منزلت قرآن، سرچشمه نور (۴)/ انسان باید از قرآن‏‎ ‎ معدن نور مطلق و طریق مستقیم طلب کند

انسان در آیات شریفۀ کتاب الهی و در قصص و حکایات آن باید‏‎ ‎‏مقصود و نتیجۀ انسانیّه، که سعادتْ است، به دست آورد.و چون سعادت‏‎ ‎‏رسیدن به سلامت مطلقه و عالم نور و طریق مستقیم است، انسان باید از قرآن‏‎ ‎‏شریف سُبُل سلامت و معدن نور مطلق و طریق مستقیم را طلب کند.

کد : 180253 | تاریخ : 27/01/1400

پرتال امام خمینی(س): ماه مبارک رمضان، ماه تولد قرآن، ماه انس با قرآن، ماه بهار قرآن، و ماه شناخت و بهره برداری فکری و عملی از قرآن است. بمناسبت فرارسیدن این ماه پربرکت پرتال امام خمینی (س) در سی قسمت مجموعه ای منتخب از مواضع و بهره مندی های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را در فرازهایی مجزا با عنوان " منزلت قرآن، سرچشمه نور" منتشر می کند که قسمت چهارم آن از نظر می گذرد:

یکی از آداب  قرائت قرآن حضور قلب است  و دیگر از آداب مهمّۀ آن، تفکّر است. و مقصود از تفکّر آن است که از‏‎ ‎‏آیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند. و چون مقصد قرآن، چنانچه‏‎ ‎‏خود آن صحیفۀ نورانیّه فرماید، هدایت به سُبُل سلامت است و اخراج از همۀ‏‎ ‎‏مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است، باید انسان‏‎ ‎‏به تفکّر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبۀ دانیۀ آن، که راجع به قوای‏‎ ‎‏ملکیّه است، تا منتهی النّهایۀ آن، که حقیقت قلب سلیم است ـ به تفسیری که‏‎ ‎‏از اهل بیت وارد شده که ملاقات کند حق را در صورتی که غیر حق در آن‏‎ ‎‏نباشد ‏ به دست آورد. و سلامت قوای ملکیّه و ملکوتیّه گم شدۀ قاری‏‎ ‎‏قرآن باشد، که در این کتاب آسمانی این گم شده موجود است و باید با تفکّر‏‎ ‎‏استخراج آن کند. و چون قوای انسانیّه سالم از تصرّف شیطانی شد و طریق‏‎ ‎‏سلامت را بدست آورد و بکار بست، در هر مرتبه سلامت که حاصل شد از‏‎ ‎‏ظلمتی نجات یابد و قهراً نور ساطع الهی در آن تجلّی کند، تا آن که اگر از‏‎ ‎‏جمیع انواع ظلمات که اول آن ظلمات عالم طبیعت است به جمیع شئون آن و‏‎ ‎‏آخر آن ظلمت توجه به کثرت است به تمام شئون آن خالص شد، نور مطلق‏‎ ‎ ‎‏در قلبش تجلّی کند و به طریق مستقیم انسانیّت، که در این مقام طریق ربّ‏‎ ‎‏است، انسان را هدایت کند: ‏‏اِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقیم.‏ «بدرستی که پروردگار من بر راه راست است.» (هود / ۵۶)

‏‏و در قرآن شریف دعوت به تفکّر و تعریف و تحسین از آن بسیار شده.‏‎ ‎‏قال تعالی: ‏‏وَ اَنْزَلْنَا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرون.‏« (ما هر رسولی را) با معجزات و کتب و آیات وحی فرستادیم و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده بیان کنی و برای آنکه عقل و فکرت کار بندند.» (نحل/۱۶) در‏‎ ‎‏این کریمه مدح بزرگی است از تفکّر، زیرا که غایت انزال کتاب بزرگ‏‎ ‎‏آسمانی و صحیفۀ عظیمۀ نورانی را احتمال تفکّر قرار داده؛ و این از شدّت‏‎ ‎‏اعتناء به آن است که بس احتمال آن موجب یک همچو کرامتی عظیم شده. و‏‎ ‎‏در آیۀ دیگر فرماید: ‏‏فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّروُن.‏ «پس داستانها را حکایت کن باشد که بیندیشند.» (اعراف / ۱۷۶) و از این قبیل یا‏‎ ‎‏قریب به آن، آیات بسیار است و روایات دربارۀ تفکر نیزبسیار است. از حضرت‏‎ ‎‏ختمی مرتبت صلی اللّه علیه و آله منقول است که چون این آیۀ شریفه نازل شد که‏‎ ‎‏می فرماید: ‏‏اِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَالاْرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآیٰاتٍ‏‏...‏‎ ‎‏الخ‏ «همانا در آفرینش آسمانها و زمین و درآمد و شد شب و روز نشانه هایی است ...» (آل عمران / ۱۹۰) فرمود: ‏‏وَیْلٌ لِمَنْ قَرَأَهٰا وَ لَمْ یَتَفَکَّرْ فیها.‏  «وای بر کسی که آن را بخواند و در آن نیندیشد.» نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۵۰. (با اندکی اختلاف لفظی)‏‏ عمده در این باب آن است که‏‎ ‎‏انسان بفهمد تفکّرِ ممدوح کدام است؛ والاّ در این که تفکّر در قرآن و حدیث‏‎ ‎‏ممدوح است شک نیست. بهترین تعبیرها از برای آن، آن است که خواجه‏‎ ‎‏عبداللّه انصاری قدس سره می کند، قال: ‏‏اِعْلَمْ، اَنَّ التَّفکُّرَ تَلَمُّسُ الْبَصیرَةِ‏‎ ‎‏لاِسْتِدْراکِ الْبُغْیَة.‏ منازل السائرین، «قسم البدایات»، «باب التفکر» یعنی تفکّر جستجو نمودن «بصیرت» است ـ که چشم‏‎ ‎‏قلب است ـ برای رسیدن به مقصود و نتیجه، که غایت کمالْ آن است. و‏‎ ‎‏معلوم است مقصد و مقصودْ سعادت مطلقه است که به کمال علمی و عملی‏‎ ‎‏حاصل آید.‏

پس، انسان در آیات شریفۀ کتاب الهی و در قصص و حکایات آن باید‏‎ ‎‏مقصود و نتیجۀ انسانیّه، که سعادتْ است، به دست آورد.و چون سعادت‏‎ ‎‏رسیدن به سلامت مطلقه و عالم نور و طریق مستقیم است، انسان باید از قرآن‏‎ ‎‏شریف سُبُل سلامت و معدن نور مطلق و طریق مستقیم را طلب کند؛ چنانچه‏‎ ‎‏در آیۀ شریفۀ سابقه اشاره به آن شد. و چون شخص قاری مقصد را یافت، در‏‎ ‎‏تحصیل آن بینا شود و راه استفاده ازقرآن شریف بر او گشوده و ابواب رحمت‏‎ ‎‏حق بر او مفتوح گردد، وعمر کوتاه عزیز خود وسرمایۀ تحصیل سعادت‏‎ ‎‏خویش را صرف در اموری که مقصود به رسالت نیست نکند و از فضول بحث‏‎ ‎‏و کلام در چنین امر مهمّی خودداری کند.‏

‏‏و چون مدّتی چشم دل را به این مقصود افکند و از دیگر امور صرف نظر‏‎ ‎‏کرد، چشم دل بینا گردد و حدید شود، و تفکّر در قرآن برای نفس عادی شود و‏‎ ‎‏طرق استفاده بازگردد، وابوابی بر او مفتوح شود که تاکنون نبوده و مطالب و‏‎ ‎‏معارفی از قرآن استفاده کند که تاکنون به هیچ وجه نمی کرده؛ آن وقت شفا‏‎ ‎‏بودن قرآن را برای امراض قلبیّه می فهمد، و مفاد آیۀ شریفۀ ‏‏وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرآنِ ما‏‎ ‎‏هُوَ شفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلمُؤْمِنینَ وَ لاٰ یَزیدُ الظّالِمینَ اِلاّ خَساراً.‏ « و ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان (و شقاوت) چیزی نخواهد افزود.» (اسراء/ ۱۷) و معنی قول‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین صلوات اللّه علیه را که می فرماید: ‏‏وَتَعَلَّمُوا الْقُرآنِ؛ فَاِنَّهُ رَبیعُ‏‎ ‎‏الْقُلُوب. وَاسْتَشْفُوا بِنُورِهِ؛ فَاِنَّهُ شِفٰاءُ الصّدُور«قرآن را فرا گیرید که بهار دلهاست و از نور آن شفا بجویید که شفای سینه هاست.» نهج البلاغة، فیض الاسلام، ص ۳۳۰، خطبه ۱۰۹ (با زیادتی در عبارت).‏ ادراک می کند. و از قرآن‏‎ ‎‏شریف فقط شفاء امراض جسمانیّه را طلب نمی کند، بلکه عمدۀ مقصد را‏‎ ‎‏شفاء امراض روحانیّه که مقصد قرآن است قرار می دهد. قرآن برای شفاء‏‎ ‎‏امراض جسمیّه نازل نشده، گرچه شفاء امراض جسمیّه به او حاصل شود؛‏‎ ‎‏چنانچه انبیاء علیهم السلام نیز برای شفاء جسمانی نیامده بودند گرچه شفاء‏‎ ‎‏می دادند؛ آنها اطبّاء نفوس و شفادهندگان قلوب و ارواحند.‏(آداب الصلاه/ ص ۲۰۳ تا ۲۰۵)

انتهای پیام /*