در شناخت اندیشه امام باید عارف به زمان بود

مواضع و اندیشه های حضرت امام (س) بر حسب شرایط زمان و مکان و نیز بر حسب ضرورت به صورت های مختلفی بیان می شد ، که یک اصل کلی بنام حفظ مصالح نظام و رعایت اقتضایات زمان و مکان برای پیشبرد اهداف اسلام مورد توجه قرار می گرفت. در این مقاله تلاش می شود تا شناخت زمان و مکان در اندیشه امام خمینی (س) را مورد توجه قرار دهد و معتقد است همه کسانی که به نام پیروی از خط امام شناخته شده اند باید قبل از هرچیز عارف به زمان وبرخوردار از شناخت کافی از شرایط جامعه و شرایط جهانی باشند .

کد : 183412 | تاریخ : 09/09/1400

پرتال امام خمینی(س): یادداشت۲۷۱/ اشرف بروجردی

 چکیده : مواضع و اندیشه های حضرت امام (س) بر حسب شرایط زمان و مکان و نیز بر حسب ضرورت به صورت های مختلفی بیان می شد، که یک اصل کلی بنام حفظ مصالح نظام و رعایت اقتضایات زمان و مکان برای پیشبرد اهداف اسلام مورد توجه قرار می گرفت. در این یادداشت تلاش می شود تا شناخت زمان و مکان در اندیشه امام خمینی (س) را مورد توجه قرار دهد و معتقد است همه کسانی که به نام پیروی از خط امام شناخته شده اند باید قبل از هرچیز عارف به زمان وبرخوردار از شناخت کافی از شرایط جامعه و شرایط جهانی باشند .

یکی از شاخص ترین ویژگیهای این انقلاب از سایر انقلاب های جهان رهبری یک عالم دینی است که توانسته ساختار سیاسی را طراحی کند و جامعه را به سوی حکومت دینی هدایت نماید. این تجربه دینی که منحصر به فرد است برای اثر بخشی در ساختارهای جهانی نیازمند تعامل با آنها و بهره گیری از ادبیات مشترک در عرف دیپلماسی است. موضوعی که حضرت امام پس از استقرار جمهوری اسلامی همواره برآن تأکید داشتند و تلاش می کردند که به فهم مشترک با آنها برسند لکن متأسفانه در بسیاری از موارد امام غریب بودند و اندیشه های آن حضرت غریبانه در لابه لای فرامین و گویش هاشان باقی ماند. بازخوانی اندیشه امام و تعمق و تأمل در تفکرات آن حضرت پس از چهل سال که از شکل گیری انقلاب اسلامی گذشته و سی سال که از ارتحال آن حضرت می گذرد برای نسل جدید که معمولاً با سؤال، ابهام و شبهاتی در فهم و دریافت صحیح از اندیشه های آن حضرت روبرو هستند امری ضروری است.

به ویژه آن که هیچ یک از آرا و اندیشه های امام بدون مبنای ایدئولوژیک نبود و اعلام مواضع، رفتار آنحضرت و جهت گیری های سیاسی ایشان مبتنی بر مبانی عقیدتی و آموزه های دینی بوده است. ایشان تکلیف داشتند تا این آموزه ها را عملیاتی ساخته و به جامعه عرضه نمایند.

بنابراین اصول و چارچوب مواضع و اندیشه های حضرت امام بر حسب شرایط زمان و مکان و نیز بر حسب ضرورت به صورت های مختلفی بیان می شد. اما هیچیک فاقد مبنای فکری و اعتقادی نبود. لذا اگر زمانی فرمان به تعطیلی حج و روز دیگر دستور اجرای آن و روزی نظر بر حرمت موسیقی و زمانی دیگر رأی بر حلیت آن، و در فتوای رأی بر نهی از شطرنج و در فتوایی دیگر بلا اشکال بودن آن با رعایت شروط مربوط را بیان کرده اند. به معنای عدول از مواضع و اصول و مبنای فکری نیست بلکه در جهت تغییر شرایط و موقعیت های سیاسی- اجتماعی است که اقتضاء می کند با حفظ آن اصول رأی و نظر دیگری ارائه شود. لذا رعایت شرایط زمان و مکان و شناخت موقعیت و جایگاه آن مسئله در یک فضای عام که از آن تعبیر به کلیت نظام می شود، یک اصل کلی است و به تعبیر آن حضرت حفظ نظام از اوجب واجبات است. یعنی حفظ مصالح نظام و رعایت اقتضائات زمان در تصمیمات حاکم اسلامی برای پیشبرد اهداف اسلام باید مورد توجه قرار گیرد.

موضوع مصالح نظام هم دارای دو مفهوم است که معمولاً با یکدیگر خلط می شود:۱- مصلحت نظام؛۲- عدم تزاحم با نظام که بر اساس فرمایش حضرت امام حفظ نظام اسلامی و جمهوری اسلامی مقدم بر همه احکام اولیه و ثانویه اسلام است و در دیدگاه آن حضرت مصلحت نظام مورد توجه است و عدم تزاحم با نظام که معمولاً بر اساس سلیقه ها تعریف می شود موضوعی متفاوت از مصلحت نظام است.

آنچه در دیدگاه حضرت امام مطرح بود اعمال سلیقه نبود؛ بلکه حفظ مصالح جامعه بود. لذا شما می بینید که حتی در انتصاب یک مسوول که بعداً منجر به حذف ایشان می گردد، امام می فرماید که من از اول هم مخالف بودم، اما بر اساس نظر جمعی و حفظ مصلحت نظام این حکم صادر شد. حال اگر بخواهیم چنین قضاوت کنیم که امام عدول از خط امام داشته!! و تغییر موضع داده است یعنی که درک و شناخت ما از مفهوم خط امام و مواضع آنحضرت ناقص بوده است. بنابراین همه کسانی که به نام پیروی از خط امام شناخته شده اند باید قبل از هرچیز عارف به زمان و برخوردار از شناخت کافی از شرایط جامعه و شرایط جهانی باشند. و تصور نکنند که به نام حفظ مواضع انقلابی بدون لحاظ نمودن تحولات داخلی و جهانی و بدون فهم ادبیات مشترک و عرف دیپلماسی اگر موضع گیری نمایند، یعنی در خط امام حرکت کرده اند و اگر خلاف آن باشد عدول از خط امام است.

به راستی معیار دقیق و صحیح حرکت در خط امام یا عدول از خط امام چیست؟ آیا دیدگاهها و نگرشهای اشخاص تعیین کننده است؟ یا مبانی و اصول؟ در یک جامعه اسلامی که اجازه برخورداری از دیدگاهها و تفکرات و اندیشه های مختلف داده شده است، فصل الخطاب کجا و چه کسی است؟ قطعاً هیچیک از اشخاص در هیچ موقعیت و منزلت اجتماعی حجت تعیین صحت و سقم حرکت در مسیر امام نیست. شاید به همین دلیل در قانون اساسی تقریباً در تمامی مناصب تصمیم گیری ها جمعی و مشورتی است. لذا کسی نمی تواند آرا و اندیشه های خود را ملاک عدول از خط امام و یا حرکت در خط امام بداند. بلکه اجماع آرا در مرحله اول می تواند ملاک عمل باشدو سپس قانون و عرف اجتماعی و اصول پذیرفته شده جمعی در عرصة داخلی و بین المللی ملاک است. بنابراین کسانی که فکر می کنند با زدن ساز مخالف با اصول پذیرفته شدة جمعی به مقابله با عرف جهانی پرداخته و این یعنی انقلابی بودن و در خط انقلاب حرکت کردن است قطعاًٌ دچار اشتباه شده اند. اگر زمانی این رویه به کار گرفته می شد برای برهم زدن نظم موجود در جامعه و تغییر در کلیت نظام شاهنشاهی به جمهوری بود؛

اما امروز که چهل سال از استقرار جمهوری اسلامی می گذرد و باید هرچه بیشتر در جهت تثبیت نظام حرکت کنیم این شیوه رفتار به معنای بر هم زدن نظم موجود است که به نام جمهوری اسلامی می باشد. و این یعنی حرکتی ضد انقلابی و ضد جمهوری اسلامی و اینجاست که شناخت صحیح از شرایط زمان و مکان می تواند به مدد آید و یاران امام که برای استقرار این نظام زحمات فراوانی را متحمل شده و ناملایمات زیادی را به جان خریده اند باید این هوشیاری را اعمال کنند و نگذارند جمهوری اسلامی از مسیر استقرار و ثبات که لازمه توسعه و شکوفایی آن است عدول کند.

جمهوری اسلامی اگر بخواهد الگوی حکومت داری اسلامی باشد باید مقتدرانه عمل کند و تعیین شاخصه های اقتدار هم شعار و تبلیغات نیست که اگر چه بهره مندی از ابزار اطلاع رسانی و تبلیغ خوب است اما به شرطی که با واقعیت همراه باشد. نمی توان مدعی شکوفایی بود اما فاقد شاخص های شکوفایی در عرف و ادبیات شناخته شده علمی و کارشناسی بود. آنهم به نام اینکه چه کسی گفته که در آن شاخص های شناخته شده تعیین کننده و ملاک شکوفایی است؟! ما باید نظم نوینی را به جهان ارائه دهیم!! اما اینکه این نظم نوین چه چاچوبی دارد؟ با کدام موازین علمی تطبیق یافته؟ از چه شاخص هایی پیروی می کند؟ و کجا تجربه شده است؟ پاسخ همه اینها منفی است. و تنها یک ویژگی بر آن مترتب است و آن آزمون و خطا است. ما می آزماییم و در این آزمون به رفع خطا می پردازیم.

اما متأسفانه میزان خطا آنقدر آشکار است که به نفی صورت مسئله می رسد و این یعنی آغاز شکست تجربه جمهوری اسلامی برای حضور در عرصه بین الملل. لذا ایجاد مفاهمه و انتقال آموزه های حکومت داری دینی از طریق گفتگو و تجربه عملی می تواند بزرگترین خدمت به نظام جمهوری اسلامی باشد و متقابلاً ساز ضدیت با نظم موجود زدن به عنوان اینکه نظام های موجود ظالمانه است و از موضع استکبار جهانی است. با توجه به ابزارهایی که در اختیار مستکبرین برای پیشبرد دیدگاهها و اهدافشان موجود است، موجب گم شدن دیدگاه های انقلابی و اسلامی، متهم شدن مسلمانان به فقدان منطق و عقلانیت در طرح موضوعات و نهایتاً اهانت به معتقدات و مبانی فکری مسلمانان می شود. پس فراموش نکنیم که حرکت در خط امام یعنی شناخت صحیح از زمان و مکان و حرکت در چارچوب اندیشه ها و آرمان های دینی یعنی همان آرمان های امام خمینی (س) است.

لذا شما مشاهده می کند که امام نسبت به شکل و ساختار حکومت از شیوه های معمول و پذیرفته شده در جهان بهره می گیرد. زمانی که از ایشان سؤال می شود که شما چه نوع حکومتی را می خواهید برپا کنید بر ساختار جمهوری اسلامی تأکید می فرمایند. ما جمهوری اسلامی را مبنای حکومت داری دینی قرار می دهیم به این معنی که در انتخاب حاکمان میزان رأی و نظر ملت است. یعنی انتخابات، که در جهان امروز به عنوان یک شیوه در حکومت داری برای بهره گیری از رأی جمعی پذیرفته شده است، مورد قبول ماست. اما با صبغه دینی که همان ولایت فقیه است و ولی فقیه وظیفه دارد که مواضع و اصول حکومت داری را به سمت و سوی دینی آن هدایت نماید نه اینکه چون ولی فقیه است پس حق دارد نظر خود را بر رأی و نظر مردم تحمیل کند. لذا حتی خود جمهوری اسلامی را هم به همه پرسی می گذارد و بارها تأکید می فرمایندکه جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.

انتهای پیام /*