حکومت ولایی در دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به چه معناست؟ تفسیر کنونی از حکومت ولی با دیدگاه های ایشان چه تفاوت هایی دارد؟
در اندیشه و سیره عملی امام خمینی محتواى بنیادین جمهوری اسلامى عبارتند از: حاکمیت قوانین الهى، حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و نقش بنیادین آنان در تمام امور کشور، رهبرى فقیه عادل و عالم، اهل خدمت نه...
کد : 43096
|
تاریخ : 11/02/1392
در اندیشه و سیره عملی امام خمینی محتواى بنیادین جمهوری اسلامى عبارتند از:
حاکمیت قوانین الهى، حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و نقش بنیادین آنان در تمام امور کشور، رهبرى فقیه عادل و عالم، اهل خدمت نه ریاست و سلطه، ابتناء و اتکاى نظام سیاسى اسلامى به راى مردم، لغو هرگونه امتیاز، انحصار، نفى هرگونه استبداد، زور و دیکتاتورى، آزادى به عالىترین و طبیعىترین شکل، منع هر گونه شخصیت محورى، رعایت حقوق همه مردم، نظارت مردم در تمام مراحل سیاسى و حضور واقعى مردم در تمام صحنهها، تاکید بر اصل انتخاب و میزان بودن راى مردم، عدالت اجتماعى، نفى و مقابله هرگونه سلطه طلبى و سلطهپذیرى در بعد خارجى، مبارزه با ظلم و ستم و استکبار که این چارچوب های اندیشه ای امام خمینی در تبیین از جمهوری اسلامی به آشکار ترین وجه ممکن در قانون اساسی به مثابه قانون برتر نظام جمهوری اسلامی ایران تجلی یافته و نظارت مستمر مردم و رهبری تضمین گر تحقق آن است.
در اندیشه امام خمینی ولایت فقیه، نگاهبان آرمان های جمهوری اسلامی است. در واقع، جمهورى اسلامى، قالب جدید و نهایى حکومت اسلامى از دیدگاه امام است که به دغدغههاى ایشان پاسخ مىدهد چرا که جمهورى اسلامى، ماهیتا با سلطنت تفاوت دارد و موظف است در عین اجراى احکام اسلامى، به حقوق از دست رفته مردم توجه کند و ثانیا، نظارت و هدایت عالیه فقیه عادلى را بر خود پذیرا مىشود تا هیچ گاه از اهداف عالیه حکومت اسلامى باز نمانده و منحرف نگردد: ایشان می فرمایند «آنقدر به ولایت فقیه اثر مترقى بار است که در سایر این موادی [از قانون اساسى] که شما ملاحظه مىکنید، معلوم نیست مثل آنجا باشد. یک نفر آدمى است که همه جهات اخلاقىاش و دیانتىاش و ملى بودنش و علم و عملش ثابت است پیش ملت، و خود ملت این را تعیین مىکنند، این نظارت می کند بر اینکه مبادا خیانتبشود، همان رئیس جمهورى که ملتخودشان تعیین مىکنند و ان شاءالله، دیگر از این به بعد امین تعیین مىکنند. لکن معذلک براى محکم کارى یک فقیهى که عمرش را صرف در اسلام کرده است... می گذارند... که نگذارند این [رئیس جمهور] خلاف بکند.» (صحیفه امام، ج10، ص525 و 526)
استقرار جمهورى اسلامى نمىتواند به همه دل نگرانی ها و مشغلههاى فکرى امام خمینى پایان دهد. در واقع، نگرانى مستمر ایشان، برخاسته از رهیافتى است که در باب «قدرت» دارد. هر چند در نگرش عرفانى- اخلاقى امام خمینى، قدرت ذاتا خیر و کمال است: لکن عامل دیگرى به نام «نفس اماره» مىتواند آن را به فساد کشاند و هر ساختارى از قدرت سیاسى را به استبداد منتهى نماید. از این رو، در اندیشه امام خمینی تبدیل صرف سلطنت به جمهورى اسلامى، مانع از استبداد نمىشود و ممکن است جمهورى اسلامى، به دیکتاتورى مبدل گردد. نظارت و ولایت «فقیه»، بنیانی است که امام خمینى ازطریق آن به این دل نگرانى پایان مىدهد. با این رویکرد فقیه نه رئیس دولت است و نه جزئى از آن؛ بر اساس اختیارات مطرح شده در قانون اساسی برای وی و بلکه با فرض وجود فاصلهاى میان او و نهاد دولت، بر عملکرد دولت نظارت عالیه دارد و از اختیارات خود، جهت هدایت و کنترل آن بهره مىجوید. دراندیشه امام نظارت تنها وظیفه فقیه نیست؛ بلکه علاوه بر او، سایر نهادهاى اجتماعی نیز بر دولت نظارت مىکنند.همچنین فقیه نیز خود از طرق مختلفى که شامل عدالت، نصیحت ائمه المسلمین، لزوم مشورت و خبرگان رهبرى مىشود، مورد نظارت قرار مىگیرد و با از دست دادن شرایطش، خود به خود منعزل مىگردد.
در اندیشه امام ولایت فقیه، علاوه بر اینکه خود، عوامل کنترل کننده بسیارى در درون و بیرون دارد، به هدایت و کنترل دولت مىپردازد از ماهیت مردمى و اسلامى جمهورى اسلامى حفاظت مىنماید. از این رو می گویند : «اطمینان می دهم که امر دولت اسلامى اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبى بر این مملکت نخواهد وارد شد... ولایت فقیه که آن طور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرمودهاند، به کسى صدمه وارد نمىکند، دیکتاتورى به وجود نمىآورد. کارى که بر خلاف مصالح مملکت است، انجام نمىدهد. کارهایى که بخواهد دولتیا رییس جمهور یا یک کس دیگری بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل مىکند، جلوگیرى مىکند.» (صحیفه امام، ج10، ص58) «[فقیه] اگر یک گناه صغیره هم بکند، از ولایتساقط است، مگر ولایتیک چیز آسانى است که بدهند دست هر کس...ما مىخواهیم که فقیه باشد که جلوى دیکتاتوری ها را بگیرد، نگذارد رئیس جمهور، دیکتاتورى کند،... نه اینکه بخواهیم دیکتاتورى درست کنیم.» (همان، ج11، ص306 و 307) در جایى دیگر، در قبال کسانى که مخالف حضور ولایت فقیه در قانون اساسى هستند مىافزاید: «دیکتاتورى در کار نیست، مىخواهیم جلوى دیکتاتور را بگیریم. ولایت فقیه، ولایت بر امور است ک...
انتهای پیام /*