خاطره شهید صیاد شیرازی از نماز اول وقت امام

کد : 180717 | تاریخ : 04/03/1400

در یکی از جلسه ها که حضرت آیه الله خامنه ای نیز به عنوان رئیس جمهور وقت در آن شرکت داشتند، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس، فرماندهان سپاه و دیگر نیروها و من به عنوان فرمانده نیروی زمینی نیز حضور داشتیم. جلسه در اتاق کوچک امام تشکیل شده بود. ایشان بر روی مبل نشسته بودند و ما در برابرشان بر روی زمین حلقه زده و نشسته بودیم. نمی دانم که نوبت گزارش کدام از ما بود که امام ناگهان از اتاق خارج شدند. برخورد امام (ره) برای ما بسیار تکان دهنده بود. فرد گزارش دهنده نتوانست جمله ناتمام خود را تمام کند چرا که مات و مبهوت مانده بود که چه بگوید و برای چه کسی بگوید. اولین کسی که لب به سخن گشود و حرف زد، آقای هاشمی رفسنجانی بودند. ایشان گفتند: (آقا! کسالتی ایجاد شده است؟) حضرت امام با تندی برگشتند و با قاطعیت جواب دادند: (خیر، وقت نماز است.) من ناخودآگاه به ساعتم نگاه کردم. افق تهران را از پیش می دانستم و می توانم بگویم که ساعت و وقت بلند شدن امام برای نماز با افق تهران دقیقه ای تفاوت نداشت. در هر صورت این برخورد امام در ما حال و وضع عجیبی را به وجود آورد. ایشان به طرف سجاده ای که پهن بود. رفتند. ما از ایشان پرسیدیم: (اجازه می دهید در محضرتان نماز بخوانیم؟) ایشان فرمودند: مخالفتی ندارم.) بعد همه ما به سرعت آماده شدیم و با حضرت امام نماز را اقامه کردیم. در آن جلسه جنگی، دائم سوالهای بسیاری در ذهن من چرخ می زد: چرا در جلسه به این مهمی، جلسه جنگی، حضرت امام می توانند جلسه را قطع کنند و به نماز بروند؟ چرا امام به عنوان ولی امر مسلمین با آن همه علم و دانش، جلسه به آن مهمی را که مربوط به مسلمین بود قطع کردند، آن هم به خاطر نماز اول وقت؟ چگونه حتی به آن سخنگو اجازه ندادند که حرفهای آن سخنگو تمام بشود؟ در واقع حالت عبادی امام چنان بود که نمی توانستند از چند لحظه پیش به سخنان سخنگو توجه داشته باشند.

منبع: (نماز در اندیشه و سیره امام خمینی (س))؛ ص ۳۹ - ۴۰

انتهای پیام /*