محیی الدین بن عربی (متوفی 671 ق) که به شیخ اکبر و پدر عرفان مشهور است، عرفان اسلامی را وارد مرحلهی جدیدی کرد و لباس استدلال و برهان بر آن پوشاند و مباحث آن را به تفصیل مورد بحث قرار داد، بنابراین عرفان نظری به حق مدیون اوست و هرکس در عرفان نظری، چه در اهل سنت و چه در شیعه قدم نهاده، از وی متأثر بوده و در مکتب او راه پیموده است.
امام خمینی، از عنفوان جوانی که به مطالعه و تحصیل عرفان پرداخته است، آثار وی و شارحان وی را مطالعه کرده و تحصیل وی در شرح فصوص و مصباح الانس نزد مرحوم آیتالله شاه آبادی(س) نیز در آثار محیی الدین و مکتب عرفانی اوست. امام(س) در مباحث توحید و مراتب آن، اسما و صفات و تجلیات آنها و حضرات خمس و بحث خلافت و ولایت و... از مکتب ابن عربی تأثیر پذیرفته و بهره برده است.
امام خمینی(س) که به اقرار صاحبنظران عرفان از بزرگان مکتب عرفان و شارحان آن میباشد، [استاد آشتیانی، مقدمه شرح قیصری، ص 10، مقدمه مصباح الهدایه، ص9 و 10] در مکتب عرفان، تنها یک مقلد و پیرو گذشتگان نیست، بلکه صاحب نظر و رأی است. امام(س) به دلیل تربیت در مکتب اهل بیت (ع) و بهره از احادیث و ادعیهی ائمهی معصومین (ع) و مکتب صدرالمتأالهین، در برخی مباحث مختلف عرفانی دارای تقریر و بیانی ممتاز و جدید میباشد و همچنین نسبت به دیدگاههای عارفان گذشته به نقد مینشیند و آنچه را دریافته است، با قدرت و قوت به منظر صاحبنظران میگذارد. آثار ایشان به ویژه مصباح الهدایه الی الخلافة و والولایة و سرالصلاة و آداب الصلاة، از نوآوریها و لطافتها و دقتهای ارزشمندی در عرفان نظری و عملی برخوردار است.
برای اطلاع بیشتر میتوان به آثاری مانند: سخن عشق تألیف دکتر فاطمه طباطبایی و شرح تعلیقات امام بر فصوص الحکم تألیف دکتر مظاهری مراجعه کرد.