میان علمای شیعه بیش از هزار سال نظریه ولایت فقیه مطرح نشده بود یا به عنوان یک شکل حکومتی مطرح نبود. با چه استدلال هایی امام چنین نظریه ای را تدوین کردند؟مخصوصا که مطرح می شود تکیه ایشان بر یک یا دو حدیث است که به نقل فرد ثقه ای است اما فاقد سلسله روّات است

در بررسی پرسش بالا بطور فشرده توجه خوانندگان را به مطالب زیر جلب می کنم.  1-اسلام آیینی است که پا به پای عبادات و وظایف فردی، دارای احکام و دستورهای اجتماعی و سیاسی می باشد و روشن است تحقق و اجرا...

کد : 43054 | تاریخ : 11/02/1392

در بررسی پرسش بالا بطور فشرده توجه خوانندگان را به مطالب زیر جلب می کنم.
1-اسلام آیینی است که پا به پای عبادات و وظایف فردی، دارای احکام و دستورهای اجتماعی و سیاسی می باشد و روشن است تحقق و اجرای درست و کامل آنها بدون مجری و دستگاه اجرایی امکان پذیر نیست.
2-اگر شخصی در کتاب های فقهی جستجو کند، موارد بسیاری را می بیند که فقها آن را به عهده امام یا حاکم می دانند و یا می گویند باید به آنها رجوع کرد.
3- با توجه به دو نکته بالا هیچ فقهی در شیعه وجود ندارد که برای امام و حاکم وظیفه ای و یا اختیاری را معتقد نباشد و وجود ضرورت حاکم را هر چند برای زمان کوتاهی نفی کند. به همین دلیل همه فقها شیعه تمام یا برخی وظایف امام و حاکم را در دوران غیبت به عهده فقها می دانند و به عبارت دیگر ولایت فقیه را که به معنای داشتن وظیفه و اختیار فقها در انجام امور مختلف جامعه می باشد می پذیرند.
4- در بین فقها در موارد این وظایف واختیارها و شرایط آن اختلاف وجود دارد. همانند اختلاف هایی که در دیگر باب ها و مسئله های فقهی وجود دارد، و نپذیرفتن برخی وظایف و اختیارات توسط برخی فقها به معنای نفی ولایت فقیه نبوده و نمی باشد. و عدم طرح بحث مستقلی در باب ولایت فقیه در یک کتاب فقهی یک فقیه به معنای نپذیرفتن آن نمی باشد و این مطلب با مراجعه به موارد مختلف همین کتاب که اشاره به وظایف و اختیارات امام و حاکم تایید می شود.
5- برخی از فقیهان از گذشته تا کنون ولایف فقیه یا حاکم را به اختصار یا تفصیل در کتاب های خود مطرح کرده اند که به نمونه های زیر که بیان کننده اعتقاد آنها به ولایت فقیه در امور اجتماعی و سیاسی است توجه نمایید:
1- شیخ مفید، فقیه بزرگ قرن چهارم و اوایل قرن پنجم(متوفی 413 ه.ق) در کتاب «المقنعة» ص 129 می نویسد: «پس برپایی حدود به عهده سلطان اسلام است که از سوی خداوند تعالی نصب شده است و آنها، امامان اهل بیت(ع) و هر کس که آنها او را برای این کار نصب کرده اند، و آنها این کار را به عهده فقهای شیعه در صورت امکان واگذار کرده اند... پس بر آنها بر پایی حدود و اجرای احکام و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با کفار و ....است و بر برادران ایمانی است که آنها را در این امور یاری کنند...»
2- شهید اول، محمد بن مکی، در کتاب «القواعد والفوائد»ص 184 می نویسد: «... و از مواری که به عهده حاکم است هر چیزی است که بین علما در ثبوت آن اختلاف است مثل شفعه وقصاص نفس یا بخشی از بدن، و حدود تعزیرات مطلقاً به عهده حاکم است.»
3- ملا احمد نراقی (متوفی 1244 ق) در عوائدالایام، باب دلایة الحاکم می نویسد «از موارد اختیار حاکم جمیع اموری است که مباشرت امام در آن لازم است مثل فروش مال مفلسه و طلاق زنی که شوهرش گم شده است.»
4- شیخ محمد حسین نائینی (ره) می گوید: «مقصود از اثبات ولایت فقیه اثبات اختیاراتی که مالک و مانند آنها (حاکمان و فرمانروایان منصوب از سوی علی(ع)) داشته اند و اشکالی نیست که آنها حق اجرای حدود و گرفتن زکات به اجبار و خراج و جزیه ودیگر امور عامه را دارا بودند.» (الطالب ج 1، ص 329 تقریرات درس مرحوم نائینی به قلم شیخ موسوی خوانساری)
و دهها مورد دیگر، که اعتقاد به ولایت فقیه در امور مختلف می رساند.
نباید از یاد ببریم که اجازه حکومت و سلطنت از طرف محقق ثانی عبدالعالی کرکی(متوفی638ه.ق) به شاه طهماسب صفوی و یا اجازه جهاد به فتحعلی شاه قاجار توسط فقهای زمان او معروف است که از اعتقاد به ولایت فقیه حکایت می کند.
6- بحث ولایت فقیه در هر محدوده و اندازه ای باشد یک بحث حکومتی (اجتماعی سیاسی) است و از مسلمات فقه شیعه است که داوری و قضاوت از اختیارات و وظایف فقها و مجتهدین است و قضاوت یک امر حکومتی و بخشی مهم از امور سیاسی و حکومت می باشد پس این ادعا که ولایت فقیه به شکل حکومتی مطرح نبوده نادرست است. بلکه، اگر مراد این سخن چنین باشد که این بحث به طور کامل و جامع که همه ابعاد حکومت را در بر بگیرد و یک نظام سیاسی بر پایه آن بنا شود پیش از امام خمینی به این جامعیت و گستردگی مطرح نشده است سخن درستی است و فقها گذشته حتی مانند مرحوم ملا احمد نراقی و... که اعتقاد به اختیارات وسیع و گسترده و ولایت مطلقه برای فقیه بوده اند بحث خویش و ورود و خروج آن را در جهت تشکیل یک نظام سیاسی اسلام مطرح نکرده اند و با این به بحث نپرداخته اند.
7- با توجه به مطالب بالا معلوم شد که ادله ولایت فقیه که مورد قبول همه فقها می باشد از دلایل نقلی و عقلی بیش از آن است که برخی آن را نتیجه یک یا دو حدیث بدون سند بدانند. بلکه سراسر فقه اسلام که برای اداره جامعه و مردم می باشد پر از دلایل این مبحث است.
اما آنچه حضرت امام خمینی(س) در آثار خویش مثل کتاب البیع، ج،2 ص 627 تا 655 و درس های ولایت فقیه مطرح کرده اند غیر از دلیل ...

انتهای پیام /*