علامه حکیمی معتقد بود که حوزویان باید امام خمینی را اسوه و الگوی خود قرار دهند

آشنایی و ارتباط علمی و عاطفی حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی با مرحوم محمد رضا حکیمی آنگونه که خود می گوید به بیش از نیم قرن می رسد. حاصل این ارتباط، شناخت بسیار ایشان از علامه حکیمی است که شمه ای از آن را در این مجال مختصر تقدیم می کنیم.

کد : 182658 | تاریخ : 19/07/1400

 پرتال امام خمینی(س)؛ مصاحبه ۲۰ /  آشنایی و ارتباط علمی و عاطفی حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی با مرحوم محمد رضا حکیمی آنگونه که خود می گوید به بیش از نیم قرن می رسد. حاصل این ارتباط، شناخت بسیار ایشان از علامه حکیمی است که شمه ای از آن را در این مجال مختصر تقدیم می کنیم.

 به نظر جنابعالی اندیشه های استاد علامه محمد رضا حکیمی چه ویژگی هایی داشت که تأثیرگذار و جریان ساز شد؟

علامه محمدرضا حکیمی برخاسته از حوزه علمیه خراسان بودند و عالی ترین مدارج علمی را در حوزه علمیه تا سطح خارج فقه و اصول در محضر سید محمد هادی میلانی طی کرده بودند. استاد حکیمی در رشته های تاریخ اسلام، فقه، اصول، تفسیر قرآن و حدیث دارای مهارت بودند.

آنچه قابل توجه است علاقه و گرایش وافر ایشان به ادبیات به ویژه ادبیات عرب می باشد. محمدرضا حکیمی در محضر عالمان بزرگی همچون ادیب نیشابوری، آیت الله حاج سید محمّد هادی میلانی، شیخ آقا بزرگ تهرانی کسب علم کردند. ادبیات عرب را به خوبی فرا گرفته بودند و اشعار عربی ممتازی را سروده اند. قصیده ای که استاد حکیمی در استقبال از شعر عینیه ابن سینا سروده است مورد تمجید بسیار قرار گرفت. البته من آن شعر را حفظ نیستم و وارد آن نمی شوم. علامه حکیمی به دو زبان فارسی و عربی طبع آزمایی کرده است. ایشان همواره به دوستان طلبه توصیه می کردند اشعار حافظ، سعدی و فردوسی را بخوانند. از سواد حوزوی بسیار خوبی برخوردار بودند. تقریبا تمام آثار فقهاء ، تاریخ فقه و فقهاء را به خوبی مطالعه کرده بودند. در زمینه تاریخ، رمان و ادبیات نیز مطالعات بسیاری داشتند.

درباره نقادی به عنوان ویژگی بارز علامه چه نظری دارید؟

نکته مهم درباره شخصیت علامه نقاد بودن ایشان است. نقادی و نقدپذیری در راستای کمال و اصلاح اجتماع سرمایه ای بس گرانبهاست. ایشان در سالهای پیش از انقلاب نسبت به وضعیت حاکمیت سیاسی و سلطنت در ایران و همچنین وضعیت حوزه های آن زمان انتقاداتی داشتند. علامه حکیمی با آنکه در حوزه علمیه تحصیل کرده بودند و مدتی طولانی نیز لباس رسمی روحانیت را می پوشیدند، ولی پس از چندی دیگر این لباس را بر تن نکردند و به تهران آمدند. علامه حکیمی ضمن پایبندی به اصول حوزوی و شیعی نسبت به آداب و رسوم و سلوک و نُسک مذهبی بسیار مقید بود. البته همواره نسبت به فقه موجود و حتی فقهاء انتقاداتی داشتند.

ارتباط علامه حکیمی با امام خمینی رحمة الله علیه چگونه بود؟

ایشان به عنوان یک عارف و اندیشمند فرهنگی و اجتماعی و انقلابی، دلداده مجاهد بزرگ امام خمینی رحمة الله علیه بودند و امام را فقیه راستین خطاب کرده و معتقد بودند فقیه واقعی کسی است که مانند مرحوم امام خمینی فریاد بکشد و از کسی یا چیزی هراس نداشته باشد.

 علامه حکیمی معتقد بودند فقه فقط به مطالعه در حوزه ها و مباحثه کردن و نوشتن کتاب های فقهی خلاصه نمی شود. این ها دقیقا تعابیر ایشان است. می گفتند اینها اگر چه برای جامعه کنونی لازم است اما اصلا کافی نیست. ایشان نسبت به سیره و سلوک حوزه ها و محتوای فقهی حوزه ها انتقاد داشتند و اعتقاد داشتند فقه موجود جوابگوی مسائل جوامع بشری نیست و نمی توان با این فقه جامعه را اداره کرد، فقهی که فقط به صلاة و طهارت بچسبد قابلیت اداره جامعه را ندارد.  علامه حکیمی شاه بیت دین و اسلام و فقه را عدالت اجتماعی می دانستند. ایشان از یک ذهن نقاد و وقّاد برخوردار بودند و در بیان انتقادات خود صراحت داشتند.  علامه در کتاب های خود درباره علمائی همچون مرحوم آقا بزرگ تهرانی، میر حامد حسین و مرحوم شرف الدین و علماء دیگری که برایشان کتاب نوشته بود تعابیر بیدارگران اقالیم قبله یا مرزبانان حماسه جاوید را به کار می برد. همگی این افراد حوزوی بودند و علامه از آنان به عنوان نگهبانان درست مرز اسلام و تشیع ناب تعبیر می کند. ایشان به علماء راستین حوزه و به خصوص مرحوم امام خمینی رحمة الله علیه ارادت ویژه داشتند. در سال هایی که امام رحمة الله علیه در نجف بودند ایشان اظهار می داشتند حوزویان باید مرحوم امام خمینی را اسوه و الگوی خود قرار دهند.

دغدغه همیشگی علامه مسأله عدالت اجتماعی بود. ایشان با آنکه در حوزه درس خوانده بودند اما اسلام و دین را از زوایه دید حوزه ها که همان فقه و فقاهت و اجتهاد باشد بررسی نمی کردند. بارها از ایشان شنیدم قرآن کریم بیش از شش هزار آیه دارد اما فقهای ما فقط به پانصد آیه آن که پیرامون احکام است توجه می کنند و به دیگر آیات توجهی ندارند.

ایشان با آقای مطهری در یک مشرب فکری نبودند؛ آقای مطهری ذهن و فکر فلسفی داشتند. علامه حکیمی برخاسته از مکتب خراسان بودند و طبیعتا متأثر از تعالیم میرزا مهدی اصفهانی و علامه سید موسی زرآبادی و شیخ مجتبی قزوینی نسبت به فلسفه انتقاداتی داشتند.

این حکیم فرزانه با شهید مرتضی مطهری دوستی داشت. نقطه مشترک ایشان و آقای مطهری این بود که چرا فقهاء ما برای مسائل جزئی قاعده ساخته اند مثل قاعده لا ضرر و قاعده ید و قواعد بسیار دیگری که درباره آنها در فقه بحث می شود، اما چرا درباره عدالت اجتماعی در فقه کسی قاعده ای نساخته است! من به یاد دارم ایشان می گفتند شما کتاب صلاة مرحوم آقا رضا همدانی یا کتاب الطهارة را به این بزرگی مطالعه می کنید اما چرا فقهای ما صد صفحه درباره عدالت اجتماعی کتاب ننوشته اند؟ اگر در اسلام و فقه از عدالت اجتماعی بحث نشود این فقه و اسلام به درد زندگی نمی خورد. در ابتدای پیروزی انقلاب بود که برای ایشان یک سخنرانی با نام هویت صنفی روحانیت در حوزه گذاشتند و بعداً هم این بحث را در قالب یک کتاب مطرح کردند. ایشان هویت صنفی روحانیت را در این می دانست که باید پا از این آیات و احکام فراتر نهند. ایشان تعبیر می کردند ما احکام دین و اهداف دین داریم. متأسفانه فقهای ما اکثرا به احکام دین و نه اهداف دین توجه داشته اند.

به نظر جنابعالی علامه حکیمی در عرصه عدالت پژوهی چه جایگاهی دارند؟

در بین متفکران اسلامی علامه محمدرضا حکیمی و شهید مطهری جایگاهی والا در عرصه  عدالت پژوهی دارند. یکی از اهداف مهم دین از نگاه علامه حکیمی و همچنین آقای مطهری عدالت اجتماعی است. اگر عدالت اجتماعی نباشد بقیه مسائل دین بی مأوا می شود. به تعبیر علامه حکیمی و دکتر شریعتی دینی که به درد این دنیا نخورد به درد آن دنیا نیز نمی خورد.

علامه حکیمی در کنار بحث معرفت و علم و دانش و تألیف کتب بسیار یک ویژگی مهم و بارز داشتند و آن روحیه عدالتخواهی است. عدالت اجتماعی از مهمترین دغدغه های همیشگی استاد بود و در همه جا درباره آن بحث می کردند. علامه در کتب خویش از جمله کتاب «منهای فقر» و «حکومت اسلامی» و «الحیات» بر اجرای عدالت و توزیع عادلانه ثروت و مبازه با تکاثر اموال تاکید می کند.

به نظر شما کتاب معروف «الحیات» چه جایگاه علمی و فرهنگی دارد که استاد حکیمی را بیشتر با آن می شناسند؟

کتاب عظیم الحیات یک دایرة المعارف اسلامی و حاصل تلاش و تتبع و تحقیق مشترک استاد محمد رضا حکیمی و دو برادر اندیشمند و عالمش استاد شیخ محمد و مرحوم استاد شیخ علی حکیمی است، اما بیشتر با دیدگاه و تلاش استاد محمدرضا حکیمی فراهم شده است. این کتاب از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است. کتاب مجموعه خالص آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) در موضوع همه ابعاد یک زندگی پویا، بانشاط، معقول، مادی و معنوی است. ابتکار و نوآوری کتاب الحیات در آن است که سعی دارد با آیات و احادیث و سیره معصومین (ع) زندگی انسانی را به شکل معقول و منطقی و روزآمد در تمام زوایای اقتصادی، اجتماعی، فردی، اخلاقی، علمی، فرهنگی، سیاسی و ... تبیین کند و برنامه ای مترقی و سازنده و پاسخگو ارائه نماید.

علامه حکیمی این بحث ها را در دهه پنجاه مطرح می کرد؛ درست در زمانی که مارکسیست ها با فریب جوانان اظهار می داشتند در اسلام از عدالت خبری نیست. اما در تعالیم مارکس سخن از عدالت اجتماعی است. نیمی از کشورهای دنیا از آمریکای لاتین تا آفریقا و بسیاری کشورهای آسیایی و اروپای شرقی در راستای تحقق عدالت اجتماعی می کوشیدند. لذا مکتب مارکس و سوسیالیست در این کشورها تقریبا به جایگاه قابل قبولی رسیده بود. دو نفر از کسانی که اظهار داشتند اسلام درباره عدالت اجتماعی حرف هایی دارد یکی مرحوم طالقانی بود که کتاب اقتصاد در اسلام را به رشته تحریر درآورد و دیگری مرحوم علامه حکیمی که ایشان در تمامی کتاب های خود به عدالت اجتماعی پرداخته اند و در واقع به دنبال آن بودند که این حربه را از دست کمونیست ها خارج کنند که در اسلام نیز به عدالت اجتماعی پرداخته شده است. ایشان در سالهای بعد از انقلاب عدالت اجتماعی را آنگونه که باید اجرا شود نیافتند و بسیار نگران بودند داستانی که در زمان خلیفه سوم پس از مرگ پیامبر تکرار شد و ثروت مسلمانان به دست عده خاصی افتاد تکرار شود. از تکرار این قصه بعد از انقلاب و پس از وفات امام خمینی نگران بودند.

 ایشان اظهار می داشتند ما کشور را از دست طاغوت سیاسی خارج کردیم اما به طاغوت اقتصادی تحویل دادیم. معتقد بودند طاغوت اقتصادی از بین نرفته است. خواسته علامه حکیمی نابودی فقر از جامعه و تأمین مایحتاج مردم بود. در این زمینه بسیار نگران و ناراحت بود. اما ویژگی مهم دیگر ایشان از دیدگاه من این بود که ایشان به دنبال عدالت در کتاب های تفسیری و فلسفی از افلاطون تا ارسطو و فیلسوفان شرق و غرب نبود بلکه در جستجوی عدالت در کوچه و بازار بود. علامه معتقد بود باید قیمت اجناس در توان خرید مردم باشد. تورم موجود در جامعه را نتیجه طاغوت اقتصادی می دانست که خواسته ای جز نابودی جامعه ندارد. وضعیت اقتصادی کشور او را رنجور و آزرده ساخته بود. علامه معتقد بود عدالت اجتماعی باید در کوچه و بازار حاکم شود. اگر چه عدالت در کتابهای تفسیری و بحث های فلسفی جایگاه خود را دارد.

جنابعالی درباره کتاب امام در عینیت جامعه علامه چه نظری دارید؟

از علامه محمدرضا حکیمی کتابی به نام امام در عینیت جامعه به جای مانده است. گمان می کنم این کتاب پیش از انقلاب به رشته تحریر درآمده است. علامه معتقد بود حضور امام و پیشوای جامعه را باید در عینیت جامعه دید. اگر امام و پیشوای دین درعینیت جامعه نباشد و فقط در کتاب های کلامی وجود داشته باشد امام نیست. امام و پیشوا باید درجامعه حضور داشته باشد و تمام چیزهایی که از امام مسلمین انتظار می رود یعنی مبارزه با منکر، فساد، فحشا و ازهمه مهم تر تحقق عدالت اجتماعی باید در شخصیت او متبلور باشد. ایشان عدالت را درکوچه و بازار جستجو می کرد.

آیا ایشان ذاتا انسان منزوی بودند یا به دلیل بی مهری ها به کنج عزلت خو گرفته بود؟

پس از بیست و هشت مرداد یأس و ناامیدی بر بسیاری از روشنفکران ما همچون اخوان ثالث حاکم شد و اشعاری که می سرودند در واقع روضه های یأس بود. چند سال پس از انقلاب اسلامی نوعی یأس بر وجود علامه حکیمی حاکم شد. ایشان روحیه بسیار حساسی داشتند. زندگی ایشان در سطح توده های محروم مردم بوده است. فقر و رنج را درک می کردند. علامه معتقد بودند رنج از گُرده توده های مردم برداشته نشده است. لذا آن چیزی که در سیر جامعه می دیدند ایشان را تقریباً ناامید ساخت. حکیمی با نگاه نقادانه ای که به رفتار حاکمان جامعه خود در سال  های اخیر داشت. انزوا را برگزید و از رسانه  های رسمی به دور بود، اما نفس گرم و نگاه نافذش همراهان نزدیک و شاگردان خاصش را مدد   می رساند.

پس از انقلاب فرهنگ بانان جامعه باید امثال علامه را در جامعه تربیت می نمودند. جامعه ای که امثال آقای حکیمی در آن صحبت و نقادی نکنند بسان باغی است که در آن باغبانی نیست که به هرس گیاهان ودرختان بپردازد. کار باغبان چیست؟ سر زدن و آبیاری درختان تنها کار باغبان نیست. آن چیزی که مهم است هرس شاخه ها و برگ های اضافی درختان و گیاهان است. در جامعه هم همینگونه است. شاخه و برگ های باطل می رویند، بنابراین باید کسانی باشند که بی هیچ تملقی و بی هیچ تعلقی جامعه را هرس کنند. امثال حکیمی را به این خاطر می شناسیم. اهل مطالعه بودن و نوشتن کتابهای بسیاری نیاز امروز نیست. علامه حکیمی بارها در کتابهای خود نوشته است عالمی که درد و رنج جامعه خویش را احساس نکند و به دنبال درمان درد جامعه نباشد عالم نیست. به تعبیر خود آقای حکیمی عالم نیست. به فرموده امام علی علیه السلام: «و مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أن لا یقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیتُمْ دُنْیاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ» و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‏ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب می‏کردم، آنگاه می‏دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله‏ ای بی ارزش‏تر است.» استدلال می کردند.

اعتقاد داشتند عالم، امام و پیشوای جامعه باید درد گرسنگان را کم کند. متاسفانه علامه حکیمی در این زمینه به آرمان خویش در جامعه دست نیافت و به عبارت دیگر حاکمان جامعه ما از درک زوایای ذهن ایشان و فهمی که نسبت به اسلام و تشیع داشتند عاجز ماندند و نتوانستند افکار ایشان را در جامعه ساری و جاری نمایند.

آیا علامه را به عنوان یک شخصیت روشنفکر می شناسید و آیا ایشان انتسابشان به نحله روشنفکری را قبول داشتند یا خیر؟

ایشان یک پا در سنت و یک پا در روشنفکری داشتند. افکار روشنفکری به معنای اعم قضیه بر ایشان تأثیر داشت. در فضای روشنفکری و ارتباط با نویسندگان و شاعران و هنرمندان روز جامعه فعال و پیشرو بود. کسی بودند که با نجف دریابندری و اخوان ثالث و دیگر شعراء ارتباط داشتند. با مرحوم احمد آرام نیز ارتباطاتی داشتند. البته این ارتباط در حد سلام و علیک نبوده است. بلکه بین آنان ارتباط فکری برقرار بوده است. ایشان می کوشیدند افکارشان از چارچوب تعالیمی که در مکتب خراسان فرا گرفته بودند خارج نشود اما به هر حال فضای روشنفکری بر ذهن ایشان بی تأثیر نبوده است. به قول امروزی ها علامه حکیمی بر روی پله یا پلتفرم روشنفکری و پلتفرم سنت ایستاده بودند. ایشان در کتابهای خود بسیاری از سخنان گوته، ویکتور هوگو و بسیاری روشنفکران قرن نوزدهم و بیستم را ذکر و همچنین از روایات ائمه علیهم السلام استفاده کرده است.

منبع: حریم امام؛ شماره ۴۶۹ 

انتهای پیام /*