ولیعهدی فرح پهلوی و تاجگذاری محمد‌رضا شاه، که هر یک بحث مستقلی دارند در یکدیگر ممزوج شده و بعضی مطالب نا‌مربوط در آن ادغام گردیده که تحلیل پیرامون آن دچار خدشه شده است.

از ص ۵۷ تا۷۰ زیر عناوین طرح بحث ولایت فقیه، طرح مسأله ولایت فقیه در نجف، آیت‌الله خویی و بحث ولایت فقیه، تردید نسبت به تشکیل حکومت اسلامی، طرح بحث ولایت فقیه ،نقطه عطف در مبارزات، ولایت فقیه و مخالفت با امام، بازتاب طرح مسأله ولایت فقیه، احساس خطر رژیم از بحث ولایت فقیه، برخورد امام با مردم و دولت عراق: مطالب خیلی سریع و با‌عجله طرح ،و مواضع قبل و بعد انقلاب با هم خلط مبحث گردیده است این بحث‌ها باید در دو موضوع مستقل و در دو بحث جداگانه از نظر زمانی در کتاب تنظیم می‌شد.

فصل دوم از صفحه ۷۵ تا ۱۵۰ زیر عنوان دهه پنجاه ، سرکوب و ادامه مبارزات؛

ص ۷۷ فوت آیت‌الله حکیم و بازتاب تلگراف شاه به مراجع: این بحث در آن مقطع تاریخی، بسیار مهم بوده و در حد یک صفحه تحلیلی آمده، در حالیکه راوی خاطرات بسیار مهمی را باید مطرح می‎کرد.

ص ۷۸ طرح مرجعیت امام و جمع‌آوری امضا: ایشان ادعای طرح جمع‌آوری امضای علمای قم را برای مرجعیت امام مطرح ساخته، همچنین آمده: "به جزء یکی دو نفر ما بقی امضا کنندگان برایشان هیچ اتفاقی نیفتاد"، در حالی که تمام امضا کنندگان دستگیر و تا سه سال محکوم به تبعید شدند.

ص ۸۱ اظهار نظر آیت‌الله سیستانی درباره امام: خاطره‌ای از راوی نقل نگردیده و آوردن نام دو شخصیت در یک عنوان بدون ارائه مطلب با عنایت به شئونات و تأثیرات هر دو، چهره‌ای نامناسب بخشیده است.

ص ۸۲ مجلس فاتحه مرحوم آقای حکیم: مطالب خوب و ارزشمندی ارائه شده که در هیچ‌یک از منابع نیامده و اگر توضیحات تکمیلی بیشتری در این باره طرح می‌گردید، این موضوع کامل و شفاف‌تر می‌شد.

از ص ۸۴ تا ۹۰ مباحث سرمایه‌گذاری آمریکایی‌ها در ایران و کنسرسیوم، آشنایی و خصوصیات شهید سعیدی، شهادت مرحوم آقای سعیدی و اطلاع امام: این جمله آمده:" در مسئله کنسرسیوم هم، اگر ابتدا از جانب حوزه علمیه قم و مرحوم شهید سعیدی اعلامیه صادر نمی‌شد هیچ عکس‌العمل دیگری ایجاد نمی‌شد" این تحلیل راوی باید با خاطرات و مباحثی که در آن مقطع روی داده، منطبق و مستند می‌شد چرا که علت شهادت آقای سعیدی و چاپ توضیح‌‌المسائل امام و همچنین مسجد ایشان پایگاه نظامی برای مبارزان ذکر گردیده که در این شش صفحه مطالب خوبی آمده ولی هیچ‌کدام به طور مستقیم با خاطرات راوی ارتباطی ندارد.

از ص ۹۱ تا ۹۸ اخراج ایرانیان از عراق: ای کاش مشاهدات راوی از عراق بیشتر از تحلیل حوادث و پیرامون آن موضوع طرح می‌گردید.

ص ۹۸ اقدام امام و رهایی شهید شیرازی از اعدام: نه تنها هیچ خاطره‌ای از راوی بلکه پیرامون شخصیت شهید سید حسن شیرازی هم مطلبی به خواننده ارائه نگردیده است.در منازل آقایان مطرح و سرشناس کار خود را آغاز کرد.

ص ۹۸ تا ۱۰۳ مبحث کتاب شهید جاوید، بازتاب‌ها و تأثیرات، موضع حضرت امام، حساسیت رژیم، جوابیه به شهید جاوید، هدف حسین بن علی (ع): از لابلای تحلیل‌ها و نقل حواشی دو خاطره ناقص و مهم، یکی ملاقات راوی و تنی چند از علما مخالف این کتاب با شیخ نعمت‌الله صالحی نجف آبادی و دیگری برخورد با آقای مطهری ذکر گردیده که اگر به جای آن حواشی، این دو خاطره به طور واضح و کامل تنظیم گردیده بود، مباحث جالب‌تری از آن رویداد برای ثبت در تاریخ نگارش یافته بود.

ص ۱۰۴ بحث جشن‌های شاهنشاهی: هیچ خاطره‌ای از راوی درباره این موضوع وجود ندارد و تنها متن کتاب اشغال گردیده است.

ص ۱۰۵ تا ۱۱۰ مبحث دکتر شریعتی؛ افکار، عقاید و انحرافات، اقدامات فضلای حوزه؛ موضع امام، برخورد های شهید مطهری و دکتر شریعتی: مطالب با آشفتگی و سرعت طرح، و به جای نقل صحیح خاطره، راوی، به طرح روابط آقای شریعتی و برخی علما و جریانات سیاسی اختصاص یافته است. برخی تحلیل‌ها نیز با مسائل سیاسی بعد از انقلاب، ممزوج شده که بدون در نظر گرفتن سوابق تاریخی تحویل خواننده گردیده است.

ص ۱۱۱ دعوت از شهید مطهری جهت حضور در قم: در مورد آقای مطهری مطالب خوب، بجا و خاطرات منسجمی نقل گردیده که البته باید هر کدام جدا جدا در جای خود می‌آمد.

ص ۱۱۳ سخنرانی شهید بهشتی در حسینیه ارشاد: در این مورد هیچ خاطره‌ای از راوی نقل نگردیده است. اصطلاح ولایی و ولایتی نیازی به توضیح کامل داشت و همچنین نامه‌ای را که راوی آن را به قلم دکتر بهشتی نقل نموده، باید به طور مفصل و مشروح آورده می‌شد.

ص ۱۱۴ تبعید چند تن از فضلای قم در سال ۱۳۵۲: این بحث باید در طرح مرجعیت امام و جمع‌آوری امضا در ص ۸۹ ادغام می‌شد و همچنین مطالب ملاقات امام با آقای آل‌طیب در جای دیگری آورده می‌شد و نیز باید از بازدیدهایی که برای سرکشی به آقایان تبعیدی انجام گرفته بود، جدا جدا و مفصل ارائه می‌گردید.

ص ۱۱۸ در بحث شهید غفاری: با آنکه مشخص نیست در کدام زندان بودید اما مطالب بسیار خوب، شفاف و قابل درک آمده است.

ص۱۲۰ تا ۱۲۵حماسه هفده خرداد ۱۳۵۴ فیضیه، اقدامات مراجع و روحانیون: مطالب خوبی آمده، به‌خصوص بحث افراشتن پرچم قرمز بر سر در فیضیه و طرح گرایشات کمونیستی در میان مبارزین، که شاید برای نخستین بار به میان آمده باشد.

ص ۱۲۵ تا ۱۳۵ بحث باز شدن مدرسه فیضیه، تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی، سازمان مجتهدین خلق( منافقین) موضع حضرت امام، انحرافات سازمان مجاهدین و اثرات منفی آن، تغییر مواضع سازمان مجاهدین و بازتاب آن، قتل مرحوم شمس آبادی: مطالب بسیار خوب و شفافی آمده اما رابطه این مطالب با خاطرات راوی تعیین نگردیده است.

ص ۱۳۵ باند سید مهدی هاشمی: مطالب بسیار خوب و مهم و دست اول از سوی راوی ارائه گردیده است. اول اینکه این مطالب باید به دوران مدیریتی ایشان در سپاه انتقال می‌یافت و دوم اینکه بعضی از کلمات مانند: انحراف، ناامنی، مصادره اموال، انحراف فکری و عقیدتی باید با ارائه اسناد و مدارک مشاهده شده از سوی راوی مطابقت داده می‌شد و به کار بردن کلمات با بار احساسی شأن و منزلت راوی را خدشه‌دار نموده است.

ص ۱۳۷ تا ۱۴۳ بحث جلسات عده‌ای از روحانیون در دوران نهضت و اطلاع امام، دلیل عدم حضور برخی افراد در جلسه، علت عدم حضور آقای مطهری در جلسه، شورای فتا، اهداف و آثار این جلسه: هیچ توضیحی از مباحث مطروحه در جلسات ماهانه فوق‌الذکر آورده نشده و تنها به ارائه یک گزارش عمومی بدون مشاهدات ذهنی راوی اکتفا گردیده است. این پنج مبحث باید در یک بحث مستقل و شفاف تنظیم می‌گردید.

ص ۱۴۳ بحث اعتصاب روحانیون در پاریس: این مطلب برای چه باید در کتاب بیاید؟

ص ۱۴۳ تا ۱۴۶ بحث فوت دکتر شریعتی، شهید مطهری و فوت دکتر شریعتی: مطالب خوب و دست اولی از سوی راوی ارائه گردیده، اما جزئیات اختلاف شهید مطهری و دکتر شریعتی را با استناد مشاهدات راوی ضرورت داشت. همچنین جزئیات مخالفان شهید مطهری نیز باید مطرح و مشروح می‌شد و همچنین آمده: "دکتر سروش هم که تا آن زمان از آشنایان شهید مطهری و شهید بهشتی بود وقتی مرحوم علامه و شهید مطهری به لندن رفتند به آمریکا رفت خود شهید مطهری گفت: ایشان رفت تا ما او را نبینیم و با ما مواجه نشود"، باید از راوی دلیل عدم تمایل مواجه آن دو را در آن مقطع تاریخی با شرح و بسط کاملی پرسیده می‌شد چرا که در آن مقطع، روابط نیروهای مذهبی و دانشگاهی، ارتباطی با مسائل و موازین سیاسی انقلاب ندارد.

ص ۱۴۶ تا۱۵۱ بحث تبعیدی‌های سال ۱۳۵۷ – ۱۳۵۶، خاطراتی از دوران تبعید(بازدید از تبعیدی‌ها)، وضعیت تبعیدی‌ها در محل تبعید: مطالب دست اولی از راوی آمده، اما متأسفانه دلیل دقیق تبعید علما روحانی در سال ۵۶ درست تشریح نگردیده است. همچنین این سه بحث باید در یک بحث منسجم، تنظیم و درست شرح می‌شد.

فصل سوم از صفحه ۱۵۳ تا ۲۶۹ زیر عنوان اوج‎گیری نهضت اسلامی؛

ص ۱۵۷تا ۱۶۶ مباحث آشنایی با مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی، خصوصیات علمی و اخلاقی مرحوم حاج آقا مصطفی، نقش حاج آقا مصطفی در نهضت امام خمینی، منزل مسکونی حضرت امام و حاج آقا مصطفی، علاقه متقابل حضرت امام و حاج آقا مصطفی، ارتباط با امام از طریق حاج آقا مصطفی، مرگ مشکوک حاج آقا مصطفی، واکنش حضرت امام: مطالب خوب و دست اولی از راوی نقل شده، اما گپ‌واره و هیچ ارتباط میان بندهای آن وجود ندارد. باید این هشت بحث در یک بحث، و یا در فصول مختلف و جای مناسب استفاده می‌شد.

ص ۱۶۶تا ۱۹۰ مباحث قیام ۱۹ دی قم و اوضاع سیاسی کشور، چاپ مقاله در روزنامه اطلاعات و واکنش حوزه علمیه، دیدار با مرحوم حاج آقا مرتضی حائری، واکنش بازاریان و کسبه، شکایت به مراجع قضایی بین‌المللی، تحلیل حادثه ۱۹ دی و جایگاه آن، چهلم شهدای قم، واقعه ۲۹ بهمن تبریز و چهلم‌ها، میتینگ حزب رستاخیز در قم: بیش از ۲۵ صفحه از این کتاب به این موضوع اختصاص یافته، اما متأسفانه بیشتر از اینکه محفوظات راوی مندرج گردد، تحلیل واقعه و حواشی پیرامون آن مبنا قرار گرفته است. همچنین از زحمات و پیگیری‌های بازاریان قم در این حادثه، گزارشی از سوی راوی ارائه نگردیده و دیگر اینکه به حوادث و رویدادهای قبل از ۱۹ دی قم در منزل آیت‌الله شیخ مرتضی حائری و پرخاش آیت‌الله یزدی به ایشان، مطلبی از سوی راوی که از شاهدان آن صحنه است، عرضه نشده. در ضمن سه موضوع، اعلامیه مشترک بازرگان و شهید مطهری در ص ۱۸۲ و پیرامون افکار دکتر شریعتی و سینمای قم در ص ۱۸۴ و لقب امام در ص ۱۸۷، ارتباط با موضوع بحث ۱۹ دی نداشته و باید در مناسبت‌های تاریخی خودشان آورده می‌شد.

ص ۱۹۰ تهیه منشور روحانیت در مبارزه با رژیم، امام: حق با آقای مطهری است؛ حق این دو موضوع از سوی راوی بسیار ارزشمند و جذاب است. اما نه محفوظات در مقدمه این بحث آمده و نه سرنوشت نامه امام و منشور تهیه شده از سوی شهید مطهری، مشخص نگردیده است.

ص ۱۹۲ جشن‌های نیمه شعبان: در این بحث اصطلاح ولایتی‌ها نیاز به توضیح داشت. همچنین در مورد روابط انقلابیون با این نیروها، محفوظات راوی شفاف ارائه نگردیده است.

ص ۱۹۵ جلوگیری از اجتماع مردم تهران: باید با بحث تهیه منشور روحانیت در مبارزه با رژیم ادغام می‌‌شد.

ص ۱۹۵ سالگرد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در سال ۱۳۵۷: این مطلب باید با بحث تبعیدی‌های صفحه ۱۴۶ ادغام می‌شد. (تبعیدی‌های سال ۱۳۵۷ - ۱۳۵۶)

ص ۱۹۷ اعلامیه نهضت آزادی: مطلب بسیار ارزشمندی از محفوظات راوی در مورد بیانیه نهضت آزادی آمده، ای کاش جزئیات ملاقات با مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی نیز درج می‌گردید.

ص ۱۹۹ منبر در تهران و در ایام نیمه شعبان، سفر به تبریز در ماه رمضان ۱۳۵۷: مطالب این دو بحث بیشتر تحلیل محتواست. محفوظات راوی پیرامون وقایع تهران و تبریز به واسطه منبرهایی که خود مشاهده نموده، ضرورت داشت، چرا که نقل حوادث و رویدادهای کشور در همه منابع موجود است و جزئیات عملکرد راوی در این موضوع که به طور مستقیم به خاطرات وی مرتبط است، رها گردیده.

ص ۲۰۲ مبحث مسافرت به نجف و ملاقات با امام، سؤالات روحانیون از امام: مبارزه مسلحانه، تشکیل حزب؟، شب آخر در منزل شهید مطهری: به طور صریح، راوی خاطرات و مشاهدات خود را در مورد وقایع آن مقطع تشریح ننموده. نه سرنوشت نامه‌ها و نه موضوع پیام آقای مطهری و بهشتی توضیح داده نشده است.

ص ۲۰۸ ورود به دمشق و دیدار با امام موسی‌صدر: باید محفوظات راوی از مشاهداتش از شهر دمشق و حومه آن و خصوصیات مکان استقرار موسی‌صدر و موقعیت اطرافیان وی جزء به جزء پرسیده و ردیابی می‌شد.

ص ۲۱۰ نامه آقای موسی‌صدر به امام: باید از موقعیت فیزیکی این نامه در پاورقی توضیحی می‌آمد که آیا جزء منابع آرشیوی در آرشیوهای نشر آثار امام بوده یا خیر؟

ص ۲۱۴ دیدار آقای موسی‌صدر با شاه: این بحث باید با بحث ورود به دمشق و دیدار با امام موسی‌صدر ادغام می‌شد. باز در همین صفحه بحث سفر به مصر برای گرفتن ویزای عراق، مطالب خوبی آمده، ای کاش مشاهدات راوی از حوزه علمیه الازهر همراه با مقایسه آن با حوزه علمیه نجف و قم پرسش‌هایی صورت گرفته بود. قاهره برای تاریخ معاصر از اهمیت خاصی برخوردار است، ای کاش در این مورد نیز محفوظات راوی که خود از مبارزان و دانشمندان زمان بودند در این متن منعکس می‌گردید.

ص ۲۱۷ تا ۲۳۴ سفر به عراق با گذرنامه جعلی، به طرف بیت امام در نجف، دیدگاه امام درباره تشکیل حزب و مبارزه مسلحانه، سکونت در منزل حاج احمد آقا، تصمیم امام به ترک عراق، بازگشت به ایران از طریق سوریه، ورود به ایران و تشکیل جلسه: ۶ عنوان فوق باید در یک عنوان، آن هم با شرح جزئیات رویدادها و مشاهدات راوی، ارائه می‌گردید.

ص ۲۳۵ تا۲۴۲ علت انتخاب فرانسه، دعوت پاکستانی‌ها از امام، بازتاب هجرت امام، رهبری انقلاب در پاریس، زندگی ساده امام در پاریس: در هیچ‌کدام از موارد فوق خاطره و مشاهده‌ای از راوی وجود ندارد و تنها به تحلیل رویدادها بسنده کرده است.

ص ۲۴۲ دیدار همسر شاه با مرحوم آقای خویی: باید از منابع دیگر برای تکمیل این بحث استفاده می‌شد.

ص ۲۴۳ سفر حج در سال ۱۳۵۷: مطالب بسیار مهمی از راوی نقل گردیده به‌خصوص ارتباط مبارزین با یکدیگر در مناسک حج، اما به جزئیات سفر وی پرداخته نشده است.

ص ۲۴۵ تا ۲۵۰ عزیمت به بندر ماهشهر در ماه محرم سال ۱۳۵۷، راهپیمایی روز عاشورای ۱۳۵۷ در ماهشهر: متأسفانه هیچ توضیحی از موقعیت عمومی شهر ماهشهر و آبادان و وضعیت مرزهای بین ایران و عراق در آن محدوده از سوی راوی ارائه نگردیده، همچنین وضعیت آیت‌الله قائمی در منطقه خوزستان باید مشروح می‌گردید. متأسفانه راوی مشخصات میزبانان خود در این شهر را نیز به فراموشی سپرده است.

ص ۲۵۰ اوضاع غیر ‌عادی شهر اراک: حمله مزدوران به روستایی در اراک را به همراه اسناد دادرسی دادگاه انقلاب باید تکمیل می‌شد و شاهدانی از وقایع آن روز به این متن افزوده می‌گردید.

ص ۲۵۱ اعلامیه جامعه مدرسان در خلع سلطنت شاه: متن اعلامیه باید از توضیح حاشیه به داخل متن می‌آمد. محفوظات راوی از ۲۸ امضا کننده این اعلامیه باید پرسیده می‌شد و همچنین اگر بحثی پیرامون جایگاه حقیقی و حقوقی جامعه مدرسین در خلع شاه از سلطنت می‌آمد خالی از لطف نبود.

ص ۲۵۳ ارتباط با سایر مراجع: این بحث باید با بحث بالا ادغام می‌شد.

ص ۲۵۴ حمله به بیمارستانی در مشهد: باید نام و روز دقیق این سانحه از روزشمارها و گاه‌شمارهای انقلاب استخراج و در متن تنظیم می‌گردید. همچنین باید به موقعیت آیت‌الله عبدالله شیرازی در آن مقطع نیز اشاره‌ای می‌شد.

ص ۲۵۶ راهپیمایی قم: این متن باید با استفاده از روزشمارهای انقلاب لحظه به لحظه با محفوظات راوی تطبیق داده می‌شد.

ص ۲۵۸ شایعه فرار شاه : این بحث باید با مطالب بالا ادغام شود.

ص ۲۵۹ مجلس یاد بود شهدا در مسجد جامع قم، تجمع در مجتمع آموزش عالی قم: این دو مطلب بالا باید با مطالب صفحه ۲۵۶ ادغام شود.

ص ۲۶۲ شرکت در مراسم چهلم شهید عاشوری در بوشهر: هیچ‌یک از اماکنی که در آنجا به ایراد سخنرانی پرداخته شده، شرح داده نشده است. همچنین علت شهادت آقای عاشوری نیز مشخص نیست.

ص ۲۶۵ تا۲۷۰ حضور در شهرهای مختلف، شرکت در راهپیمایی و سخنرانی در اصفهان، آقایان خادمی و اصفهانی و طاهری اصفهانی: این بحث‌ها باید با مطالب ص۲۶۲ ادغام می‌شد و دیدگاه‌های پیرامون آقایان طاهری و خادمی، باید در جای مناسب خودش می‌آمد.

فصل چهارم از صفحه ۲۷۱ تا ۳۲۹ زیر عنوان پایان سلطنت، طلوع فجر؛

از ص ۲۷۳ تا ۲۷۹ مباحث فرار شاه از ایران، راهپیمایی و سخنرانی در خرم‌آباد و آبادان در روز اربعین، توده‌ای‌ها چه می‌گفتند، اعلام ورود امام و بسته شدن فرودگاه‌ها: درباره فرار شاه از ایران هیچ توضیحی از محفوظات راوی در متن نیست و هیچ مطلبی در مورد خرم‌آباد نیامده است. هیچ گزارشی از سوابق معاشرت با توده‌ای‌ها و موقعیت فکریشان ارائه نگردیده، چرا که حزب توده سابقه‌ای بیش از ۷۰ سال در مبارزه با حکومت وقت داشت. در مورد اعلام ورود امام مشخص نیست که ایشان چه سمت و موقعیت تعریف شده‌ای در این مورد داشته است. در مورد مکالمه آیت‌الله منتظری با بختیار، مشخص نیست کدام‌یک از مکالمات ایشان بوده است چرا که آیت‌الله منتظری چند مکالمه مهم و تاریخی با بختیار داشته است.

ص ۲۷۹ انتخاب مدرسه رفاه: قبل از پیروزی انقلاب در نیمه ماه مبارک رمضان مراسم افطاری از طرف آقای هاشمی رفسنجانی در این مدرسه برپا بود و تمام دوستان انقلابی، اعم از بازاری و دانشگاهی و روحانی در این جلسه حضور داشتند. آقای هاشمی هم در آن جلسه سخنرانی جالبی ایراد کردند، باید این مطلب و فهرست مؤسسان این مدرسه در جای خود در صفحه ۲۰۰ ادغام می‌شد. همچنین آمده: "حضرت امام قصد نداشتند در مناطق بالای شهر سکونت داشته باشند دوست داشتند که در مناطق جنوب شهر و منطقه‌ای که عمومی‌تر باشد زندگی کنند" این جمله نیاز به شرح و بسط تکمیل‌تری داشت، چرا که انقلابیون بعد از انقلاب، منطقه جماران را برای سکونت ایشان انتخاب کردند.

ص ۲۷۹ حضور نیروهای نظامی در اطراف مدرسه رفاه: مطالب این بحث ناقص و زمان وقوع این حادثه مفقود مانده است.

ص۲۸۰ تا ۲۸۷ بحث استقبالی که انجام نشد، به طرف منزل آقای مهدوی کنی، راهپیمایی در اعتراض به بستن فرودگاه، جلسه در مدرسه رفاه و طرح تحصن، تحصن در دانشگاه تهران: مطالب خوبی زیر این عناوین آمده، اما متأسفانه از لحاظ تاریخی بسیار نامنظم که به همین دلیل از کیفیت آنها کاسته شده است. البته جزئیات بیشتری از آن وقایع در محفوظات راوی موجود بود، اگر به طور دقیق و پیوسته منتقل می‌گردید، ارتقای بهتری در این متن به وجود می‌آمد.

ص ۲۸۷ ورود امام به میهن پس از سالها تبعید: مطالب بسیار خوبی پیرامون شیوه استقبال و موقعیت شهر تهران و همکاری میان آقایان علما در مناطق مختلف کشور از سوی راوی نقل گردیده است.

ص ۲۹۲ بازگشت امام به مدرسه رفاه و لحظه شیرین دیدار: این بحث باید با بحث‌های بالاتر ادغام می‌شد.

ص ۲۹۳ حاج آقا رضا زنجانی در محضر امام: پیش از نقل ملاقات ایشان در مدرسه رفاه، باید سوابق شخصیتی ایشان از پاورقی به متن انتقال می‌یافت.

ص ۲۹۴ تغییر محل استقرار امام به مدرسه علوی: در مورد تغییر مکان استقرار امام از مدرسه رفاه به علوی اتفاق رأی‌ای وجود ندارد. آنچه راوی از آن به عنوان حفظ امنیت امام یاد نموده، باید با ذکر دیگر خاطرات نیز مطابقت داده می‌شد.

ص ۲۹۵ مصاحبه با حضرت امام: متن سخنرانی آقای فلسفی و مسائل پیرامون مصاحبه با امام، باید از حاشیه به متن انتقال می‌یافت و همچنین در این قسمت اشاره‌ای به استعفای مسئولین آمده، باید مواردی را که راوی یک به یک شاهد آن بوده با ذکر موقعیت به طور مستقل تنظیم می‌گردید.

ص ۲۹۶ ملاقات طلاب و روحانیون قم با امام در مدرسه علوی: متن سخنرانی شیخ علی‌اصغر مروارید و امام در ملاقات با طلاب باید در متن می‌آمد. همچنین روز و زمان دقیق این ملاقات از کتاب‌های روز‌شمار پیروزی انقلاب استخراج می‌گردید.

ص ۲۹۷ تسلیم بختیار و امرای ارتش: هیچ خاطره‌ای از راوی در مورد عدم استعفای بختیار و نخست وزیری مهندس بازرگان وجود ندارد. آوردن تحلیل‌های با عجله، موجب پایین آمدن شأن راوی گردیده است.

ص ۲۹۷ سوء قصد به امام در بهشت زهرا: این بحث باید با بحث ص ۲۸۰ ادغام می‌شد. همچنین ادعایی که از سوی راوی پیرامون قصد تعرض به جان امام با چاقو در بهشت زهرا آمده، باید با منابع دیگر مستند می‌گردید.

ص ۲۹۸ شخصیت آقای بازرگان و نخست وزیری او: مطالب بسیار خوب و شفاف و صادقانه از سوی راوی مطرح گردیده، ای کاش مجموعه ملاقات‌های ایشان در مورد دولت موقت و عملکرد آن و سرنوشت مراودات با مهندس بازرگان اولین نخست وزیر قانونی جمهوری اسلامی ایران آورده می‌شد.

ص ۳۰۳ تعیین وزرا و رایزنی با سران ارتش: این مطلب باید با مطالب بالا ادغام می‌شد.

ص ۳۰۴ شایعه قتل سران انقلاب: مطالب حاشیه‌ای زیاد نقل گردیده، مهمتر اینکه راوی خاطره مستقلی پیرامون این موضوع نداشته و نقل مطالبی در پاورقی نیاز به تأمل دارد. آنچه مسلم است نه بختیار و نه ارتش، اختیاری برای انجام چنین مأموریتی از سوی هیچ مقام و دستگاه خارجی نداشته‌اند و اثبات این ادعا باید بر اساس خاطرات، تکمیل می‌شد که هیچ خاطره مستقلی تاکنون در این حوزه خاص، مطرح و منتشر نگردیده است.

ص ۳۰۵ بیعت همافران نیروی هوایی با امام: هیچ خاطره‌ای از راوی نقل نگردیده و اهمیت این موضوع نیز در دیگر منابع منعکس گردیده است.

ص ۳۰۶ اعلام حکومت نظامی و تصمیم امام: این مطلب، که امام به اتکای چه نیرویی الهی یا انسانی لغو حکومت نظامی را اعلام کردند، در هاله‌ای از ابهام است. نکته دیگر نیز بخشی از نیروی ارتش و شهربانی را طرفداران حزب توده و انقلابیون تشکیل می‌دادند بنابراین ای کاش راوی محفوظات خود را در این حوزه عرضه می‌کرد. جنبه‌های الهی و ایمانی امام، مواردی شخصی منحصر در روابط عبد و مولی است طرح چنین دعاوی نیاز به مشاهده‌ای مستقیم دارد.

ص ۳۰۸ آرامش حضرت امام : در مورد آرامش حضرت امام و پرداختن به امور عبادی‌شان که راوی از قول خانواده ایشان نقل نموده، هیچ ارتباطی با خاطرات وی ندارد. در ضمن این مطلب نیز بابد با بحث قبل ادغام می‌شد. باز در همین صفحه بحث وقایع روز ۲۲ بهمن در قم، مطالب بسیار مهمی در مورد وضعیت عمومی مردم و فعالیت جامعه مدرسین در کنترل اوضاع شهر و حفظ شهربانی از دستبرد انقلابیون و صدور حکم از سوی آیت‌الله منتظری در ابقای فرمانده شهربانی آمده که راوی بسیار دقیق محفوظات خود را در این موارد مشروح نموده است.

ص ۳۱۱ تا ۳۱۴ شب ۲۳ بهمن در شهربانی قم، بازگشت تعدادی از مأموران شهربانی قم، بررسی مشکلات مردم و دستگیری فرماندار نظامی قم و بررسی پرونده ها: این مباحث باید با بحث بالا ادغام شود.

ص ۳۱۴ عزیمت به تهران و حضور در مدرسه علوی: خاطره مستقلی از مشاهدات راوی در مدرسه رفاه نقل نگردیده است.

ص ۳۱۵ بازدید از مراکز تصرف شده و جمع‌آوری سلاحها: بحث بسیار مهمی مطرح گردیده، اما هیچ خاطره‌ای از راوی مکتوب نگردیده و تنها به طرح اهمیت آن اکتفا شده است.

ص ۳۱۶ اعزام شهید مدنی به خرم‌آباد: برای نخستین بار در مورد شهید مدنی به استان، خاطره‌ای نقل گردیده، ای کاش شرح مبسوطی از هرج و مرج و مشکلات خرم‌آباد و همچنین تسلیم نیروهای نظامی دو روز پس از پیروزی انقلاب و .... مطالبی از سوی راوی نقل می‌گردید.

ص ۳۱۷ بحران در کردستان: هیچ خاطره‌ای از راوی به طور مستقل نقل نگردیده است. باز در همین صفحه بحث بازگشت به قم و تشکیل ستاد انقلاب: در مورد تشکیل ستاد انقلاب و تأمین قضات، تنها به طرح موضوع در چند سطر اکتفا گردیده. اگر راوی محفوظاتی در این مورد خاص که سرنوشت خیلی از مسائل بعد را تعیین نموده به خاطر داشتند، باید نقل می‌شد والا تنها به طرح چند سطری موضوع، هیچ حق مطلبی ادا نگردیده است.

ص ۳۱۸ تا۳۲۴ ورود حضرت امام به قم، نحوه ملاقات امام با مردم در مدرسه فیضیه، جلسات جامعه مدرسان و رسیدگی به مسائل و مشکلات: مطالب بسیار خوبی آمده و باید یک دست مشروح می‌شد. ص ۳۲۳ ملاقات‌های عمومی و خصوصی با امام: بحث‌های خیلی خوبی از ملاقات‌های امام با علمای لرستان آمده، ای کاش به سوابق آشنایی و موقعیت علمی و فعالیت‌های اجتماعی شخصیت‌هایی همچون: حجج‌الاسلام آقای قاضی، شهید نورالدین رحیمی، حاج سید فخرالدین رحیمی، حاج آقا حسین طاهری، سید احمد طاهری، عماد جزایری و از دیگر علمای لرستان: حاج آقا عیسی جزایری و مرحوم حاج سید حسین طاهری از سوی راوی در فصول مختلف کتاب می‌آمد. همچنین اشاره‌ای به ایجاد مزاحمت برای آقای قائمی از علمای آبادان شده که باید سوابق آشنایی راوی و فعالیت‌های آقای قائمی در آبادان و از همه مهمتر خدماتی که به مبارزین در طول اقامت امام در نجف داشته، بحث مبسوطی می‌شد.

ص ۳۲۴ تعیین استاندار برای اصفهان و لرستان: در مورد تعیین استانداران اول انقلاب به‌خصوص انتخاب آقای دکتر واعظی اصفهان و آقای عالمی و محلوجی برای استان لرستان، هیچ خاطره‌ای از راوی در این استان نقل نگردیده و تنها به توضیح وضعیت آن روزها اکتفا کرده است.

ص۳۲۶ اعلام موجودیت حزب جمهوری اسلامی: پیرامون تأیید حزب جمهوری با تأیید امام، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. راوی تنها به موافقت ایشان با صرف وجوهات شرعیه در فعالیت‌های حزبی اشاره داشته، اما شاید دلیل این موافقت برگزاری کلاس‌های عقیدتی و آموزشی بوده باشد، نه تصدی پست‌های سیاسی و دولتی. از سوی دیگر موضوع رقابت حزب جمهوری و حزب خلق مسلمان باید از محفوظات راوی استخراج می‌گردید.

ص ۳۲۸ نظام بعد از انقلاب چه نوع نظامی است؟: در این موضوع هیچ خاطره دقیقی از راوی نقل نگردیده است.

ص ۳۲۹ رسیدگی به وضعیت قضایی: این بحث، باید به طور مفصل مشروح می‌گشت. ضمن آنکه عبارات ناقصی همچون: اعلام رأی امام از سوی احمد آقا در جلسه جامع مدرسان و واکنش‌های عمومی علیه مدرسین حوزه علمیه در انتصاب قضات، مخدوش و نامعلوم رها گردیده است.

انتهای پیام /*