مهر پنجاه و هفت و خبرسازترین نقطه جهان

اکنون که من به ناچار باید ترک جوار مولا امیر المؤمنین( ع) را نمایم و در کشورهای اسلامی، دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم- که مورد هجوم همه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستید- باز نمی‏بینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه ممانعت نمودند، به سوی فرانسه پرواز می‏کنم. پیش من مکان معینی مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.(صحیفه امام،ج۳،ص۴۸۱)

کد : 182648 | تاریخ : 17/07/1400

پرتال امام خمینی(س)/ یادداشت ۱۲۹:

سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ مصادف با نیایش صبحگاهیِ امام خمینی، کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام خمینی در قم را محاصره کردند. حضرت امام بازداشت وبه همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامیِ هرکولس سی ـ ۱۳۰ نیروی هوایی ارتشِ شاه از فرودگاه مهرآباد به سوی ترکیه که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا(ترکیه) پرواز کرد. سرهنگ افضلی یکی از مقامات ساواک، امام را در این سفر همراهی می‌کرد. پس از سه ساعت وسی دقیقه پرواز هواپیمای نظامی مزبور در ساعت۳۰/۱۱ در فرودگاه آنکارا بر زمین نشست.(نهضت امام خمینی، روحانی، سیدحمید، دفتر دوم،ص۱۳) سپس همراه با مأمورین امنیتی ترکیه و نیز سرهنگ افضلی، ایشان را به آنکارا که در ۳۵ کیلومتری فرودگاه قرار داشت و از آنجا به محلی در هتل بلوار پالاس طبقه چهارم اطاق شماره ۵۱۴ بردند که از قبل برای این منظور مهیا شده بود.(روزنامه اطلاعات، ۱۳/۸/۴۳) این هتل در مرکز شهر آنکارا قرار دارد و چون خبرنگاران داخلی و خارجی برای کسب اطلاع در خصوص تبعید امام و ورود معظم‌له به ترکیه روانه آنجا می‌شدند، در ساعت ۲بعداز ظهر روز پنج شنبه ۱۴ آبان ۱۳۴۳ مطابق با ۳۰ جمادی الثانی تحت مراقبت کامل، امام خمینی را به ساختمان دیگری در خیابان آتاتورک بنام ساختمان فتوتم(fototem) انتقال دادند.(طباطبایی، فاطمه،۱۳۹۰، چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،ص۲۴۲) فردوست که یکی از نزدیکان شاه و دربار پهلوی بود، در خاطرات خود، می نویسد: تصمیم تبعید امام به ترکیه پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم آمریکا بود.(فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، موسسه مطالعات سیاسی، تهران،۱۳۶۹،ص۵۱۶).

لحنی بی ادبانه!

سندی مهم در خصوص دخالت آمریکا در این تبعید، در مجموعه اسناد شهربانی زمان شاه وجود دارد که رایزن سفارت آمریکا در ۱۵آبان همان سال با لحنی بی ادبانه می نویسد: بالاخره ما توانستیم از شر آن پیرمرد... که چوب لای چرخ ما می گذاشت راحت شویم، شخصیت مهم محلی دستور اخراج او را داده است و در حال حاضر او در یکی از هتل های درجه۲ ترکیه زندگی می کند.(امام خمینی در آینه اسناد، سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج۳،ص۱۶۸)

طبق اطلاع موثق!

عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه‏ ها منتشر ساخت. رادیوی سراسری ایران در اطلاعیه ای عنوان کرد: طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملی و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ ۱۳آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید گردید.( همان، ج۴، ص۱۱۹). علی‏رغم فضای خفقان، موجی از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ‏ها و ارسال تومارها و نامه ‏ها به سازمانهای بین‏ المللی و مراجع تقلید جلوه‏ گر شد.‌ تبعید امام به ترکیه واکنش‌های فراوانی را در داخل کشور و در جهان برانگیخت و فشارهایی را بر دولت ترکیه وارد کرد. رژیم با درخواست آیت الله پسندیده برای دیدار با امام در ترکیه مخالفت کرد. آیت الله العظمی خویی نسبت به تبعید امام واکنش نشان داده و باتفاق علمای دیگر در مورد آزادی امام تلگراف هایی به هویدا(نخست وزیرشاه) و رئیس جمهور ترکیه ارسال کردند.(همان، ج۴،ص۴۸۰)

کمتر از دو ماه بعد آیت ‏اللّه‏ حاج آقا مصطفی خمینی نیز بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در ۱۳ دیماه ۱۳۴۳ به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. (هفت اقلیم،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص۲۵۵) امام خمینی(س) در قسمتی از خاطرات خود می گوید: روزی در اتاقم نشسته بودم که ناگهان در باز شد و مصطفی داخل شد. ابتدا خوشحال شدم اما ناگهان فکر کردم نکند که او درخواست دیدار مرا کرده و برای این امر به افراد دولتی رجوع کرده است. از او پرسیدم آیا خودت آمدی یا ترا فرستادند؟ گفت: مرا هم تبعید کردند. خانم فاطمه طباطبایی، که این خاطره امام را ضبط می کرد می گوید: بلافاصله حرف امام را قطع کردم و با تعجب از ایشان پرسیدم: اگر او با میل خودش آمده بود چه می کردید؟ گفتند: همان وقت او را بر می گرداندم. و حتی شاید او را توبیخ می کردم که چرا تقاضای این دیدار را از دولتی ها کرده است! .(طباطبایی، فاطمه،۱۳۹۰، چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،ص۲۴۳)

بورسا و لطیفه های حسن بیگ!

دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت منع شده بود. افضلی، مامور ساواک همراه امام نیز در گزارش های خود نوشت: از ساعت۵ بعداظهر شخص مزبور، با لباس نو، پالتو، و بدون کلاه به میل شخصی به اتفاق اینجانب و دو مامور ابتدا جهت بازدید مزار آتاتورک و ... سپس گردش در اطراف و دیدن شهر ... رفتیم روحیه وی خوب و با نوشتن الفاظ ترکی استانبولی خود را سرگرم می نماید.( سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج۵، ص۲۵) اما هیچ‌یک از فشارهای روانی و جسمی نتوانست آن حضرت را وادار به سازش کند. چند روز بعد (۲۱ آبان۱۳۴۳) برای منزوی‏تر کردن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید امام را به شهر بورسا واقع در ۴۶۰ کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند. (همان،ج۲،ص۱۳) امام در خاطرات خود می گوید: وقتی به بورسا رسیدیم خانه ای گرفتند و اتاقی را در اختیار من قرار دادند. در آنجا ماموری به نام حسن بیگ برایم گذاشتند و همه اوقات من در آنجا سپری می شد. حتی در همان اتاق قدم می زدم و اجازه خروج از خانه را نداشتم و تنها حسن بیگ همدم و هم صحبت من بود. آدم شوخ طبعی بود و تلاش می کرد در آنجا به من بد نگذرد. گاهی از شهرهای ترکیه و گاهی از آداب و رسوم مردم ترکیه و گاهی هم لطیفه برایم می گفت تا مرا بخنداند. حتی زحمت آشپزی را هم پذیرفته بود.( .(طباطبایی، فاطمه،۱۳۹۰، چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،ص۲۴۴)

تالیف ماندگارترین اثر فقهی

در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت ترکیه قرار داشت. اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید(ستوده، امیررضا،چاپ دوم، ج۴،ص۲۷۳) در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی‏سابقه ‏ای بقایای مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات آمریکاپسند زد. رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. در این مدت امام خمینی طی چند نامه به منسوبین خویش و علمای حوزه به صورت رمز و اشاره و در قالب دعا، استواری خود در مبارزه را یادآور شده و همچنین خواستار ارسال کتابهای دعا و کتب فقهی شدند. اقامت اجباری در ترکیه فرصتی مغتنم برای امام بود تا تدوین یکی از ماندگارترین آثار فقهی در عصر جدید، کتاب بزرگ تحریرالوسیله را آغاز کند. (هفت اقلیم،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص۲۵۵) آیت الله سید محمد بجنوردی در خاطره ای نقل می کند که: هنگامی که حضرت امام در نجف به دیدار پدرم آمدند، پدرم از ایشان پرسید آیا در ترکیه اشتغالات علمی داشتید؟ گفتند: آری. حواشی خودم را بر کتاب وسیله، تالیف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی را وارد متن کردم. پدرم پرسید: نامش را چه گذاشتید؟ گفت: هنوز فکر نکرده ام. پدرم پیشنهاد کردند: مانند تحریر اقلیدس نام آن را تحریر الوسیله بگذارید تا نام وسیله النجات هم زنده و جاوید بماند. .(طباطبایی، فاطمه،۱۳۹۰، چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،ص۲۹۲) این کتاب که حاوی فتاوای فقهی امام خمینی است، برای نخستین بار در آن روزها، احکام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر و مسائل روز به‏عنوان تکالیف شرعیِ فراموش شده به رشته تحریر درآمد. سرانجام پس از یازده ماه شاه با این تصور که با تبعید امام خمینی به عراق، شخصیت ایشان تحت الشعاع بزرگان حوزه نجف قرار خواهد گرفت، در اندیشه تغییر این تبعیدگاه به عراق افتاد.

عراق؛ بدون مراقبِ علنی!

روز سه‌شنبه ۱۳مهرماه ۱۳۴۴، برابر با ۹ جمادی الثانی ۱۳۸۵، هواپیمای حامل حضرت امام و آیت‌الله سید مصطفی خمینی از ترکیه به سوی عراق در فرودگاه بین‌المللی بغداد بر زمین نشست.(امام خمینی در آینه اسناد، سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج۲،ص۱۵۹)آنجا دیگر بدون مراقبت علنی، ساواک آنها را در عراق رها کرد و این تبعید به گونه‌ای انجام شد که هیچ کس از قبل مطلع نبود. توضیح علل و انگیزه‏ ها از تغییر محل تبعید امام، در این مختصر نمی‏گنجد که عمدتاً عبارت بودند از: فشارهای مداوم جامعه مذهبی و حوزه‏های علمیه داخل و خارج و تلاشها و تظاهرات دانشجویان مسلمان خارج کشور برای آزادی امام، تلاش رژیم شاه برای عادی جلوه دادن اوضاع و اقتدار و ثبات خویش به منظور جلب حمایت بیشتر امریکا، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و افزایش فشارهای داخلی جامعه مذهبی ترکیه و از همه مهمتر تصور رژیم شاه از اینکه فضای ساکت و سیاست‏ ستیزِ آن ایام در حوزه نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد خود مانعی بزرگ برای محدود نمودن فعالیتهای امام خمینی خواهد بود. (همان)

مسافرخانه جمالی در کاظمین

پس از ورود به بغداد، امام خمینی و حاج آقا مصطفی سوار تاکسی شده و عازم کاظمین شدند و در مسافرخانه جمالی شهر کاظمین اطراق کردند وپس از دقایقی استراحت روانه زیارت حرم مطهر گردیدند. صاحب مسافرخانه جمالی آقای عبدالامیر جمالی نام داشت. حاج سید مصطفی خمینی با مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی در نجف تماس گرفت تا ورودشان را اطلاع دهد. صاحب مسافرخانه که در حین این گفتگو امام خمینی را شناخت در مقام تکریم برآمد و با اصرار زیاد ایشان را به منزل شخصی خود برد و آن را به صورت دربست در اختیار امام قرار داد. آیت الله بجنوردی در خاطرات خود می گوید: بخاطر دارم که حاج‌آقا مصطفی برای بنده تعریف می‌کرد وقتی که از ترکیه به عراق و سپس به فرودگاه رسیدیم حتی پول گرفتن تاکسی و آمدن از فرودگاه به کاظمین را هم نداشتیم. تاکسی سوار شدیم و آمدیم صحن کاظمین پیاده شدیم. من ساعتم را دادم به راننده گفتم می‌روم کرایه‌ات را برای شما می‌آورم. پول تاکسی هم یک دینار بود. گفت آمدم یکی از آقایان را دیدم و آنجا یک دینار از او گرفتم، به تاکسی دادم و ساعتم را پس گرفتم. (امید اسلام،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، ص۹۱ و۹۲). درشب دوم ورود امام به کاظمین وزیر وحدت عراق، دکتر عبدالرزاق محی‌الدین از طرف ارتشبد عبدالسلام عارف رئیس جمهور عراق به ملاقات ایشان رفت.( امام خمینی در آینه اسناد، سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج۵،ص۴۸۳و۴۸۸) با انعکاس خبر ورود امام به عراق در روز بعد، طلاب، علما و مردم از نجف به کاظمین آمده و عصر روز پنج شنبه ۱۵/۷/۱۳۴۴ حضرت امام همراه با حاج سید مصطفی خمینی و انبوهی از روحانیون نجف و کاظمین به طرف سامرا حرکت کردند و در میان استقبال گرم علما و مردم سامرا به مدرسه مرحوم میرزای شیرازی جهت صرف چای وارد شدند. عده ای از طلاب و مردم شرکت کردند. شیخ البدری به نمایندگی از اهالی سامره در نطقی گفت: همانطور که در خاورمیانه شاهد جهاد سیدجمالدین اسدآبادی در قرن۱۹ بودیم شاهد جهاد خمینی در قرن بیستم هستیم و اگر خمینی در سالهای اخیر در غربت بسر برده تمام بلاد اسلام شهر اوست .(همان، ج۵،ص۴۸۷)

رفتار های آزاردهنده!

استقبال پر شور طلاب و مردم از امام، بیانگر آن بود که برخلاف تصور رژیم شاه پیام نهضت ۱۵ خرداد در عراق و نجف نیز هوادارانی یافته است. گفت‌وگوی کوتاه امام با نمایندۀ اعزامی عبدالسلام عارف، رئیس‌جمهور عراق، و ردّ پیشنهاد مصاحبه رادیو ـ تلویزیونی از سوی امام،(همان) از همان آغاز ثابت کرد که او شخصیتی نیست تا اصالت مبارزۀ الهی خویش را وجه المصالحۀ رژیم های حاکم بر بغداد و تهران قرار دهد. این مشی استوار در تمام دوران اقامت امام در عراق باقی بود و از این جهت نیز امام خمینی یکی از نادر رهبران سیاسی جهان است که در اوج مشکلات و فشارها نیز حاضر به وارد شدن در زد و بندهای سیاسی معمول و مصالحه بر سر آرمانهای خویش نشد. کافی بود تا در زمانی که تنش های شدید بین دو رژیم ایران و عراق بروز می‏کرد، حضرت امام کوچکترین چراغ سبزی نشان دهد تا انواع امکانات را برای مبارزه با شاه در اختیار بگیرد، اما نه تنها چنین نکرد بلکه درست در همین مواقع بود که ایشان در دو جبهه مبارزه می‏کرد ودر چند مرحله تا مرز رویارویی و قیام علیه حکام بغداد نیز پیش رفت. بدون تردید اگر هوشمندی امام نبود انقلاب اسلامی نیز به همان راهی می‏رفت که نهضت ها و جبهه ‏ها و احزاب سیاسی ایران بارها پیموده بودند و سرانجامی جز وابستگی و شکست نداشتند. دوران اقامت طولانی وسیزده ساله امام خمینی در نجف در شرایطی آغاز شد که هرچند در ظاهر فشارها و محدودیتهای مستقیم در حد ایران و ترکیه وجود نداشت اما مخالفتها و کارشکنی ها و زخم‏زبان ها نه از جبهه دشمن رویارو بلکه از ناحیه روحانی‏نمایان و دنیاخواهانِ مخفی‏شده درلباس دین آنچنان گسترده و آزاردهنده بود که امام با همه صبر و بردباری معروفش بارها از سختی شرایط مبارزه در این سالها به تلخی تمام یاد کرده است ولی هیچ‌یک از این مصائب و دشواریها نتوانست او را از مسیری که آگاهانه انتخاب کرده بود باز دارد.

تغییر تدریجی شرایط

حضرت امام از قبل واقف بود که سخن گفتن از مبارزه و دعوت به قیام در آن فضا کاری بی‏نتیجه است. او‌می‏بایست از نقطه‏ ای آغاز کند‌که‌سالها قبل از قیام ‌۱۵خرداد در ایران و حوزۀ قم کرده بود؛ یعنی‌اصلاح و تغییر تدریجی شرایط و تربیت و آموزش نسلی که‌پیام و آرمان او را دریابد. از‌این‌ رو امام خمینی سلسله درسهای خارج فقه خویش را با همه مخالفتها و کارشکنی های عناصر مغرض در آبان ۱۳۴۴ در مسجد شیخ انصاری(ره) نجف آغاز کرد، که تا زمان هجرت از عراق به پاریس ادامه داشت. مبانی متقن امام در فقه و اصول و تسلط ایشان بر رشته‏های معارف اسلامی بدان پایه بود که پس از اندک زمانی علی‏رغم کارشکنی های مرتجعین،حوزۀ درسی ایشان به‏عنوان یکی ازبرجسته ‏ترین حوزه‏های درسی نجف از لحاظ کیفیت و کمیّت شاگردان شناخته شد. جمع زیادی از طلاب ایرانی، پاکستانی، عراقی، افغانی، هندی و کشورهای حوزۀ خلیج فارس همه روزه از محضر درسی ایشان بهره می‏بردند. (خاطرات سالهای نجف،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشرآثار امام، ج۱، ص ۹۳) علاقه‏مندان به امام در حوزه‏های علمیه ایران قصد هجرت دسته‏ جمعی به نجف را داشتند که با توصیه امام خمینی دایر بر لزوم پایداری و حفظ حوزه‏ های ایران عملی نشد. اما بسیاری از شیفتگان آن حضرت خود را به نجف رسانده بودند و بتدریج کانونی از تجمع انقلابیون معتقد به راه امام در نجف پدید آمد که همین جمع مسئولیت ابلاغ پیام های مبارزاتی امام را در آن سالهای خفقان برعهده داشت.

دل های مبارزین زنده است

با تبعید امام خمینی و قلع و قمع شدید مخالفین، سیاه‏ ترین دوران حکومت پلیسی شاه آغاز شد. شاه پس از سرکوبی قیام ۱۵ خرداد و تبعید امام، مانعی را روبه ‏روی خود نمی‏دید. امام خمینی در تمام دوران پس از تبعید، علی‏رغم دشواری های پدید آمده، هیچ‏گاه دست از مبارزه نکشید، و با سخنرانیها و پیامهای خویش امید به پیروزی را در دلها زنده نگاه می‏داشت. شاه به هشدارهای امام خمینی اعتنایی نکرد. در اوایل سال ۱۳۴۶ حجت‏الاسلام حاج سید احمد خمینی که برای گرفتن پیام های حضرت امام و فرامین ایشان دربارۀ چگونگی فعالیتها و ادارۀ بیت امام در قم به نجف رفته بود به هنگام بازگشت در مرز عراق و ایران به‏وسیله نیروهای امنیتی شاه بازداشت و برای مدتی در زندان قزل قلعه محبوس گردیده بود. (مجموعه آثار یادگار امام، چاپ اول، موسسه،ص ۷۳)در این سالها تلاش عمدۀ ساواک به استناد اسناد به دست آمده از ساواک‌ بر قطع ارتباط امام با مقلدین در ایران و جلوگیری از پرداخت شهریۀ امام متمرکز شده بود و در این میان فعالیتهای وکلای شرعی امام خمینی در ایران نظیر حضرات آقایان: اسلامی تربتی، حاج شیخ محمدصادق تهرانی (کرباسچی) و آیت‏اللّه‏ پسندیده (برادر بزرگ امام خمینی) که علی‏رغم تهدیدهای رژیم و بازداشت و تبعید ادامه داشت و همچنین فعال بودن بیت امام در قم که کانون قیام ۱۵ خرداد شناخته شده و به ‏وسیله فرزند امام اداره می‏شد، مانعی عمده در تحقق اهداف رژیم بودند. ساواک در برابر احیای نام و یاد امام و فعالیت بیت ایشان در قم چنان حساس بود که به مدت چهار سال با گماردن مأمورین امنیتی و انتظامی ‌از بامداد تا ساعاتی از شب‌ این محل را تحت مراقبت مستقیم قرار داده و از تردّد مراجعین و مقلدین امام جلوگیری می‏کرد اما در همین سالها نیز یاران امام پس از رفتن مأمورین، در نیمه شب در آنجا گردآمده و امور مربوط به ارتباط مردم با امام را پی می‏گرفتند. در همین زمان (خرداد ۱۳۴۶) بود که قصد رژیم دایر بر تبعید امام از نجف به هندوستان با افشاگری و تلاش و مخالفت گروههای سیاسی مبارز خارج و داخل کشور عقیم ماند.

مرز آبی محل اختلاف!

با روی کار آمدن حزب بعث در ۲۶ تیرماه ۱۳۴۷ در عراق و دشمنی این حزب با حرکتهای اسلامی، دشواریهای بیشتری فرا روی نهضت امام خمینی پدید آمد، اما حضرت امام دست از مبارزه نکشید. اقامت ایشان در نجف، و خیزش جهان اسلام در ماجرای نبرد اعراب و اسرائیل فرصتی را پدید آورد تا امام آرمانهای خویش را در سطحی وسیعتر مطرح سازد که همان احیای دین‏باوری در عصر دین‏ستیزی و بازیابی هویت و مجد و وحدت امت اسلامی بود و محدود به مبارزه با شاه در ایران نمی‏شد. اوایل سال ۱۳۴۸ اختلافات بین رژیم شاه و حزب بعث عراق بر سر مرز آبی دو کشور شدت گرفت. رژیم عراق جمع زیادی از ایرانیان مقیم این کشور را در بدترین شرایط اخراج کرد. (فصلنامه گنجینه اسناد، شماره ۷۰، تابستان۱۳۸۷،ص۱۲) حزب بعث بسیار کوشید تا از دشمنی امام خمینی با رژیم ایران در آن شرایط بهره گیرد. از سوی دیگر شاه نیز مترصد کوچکترین بهانه‏ای بود تا استقلال نهضت امام را مخدوش جلوه دهد؛ اما امام خمینی با هوشمندی در مقابل دسیسه‏ های هر دو رژیم ایستاد. آیت‏اللّه‏ حاج آقا مصطفی رسماً پیام امام در مخالفت شدید با اخراج طلاب و ایرانیان و ردّ هرگونه مصالحه‏ای بین ایشان و حزب بعث را در بغداد به اطلاع حسن البکر رئیس جمهور عراق( همان) و دیگر سران حاضر در جلسه ابلاغ کرد. شهادت آیت الله مصطفی خمینی در اول آبانماه ۱۳۵۶ و مراسم پرشکوهی که در ایران برگزار شد، نقطه آغازی بر خیزش دوباره‌ی حوزه‌های علمیه و قیام جامعه مذهبی ایران بود.

خانه کربلا؛ پیاده تا حرم راهی نیست

امام، عصر روز جمعه ۱۶/۷/۴۴ به کربلا عزیمت کردند. درسی کیلومتری کربلا در قصبه «مسیب» عده‌ای از علما و مردم به پیشواز آمده بودند. به محض رسیدن به کربلا به حرم مطهر سیدالشهدا (ع) وارد شدند. حضرت امام بعد از سکونت کامل در نجف نیز در مناسبت‌ها و ایام محرم، نیمه شعبان، رجب، فاطمیه و... به کربلا عزیمت کرده و در مدت کوتاه اقامت (یک تا دو هفته)خویش در خانه‌ای که متعلق به یک شخص کویتی بنام حاج رئیس اشکانی بود، منزل کردند. این خانه در انتهای بازار روبروی حرم سیدالشهدا بود و مسافت آن تا حرم کوتاه بود و امام فاصله خانه تا حرم را با پای پیاده طی می‌کردند. .(طباطبایی، فاطمه،۱۳۹۰، چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،ص۲۴۷) صاحب این خانه خیلی اصرار کرد که منزل را به امام هدیه کند ولی امام نپذیرفت. جالب اینکه ایشان یک ماشین بنز آورد که به امام هدیه بدهد؛ ولی امام پاسخ داد: تا زمانی که سالم هستم، نیازی به وسیله ندارم.(سالهای نجف، ج۱، ص ۲۳۱)

خانه نجف؛ محل تجمع مبارزان

پس از یک هفته توقف در کربلا که عمدتاً به زیارت، دید و بازدید با علما و مردم گذشت، بعد از ظهر روز جمعه ۲۳/۷/۴۴ با بدرقه جمعیتی از مردم و روحانیون، حضرت امام عازم نجف اشرف شدند و پس از زیارت مرقد امیرالمؤمنین (ع) به خانه‌ای که در خیابان رسول (شارع الرسول) کوچه «شربه‌ای ها» برای وی اجاره کرده بودند وارد شدند.(هفت اقلیم،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص۲۹۷) این خانه در جریان نهضتِ امام به محل تجمع مبارزان تبدیل شده ودر سالهای اخیر توسط موسسه تنظیم و نشرآثار امام خریداری شده و به کتابخانه و مدرسه فقهی امام خمینی(س) تبدیل شده و برخی از زائران عتبات عالیات از این مکان دیدن می کنند.

چندی بعد به درخواست علمای نجف حضرت امام تدریس خود را در مسجد شیخ مرتضی انصاری آغاز کردند. علمای نجف به ویژه آیت الله سیدحسن بجنوردی در نخستین دیدار از امام خواستند که تدریس را آغاز کند تا دسیسه رژیم شاه نقش برآب شود.(طباطبایی، فاطمه،۱۳۹۰، چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،ص۲۴۹)کوچه شربه‌ای ها در محله حُوِیش قرار داشت. خانه امام در پانصد متری حرم حضرت امیر(ع) و بین خیابان و بازار بود. یک در آن به خیابان اصلی و در دیگر به بازار باز می‌شد. بازار و خانه امام در نزدیکی مسجد شیخ انصاری معروف به مسجد ترک‌ها و نیز در نزدیکی کتابخانه امیرالمؤمنین بود. این کتابخانه توسط علامه امینی تأسیس گردیده بود. مساحت خانه به دویست متر نمی‌رسید. خانه‌ای دو طبقه و بدون زیرزمین. بخاطر هوای بسیار گرم نجف اغلب خانه‌ها، زیرزمین (معروف به سرداب) دارند. بیرونی منزل امام در طبقه بالا و اندرونی در طبقه پایین بود. در طبقه بالا علاوه بر یک اتاق که در اختیار خانواده امام بود، یک اتاق در حدود ۵×۳ مترمربع محل ملاقات‌ها و یک اتاق در حدود ۳×۲ متر مربع به عنوان اتاق دفتر امام و مجموعاً به عنوان بیرونی مورد استفاده قرار می‌گرفت. حیاط خانه کمتر از صد مترمربع مساحت داشت و امام هر روز عصرها روی پشت بام رفته و قدم می‌زدند. (سالهای نجف،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشرآثار امام، ج۱، ص ۳۰) بام منزل در اطراف خود دیوار نسبتاً بلندی داشت که مانع دید خانه‌های اطراف می‌گردید. این خانه در تمام سال‌های اقامت حضرت امام استیجاری بود. در سال‌های نخست مبلغ۲۰ـ۱۵ دینار اجاره آن بود که امام معمولاً کمی بیشتر می‌پرداختند.

پروژه اخراج!

اکنون که من به ناچار باید ترک جوار مولا امیر المؤمنین( ع) را نمایم و در کشورهای اسلامی، دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم- که مورد هجوم همه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستید- باز نمی‏بینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه ممانعت نمودند، به سوی فرانسه پرواز می‏کنم. پیش من مکان معینی مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.(صحیفه امام،ج۳،ص۴۸۱)

در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک پروژه اخراج امام خمینی از عراق کلید خورد. روز اول مهر ۱۳۵۷ منزل امام در نجف به‏وسیله قوای بعثی محاصره گردید. انعکاس این خبر با خشم گسترده مسلمانان در ایران، عراق و دیگر کشورها مواجه شد. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که شرط ادامه اقامت ایشان در عراق دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بود که به‏خاطر مسئولیتی که درمقابل امت اسلام احساس می‏کند حاضر به سکوت و هیچ‏گونه مصالحه‏ای نیست. البته سخنِ امام در جای دیگر کاملا وضعیت را روشن می کند: عراق تحت فشار شاه، مرا در فشار قرار داد و من وظیفۀ شرعی و الهی خودم دیدم که برای انجام مبارزات خود به ناچار آن کشور را ترک کنم. در فرانسه موقتاً هستم و مکان هم برای من مطرح نیست.(صحیفه امام،ج۴،ص۵۰۱)

مأموران کاخ الیزه

امام خمینی پس از اقامت در عراق بصورت مخفیانه اعلامیه و نوار به ایران می‌فرستادند که حاملین آنها گاهی در عراق یا در ایران دستگیر می‌شدند اما این زد و بندها و بگیر ببندهای رژیم پایان کار برای نهضت نبود. با اوج گیری مبارزات حضرت امام و تضییقاتی که رژیم عراق برای ایشان قائل شدند و همچنین در پی درخواست رژیم شاه از دولت عراق مبنی بر رعایت اساس قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر(از فعالیت مخالفین هر کشوردر کشور دیگر جلوگیری گردد)؛ سرانجام روز ۱۲ مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز کویت ترک گفت. (مجموعه آثار یادگار امام، چاپ اول، موسسه،ص، ۶۹) دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود اما ایشان پس از مشورت با فرزندشان مرحوم حاج سیداحمد خمینی تصمیم به هجرت به پاریس گرفت. مرحوم حاج احمدآقا نیز در این باره می گوید: امام خود تصمیم به هجرت گرفتند و هیچ‏کس حتی به اندازه سر سوزنی در رفتن امام به پاریس دخالتی نداشت. فقط من پاریس را در آن شب عنوان نمودم که امام پذیرفتند.(همان،ص۷۵). نهایتاً روز ۱۴مهر ۱۳۵۷ امام وارد پاریس شدند و طرفداران استقبال باشکوهی از ایشان به عمل آوردند. بعد از ورود به فرانسه مأمورین کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند. ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرده بود که اینگونه محدودیتها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود باز دست از هدف هایش نخواهد کشید. به هنگام ورود امام به فرانسه ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه در سفر خارج از کشور بود وقتی برگشت دستور اخراج امام از فرانسه را صادر کرده بود.(بصیرت منش،حمید، از هجرت به پاریس تا برگشت به تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران۱۳۸۷،ص۹۶) ولی در آخرین لحظه‏ ها نمایندگان سیاسی شاه که در آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشت، خطر واکنش تند و غیرقابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند.

ژوهانسبورگ یا زوریخ! فرقی ندارد!

محمد رضا شاه در کتاب پاسخ به تاریخ می نویسد: از بیم شورش مردم در ایران با دستور ژیسکاردستن مخالفت کردم و باورم این بود که او[آیت الله خمینی] می تواند از هر کجای دیگر مانند ژوهانسبورگ یا زوریخ به همان اندازه پاریس مخرب باشد و من فاقد آن قدرتی هستم که صف واحدی را علیه او متحد کنم.(همان، ص۱۰۰) حضرت امام در باره اتفاقات روزهای قبل از ورود به فرانسه و در پاسخ به این پرسش که: چرا شما فرانسه را انتخاب نمودید؟ و موضع شما در مقابل رئیس جمهوری فرانسه، بعد از تذکر ۲۱ نوامبرمبتنی بر اینکه فرانسه نمی‏تواند سرزمینی باشد که از آنجا بتوان مردم را به خشونت دعوت کرد، چیست؟ و اگر دولت فرانسه به شما اجازۀ اقامت ندهد مقصد بعدی شما کجاست؟] می فرماید: دولت عراق زیر فشار شاه فعالیتهای مرا در جهت خدمت به اسلام و مسلمین نمی‏توانست تحمل کند و لذا ناچار به ترک آن کشور شدم و عازم کویت شدم و با اینکه ویزای کویتی داشتم مانع از ورود به خاک کویت شدند. ناچار به فرانسه آمدم تا در اینجا تصمیم به اقامت در یک کشور اسلامی را بگیریم. و هر گاه در مدت اقامت موقتی خودم در فرانسه احساس محدودیت در انجام وظایفم بکنم، خاک فرانسه را ترک خواهم کرد و مهم نیست که کجا باشم؛ زمین خدا وسیع است.(صحیفه امام،ج۵،ص۴۴۰)

در حومه پاریس

حضرت امام در بدو ورود به پاریس در محله کشان در منزل اجاره ای دانشجوی ایرانی بنام غضنفرپور که از مبارزان سیاسی قبل از انقلاب و از دوستان نزدیک بنی صدر بوده و پس از انقلاب بعنوان نماینده مردم لنجان در دوره اول مجلس شورای اسلامی انتخاب شد، ساکن شد و بعلت ایجاد شدن مشکلاتی برای همسایگان، سرانجام دو روز بعد در محله«نوفل لوشاتو»درحومه پاریس در منزل یکی از ایرانیان علاقمند به ایشان به نام مهدی عسگری که ایشان نیز از دوستان بنی صدر و دکتر شریعتی بود و منزل متعلق به همسر او بود، ساکن شدند. (طباطبایی، فاطمه،۱۳۹۰، چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،ص۲۸۲) نوفل لوشاتو ۶۰ کیلومتر با پاریس فاصله داشت. در آنجا سه خانه کوچک در اختیار امام خمینی(س) و همراهان ایشان بود. در خانه شماره یک که بسیار کوچک بود، امام با اعضای خانواده خود زندگی می‌کردند. خانه شماره دو که روبروی خانه اول بود، مخصوص اجتماعات و دانشجویان ایرانی و اعضای دفتر بود و در اینجا حضرت امام نماز جماعت را بجا می‌آوردند. خانه شماره سه جهت استراحت و خواب دانشجویان و دیگر پیروان امام بود که از پاریس می‌آمدند. هرکس برای دیدن امام به پاریس می‌آمد فقط حق داشت ۴۸ ساعت در این خانه بماند. همانگونه که پیشتر گفته شد پس از استقرار امام در نوفل لوشاتو، دولت فرانسه وی را از انجام فعالیت سیاسی منع کرد، اما امام فرمودند، ما اعلامیه‌ها را در داخل ایران انتشار می‌دهیم، بنابراین فعالیت امام در پاریس تنها در حد نوشتن یک اعلامیه یا پر کردن یک نوار در خانه خود بود که به وسیله تلفن یا حامل به ایران ارسال می‌شد.

خبرسازترین نقطه جهان

حضور امام در فرانسه با توجه به موقعیت ارتباطی و خبری اروپا موجب شد که انقلاب به وسیله دشمنانش چهره جهانی و بین‌المللی یافته و خود را معرفی کند. حکومت فرانسه نیز از ترس واکنش میلیون‌ها مسلمان ایرانی و غیر ایرانی جرأت بد رفتاری با امام را نداشت. در مدت اقامت چهار ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو خبرسازترین نقطه و مهمترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه‏ های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاههای ایشان را در زمینه حکومت اسلامی و هدفهای آتی نهضت برای جهانیان بازگو می‏کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی ‏ترین دوران نهضت را در ایران رهبری کرد. (هفت اقلیم،چاپ اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص۳۵۶) دولت شریف امامی دو ماه بیشتر دوام نیاورد. شاه ریاست کابینه را به دولت نظامی ازهاری سپرد. کشتارها رو به فزونی نهاد اما تأثیری در قیام مردم نداشت. شاه در نهایت استیصال از سفیر امریکا و انگلیس درخواست راه حل می‏کرد اما هیچ یک از طرحهای قبلی آنان نتیجه‏ای دربرنداشت. راهپیماییهای گسترده و میلیونی در روز تاسوعا و عاشورا در تهران و دیگر شهرها برگزار شد که به رفراندوم غیر رسمی مردم علیه سلطنت شاه شهرت یافت. شاپور بختیار؛ یکی از سران جبهۀ ملی، آخرین مهرۀ امریکا بود که برای تصدی پست نخست‏ وزیری به شاه پیشنهاد شد. رهبران چهار کشور صنعتی جهان در کنفرانس گوادلوپ(کنفرانسی بود که میان رؤسای دولت ۴ قدرت اصلی بلوک غرب)آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی) در جزیره گوادلوپ برگزار شد و یکی از موضوعات اصلی آن بررسی وضعیت بحرانی ایران در آن دوران آخرین روزهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود) نظرات خویش را در حمایت از بختیار هماهنگ کرده بودند. متعاقب آن، ژنرال هایزر معاون فرماندهی سازمان ناتو برای انجام مأموریتی سرّی و دو ماهه به تهران آمد. او بعداً در اعترافاتش از مأموریت خود که جلب حمایت نظامیان از بختیار و سامان دادن به دولت وی و شکستن اعتصابها و سرانجام، تدارک کودتای نظامی برای بازگشت دوبارۀ شاه به قدرت، مشابه آنچه که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاده بود، پرده برداشت. پیامهای امام خمینی مبنی بر وجوب ادامه مبارزه، طرحهای رژیم را نقش بر آب ساخت. امام خمینی در دیماه ۵۷ شورای انقلاب را تشکیل داد. شاه نیز پس از تشکیل شورای سلطنت و اخذ رأی اعتماد برای کابینه بختیار در روز ۲۶ دیماه از کشور فرار کرد. خبر در شهر تهران و سپس ایران پیچید و مردم در خیابانها به جشن و پایکوبی پرداختند. جلسات مداوم هایزر با مستشاران نظامی امریکا و امرای ارتش شاه نتوانست به بختیار در فائق آمدن بر اعتصابها و پایان دادن به قیام مردم کمکی بکند. اوایل بهمن ۱۳۵۷ خبر تصمیم امام در بازگشت به ایران منتشر شد و سرانجام ایشان در روز ۱۲ بهمن ۵۷ پس از ۱۴ سال دوری از وطن و در میان انبوه چند میلیونی مشتاقان خود وارد کشور شد. (انصاری، حمید، حدیث بیداری،ص۲۰۲)

انتهای پیام /*