اسلام ناب محمدی همان اسلام رسول الله است/ بازخوانی رهنمودهای امام خمینی در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ یک ضرورت است

حجت الاسلام والمسلمین حسن آقا نظری شاهرودی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مولف، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه است. ایشان مدتی ریاست پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را بر عهده داشته و برای انجام پژوهشی راجع به هزینه و درآمد دولت در اقتصاد اسلامی موفق به کسب جایزه کتاب سال حوزه، اثر برتر اولین دوره جایزه اقتصاد اسلامی در پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس و پژوهش دینی برگزیده سال 82 از طرف دبیرخانه دین پژوهان کشور شده است.حریم امام با ایشان درباره اسلام ناب محمدی در اندیشه امام خمینی و تاثیر آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی به گفت وگو پرداخته است.

کد : 183699 | تاریخ : 15/06/1401

پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۲۹۵/ حسن آقا نظری شاهرودی

وقتی کلمه اسلام را مطرح می کنیم به هر حال این اسلام در طول تاریخ سرگذشت خاص خودش را داشته و تغییرات جوهری به خودش گرفته است. برای مثال اسلامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مطرح کرد و به دنبال ایشان، حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام تا آنجا که فرصت داشت در طول ۲۵ سال فاصله از زعامت و خلافت و در طول ۴ سال خلافت و پس از ایشان ائمه علیهم السلام تدوین اسلام را داشتند. این دوره را می توان یک نوع اسلام دانست؛ اسلام دوره حضرت محمد رسول الله با همه تغییر و تحولاتش یک نوع اسلام است. تغییرات به آنجا منتهی شد که بنی امیه اسلام نوع خودشان را به عنوان ابزاری برای اهداف خودشان تعریف و ترویج می کردند. بعد از بنی امیه، بنی عباس بر سرکار آمدند و به همین صورت اسلام را ابزاری برای کسب قدرت تعریف و ترویج دادند. در شریعت و فقه همین طور عمل می کردند. تغییرات بسیاری در اسلام طی آن سال ها رخ داد. آن فقهی که امام علی ابن ابی طالب علیه السلام کلیات آن را مطرح کرد و بعد فرصتی فراهم شد که امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام به صورت خاص آن را تبیین کردند، فقه و شریعت ناب و اصیل بود. اما شریعتی که دیگران مطرح کردند مثل فقه حنبلی و شافعی و مالکی و ... با شریعت ائمه متفاوت بوده است. در واقع قابل مقایسه با فقه امام صادق علیه السلام نیست. در طول تاریخ که این شریعت ها به عنوان فقه و اسلام ها ادامه پیدا کرد، این گونه نبود که اصیل باشند. هر کدام از این اسلام ها پیروانی داشتند. برای مثال اسلامی که بنی امیه ترویج می کردند، زوائد زیادی داشت که با اسلام ناب مطابقت نداشت. در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام خوارج آمدند و اسلامی را از دیدگاه خودشان مطرح کردند که تاکنون هم ادامه پیدا کرد و همچنان امروزه ریشه های آن تفکر را ما در بین فرقه های گوناگون مسلمان ها در کل جهان اسلام می بینیم. در طول تاریخ اسلام به صورت های گوناگونی متغیر شد. اسلام بنی عباس و اسلام بنی امیه کجا و اسلام صدر اسلام کجا! اسلامی که امام علی ابن ابی طالب برای آن زحمت کشید و تبیین کرد و امام صادق علیه السلام گام های بعدی آن را برای تبیین شریعت برداشت، کجا. آن دو بسیار متفاوت از هم هستند.

در دوران معاصر و در دو و نیم قرن اخیر، اسلام سرنوشت خودش را پیدا کرد؛ چون کشورهای اسلامی که امروزه ۵۴ کشور اسلامی در جهان داریم، اغلب آن ها ذیل استعمار غرب قرار گرفتند. استعمار غرب اسلام را به عنوان ابزار به دست گرفت. همه آنچه در بین کشورهای اسلامی گذشت در جای خودش باید بحث بشود. در حال حاضر ایران را مدنظر قرار بدهیم. در زمان قاجار به هر حال انگلیس نسبت به ایران آن گونه که دلش می خواست دخالت می کرد. در مسائل مستقیم ایران دخالت می کرد و حاکم نصب می کرد و مداخلات اقتصادی و فرهنگی داشت. در امور سیاسی ایران دخالت های زیادی می کرد. پس از اینکه دوره قاجار تمام شد، پهلوی بر سرکار آمد. در دوره پهلوی شکل استعمار عوض شد. قبلاً غرب و مخصوصاً انگلستان به طور مستقیم در امور ایران دخالت می کرد. در دوره پهلوی این دخالت ها به صورت مستقیم نبود. یعنی یک حاکم انگلیسی نمی آمد و سرنوشت یک کشوری را بر عهده بگیرد. برای مثال دخالت های نظامی کنند و نیروی نظامی را به زمین ایران بفرستند و مداخلات مستقیم داشته باشند؛ بلکه مداخلات و نفوذ خود را به صورت غیرمستقیم اعمال می کردند. یعنی حاکمی از ایران مثل رضاخان انتخاب می کردند و بعد توسط این حاکم هر آنچه می خواستند روی جمعیت ایران پیاده می کردند. در مسائل فرهنگی دخالت می کردند. برای مثال حجاب را به زور از روی سر بانوان ایرانی برمی داشتند. به حاکمی که خودشان نصب کردند، دستور می دادند این مسئله که ناشی از فرهنگ دینی و اصیل بود، تغییر دهد. در مسائل اقتصادی هم به طور مستقیم دخالت می کردند؛ می گفتند شما توانایی استخراج نفت را ندارید. پس ما باید بیاییم و نفت را استخراج و برای آن برنامه ریزی کنیم.

کل برنامه های اقتصادی میان مدت و کوتاه مدت را برای ایران، غربی ها تنظیم می کردند. اساساً برنامه نویسی را این ها برای ایران آوردند. کارشناسان به طور مرتب در مسائل بانکداری دخالت می کردند. اگر تاریخ بانکداری ایران را مدنظر قرار بدهید، می بینیم که بانک های مشترک زیادی وجود داشت. بانک یعنی سرنوشت سرمایه ایران. در مسائل کشاورزی هم دخالت داشتند. در قسمت های مختلف اقتصاد ایران دخالت داشتند. در مسائل سیاسی و نظامی مانند تعیین فرمانده های ارتش هم بدون نظرخواهی آن ها کسی منصوب نمی شد. در مسائل فرهنگی هم برنامه ریزی می کردند برنامه های مدارس و دانشگاه چگونه پیش برود. هم برای مدارس ابتدایی برنامه داشتند و هم برای متوسطه. برای دانشجویان هم برنامه ریزی می کردند که این ها در آینده چه اندیشه هایی را داشته باشند. در واقع هدایت کل مسائل فرهنگی در دست آن ها بود و آنجایی که لازم می دیدند دخالت کنند، می آمدند و دخالت می کردند. آنجایی هم نمی توانستند مستقیم ورود کنند، توسط دیگرانی که خودشان نصب کردند، دخالت می کردند.

این استعمار جدید دین را هم به عنوان ابزار در خدمت خودش گرفته بود و در نتیجه توسط افرادی که در داخل وابسته به خودشان بودند و برنامه ریزی های بیرونی خودشان نسبت به تعلیم اسلام مطابق با اهداف استعماری خودشان کار می کردند. برای مثال می گفتند که دین نباید در سیاست دخالت داشته باشد. دین مربوط به چارچوب مساجد است؛ یعنی نماز و روزه و تمام. دین نباید در اقتصادی و سیاست دخالت کند. اینکه ربا حرام است، یعنی چه؟! در مساجد بروید و بگویید ربا حرام است. اما در جامعه نباید از حرام بودن ربا سخن بگویید. اقتصاد باید توسط کارشناسان اقتصادی رشد کند و کاری به حرام و حلال دین ندارد. اینکه مشروب حرام است، نباید در جامعه مطرح بشود. وقتی قانون اجازه مشروب فروشی را می دهد، باید در مغازه ها و خیابان لاله زار تهران فروخته بشود. دین نباید در این امر دخالت کند. اصلاً سلسله پهلوی سردمداران فروش مواد مخدر بودند و واردات مواد مخدر از افغانستان و توزیع آن در داخل ایران هم در دست آن ها بود. اولین توزیع کننده ها و وارد کننده ها آن ها بودند. می گفتند دین نباید در این مسائل دخالت کند. دین باید در مساجد احکام فردی مردم را معنا کند و در هیچ حکم اجتماعی ورود نکند. نه در سیاست دخالت کند و نه در اقتصاد و نه فرهنگ. در روابط اقتصادی ایران با کشورهای دیگر هم نباید دخالت کند. نباید نسبت به استقلال ارتش و نیروی نظامی دخالت کند. این ها هیچ کدام ارتباط به دین ندارند. از همین رو ارتش وابسته به غرب بود؛ به خصوص در دوره پهلوی دوم که کاملاً وابسته به آمریکا بود. مستشارهای آمریکایی به طور مستقیم در نصب و عزل فرماندهان ارتش و آموزش نظامی نیروهای ارتش دخالت می کردند. در واقع اسم ایران فقط مانده بود. در ایران ۳۲ میلیون نفر زندگی می کردند و همه سرنوشت زندگی شان، اعم از مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، روابط بین المللی و حتی دینی در دست آمریکا و تحت تأثیر مداخلات آنان بود. می گفتند این مسئله با اسلام منافاتی ندارد.

حضرت امام خمینی (ره) در این زمینه ورود جدی کرد و فرمود که این اسلام آمریکایی است. اینکه آمریکا سرنوشت ۳۲ میلیون جمعیت ایران را زیر سلطه خودش دارد و در همه شئون زندگی اجتماعی مردم دخالت می کند و از طرفی می گوید ما با اسلام کاری نداریم و مردم می توانند مسلمان باشند و اعتقادات مذهبی خودشان را در مساجد داشته باشند. این اسلامی که سلطه همه جانبه غرب را می پذیرد و ملت ۳۲ میلیونی دوره پهلوی را اسیر نیروی دولت خارجی می کند، نامش اسلام آمریکایی است. این اسلام ناب نیست، بلکه اسلام در اختیار استعمارگران است. در واقع چنین اسلامی ابزار استعمارگران بود. انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۱ به رهبری امام رضوان الله تعالی علیه شروع شد و تا اینکه در سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید. ایشان فرمود اسلام ناب محمدی باید در کشور پیاده و اجرا بشود.

اسلام ناب محمدی همان اسلام رسول الله صلی الله علیه و آله می باشد که ۲۳ سال برای آن زحمت کشید و پس از ایشان علی ابن ابی طالب علیه السلام ۳۰ سال به صورت غیرمستقیم و مستقیم آن را تبیین کرد و امام محمد باقر و امام صادق علیهما السلام احکام فقه و شریعت این اسلام ناب را به صورت جزئی تر تا آنجا که فرصت داشتند، تبیین فرمودند. فقهای بزرگ اسلام هم در طول این قرون متمادی زحمت کشیدند و احکام شریعت را حفظ و تبیین کردند. حوزه های علمیه در نجف و قم و دیگر شهرستان ها همان فقه را تعلیم می بینند و تعلیم می دهند. 

اسلام ناب محمدی با جهان ارتباط معقولی دارد و نمی گذارد که مسلمانان غیرشیعه هم ابزار دست دشمنان بشوند. به همین خاطر با مسلمانان غیرشیعی هم رابطه برقرار می کند. نمی گذارد طایفه ای به نام القاعده بیاید و در یمن و سوریه مداخله کند. اسلامی که امام معرفی کرد در عین اینکه عقاید خاص تشیع را به شدت حفظ می کند نمی گذارد فرقه ای به نام اسلام به عنوان داعش بیاید و در کشور همسایه ورود کند و حرکت نظامی داشته باشد و به طرف این برود که بار دیگر کسی مثل صدام را برگرداند و سرنوشت ۶۴ درصد ملت عراق که شیعه هستند در دست آن ها قرار بگیرد. شیعیان عراق در طول تاریخ اسیر استعمار انگلیس بودند و اسلام ناب محمدی که امام مطرح کرد نگذاشت بار دیگر ذیل سلطه استعمار قرار بگیرند. اسلام ناب در مقابل داعش که ابزار استعمارگران دوره جدید است، می ایستد و مقابله می کند. اسلام ناب محمدی در داخل ایران با فقر و فساد مبارزه می کند و در نتیجه ملتی پویا و با علم و عزتمند را رشد می دهد. حضرت امام مقدمات این اسلام ناب محمدی را با تلاش خود فراهم کرد و تا آنجا که عمرش اجازه داد همه وجودش را وقف این اسلام کرد.

ما در مسئله سیاست خارجه بسیار موفق بوده ایم. امروزه در یمن اسلام ناب محمدی مطرح از سوی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه تأثیر خاص خودش را دارد. در سوریه هم تأثیر خودش را گذاشت و نگذاشت که القاعده و داعش و استعمارگران در آنجا مستقر بشوند. در فلسطین هم تأثیر خاص خودش را دارد. فلسطین که اصلاً رابطه ای با ایران نداشت، امروزه بسیاری از گروه های فلسطینی که در مقابل رژیم صهیونیستی می ایستند و مقاومت همه جانبه از کشور خودشان دارند و از جان خودشان مایه می گذارند، همگی از اسلام ناب محمدی مطرح از سوی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه سخن می گویند. گروه جهاد اسلامی که در فلسطین امروز در مقابل صهیونیست ها با همه وجودش ایستادگی می کند، بسیار به اسلام ناب محمدی نزدیک است. شاخه های دیگر نیروهای مقاومت فلسطین هم تحت تأثیر امام و اندیشه های ایشان هستند و در مقابل صهیونیست ها به عنوان یک تکلیف الهی ایستادگی می کنند.

تأثیرات امام راحل در کشورهای اسلام غیرقابل انکار است و این مسئله باید تحقیق بشود و ملت ما باید در این زمینه روشن بشوند که امام رضوان الله تعالی علیه با نهضت خود و انقلاب اسلامی چه تأثیری در جهان گذاشت. در مبحث سیاست ایران توانست گام های بسیار اساسی و چشمگیری بردارد. این را دشمنان هم قبول دارند. آمریکا که سرسخت ترین دشمن ایران امروز است و صهیونیست که به هر حال با همه وجودش دارد با ملت ایران مقابله می کند قبول دارد که اسلام ناب امام رضوان الله تعالی علیه بزرگ ترین سدی است که نمی گذارد آن ها به اهدافشان برسند. اهداف صهیونیست ها کما اینکه در شعارشان هم وجود دارد، از نیل تا فرات است. یعنی می خواهند از مصر تا عراق را در دست خودشان بگیرند و این را به عنوان یک نقشه برای خودشان ترسیم می کنند. خودشان اذعان می کنند که هدف ما چند کیلومتر زمین در کشور فلسطین نیست؛ بلکه کشورهای هم جوار را هم می خواهند زیر سلطه خودشان بگیرند و به عنوان اسرائیل بزرگ مطرح بشوند. این هدف نهایی صهیونیست ها است. در جنگ های متوالی هم آن را مطرح کرد و البته به خاطر قدرتی که داشت پیروزی های نسبی هم به دست آورد. اسلام امام خمینی آمد و این توطئه های آن ها را نقش بر آب کرد و امروزه در همان سرزمین زیر سلطه خودش یعنی بخشی از فلسطین با مشکلاتی مواجه شده است. گروه های فلسطینی که واقعاً دارند با صهیونیست ها مبارزه می کنند تحت تأثیر اسلام ناب محمدی مطرح شده از سوی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه هستند. در سیاست و روابط بین الملل این اسلام ناب موفقیت های بسیاری را به دست آورده است؛ هر چند در مسائل اقتصادی متأسفانه عقب ماندگی هایی داریم. علتش این است که انسجام داخلی نداشتیم. مثلاً در مسائل بانکداری، بازار سرمایه، تورم، بودجه، اشتغال و... مشکلات جدی وجود دارد. در سال های اخیر که تحریم های آمریکا شروع شد خوشبختانه این زمینه فراهم شد که وابستگی ایران به نفت کمتر بشود و صادرات غیرنفتی افزایش پیدا کند. البته این صادرات غیرنفتی که افزایش پیدا کرده و مقداری از وابستگی ایران به نفت خام کمتر شده، در داخل به خاطر عدم تبعیت از رهنمودهای حضرت امام و عدم انسجام داخلی با مشکلات جدی مواجه شدیم. امیدوارم که به رهنمودهای حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و مقام معظم رهبری در حوزه سیاست و اقتصاد و فرهنگ برگردیم و شاهد گشایش هایی در این زمینه بشویم و بتوانیم مقداری از بار سنگین فقر را از روی دوش مردم کاهش بدهیم. در میدان اقتصاد باید مطابق با اندیشه های امام راحل و مقام معظم رهبری به همراه همت مسئولان دلسوز کشور و معتقدان به اسلام ناب محمدی عمل کنیم و مشکلات را رفع نماییم.

انتهای پیام /*