پرتال امام خمینی(س): «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» عنوان کتابی است که با قلم محمدرضا شرفی خبوشان به همت انتشارات شهرستان ادب و با حمایت موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی روانه بازار شده است.
چاپ اول این کتاب بهار ۱۳۹۸ به مخاطبان عرضه گردیده و شمارگان هر چاپ ۱۰۰۰ عدد بوده است. همچنین هر جلد به قیمت ۳۵۰۰۰ تومان ارزش گذاری شده است. این کتاب، رمانی است که ایام تبعید بنیان گذار کبیر جمهوری اسلامی ایران در نجف را روایت می کند. همچنین در خلال داستان به بررسی چگونگی شکل گیری حزب بعث عراق؛ روایت هایی از جنگ و همینطور تاریخ معاصر ایران نیز پرداخته است.
در قسمتی از کتاب در خصوص ناراحتی امام از شکنجه نیروهای انقلابی در ایران آمده: «در گرمای طاقتفرسای نجف، در آن تابستان هشتماهه که از آسفالت خیابان آتش بلند میشد و آب را در لولهها به جوش میآورد... غریق شنیده بود که امام، اصرار اطرافیان را برای رفتن به کوفه قبول نکرده و هرچه گفتهاند که شما هم مثل همه مراجع و طلبههای متموّل خانه یا ملکی در کوفه اجاره کنید و شبها یا لااقل آخر هفتهها را از گزند گرمای نجف به آنجا پناه ببرید... امام گفتهاند که :نمیآیم! من چگونه به آنجا بیایم و استراحت کنم در حالی که در ایران دوستان ما در زندان و تبعید و شکنجه هستند؟»
در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «قرار نبود کسی عکس را بدوزد به لباس خاکیاش. عکس توی یک مشمّای نرم، پرس شده بود. گفتند اگر اسیر شدید، این عکس را با شما نبینند، بهتر است. اگر ببینند، اذیتوآزارشان بیشتر میشود. من یکجوری به غیرتم برخورد. گفتم حالا که اینطور گفتید، نخ و سوزن برمیدارم، عکس را میدوزم همانجایی که باید باشد؛ درست روی قلبم.»
در برشی دیگر نیز چنین می خوانیم: «آن اشخاصی که بیش از سی چهل الی صد تومان در ماه ندارند، اینها مفت خورند؟ آن اشخاصی که هزار میلیونشان، هزار میلیونشان یک قلم است، هزاران میلیونشان در جاهای دیگر است، این ها مفت خور، زیاد نیستند؟ ما مفت خوریم؟ مایی که مرحوم آقای شیخ عبدالکریممان وقتی که فوت میشود، آقازادههای آن، همان شب چیز نداشتند، همان شب شام نداشتند.همه تکان خوردیم. حمعیّت سیاهپوش چنان گریه سر دادند که انگار یک عالم کبوتر را پر داده باشی هوا و این صدای پردادنشان باشد.»
در توضیحی کوتاه و جامع در باره این رمان می توان گفت که: این رمان داستان شهیدی ایرانی است که به اشتباه به عراق منتقل میشود و برای خاکسپاری به وادی السلام انتقال مییابد. وادی السلام نام منطقهای در نجف است که بنا بر روایاتی، آن را محل رجعت تعدادی از پیامبران و امامان و مؤمنین در روز رجعت میدانند. بزرگانی که در این منطقه از بسیاری از کشورها از جمله ایران به خاک سپرده شدهاند با هم به گفتگو مینشینند. روایت ارواحی که متفاوت از دیگران میاندیشیدند و حال دور هم جمع میشوند تا داستان زندگی خود را تعریف کنند. روایت دلخواه پسری شبیه سمیر مخاطب را به دل تاریخ میبرد. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم خبوشان بهترین فضاسازی را برای رمان خود انتخاب کرده است: وادی السلام! جایی که پیکر بزرگانی چون هود و صالح که در ورودی قبرستان قرار دارند و آیتا... شیخ محمدرضا تنکابنی، سید جمالالدین گلپایگانی، سید محمد باقر صدر، سید علی قاضی طباطبایی و رئیسعلی دلواری به خاک سپرده شده است.