معروف است که ورود به اسلام آزادانه است. اما اگر کسی اگر بخواهد دیگر مسلمان نباشد، مرتد خواهد بود و حکم آن نیز مرگ است. آیا این حکم منطقی و صحیح است؟ احکام فقهی امام خمینی نیز این گونه است در حالی که در دو سه سال اخیر برخی فقها احکام دیگری داشته اند.

در قلمرو حقوق و آزادی های مذهبی، مسأله ارتداد از مهم ترین و حساس ترین موضوعات شمرده می شود. جوهر همة ادیان الهی واحد است؛ گرچه به مقتضای تفاوت شرایط اجتماعی، شریعت ها تفاوت می یابد. اما در هر عصری، تن...

کد : 43057 | تاریخ : 11/02/1392

در قلمرو حقوق و آزادی های مذهبی، مسأله ارتداد از مهم ترین و حساس ترین موضوعات شمرده می شود. جوهر همة ادیان الهی واحد است؛ گرچه به مقتضای تفاوت شرایط اجتماعی، شریعت ها تفاوت می یابد. اما در هر عصری، تنها یک شریعت بر حق است و سایر شریعت ها، به دلیل تفاوت شرایط قبلی یا وقوع تحریف، نسخ می شود. (تفسیر المنار، ج 6، ص 416 ـ 417). «ارتداد» مانند هر جرم دیگر از سه عنصر قانونی، مادی و روانی تشکیل می شود. 1. عنصر قانونی: یعنی هیچ عملی جرم نیست مگر این که قبلاً قانونی، فعل یا ترک آن را جرم شناخته باشد و برایش مجازات تعیین کرده باشد. 2. عنصر مادی: یعنی عنصر خارجی ملموس و محسوس که به سبب آن ارتداد عینیت می یابد. به عبارت دیگر، اظهار موجبات ارتداد، عنصر مادی این پدیده به شمار می آید. البته ارتداد با انکار قلبی حاصل می شود، ولی آنچه مجازات دنیوی بر آن مترتب می گردد، ارتدادی است که با گفتار یا رفتار اظهار شود. (مانند سخنرانی، نوشتن کتاب، مقاله و...) ارتداد تا وقتی ابراز نشود، جرم حقوقی نیست و کسی حق تحقیق و تفحص و تفتیش عقاید را ندارد. (فقه الحدود و التعزیرات، ص 859). علاوه بر آن اگر مسلمانی اظهار کفر کند و پس از آن مدعی شود تحت فشار و اکراه به چنین کاری مبادرت ورزیده است، چنانچه احتمال آن وجود داشته باشد، ادعایش پذیرفته می شد. (همان و نیز ر.ک: ترجمه تحریر الوسیله، ج 2، ص 527، م 3) 3. عنصر روانی: یعنی قصد مجرمانه داشتن. برخی از آیات قرآن (بقره / 109 و217؛ آل عمران / 72) نشان می دهد ارتداد به عنوان یک جریان فتنه انگیز برای ایجاد تزلزل در باورهای دینی مسلمانان، از سوی دشمنان داخلی و خارجی مطرح بوده است. عامل دیگر هوی و هوس برخی از مسلمانان سست ایمان است. شیطان این کار ناروا را نزد آنان خوب جلوه می دهد و از جاه طلبی و دیگر مطامع پست دنیوی، برای فریفتن و پیوند زدنشان با دشمنان بهره می برد. (محمد (47) / 25 ـ 30). چه بسا بتوان به واسطة قرینه ها و شواهد مذکور در این آیات، مجازات مورد نظر در روایات را به وجود آثار اجتماعی بر ارتداد افراد مقید دانست. یعنی هرگاه کسی که از دین خارج شده، با تبلیغ ارتداد خود، در اذهان عمومی تردید و شبهه پدید آورد و روحیة ایمانی جامعه را تضعیف کند، با مجازات رو به رو شود. بنابراین، ارتداد به عنوان اخلال در نظم عمومی و تردید و فتنه انگیزی جرم شمرده می شود و «فتنه انگیزی» به عنوان قصد مجرمانه، عنصر روانی ارتداد را تشکیل می دهد. البته فتاوای فقها، مانند بیشتر یا همة روایات، مطلق است. حضرت امام(ره) در مورد مجازات مرتد می فرماید: «... پس مرتد فطری اسلامش ظاهراً قبول نمی شود و اگر مرد باشد به قتل می رسد. و زن مرتد ولو این که فطری باشد به قتل نمی رسد، بلکه به زندان ابد می افتد و در اوقات نمازها زده می شود و در معیشت به او تنگ گرفته می شود و توبه اش قبول می شود، پس اگر توبه نماید از زندان بیرون آورده می شود. و مرد مرتد ملّی توبه داده می شود، پس اگر خودداری کرد، به قتل می رسد و احوط (وجوبی) آن است که سه روز از او بخواهند که توبه نماید و در روز چهارم کشته شود». (ترجمه تحریر الوسله، ج 2، ص 527؛ م 1) بدین ترتیب شاید جرم ارتداد در زمرة جرم های صرفاً مادی قرار گیرد. در این گونه موارد، قانون گذار صرف تحقق، کاری را امارة قانونی یا فرض قانونی بر قصد فاعل منظور می کند. یکی از حکمت های منع از ارتداد در این استنباط، جلوگیری از نفوذ بیگانگان و استفاده از ضعف فکری افراد سست ایمان است. به عبارت دیگر، آن قدر این شیوه برای ایجاد تزلزل در باورهای دینی مردم، شیوه ساده و مؤثری است که قانون گذار به کسی اجازه نمی دهد به آن نزدیک شود، خواه قصد مجرمانه داشته باشد یا نه.

انتهای پیام /*