علت مخالفت امام با قطب زاده در سال 1358 چه بود؟

قطب زاده از دوران جوانی تا اتهاماتی که منجر به اعدام وی شد، زندگی پرماجرایی دارد. در دوران جوانی چندبار به زندان افتاد و سال 37 به امریکا رفت و با سیلی زدن به صورت اردشیر زاهدی در سفارت ایران، از امر...

کد : 43248 | تاریخ : 11/02/1392

قطب زاده از دوران جوانی تا اتهاماتی که منجر به اعدام وی شد، زندگی پرماجرایی دارد. در دوران جوانی چندبار به زندان افتاد و سال 37 به امریکا رفت و با سیلی زدن به صورت اردشیر زاهدی در سفارت ایران، از امریکا اخراج شد و به کانادا مهاجرت کرد. با شکل گیری نهضت آزادی به آن پیوست و با تبعید امام خمینی(س) به نجف سعی کرد با امام(س) رابطه داشته باشد. با امام موسی صدر نیز رابطه صمیمانه برقرار ساخت و با رحلت مرحوم دکتر شریعتی در تشیع جنازه وی شرکت کرد. با ورود امام(س) به پاریس جزو حلقه یاران امام درآمد و بسیاری از مصاحبه های امام را ترجمه می کرد و در عین حال خود را سخنگوی امام(س) معرفی می کرد که امام مجبور شدند بگویند که سخنگو ندارند. وی با پرواز انقلاب همراه امام به کشور آمد. در شورای انقلاب عضویت یافت و با پیشنهاد دولت موقت و حکم امام(س) رئیس صدا و سیما شد و نیز مدتی وزیر امور خارجه بود. وی نامزد اولین دوره ریاست جمهوری نیز شد و فقط ۴۸۵۴۷ رای آورد و نفر آخر شد. نهایت در سال 61 به اتهام تدارک یک کودتا علیه انقلاب و برنامه ریزی برای ترور امام(س) محاکمه و اعدام شد.
در مورد قطب زاده نظرات زیادی عنوان شده است ولی کمتر شخصیت سیاسی و اجتماعی و نیز دوستان وی از او به صورت جانبدارانه سخن گفته است. شاید علت اصلی آن را باید در شخصیت ناپایدار و خودرای و گاه افراطی وی جستجو کرد. اما اینکه امام(س) با ایشان مخالفتی داشته باشند، چنین بنظر نمی رسد. زیرا یک بار نیز بنا به درخواست امام برای پیگیری سرنوشت امام موسی صدر به لیبی اعزام شد. اما در دوران تصدی وی در صدا و سیما آنقدر شکایت از رفتار وی به دفتر امام(س) ارسال می شد که امام لازم دیدند به آقای سید محمد موسوی خوئینی ها حکم دهند که به صدا و سیما بروند و با همکاری آقای قطب زاده سر و سامانی به آن سازمان بدهند که شکایات کمتر شود. البته شکایت ها انواع و اقسام داشت. برخی گروهک های کمونیستی او را به سانسور اخبار خودشان متهم می کردند؛ برخی به عنوان حزب اللهی مخالف پخش موسیقی و نشان دادن تصویر خانم ها بودند. برخی اهل فکر معتقد بودند که رسالت صدا و سیما آگاهی دادن است و نه سرگرمی؛ برخی معتقد بودند که سرگرمی در صدا و سیما کم شده است، حتی اعضای هیئت دولت نیز از وی ناراضی بودند. قطب زاده یک منشی داشت که از سوی افراد حزب اللهی مورد اتهام قرار می گرفت و نیز معاونی داشت که شکایت از او توسط کارکنان آن سازمان آنقدر روز افزون شده بود که امام مجبور شد بارها به قطب زاده برای کنار گذاشتن وی تذکر دهد اما وی تذکرات امام را نادیده می گرفت.
با توجه به خودرایی قطب زاده در تاریخ 27 تیرماه 58 مرحوم بازرگان و اعضای شورای انقلاب در حضور امام تصمیم گرفتند که صدا و سیما شورایی اداره شود. فردای آن روز نیز بعضی کارکنان صدا و سیما خدمت امام رسیدند تا شکایت خود از قطب زاده و مشکلات آن سازمان را با امام در میان بگذارند. در این دیدار امام در مورد تصمیم روز گذشته چنین گفتند:
«دیروز هم آقاى نخست وزیر و اینها که اینجا بودند مسئله رادیو و تلویزیون طرح شد- یک شورا باید باشد در رادیو تلویزیون. و چاره از این نیست. باید یک نفر مشرف نباشد، که هر چه دلش بخواهد بکند، یک شورا باشد. این شورا یک نفرش را من تعیین مى‏کنم؛ یک نفرش را نخست‏وزیرى تعیین مى‏کند؛ و دو نفرش را خود رادیو تلویزیون تعیین مى‏کند. و آن ثالثش را هم بعد صحبتش مى‏شود که‏ ثالثش هم حالا یا ما یا ایشان تعیین مى‏کند. که پنج نفر باید باشد آنجا. و این پنج نفر اداره رادیو تلویزیون را با شور، با مشورت اداره بکنند. و یک رأى براى قوّه مجریّه باشد که او مدیر است. مدیرْ قوّه مجریّه است. دیروز صحبت اینجا شد که اگر چنانچه آقاى قطب زاده حاضرند به این طرح که صد در صد عمل بکنند، آقاى قطب زاده باشند، من میل دارم که او باشد. و اگر حاضر نیستند به این وضع که با شور باشد و ایشان مجرى باشند و تخلف از شور نکنند، ایشان اگر این را حاضر نیستند، تشریف مى‏برند کنار، یک کسى دیگرى را شورا انتخاب مى‏کند و تصویب مى‏کند و دولت هم- عرض بکنم که- قرار مى‏دهد. و با مشورت این کار باید اداره بشود، تحت نظر یک کس- که دیکتاتورى تو کار بیاید و فشار توى کار بیاید و اینها- نباید باشد، یک جمعیت واحد. اگر یک وقتى شما ملاحظه کردید که این پنج نفرى که تعیین شده‏اند پنج تا دیکتاتور تعیین شده است، شما شکایتتان را مى‏آورید اینجا که خیر، این پنج نفر، پنج نفر دیکتاتورند و به دیکتاتورى عمل مى‏کنند؛ یا خطاکارند و به خطا عمل مى‏کنند، مى‏آورید تا اصلاحش بکنیم...» (صحیفه امام، ج9، ص159 و 160)
در این دیدار چند تن از حاضران شکایات خود را از آقای قطب زاده مطرح کردند که گویا آقای قطب زاده منتقدین خود را از دفتر امام می ترسانده است و امام خمینی(س) در...

انتهای پیام /*