به نظر شما اگر امام خمینی امروز زنده بودند با وجود برخی بی عدالتی ها سخن می گفتند یا سکوت می کردند؟

اگر به روش سقراط بخواهیم به چنین سئوالی پاسخ دهیم، اولاً باید پرسید اگر امام خمینی(ره) در قید حیات بودند، آیا بی عدالتی به گونه ای می شد که چنین سوالی موضوعیت یابد؟  دوم اینکه منظور از بی عدالتی ...

کد : 43143 | تاریخ : 11/02/1392

اگر به روش سقراط بخواهیم به چنین سئوالی پاسخ دهیم، اولاً باید پرسید اگر امام خمینی(ره) در قید حیات بودند، آیا بی عدالتی به گونه ای می شد که چنین سوالی موضوعیت یابد؟
دوم اینکه منظور از بی عدالتی ها چیست؟ آیا منظور فاصله های وحشتناک طبقاتی است که به گونه ای تبدیل به خندق اقشار مختلف شده که کسی برای فرزندش خودرویی بالای میلیارد تومان خریداری می کند و کسی توانایی خرید یک دوچرخه ارزان قیمت برای فرزندش را ندارد؟ یا کسی از شدت پرخوری بیمار شده و افرادی از شدت گرسنگی مزمن به بیماری هایی دچار می شوند؟
آیا منظور از بی عدالتی آن است که برخی قضات طرف مرفهین را می گیرند و افراد مسکین و بی بضاعت در دادگاهها اکثراً محکوم اند؟
آیا منظور از بی عدالتی آن است که همگان نمی توانند از امکانات عمومی کشور مانند صدا و سیما برای بیان نظرات خود استفاده کنند؟
اگر منظور از بی عدالتی امثال مصادیق فوق باشد، آنقدر این موارد نشانه های بارز بی عدالتی است که هر کس چه عامی کم سواد و چه هر آزاده و عدالت طلب اهل مطالعه با چنین مواردی مواجه شود، چاره ای جز اقدام برای رفع آن ندارد. البته افراد عامی ممکن است عامیانه فریاد کنند و اهل اندیشه با مطالعه و تحقیق و نشان دادن علل آن باید اقداماتی صورت دهند.
بداهت دارد که امام خمینی(ره) که انقلاب اسلامی را انقلاب پابرهنگان، مستضعفین و کوخ نشینان می دانستند و البته مراقب بودند که رفتار انقلابی موجبی نشود که حقوق افراد توانمند به نام طرفداری از مستضعف پایمال شود، اگر احتمال می دانند که برخی افراد از طریق نامشروع و یا با کلاه شرعی زمینه های چنین بی عدالتی هایی را فراهم می کنند، بی تردید و بدون فوت وقت البته با روش های خاص خود، نمی گذاشتند چنین شود. چنانکه فرمان هشت ماده ای یکی از نمونه های آن است و نیز برای کاهش فاصله طبقاتی علاوه بر توصیه به نمایندگان مجلس جهت وضع قوانینی که به توسعه عمومی منجر شود و کشور در مسیر توسعه قرار گیرد، منتظر نماندند که تا طرح های دراز مدت ثمر دهد. بلکه نهادهایی که به فوریت مشکلات را مرتفع سازد نیز بنیان نهادند مانند جهاد سازندگی، بنیاد مسکن، بیناد مستضعفان و بنیاد شهید و کمیته امداد.
اما عدالت در نگاه امام خمینی(ره) فراتر از موارد فوق است. ایشان حدود هفتصد بار از عدالت سخن گفته اند و مهمترین سخنان ایشان در موضوع عدالت در مباحث اخلاقی است که برای اخلاق نیکو چهار پایه قائل هستند که عدالت را از وجهی کنار سه اصل شجاعت، عفت و سخاوت قرار داده اند و از وجه دیگر فراتر از آن به عنوان تعدیل کننده و هماهنگ کننده آن سه خصلت برشمرده اند که البته توضیح آن در این مجمل نمی گنجد و شاید آنهمه کتاب های اخلاقی که نوشتند، انتظار داشتند نظام و جامعه اسلامی علاوه بر رعایت موارد ابتدایی عدالت که نزد همه ملل به عنوان معروف شناخته شده، رویکردی به عدالت در سطوحی فراتر نیز داشته باشد. سطوحی که از آن خُلق عدالت جوی که به اخلاق متعالی ممتد می شود، برسد. اگر بپذیریم که امام خمینی(ره) هم در عمل و هم در مباحث نظری، به عدالت توجه جدی داشتند آنگاه شاید مقصر در وضع موجود علاوه بر مسئولین، نخبگانی فکری هستند که مبانی اندیشه ای امام خمینی(ره) را در این باب یا خود کم شناخته و یا به جامعه خوب نشناسانده اند. و اتفاقاً برای رفع این بی عدالتی های سطح اول که انتظارش نمی رفت نیز محتاج بازخوانی دوباره اندیشه امام خمینی(ره) هستیم.

انتهای پیام /*