تو اى دخترم به خود آى و از خود سفر کن

امام خمینی، بیش و پیش از آنچه سیاستمداری روشن بین باشد، عارفی بزرگ بود. در کوران حوادث بسیار مهم دهه شصت، این عارف بزرگ در دهکده جماران، همزمان با رهبری کشوری گرفتار جنگ و انقلاب، به زیست عارفانه خود ادامه داد.

کد : 43427 | تاریخ : 30/02/1392

 آنچه در ذیل می آید، پاسخ امام به درخواست عروس خود برای سرایش اشعار عرفانی و نگارش تذکرات اخلاقی است:


پاسخ امام به درخواست خانم فاطمه طباطبایى برای سرودن اشعار و تذکرات اخلاقى

زمان: 30 اردیبهشت 1364/29 شعبان 1405.

مکان: تهران، جماران

موضوع: یادنامه امام درباره اشعارشان و تذکرات اخلاقى

مخاطب: طباطبایى، فاطمه

بسمه تعالى

عاقبت، اصرار مکرر فاطى* غلبه کرد، و من از این چاه خشکیده براى خاطر او چند دَلوى آب گل آلود کشیدم. من نه شاعر بوده و نه هستم؛ و نه دعوى آن دارم. اکنون که به سن کهولت رسیده و اگر فى‌المثل چیزى داشته ‏ام ته کشیده، و با دفترى سیاه و کوله بارى از گناه به درگاه او- جلّ و علا- به امید بخشش و رحمت رو آوردم، اعتراف دارم که نقطه سفیدى در نامه عمل ندارم؛ چون حسنات تخیلى و طاعات صورى ‏ام سیئاتى است که از حد خودپرستى و خودخواهى فراتر نرفته و حجاب هاى ظلمانى و وساوس شیطانى بوده؛ ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ، که باید از آنها بیش از معاصى استغفار کنم، و از خود و عمل خود مأیوسم، لکن از فضل خداى متعال و رحمت او- جل و علا- مأیوس نیستم و به رحمت و نعمت واسعه او امید بستم.

و تواى دخترم به خود آى، و از خود سفر کن؛ یا لااقل به خیال سفر باش. و بدان آنچه شنیدیم از طبلى میان تهى بوده؛ و آنچه گفتیم لقلقه لسان. خداوند به رحمت خود تو را یارى دهد که چون نویسنده، عمر را صرف لایعنى نکنى . تاریخ 29 شعبان 1405

روح اللَّه الموسوى الخمینى‏

* خانم فاطمه طباطبایی، همسر آقاى سید احمد خمینى

(صحیفه امام، ج‏19، ص: 264)

انتهای پیام /*