پرتال امام خمینی: یادداشت ۲۱۵
هنــر بــزرگ امام خمینــی (س) این بــود که به مبــارزات ضداستبدادی و ضد استعماری ملت شریف ایران در دوره ها و برهه های مختلفی که طــی کرده بود، در جریان مبارزات پانزده ساله نهضت امام خمینی، رنگ اسلامی و مردمی زد و این دو ویژگی را در برابر رویکردهای صرفاً مبارزات مسلحانه و چریکی مطرح کرد و با دقت و استقامت در ســالیان طولانی مبارزات از مبنای خود فاصله نگرفت؛ چرا که اسلامی که او شناخت و آن را چراغ روشنایی بخش ملتها می دانست، اسلام ضد ظلم و ضد سلطه و خواهان آزادی و کرامت انســانها بوده اســت؛ همان گونه که توجه داشته و مردم شناسی به بعد فطرت الهی انسانها توجه داشته و درصدد به فعلیت رساندن قوا و ظرفیتهای به ودیعه نهاده در انسان در مسیر کمال جویی بوده است. این بنیان فکری در چهره مردمی و اسلامی کردن مبارزات، جلوه کرد و با پیروزی انقلاب اسـلـامی در سیمای تأسیس نظام جمهوری اسلامی رخ نمود و حضرت امام با توجه و تأکید، دو رکن جمهوریت و اسلامیت را مطرح کرده و در معرض رأی ملت نهاده و به تصویب اکثریت قاطع مردم رسانده است.
حراست از جمهوریت ایشان
ایشان در بیانات متعددی جمهوری را همان جمهوری ای معرفــی کرد که در دیگر جوامع و کشــورهای برخــوردار از دموکراســی وجود دارد و مسلم است که قوام جمهوریت به رأی آزاد ملت و یکایک شــهروندان است که این دستاورد به احزاب و تشکلهای آزاد و نیز رسانه های آزاد و مستقل نیاز دارد. بر این اســاس و در همین راستا امام خمینی تنها به این اکتفا نکرد که بگوید: میزان رأی ملت است. (صحیفه امام، ج ۸ ،ص ۱۷۳ )
بلکه کوشــید تا تشکلهای مستقل در این راستا شــکل گیرند و نهال نورسته جمهوریت در ایران اســلامی به درختی تنــاور و پربرگ و بــار بدل گردد. یکی از اقدامات برجسته ایشان در این عرصه پاسخ به نامه مؤسسین مجمع روحانیون مبارز تهران می باشد که در تاریخ جمهوری اسلامی ماندگار گردیده است. جدای از پرداختن مستقل به این تشکل سیاسی و کارکرد و کارنامه آن، اندکی به زمینه های اظهــار نظر حضرت امام در ایــن مورد که به مسئله کلان جمهوریت و لوازم آن مربوط می شود، پرداخته خواهد شد.
خطر تضعیف مردمی بودن نظام
در ماههای آغازین ســال ۱۳۶۷ کشور، انتخابات سومین دوره مجلس شــورای اسلامی را پیش رو داشت و نیروهای وفادار به نظام و جمع گسترده یاران و همراهان حضرت امام عملا در دو گروه فکری و سیاسی قرار گرفتند و در این میان عمال گروهی از روحانیون سیاسی به این نتیجه رسیدند که امکان فعالیت در تشکل مشترک گذشته با رفقا و رقبای سیاسی را ندارند و به همین خاطر به فکر ایجاد تشکل جدید روحانی افتادند تا از آن پایگاه فعالیت و حضور سیاســی در آوردگاه انتخابات داشــته باشــند و همه این تلاشها و تکاپوها در بســتری بود که رهبر و راهنمای انقـلـاب و نظام، حضرت امام مهیا کرده بودند. ایشــان در مورخــه یازدهم فروردین ۱۳۶۷ خطــاب به ملت ایران پیامی صــادر کرده و مطالب مهم و راه گشــایی را بیان کردند، مطالبی که تقویت کننده بعد جمهوریت و مردم سالاری نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. ایشــان خطر تضعیف تکیه گاه مردمی نظام را از اهداف شــوم دشــمنان و بدخواهان دانستند: »یکی از اهداف شوم و پلیدی که همواره مورد توجه استکبار جهانی و نوکران خارجی و داخلی آنان بوده است، دور کردن مردم از صحنه های انقلاب و گسستن پیوندهای پولادین آنان با آرمانهای اجتماعی ـ سیاسی اسلام بوده است. (همان، ج ۲۱، ص ۹)
مردم نیاز به قیم ندارند
ایشان در همان حال که گفتند: اینجانب تحت هر شرایطی در انتخابات شــرکت می کنم، که ناظر بــه ایام پرخوف و خطرجنگ تحمیلی و موشک باران شهرها و مردمان بی دفاع توســط صدام متجاوز بوه است؛ یکی از محکمات و اصول اندیشه سیاسی خود را چنین مطرح کردند: »همانطــور که بارها گفتــه ام، مردم در انتخابــات آزادند و احتیــاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دســته ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند. (همان، ص ۱۰)
برای اینکه روشن شود این دیدگاه حضرت امام یک تعارف سیاسی و شعار زودگذر نیست توجه و تأمل به استدلالی که ایشان در ادامه ذکر کردند، بسیار مهم می باشد: »جامعه اســلامی ایران که با درایت و رشــد سیاسی خود جمهــوری اسلــامی و ارزشهــای والای آن و حاکمیــت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و پیمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند.(همان)
حضرت امام ملت ایران را ملتی آگاه و رشد یافته می دانست که خود قادر به تشخیص مصالح خود می باشد و افراد ناصالح را نیز می شناسد و در این رابطه نیاز به قیم ندارد معنای این دیدگاه و نتیجه آن، تثبیت حق تعیین سرنوشت ملت خواهد بود و در چنین فضای فکری، دموکراسی و مردم سالاری دینی، نهادینه خواهد شد.
لزوم وحدت
آنچه در این میان مهم است اینکه حضرت امام که همواره بر وحدت و پرهیز از اختلاف تأکید داشت، وحدت همه ملت در مسیر اهداف متعالی پیش رو، وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت شیعه و سنی و ... نظریه وحدت طلبانه و همگرایانه را با تنوع و تکثر تشکیلات فعالان سیاسی ناسازگار ندیده و وقتی جمعی از روحانیون فعــال در دوران مبارزات و دوران جمهوری اسلامی، تشخیص دادند با جدا شدن از تشکل جامعــه روحانیت مبــارز، مجمع روحانیون مبــارز تهران را تشــکیل دهند نه تنهــا با آن مخالفت نکــرده و یا منافی با وحدت و اتحاد صفوف ندانسته که، با جدایی و استقلال آنها موافقت و حتی به تشکل آنها کمک مالی هم نموده است. (رجوع شود به همان، ص ۲۶ -و ۲۷)
جمعی که به ایشــان نامه نوشــتند، همه از ارادتمندان به مشی و مرام و فکر و سیره حضرتشان بوده اند و در جایگاه ها و مناصب مهم اشــتغال بــه خدمت داشــته اند: حضرت حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی نایب رئیس مجلس و نماینده امام در حج و بنیاد شــهید، آیت الله سیدمحمد موسوی خوئینی ها، دادســتان کل کشور، حجت الاسلام والمســلمین ســیدمحمد خاتمی، وزیر فرهنگ و ارشــاد اسـلـامی، آیت الله جلالی خمینی، ســید محمود دعایی، سید مهدی امام جمارانی، سید علی اکبر محتشمی، مجید انصاری، آیت الله حسن صانعی، آیت الله محمدرضا توسلی، سیدسراج الدین موسوی و ... این جمع در نامه خود به امام نوشتند:
لازم دانستیم که با همکاری و تبادل نظر با یکدیگر در قالب تشکل و نظم جدید به فعالیتهای خود در مسائل سیاسی و غیرسیاسی که در سرنوشت انقلاب و کشور تأثیر فراوان و قطعی دارد، سامان دهیم. (همان، ص ۲۶)
آنان این نکته را هم گفتند که تلاشهایی برای وحدت در همان تشکل قبلی داشته اند که نتیجه بخش نبوده است: »قبل از هر اقدامی در این باب تلاش فراوانی توسط بعضی از برادران ما بــرای نزدیک کردن نقطه نظرات در چارچوب اصول و موازیــن مورد قبول با دیگر روحانیون محترمی که سالها با آنان فعالیت داشتند، صورت گرفت که متأسفانه به علت پافشاری آن آقایان بر روی مسائل و مواردی که آنها را برخلاف مصلحت و موازین تشخیص می دادیم، به نتیجه نرسید، لذا به نظر رسید که جمع ما در تشکل جدید بیشتر و بهتر می تواند خدمتگزار انقلاب اسلامی باشد. (همان، ص ۲۷)
پرهیز از اختلافات مخرب
آنچه مورد اهتمام این یادداشت می باشد پیام اصلی پاسخ حضرت امام به نامه مجمع روحانیون مبارز تهران است که سیر قضیه و روند شکل گیری آن تشکل و رضایت قبلی امام از انشعاب آنان که در نامه آنها آمده بود مورد تأیید قرار گرفت، و این مهم با صراحت بیان شد که: انشعاب از تشکیلاتی برای اظهار عقیده مســتقل، و ایجاد تشکیلات جدید، به معنای اختلاف نیســت. اختلاف در آن موقعی اســت که خدای ناکرده هر کس برای پیشبرد نظرات خود به دیگری پرخاش کند. (همان، ص ۲۸)
حضرت امام در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۶۷ این پاسخ را مرقوم کردند. پاسخی که بیان کننده یکی از دیدگاه های محوری و اصلی ایشــان می باشد و همه دلدادگان و پیروان راستین و صادق آن رهبر یگانه در مقام اجتهاد در اندیشــه امام باید این دیدگاه را به عنوان یکی از محکمات فکر و فقه ایشــان بدانند و اگر به متشابهاتی برخورد کردند، آنها را با دلالت این اندیشه محکم و محوری فهم و تفسیر کنند. اندیشه محکمی که به معنای التزام بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی به لوازم جمهوریت است و پذیرش تنوع و تکثر و اختلاف دیدگاهها، با اهتمام به وحدت و پرهیز از نزاع و سیاســت ورزی اموی، سیاســتی که از سیره نبوی و ســیره علوی الهام می گیرد که جمع میان وحــدت و همگرایی، همراه با پذیرش تنوع و تکثر و البته نهی و پرهیز از نزاع و هرگونه سیاســی کاری غیراخلاقی بوده است.
منبع: (محمدکاظم تقوی ، حریم امام؛ شماره ۴۴۹)