رژیم امریکا برای مقابله با حرکات ضد امریکایی در ایران و ایجاد امنیت خاطر برای نظامیان خود و دفاع از منافع کشورش در منطقه، مصمم به احیای کاپیتولاسیون در ایران شد. بدین لحاظ لایحه ای در مجالس سنا و شورای ملی به تصویب رسید که براساس آن مستشاران نظامی امریکا در ایران و خانواده های آنان از مصونیت سیاسی ـ قضایی برخوردار شدند. لایحه کاپیتولاسیون ابتدا در سوم مرداد ۱۳۴۳ در مجلس سنا و سپس در بیست و یکم مهر ۱۳۴۳ در مجلس شورای ملی تصویب شد. متن لایحه چنین است: «ماده واحده ـ با توجه به لایحه شماره ۱۸ ـ ۲۲۹۱ ـ ۲۱۵۷ ـ ۲۵ ـ ۱۱ ـ ۱۳۴۲ دولت و ضمایم آن که در تاریخ ۲۱ / ۱۱ / ۴۲ به مجلس سنا تقدیم شده، به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعضای هیأتهای مستشاری نظامی ایالات متحده را در ایران که به موجب موافقت نامه های مربوط در استخدام دولت شاهنشاهی می باشند از مصونیتها و معافیتهایی که شامل کارمندان اداری وقت موصوف در بند ـ و ـ ماده اول قرارداد وین که در تاریخ ۱۸ آوریل ۱۹۶۱ مطابق ۲۹ فروردین ماه ۱۳۴۰ به امضا رسیده است، می باشد، برخوردار نماید.»
بعد از تصویب در سنا لایحه را برای تصویب در اختیار مجلس شورای ملی قرار می دهند. در آن هنگام امام از زندان آزاد شده و به درس و بحث مشغول بود و رژیم تصور می کرد که امام آرام شده است و دیگر حرکتی از ایشان بروز نخواهد کرد بخصوص اینکه قبلاً در روزنامه ها اعلام شده بود دولت می خواهد مسأله سوگند به قرآن را در مراسم مربوط به ارتش حذف کند و به جای آن سوگند به کتاب آسمانی بگذارد که امام با شنیدن این خبر پیغام می دهد اگر چنین مسأله ای حقیقت داشته باشد من علناً اعتراض خواهم کرد که آنها با قبول درخواست امام از ایشان تقاضا می کنند در این مورد صحبت نکند که امام هم می پذیرد منتها می گوید: باید رسماً در روزنامه ها اعلام شود که چنین قصدی در کار نیست. امام در یک سخنرانی به این مطلب فقط اشاره کرد. رژیم با توجه به امتیازی که داده بود تصور می کرد ایشان در موارد دیگر مخالفت نخواهد کرد و یا مخالفتش را به طور علنی و صریح بیان نخواهد کرد همان طوری که در قضیه حذف قسم به قرآن، به طور خصوصی مطلب را به سران رژیم اطلاع داد، و بر فرض که ایشان مخالفتی بکند مراجع او را همراهی نمی کنند؛ به همین علل، لایحه را برای تصویب به مجلس دادند و در مجلس نیز بعد از گفتگوی مخالفان و موافقان با اکثریت آرا به تصویب رسید.
نکته عجیب و جالب توجه اینجاست که امام با تمامی مخفی کاریهای دولت، دو ـ سه روز بعد از تصویب لایحه از مذاکرات مجلس در این باره مطلع گردید که این از نفوذ امام حتی در بین مقامات رده بالای کشور حکایت می کرد. بعضی از مراجع مانند آقای شریعتمداری نیز افرادی را در سطوح بالای مدیریت کشور داشتند که اخبار و اطلاعات را به ایشان می رساندند و اصلاً اینطور نبود که همه افراد صاحب نفوذ و مقامات کشور طرفدار شاه و امریکا باشند بلکه تعدادی از آنها باطناً به مراجع علاقه داشتند و با اینها ارتباط برقرار می کردند و اخبار و اطلاعات را درحد توان خود و نیاز مراجع به آنها می دادند.
امام بعد از مطلع شدن از قضیه، موضوع را به این صورت که مسأله مهمی پیش آمده است به مراجع و مدرسین بزرگ حوزه علمیه قم خبر می دهد و خواستار تشکیل جلسه ای برای بررسی موضوع و اخذ تصمیم درباره آن می شود. طبق نقل بعضی از بزرگان این جلسه با حضور مراجع و جمعی از علمای بزرگ حوزه در منزل حاج آقا سیداحمد زنجانی برپا می شود. امام در آنجا قضیه را به طور مفصل بیان می کند و از مراجع می خواهد که با سخنرانی، اعتراضشان را بیان کنند؛ اما هیچ یک نمی پذیرند که امام ناراحت می شود و می گوید: اگر شما سخنرانی نکنید من خودم به تنهایی مطلب را اعلام خواهم کرد و جلسه را ترک می کند منتها بعد از سخنرانی امام که تأثیر عمیقی بر مردم گذاشت و به جهت اهمیت فوق العاده مطلب، آقای شریعتمداری نیز در همان روز در منزلش برای عده ای از طرفدارانش و جمعی که بعد از سخنرانی امام از منزل ایشان بیرون آمده و در سر راهشان به منزل آقای شریعتمداری رفته اند و به گفته حاضران در جلسه یک پنجم حضار مجلس امام هم نبودند سخنرانی می کند و مطلب را بیان می کند و باز مثل همیشه با دعوت از مردم برای حفظ خونسردی و آرامش از دولت می خواهد که در این باره توضیح بدهد.
یک روز قبل از سخنرانی امام، اعلام شد که ایشان فردا می خواهد سخنرانی کند. به همین جهت رفت و آمد در بیت امام و اطراف آن زیاد شد. حضور جمعیت در نماز مغرب و عشای آن شب چشمگیرتر از شبهای پیش بود به طوری که حیاط و تمام اتاقها مملو از جمعیت نمازگزار شد و به علت کمبود جا عده زیادی که در کوچه تجمع کرده بودند نتوانستند در نماز شرکت کنند. آن شب بعد از نماز من به حجره ام در مدرسه حجتیه برگشتم و فردا صبح ساعت هفت در منزل امام بودم و مقدمات حضور مردم و سخنرانی امام فراهم شد. سیم تعدادی از بلندگوها قطع شده بود که با کمک دوستان دیگر در حد توان درست کردیم. در حدود ساعت هشت تمام حیاط و اتاقها و حتی کوچه پر از جمعیت شده بود. در کنار منزل امام باغ اناری بود که از صاحبش اجازه گرفتیم تا مردم بتوانند داخل باغ هم بنشینند و تعدادی از بلندگوها طوری نصب شد که صدا به گوش آنها هم برسد که در این زمینه جناب آقای سیدهادی خسروشاهی و چند نفر از دوستان را دیدم که خیلی فعالیت می کردند. ساعت تقریباً هشت و نیم بود که امام (س) آمد و سخنرانی تاریخی اش را آغاز کرد. من هیچ وقت (نه قبل و نه بعد از انقلاب) ایشان را چنین متأثر و ناراحت از ابتدای سخنرانی ندیده بودم. سخنان امام با آیه انالله و انا الیه راجعون شروع شد و چونان شعله ور گردید و چنان مردم را منقلب و بی تاب کرد که گریه های شدید آنها، مدام سخنان امام را قطع می کرد. ایشان فرمود: «من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده ام... قلبم در فشار است،... ما را فروختند، استقلال ما را فروختند.» ایشان در ادامه مطالبش برای اینکه عمق خیانت دولت را به مردم بنمایاند مثالهایی را بیان کرد که خیلی در بین مردم معروف شد از جمله اینکه طبق این لایحه اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد باید محاکمه شود ولی اگر یک آشپز امریکایی شاه ایران را و یا بزرگترین مقام را و یا یکی از مراجع را زیر بگیرد و بکشد هیچ کس حق تعرض به او را ندارد و بعد خطاب به علما و مردم شهرهای قم و نجف فرمود: ای قم، ای نجف من دستم را به سوی شما دراز می کنم و بعد شهرهای مهم ایران را مورد خطاب قرار داد و فرمود: ای اصفهان، ای شیراز، ای تهران به داد اسلام برسید من اگر روزی گفتم: دست مراجع را می بوسم امروز دست بقال و نجار ایرانی و دست طلبه ها را هم می بوسم و بعد از آن این جمله معروفش را در خباثت و پلیدی همه قدرتهای استعمارگر بیان فرمود که امریکا بدتر از شوروی و شوروی بدتر از امریکا و انگلیس از هر دو بدتر و همه از هم بدتر. مردم در منزل امام بعد از سخنان ایشان با شعار درود بر خمینی و مرگ بر این حکومت یزیدی به اعتراض برخاستند. شب هنگام نیز بعد از نماز مغرب و عشا در حرم، تظاهراتی در صحن مطهر انجام گرفت و غیر از این واکنش دیگری در آن روز انجام نشد.
منبع: (خاطرات سید حسین موسوی تبریزی؛ ص ۱۵۵ – ۱۶۰)
انتهای پیام /*