نظر امام در مورد تفکیک جنسیتی در دانشگاه را می خواستم بدانم.

در آثار مستقیم امام خمینی(ره) در این زمینه مطلب صریحی دیده نمی شود، اما راه کشف نظر ایشان در این زمینه بسته نیست. یکی از راه ها شناخت شخصیت عرفانی، فلسفی، فقهی و سیاسی ایشان است که در ترکیب با هم، از ...

کد : 43027 | تاریخ : 11/02/1392

در آثار مستقیم امام خمینی(ره) در این زمینه مطلب صریحی دیده نمی شود، اما راه کشف نظر ایشان در این زمینه بسته نیست. یکی از راه ها شناخت شخصیت عرفانی، فلسفی، فقهی و سیاسی ایشان است که در ترکیب با هم، از ایشان شخصیتی ساخته که با اندک مطالعه ای متوجه می شویم در عین حال که در مورد امور خلاف شرع کوچکترین مسامحه ای روا نمی داشتند، در مورد برداشت های عوام زده و قشری از دین و شرعیات که از سوی متحجرین ارائه می شد، بالاخص اگر به امور اجتماعی ارتباط می یافت، تاب نمی آوردند و اگر منکری با برداشت غلط از شرع به عنوان معروف برداشت می شد به شدت با آن برخورد می کردند. چنانکه در مقابل متحجرینی که معتقد بودند زنان نباید در انتخابات و تظاهرات شرکت کنند، ایشان هم بانوان را تشویق به شرکت در تظاهرات و انتخاباب می کردند و هم به صراحت گفتند: بانوان رهبران نهضت ما هستند و من شما را به رهبری قبول دارم. حال اگر دوباره افراد متحجر بخواهند کارهایی را به نام پاسداری از ارزش های دینی به انجام برسانند که نفس کارشان وهن اسلام و توهین به دانشجو و استاد باشد، بی تردید با اندیشه آن شخصیت ناسازگار می باشد.
راه دیگر کشف نظر ایشان در این مورد بخصوص، نمونه هایی است که پیش آمده و مسئولین وقت دانشگاه و نیز نزدیک ترین افراد به امام، نظر ایشان را نقل کرده اند. از جمله مطلب زیر را دکتر علی شیخ الاسلامی استاد دانشگاه تهران که زمانی ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی را برعهده داشتند چنین نقل کرده اند:
«در سالهای ابتدایی و اولیه انقلاب اسلامی برخی از دانشجویان و چه بسا استادان فکر می کردند یکی از کارهایی که باید در دانشگاه انجام بگیرد این است که میان دانشجویان دختر و پسر که در یک کلاس هستند حداقل یک فاصله باشد و چادری یا دیواری بکشند؛ برای نمونه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که من مسئولیت آن را بر عهده داشتم بدون اطلاع قبلی من یکی از کلاس های گروه فلسفه را انتخاب کردند و دیوار چوبی کوتاهی میان محل نشستن خواهران و برادران کشیدند و بعد که من خبردار شدم صراحتاً مخالفت کردم. مسئله به دانشگاه کشیده شد که نظر دانشگاه را بپرسند. دانشگاه هم از خود من سئوال کردند که نظر شما چیست؟ گفتم من موافقتی با این امر ندارم و چون خانم فاطمه طباطبایی دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه تهران بودند مسئله را با ایشان مطرح کردم اما قبل از اینکه از ایشان جواب بگیرم، اواسط هفته از دفتر مرحوم حاج احمد آقای خمینی به من تلفن شد که نظر امام این نیست و بگویید دیوار را بردارند و چنین کاری نکنند و ما این نظر را اعلام کردیم. ایشان نظر امام را با این محتوا و تعبیر اعلام کردند که چون چنین امری در عالم اسلام سابقه ندارد و به ما چنین دستوری نداده اند، بنابراین کاری که در اسلام سابقه ای ندارد ما نباید نسبت به آن امر مبادرتی داشته باشیم. با همین جملات کوتاه ایشان به مسئله خاتمه دادند و همه در مقام اطاعت برآمدند و دیوار برداشته شد و اوضاع به حال عادی بازگشت. آیت الله خامنه ای که رئیس جمهور وقت و خطیب نماز جمعه تهران بودند جمعه همان هفته ضمن خطبه های نماز جمعه تهران اعلام کردند که در یکی از دانشگاه ها چنین قصدی بوده و حضرت امام(ره) با آن موافق نبوده اند و به همین دلیل موضوع منتفی شده است.
حضرت امام(ره) در این زمینه بیانشان بسیار صریح بود و اعلام کردند ما در اسلام این سابقه را نداریم که کلاس درسی یا جلسه مذهبی ودینی مابین زنان و مردان به این صورت فاصله گذاشت و دیوار کشید و بعدها هم بحث ها دنبال شد که به فرض در کلاس های درس چنین کاری انجام بگیرد بیرون از کلاس چه بکنیم؟ در ورود و خروج دانشجویان دختر و پسر به دانشگاه چه بکنیم و یا در جامعه که حضور زنان و مردان در کنار هم وجود دارد چه باید کرد؟ و این موضوع مدت کوتاهی مورد بحث بود و بعد منتفی شد.
جریان فوق را سرکار خانم دکتر فاطمه طباطبایی عروس حضرت امام(ره) با جزئیات بیشتر چنین نقل کرده اند:
در گروه فلسفه دانشگاه تهران که دانشجوی مقطع لیسانس بودم یک کلاس بزرگ بود، بقیه کلاسها کوچکتر بود یک روز ما رفتیم دیدیم که وسط این کلاس بزرگ تیغه کشیده اند. در ورودی یکی بود ولی وسط آن را تخته زده بودند و از در ورودی ما وارد می شدیم پسرها سمت چپ می رفتند آن طرف می نشستند و دخترها روبروی در می نشستند. آن چیزی که به نظر من خیلی مسخره آمد یکی اینکه در راهرو دختر و پسرها یکی بودند و علاوه بر آن اول انقلاب فرهنگی بود و همه بچه های مذهبی بودند، طرح این مسایل اصلاً خیلی جایی نداشت و دانشجویان هم معمولاً افرادی بودند که سن شان معمولاً چهار یا پنج سال از دانشجویان عادی بزرگتر بودند چون انقلاب فرهنگی شده بود و چندسال دانشگاه ها به تعطیلات خورده بود. دیگر دانشجویان 19 ساله نبودند معمولاً آدمهای کمی پخت...

انتهای پیام /*