آرامش خاطر عجیب امام و مطالعه کتاب پس از حادثه فیضیه به روایت سید حسن طاهری خرم آبادی

کد : 182289 | تاریخ : 10/06/1400

یک روز صبح زود، در بین راه که می رفتم ـ قبل از حادثۀ فیضیه‏‎ و نزدیک عید ‏‎ ‎‏اعلامیه هایی را دیدم که به در و دیوار زده بودند. در آن اعلامیه ها که از ساواک بود‏‎ ‎‏و‏‏ ‏‏با نامهای مختلفی از قبیل جبهه ملی، جمعیت زنان و ... بر در و دیوار‏‎ ‎‏چسبانده‏‏ ‏‏بودند با فحشهای رکیکی به امام توهین شده بود. با دیدن این اعلامیه ها‏‎ ‎‏به‏‏ ‏‏شدت ناراحت شدم. به هر حال به منزل امام رفتم. در آنجا متوجه شدم که بعضی‏‎ ‎‏از افراد هم از این اعلامیه ها به آنجا آورده اند. در حالی که خیلی ناراحت بودم به‏‎ ‎‏آقای صانعی گفتم، با امام کار دارم. آقای صانعی آمدن مرا به اطلاع امام رساند و‏‎ ‎‏دقایقی بعد امام فرمودند: «بیایید تو». وقتی خدمت امام رسیدم، دیدم ایشان جهت‏‎ ‎‏درس دادن، مشغول مطالعه هستند. این موضوع برای من قدری عجیب آمد که توی‏‎ ‎‏این گیر و دار و در این اوضاع و احوال، در حالی که مسائل این قدر به هم پیچیده‏ ‏شده و با وجود این اعلامیه ها که همۀ ما را به شدت ناراحت کرده است، چگونه‏‎ ‎‏امام بر اعصابشان مسلطند و به مطالعه می پردازند. آن هم کتابی که جزو متون‏‎ ‎‏درسی نبود. کتابی که ایشان مطالعه می کردند، کتابی بود که مثلاً یکی از علما راجع‏‎ ‎‏به یک بحث، مطلبی نوشته بود و امام آن را مطالعه می کردند که بیایند آن مطلب را‏‎ ‎‏بحث کرده و رد بکنند. من از این روحیۀ عجیب امام در چنین حالتی که ما اصلاً‏‎ ‎‏نمی توانستیم به کتاب نگاه بکنیم اما ایشان با کمال آرامش مشغول مطالعه بودند،‏‎ ‎‏تعجب کردم.

منبع: (پرتوی خورشید؛ ص ۸۰)

انتهای پیام /*