در سالروز درگذشت یار دیرین امام و رهبری؛

مهمترین توصیه آیت الله هاشمی شفافیت و پرهیز از زهد فروشی بود

آیت الله هاشمی رفسنجانی، در کتاب آزاد اندیشی دینی، موضوع را به خوبی توضیح داده است و کتاب امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار هم نشان دهنده نگرش ایشان به این موضوع نیم قرن قبل می باشد، که چه اندازه کارآمدی را در اندیشه های حاکمیتی مهم می دانسته اند و در موضوع اخلاق و عملکرد اخلاقی حکومت در سطوح مختلف بسیارحساس و پیگیر بودند

کد : 179263 | تاریخ : 19/10/1399

پرتال امام خمینی(س): آیت‌الله هاشمی در باره امام خمینی می‌گوید: سخن گفتن از شخصیت جامع‌الاطراف امام آسان نیست؛ چراکه امام راز نهفته‌ای است که در رفتار، گفتار و سیره ایشان همواره جاری بود. امام خمینی ابر رحمت الهی برای تحقق وعده پیروزی مستضعفان بر مستکبران در عصر انزوای دین از جامعه بود؛ امام خمینی بزرگ مرد صبوری بود با آمیزه‌های اخلاقی، فقهی، حکومتی و سیاسی که مسیر تاریخ ایران را از انحراف پهلوی نجات داده و در مسیر حق قرار داد و ندای توحید را بر دروازه‌های عالم طنین انداخت و حکومتی دینی را در ایران بنیان نهاد. 

در سالروز درگذشت آیت الله هاشمی قرار داریم؛ و بازگویی و بازخوانی شخصیت شایسته انقلاب و مرد پرآوازه نهضت که از منزلت و ارج و قرب بسیاری در نزد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برخوردار بود، بسیار دشوار است. رنج همراهی با امام و انقلاب در مقاطع خاص و مهم، از آیت‌الله هاشمی مردی مصمم و تاثیرگذار ساخت. مردی که هیچگاه اخلاق را فدای سیاست نکرد. حتی در جریان توهین‌های سازمان یافته از تریبون‌های مقدس و رسمی، تخم نفاق بر پیکر نظام و حاکمیت نپاشید. آیت‌الله هاشمی سربلند از همه بی‌مهری‌ها بیرون آمد و اخلاق را قربانی نکرد. 

آیت‌الله هاشمی همواره خود را دوست، همراه و همسنگر رهبر معظم انقلاب می‌دانست. این ارتباط دوجانبه میان ایشان و رهبر معظم انقلاب در این خاطره نمایان است که: آیت‌الله راشد یزدی که همواره مورد اعتماد و عنایت رهبری بود در سخنانی قبل از سخنرانی آیت‌الله هاشمی در مراسم بزرگداشت شهدای شهر یزد گفت: به گوش خود از مقام معظم رهبری شنیده‌ام که فرمود: از خدا خواسته‌اند اگر مقدر است که آسیبی به هاشمی برسد و انقلاب از خدمات او محروم شود، آن آسیب به ایشان برسد. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در 14 سالگی عازم حوزه علمیه قم شد و از همان دوران جوانی کسب فیض از محضر حاج آقا روح‌الله را آغاز کرد و همراه همیشگی امام در بحران‌های سیاسی قبل و بعد از انقلاب بود. آیت‌الله هاشمی در باره نحوه ورود خود به جریان مبارزات امام خمینی اینگونه نقل می‌کند: از 27 سالگی تصمیم گرفتم وارد مبارزات شوم و از همان زمان هم تصمیم گرفتم خودم را فدای اسلام، امام و انقلاب کنم. من هر چه هستم، مال انقلابم؛ و هر زمان نیاز به فداکاری بود، وارد شدم و بدترین شکنجه‌ها را تحمل کردم. در بعد از انقلاب وقتی مشخص شد گروهک‌ها دارای تشکیلات شدند ما همه تلاش خود را به کار گرفتیم و حزب جمهوری اسلامی را تاسیس کردیم. در شورای انقلاب بودم دیدم وزارت کشور مشکل دارد، سرپرست آنجا شدم و مشکل را حل کردم. پیروزی بنی‌صدر در انتخابات، فتنه بزرگی برای کشور شد و ما در مجلس آن مساله را حل کردیم. به فرمان امام مسوولیت جنگ را برعهده گرفتم. من فرمانده بی‌نام جنگ بودم و تا اواخر جنگ هیچ وقت فرماندهی‌ام را اعلام نکردم... تا اینکه در خرداد 67 از سوی امام به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب شدم....

آنچه در ادامه می خوانید بازخوانی سیاست اخلاقی شخصیت شایسته انقلاب از زبان مهندس محسن هاشمی است که در سالروز سالگرد ایشان در نشریه حرم امام منتشر شده است؛

• آقای مهندس ضمن تشکر از شما، با توجه به اینکه هر حکومت از نظر اخلاقی دارای دو چهره مثبت و منفی است، بفرمایید که آیا اکنون چهره منفی حکومت در جمهوری اسلامی(در ابعاد عمومی) برچهره مثبت آن غلبه دارد؟
البته ما باید دو سطح قضاوت اخلاقی برای حکومت در نظر بگیریم، یکی در سطح مشروعیت و فلسفه سیاسی حکومت و دیگری در سطح عملکرد و کارکرد حکومت؛ در مورد فلسفه سیاسی حکومت، نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر مدل تلفیقی شرعی – مردمی است، یعنی فقها وموسسان نظام، ولایت فقیه را بعنوان رکن شرعی حکومت پذیرفتند و مقبولیت مردمی را هم بعنوان رکن جمهوریت آن. پس می‌توان گفت که نظام جمهوری اسلامی در سطح اول دارای چهره مثبتی از نظر اخلاقی است برخلاف نظام‌های دیکتاتوری یا سلطنتی یا فاشیستی که حقانیت و جنبه اخلاقی را در سطح اول ندارند
سطح دوم حکومت از نظر اخلاقی، سطح کارآمدی عملکرد و رفتار حکومت است، طبیعی است که این سطح متغیر و خاکستری است؛ یعنی در طول زمان ممکن است اخلاقی بودن رفتار یک حکومت تقویت یا تضعیف گردد و در هیچ زمانی نیز نمی‌توان گفت که رفتار یک حکومت کاملا اخلاقی و مثبت یا کاملا غیراخلاقی و منفی است وعدم کارآمدی چهره اخلاقی حکومت را مغشوش می‌کند.
برای یک قضاوت منصفانه، مستند و مبتنی بر شواهد و دلایل متقن، نمی‌توان بصورت کلی و فله‌ای نظر داد و باید شاخص‌ها ومعیارهایی را برای اخلاقی بودن رفتار و وجه حکومت تعریف کرد؛ سپس آنها را سنجید و آنگاه نسبت به بهبود یا افول آن نظر داد.
اگر بخواهیم شاخص‌های را در این مورد معرفی کنیم، قطعا میزان قانون‌گرایی در رفتارهای حساس بخصوص علیه منافع کارگزاران حکومت، یک شاخص مهم است، دومین شاخص میزان رانت، تبعیض و فسادی است که در عملکرد حکومت وجود دارد، سومین شاخص پاسخگویی صادقانه حکومت به نیازهای مشروع جامعه است و البته می‌توان شاخص‌هایی دیگری نیز به این مجموعه اضافه کرد.
جامعه براساس برداشت خود از این معیارها، نسبت به اخلاقی بودن حکومت قضاوت می‌کند و اعتماد عمومی از این قضاوت نشات می‌گیرد، یعنی زمانی که شما با کاهش اعتماد عمومی مواجه هستید، باید این را ناشی از افول شاخص‌های اخلاقی رفتار حکومت بدانید و اگر بخواهیم خلاصه کنیم، جامعه امروز با چالش کاهش اعتماد و امید مواجه شده است، یعنی هم نسبت به وضع امروز ناراضی است و هم نسبت به اصلاح آن امید چندانی ندارد و این یک وضعیت هشدار برای مسئولان است که نسبت به ترمیم شکاف میان جامعه و حکومت اقدام کنند و این موضوع فعلا در حد یک چالش عمیق و بحران است اما اگر برای آن فکری نشود می‌تواند در آینده خطرناک‌تر شده و به مرز فروپاشی وسقوط برسد.
• مرحوم آیت‌الله هاشمی چگونه تلاش کرد تا چهره مثبت اخلاق بر حکومت‌داری حاکم شود؟
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، در کتاب آزاد‌اندیشی دینی، موضوع را به خوبی توضیح داده است و کتاب امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار هم نشان دهنده نگرش ایشان به این موضوع نیم قرن قبل می‌باشد، که چه اندازه کارآمدی را در اندیشه‌های حاکمیتی مهم می‌دانسته‌اند و در موضوع اخلاق و عملکرد اخلاقی حکومت در سطوح مختلف بسیارحساس و پیگیر بودند. ایشان در سطح نظری نسبت به اصل وجود شر و شبهه شرور مباحثی داشتند و سپس در زمینه فلسفه تشکیل حکومت و اهمیت عدالت بعنوان بنیان و رسالت اصلی حکومت مباحث مبسوطی در نماز جمعه تهران در دهه شصت داشتند؛ اما یکی از مشکلاتی که ما در نیم قرن اخیر بخصوص دهه‌های ۵۰ و ۶۰ با آن مواجه بودیم، چپ‌زدگی و رسوخ اندیشه‌های مارکسیسیتی و سوسیالیستی در روشنفکران و گروهی از روحانیون و انقلابیون بود که موجب شد فلسفه اخلاق ومبنای قضاوت و نگرش بخشی از جامعه بخصوص دانشجویان و نیروهای انقلابی در دهه ۵۰ تحت تاثیر تفکرات چپ قرار گیرد، نظام ارزشی چپ، با نظام ارزشی و اخلاقی اسلام متفاوت است و بطور نمونه ثروت، رفاه و آسایش در اندیشه چپ ضد ارزش و اشرافی‌گری و کاپیتالیستی تعبیر می‌شود اما در اسلام و نگاه انقلاب اصیل، توسعه، رفاه و ثروت نه تنها ضد ارزش نیست بلکه حتی برای یک جامعه ایمن و سالم ضرورت است و فقدان آن منجر به بروز ناهنجاری می‌شود، همانطور که در روایتی از پیامبر(ص) داریم که می‌فرماید: فَلَوْلا الْخُبْزُ ما صَلَّیْنا وَلا صُمْنا وَلا اَدَّیْنا فَرائِضَ رَبِّنا عَزَّ وَ جَلَّ؛ اگر نان نبود، نه نماز می‌خواندیم و نه روزه می‌گرفتیم و نه واجبات پروردگار بزرگ خود را ادا می‌کردیم.
بیان دیگری داریم مبنی بر لامعاش له، لا معاد له، انسانی که معیشتش تامین نشود، آخرتش تامین نمی‌شود.
این اهمیت معیشت و رفاه در جامعه اسلامی و وظیفه حکومت نسبت به آن را می‌رساند که طبیعتا ارزش اخلاقی بیشتری از کشورگشایی یا بدنبال شعارهای آرمانی رفتن دارد. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با این دیدگاه، عدالت را بعنوان یکی از مهمترین ارزش‌های اخلاقی در حکومت، در جهت توزیع ثروت در جامعه تفسیر کردند در حالی‌که دیدگاه‌های افراطی برخی انقلابیون، عدالت را برای توزیع فقرمی‌خواست و عملا مخالف تولید ثروت و تمرکز سرمایه در فعالیت‌های بزرگ بود.
• از سوی مرحوم هاشمی چه توصیه‌هایی کاربردی برای تقویت بنیان‌های اخلاقی در جامعه و نزد کارگزاران نظام ومسئولان انجام می‌گرفت؟ چند مصداق را بیان کنید.
مهمترین توصیه ایشان، شفافیت وپرهیز از زهد‌فروشی و ریاکاری توسط مسوولان بود و خود ایشان هم در صف نخست عمل به این توصیه بود و هرآنچه بود می‌نمود در حالیکه داشتن بیرونی و اندرونی در بین علما وسیاسیون جامعه متعارف است و بسیاری از افرادی که شعار ساده‌زیستی و زهد می‌دهند در عمل از بالاترین رفاه و امکانات برخوردارند، اما اکنون که منزل آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که ۳۵ سال پایانی عمر خود را در آن سپری کرده‌اند، به روی مردم گشوده شده است، می‌بینید که اندرونی ایشان از بیرونیش ساده‌تر بود.
دومین توصیه پرهیز از افراط و تفریط در عمل و میانه‌روی بود، جامعه بر مدار میانه باید تعریف شود، هرچند تفکرات وگرایشات افراطی و دو سر طیف در آن وجود دارد، اما اگر حکومت برمدار میانه تحمل کند، اکثریت که میانه رو هستند، قدرت فعالیت دارند و اقلیت‌های افراطی و تفریطی نیز می‌توانند میانه را تحمل کنند. اما اگر افراط و تفریط برجامعه حاکم باشد، اکثریت ناراضی می‌شوند و وضعیت بر اقلیتی که قطب مخالف آن به حکومت رسیده، غیر قابل تحمل می‌شود ومنجر به ناهنجاری می‌گردد و می‌توان با وارد شدن کمترین هزینه به مردم اهداف را محقق کرد.
سومین توصیه ایشان، مدارا و تحمل سلیقه‌های دیگر بود، ایشان با آنکه خود جزو هیچکدام از دوجناح سیاسی نبودند، اما با افراد هر دو جناح کار می‌کردند و معتقد بودند در حکومت باید همه ظرفیت‌ها وسلیقه‌ها حضور و بروز داشته باشند، اما کم کم این تحمل در جناح‌ها کاهش یافت و زمانی که یک جناح قدرت را به دست می‌گیرد، شاهد پاکسازی در حد توان آنها هستیم و این به روند کلی مدیریت در کشور ضربه می‌زند.
• یکی از اصول اخلاقی کردن سیاست توجه به اصل شفافیت است، مرحوم آیت‌الله هاشمی چقدر به این اصل معتقد بود و چه اقدام عملی در این زمینه انجام داد؟
خاطرات صادقانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، که تا به حال ۲۰ جلد از آنها منتشر شده و به همراه کتاب‌های جانبی مانند مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها، خطبه‌های نماز جمعه و پیام‌ها در دسترس علاقمندان است، بزرگترین شفافیت در زندگی و عملکرد ایشان است. ایشان وقایع تاریخی را همراه با پشت صحنه وچگونگی تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، فشارها و اعمال نفوذها، محدودیت‌ها و فرصت‌ها تقریر کرده‌اند تا در تاریخ بعنوان یک سند منحصر بفرد برای ایران ونسل‌های آینده باقی بماند.
اصل نگارش خاطرات خود نشان‌دهنده، شجاعت، صراحت و شفافیت آیت‌الله هاشمی است که از درج مسایل خصوصی وخانوادگی تا چالش‌ها وبحران‌ها و پیچیده‌ترین مسایل حکومت‌داری با مردم پرهیز نکردند و مردم و افکار عمومی را محرم و امین می‌دانستند، حکومت زمانی که دچار اندرونی و بیرونی و پنهان‌کاری بشود و مسوولان مردم را نامحرم فرض کنند و رفتارهای بیرونی و خصوصی آنها تفاوت و تضاد پیدا کند، عملا در مسیر سراشیبی قرار می‌گیرد.(منبع: حریم امام)

انتهای پیام /*