آیا بنیانگذار جمهوری اسلامی برخوردی با خبرهای دروغ داشتند؟ نمونه هایی از آن را توضیح دهید.

در عبارات پایانی وصیت نامه امام خمینی(ره) تذاکراتی وجود دارد که ابتدا آن را مرور کنیم: اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهاى بى واقعیت به من داده مى شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود

کد : 43091 | تاریخ : 07/11/1394

در عبارات پایانی وصیت نامه امام خمینی(ره) تذاکراتی وجود دارد که ابتدا آن را مرور کنیم:
"1) اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهاى بى واقعیت به من داده مى شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مى کنم آنچه به من نسبت داده شده یا مى شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم.
2) اشخاصى در حال حیات من ادعا نموده اند که اعلامیه هاى این جانب را مى نوشته اند. این مطلب را شدیداً تکذیب مى کنم. تا کنون هیچ اعلامیه اى را غیر شخص خودم تهیه کسى نکرده است.
3) از قرار مذکور، بعضیها ادعا کرده اند که رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از کویت، با مشورت احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در کشورهاى اسلامى احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولى پاریس این احتمال نبود.

4) من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلام نمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نموده ام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شده ام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مى نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است."

(وصیتنامه سیاسی-الهی، صحیفه امام، ج21، ص: 451 و 452)

تذکرات فوق دلالت می کند که امام خمینی(ره) توجه کامل داشتند که بالاخره افرادی وجود دارند که خلاف واقع می گویند و نسبت هایی به ایشان می دهند که با واقع منطبق نیست. اما دأب ایشان این نبود که با نام بردن از افرادی که قصد خدمت داشتند اما به طور کامل با صداقت رابطه نداشتند را رسوا کنند بلکه دو روش داشتند: یکی آنکه با نصایح اخلاقی افرادی را که حقیقت را نمی گفتند متنبه می کردند و دیگر آنکه فقط از یک و دو کانال خبرگیری نمی کردند. حتی ایشان وقتی را برای گوش دادن به رادیوهای بیگانه اختصاص داده بودند تا از خلال راست و دروغ های آنها هم به اصل وقایعی که در کشور و جهان جاری بود واقف شوند و هم حساسیت های بیگانگان را در موضوعات مختلف دریایند.

ایشان حتی به مطالب درست و راستی که گوینده آن راست گفته بود اما نه از سر تحقیق هم حساسیت داشتند و اگر چه غالبا به رو نمی آورند ولی در موارد استثنایی مواردی را یادآور شده اند. مثلا نویسنده ای در مورد کمالات مادر امام(ره) در کتاب خود مطالبی نوشته بود و امام به او ایراد گرفتند که چنین کمالاتی را از کجا به او نسبت می دهی؟ حال آنکه در تحقیقات نویسنده ای دیگر معلوم شد که مادر امام(ره) هم نزد پدر خود که مجتهد بود و هم نزد همسر خود شهید آقامصطفی با دروس حوزوی آشنا شده بود و علاوه بر آن رفتاری عرفانی و گفتاری شاعرانه داشت. ولی چون امام می دانست که آن نویسنده تحقیق نکرده کمالاتی را به مادر ایشان نسبت داده، آن را دور صداقت دانسته و خرده گرفته بودند. به همین جهت امام (ره) در شروع نهضت وقتی متوجه شدند برخی افراد غلو کردن را بر صداقت ترجیح می دهند در 12 اردیبهشت 42 در آغاز دروس حوزه عامداً سخن خود را در میان جمعیت انبوهی که در مسجد اعظم قم اجتماع کرده بودند با چنین دعایی آغاز کردند تا اهل مبارزه بدانند که نباید صداقت را در پای مصلحت اندیشی های سست قربانی کرد:

"بسم اللَّه الرحمن الرحیم

خداوندا، زبان ما را از بیهوده گفتن و گزاف و لغو و دروغ حفظ بفرما. خداوندا، قلوب ما را به نور اسلام و روحانیت روشن بفرما؛..." (صحیفه امام، ج1، ص206).

انتهای پیام /*