عوامل و زمینه های استکبار و پیامدهای آن از دیدگاه امام خمینی

استکبار اقتصادی، و سیاسی ـ اجتماعی در جامعه حاصل گردن کشی و قانون شکنی است. همچنین ضعف قانون و حاکمیت مستبد علت اصلی این دو نوع استکبار در اجتماع است. امام خمینی می فرمود رژیم پهلوی نماد استکبار بود که به ملت تعدی و تجــاوز می کرد. ( صحیفه امام، ج ۷، ص ۴۸۹) تا این که مردم با انقلاب او را بیرون کردند. البته انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی به معنی پایان استکبار نبوده و نیست. استکبار هرگز هیچ جامعه ای را راحت نخواهد گذاشت. جامعه ما نیز مستثنی نیست. باز به فرموده خود بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مستبدان و مستکبران همراه با هواپرستان و قدرت طلبان، با شعارهای انقلابی و اسلامی وارد میدان شدند تا با تکیه بر ظاهر دین و عوام فریبی، در بین مردم مقبولیت بیابند و مردم را که قدرت اصلی انقلاب هستند با خود همراه کنند؛ آنها چنان رفتار می کنند که مخالفین آنها، مخالف اسلام و انقلاب دانسته شوند تا بتوانند با تکیه بر مردم، بار دیگر به قدرت برسند. یعنی آنهایی که تا دیروز مبارزه با شاه را حرام کرده بودند، حالا انقلابی تر از انقلابیون شده و ندای وا اسلاما سر می دهند. (همان، ج ۲۱، ص ۲۸۱)

کد : 184133 | تاریخ : 15/11/1400

پرتال امام خمینی؛ یادداشت ۳۳۴/ محمد رجائی نژاد 

اشاره

استکبار و استکبارستیزی از واژگان و مباحث مهم قرآنی در حوزه رفتارشناسی و جامعه شناسی است. این خصلت همواره با تاریخ بشر همراه بوده است. در ایران نیز، پادشاهان و درباریان در طول تاریخ شاهنشاهی، با خلق و خوی استکباری، مردم را به استضعاف می کشیدند. برای همین در اندیشه امام خمینی نیز دارای جایگاه مهمی است. تاآنجاکه می توان استکبارستیزی را از اصول اندیشه ای ایشان دانست. استکبار از دیدگاه امام خمینی به دو بخش فردی و اجتماعی تقسیم می شود و بیشتر توجه ایشان به استکبارستیزی اجتماعی ـ سیاسی است که در این یادداشت کوتاه به هر دو خواهیم پرداخت.

مقدمه

استکبار از ریشه «ک، ب، ر» به معنای خودبزرگ پنداری، برتری جویی، گردن کشی، غرور و نخوت آمده است (ابن منظور، ج ۱۲، ص ۱۲ـ۱۳؛ دهخدا، ج ۲، ص ۱۸۴۳) این واژه با کبر و تکبر قرابت معنایی دارد؛ کِبر به معنی خودشیفتگی انسان و خود را بزرگتر از دیگران دیدن است. (راغب، ص ۶۹۷) استکبار در اصطلاح و کاربردهای رایج، به نوعی سلطه جویی، استعمار و بهره کشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گروهی اندک و زورگو و منفعت طلب، بر گروهی بزرگ از توده های محروم مردم گفته می شود. (محمدی، سیاست خارجی، ص ۳۳)

بر این اساس استکبار، ریشه و منشأ استثمار و استعمار و استبداد به شمار می آید. (طباطبایی، ج ۴، ص ۱۲۳) در برابر مفهوم استکبار، واژه استضعاف قرار دارد که به معنای ضعیف شمردن و ناتوان دیدن (حمیری، ج ۶، ص ۳۹۷۴؛ راغب، ص ۵۰۷) و ضعیف کردن به معنای وسیع کلمه، اعم از فکری، اقتصادی و سیاسی با هدف بهره کشی است. (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۳۹۳) استکبار به دو بخش فردی و اجتماعی تقسیم می شود و امام خمینی به هر دو جنبه، به ویژه استکبار اجتماعی ـ سیاسی پرداخته است.

خوی استکباری با نافرمانی شیطان از اطاعت خدا و سجده نکردن بر آدم آغاز شد و سپس با تداوم زندگی اجتماعی انسان بر روی زمین، جریان یافت. همانگونه که در قرآن کریم به مستکبران زمان برخی از پیامبران نیز اشاره شده است. (نوح، ۷؛ قصص، ۳۹؛ بقره، ۸۷؛ مؤمنون، ۶۷؛ لقمان، ۷؛ منافقون، ۵) از نگاه امام خمینی استکبار از آفت ها و عیب های نفسانی شمرده می شود و ریشه در خودبزرگ بینی انسان دارد و او را از پذیرفتن حقیقت باز می دارد (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۹۸) و کسی که از سر لجاجت استکبار می ورزد و تلاش می کند اسلام و قرآن را باطل جلوه دهد، نماد شقاوت او است. (تقریرات، ج ۳، ص ۴۷۸ـ۴۸۱) ایشان در زمان خودشان آمریکا و اسرائیل را از بارزترین مصادیق استکبار در جهان کنونی می دانست (صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۵۳؛ ج ۲۱، ص ۲۲) که ممکن است در دهه های اخیر یا آینده کشورها و یا افراد دیگری نیز نماد استکبار شوند.

استکبار در قرآن و روایات

واژه استکبار و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن کریم به کار رفته (دائره المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص ۱۶۵) و شیوه ها و ابزار مستکبران برای سلطه بر مردم را چنین برشمرده است: ۱. استخفاف و تحمیق مردم (زخرف، ۵۴)؛ ۲. تفرقه افکنی بین مردم (قصص، ۴)؛ ۳. تهدید و ارعاب. (اعراف، ۱۲۷-۱۲۹) و... قرآن به دو نوع استکبار اجتماعی (عملی) و اخلاقی (فردی) اشاره می کند؛ استکبار اجتماعی، همان تکبر در برابر مردم و بزرگتر دانستن خود و مفهومی در مقابل استضعاف شمرده می شود؛ (اعراف، ۷۵؛ احقاف، ۲۰) و استکبار اخلاقی تکبر در برابر خدا و خاضع نشدن در پیشگاه حقیقت است. (اعراف، ۴۵؛ مدثر، ۲۳) قرآن کریم به عوامل و زمینه های استکبار نیز اشاره دارد، ازجمله: ۱. مال و ثروت فراوان (زخرف، ۵۱؛ یونس، ۸۸)؛ ۲. قدرت نظامی و موقعیت سیاسی- اجتماعی (فصلت، ۱۵)؛ ۳. فقر فرهنگی و عدم استقلال فکری توده مردم (زخرف، ۵۴)؛ ۴. توهم خود برتربینی در آفرینش (اعراف، ۱۲)؛ ۵. کفر (بقره، ۳۴؛ ص، ۷۴)؛ ۶. هوای نفس و خودپرستی (بقره، ۸۷)؛ ۷. جرم و گناه پیشگی (جاثیه، ۳۱؛ اعراف، ۱۳۳)؛ ۸. غفلت از قدرت نامحدود الهی. (فصلت، ۱۵؛ قصص، ۷۸)

درباره آثار استکبار بر فرد و جامعه نیز قرآن می فرماید: ۱. عهدشکنی و نفرت و رویگردانی از انذار و هشدار انبیاء (فاطر، ۴۲-۴۳)؛ ۲. تکذیب و رد آیات الهی (لقمان، ۷)؛ ۳. تکذیب و قتل پیامبران (بقره، ۸۷)؛ ۴. انکار توحید (صافات، ۳۵-۳۶)؛ ۵. رویگردانی از عبادت خداوند (نساء، ۱۷۲؛ غافر، ۶۰)؛ ۶. درخواست های نامعقول (فرقان، ۲۱)؛ ۷. لجاجت و نپذیرفتن حق (فصلت، ۱۵؛ جاثیه، ۶-۸)؛ ۸. تکذیب آخرت و معاد (نحل، ۲۲؛ قصص، ۳۹) ازجمله آثار استکبار است.

در روایات معصومین(ع) استکبار از جنود جهل و ضد استسلام (تسلیم در برابر خدا)، و سرکشی و نافرمانی آمده است (کلینی، ج ۱، ص ۲۱ـ۲۲) و یکی از ریشه های کفر (همان، ج ۲، ۲۸۹) و اولین معصیتی که خدا بدان نافرمانی شد، شمرده شده است. بر اساس برخی روایات هر کسی استکبار ورزد، برای او خواری و ذلت را در پی خواهد داشت. (کلینی، ج ۸، ص ۸۲)

استکبار فردی

استکبار به معنای برتری خواهی، امتناع از پذیرش حق از روی عناد، بزرگ بینی و خودبزرگ بینی دروغین، می تواند در فرد بروز و ظهور داشته باشد. از نگاه قرآن افراد مستکبر کسانی هستند: مغرور، لجوج، پیمان شکن، اغواگر و گمراه کننده، خودبزرگ بین، مخالف حق و... که تک تک این ویژگی ها از زشت ترین خصلت های آدمی و از رذایل اخلاقی به شمار می روند. صفاتی که در آموزه های دینی ما به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است.

وقتی خوی استکباری در درون جان انسان رسوخ کرد و کم کم ملکه وجودش شد، به دو نوع ظهور و بروز پیدا می کند؛ یک نوع آن باطنی و خُلقی است که در نفس انسان ریشه می دواند و بینش انسان را شکل می دهد. در این صورت این فرد دیگر حقیقت را نمی پذیرد و کسی که حقیقت را نپذیرد، استکبار باطنی و اخلاقی دارد. (مدثر، ۲۳ـ۲۴) در نوع دوم استکبار فردی، استکبار در خارج از خود فرد است. یعنی علاوه براین که به لحاظ روحی استکبار می ورزد، در خارج نیز استکبار می کند و مردم را به استضعاف می کشاند و به حساب نمی آورد و آنها را مطیع خود می پندارد. در واقع نوع دوم استکبار در کردار و رفتار مستکبر ظاهر می شود و منش مستکبر را شکل می دهد. (حشر، ۱۹؛ محجة البیضاء، ج ۶، ص ۲۲۸؛ احیاءعلوم الدین، ج۳، ص ۵۰۰)

امام خمینی در این باره می فرماید: افراد مستکبر از شنیدن آیات الهی دوری می کنند، لذا استکبارشان روز افزون می شود. (آداب الصلاة، ص ۲۰۱ ) ایشان تأکید می کند آنها که بر استکبارشان عناد دارند، شقی هستند و آنها که علاوه بر عناد برای ابطال حق دلیل می آورند و اشکال تأسیس می کنند، کل شقاوت هستند که در مقابل سعادت عقلی است. ( تقریرات فلسفه، ج ۳، ص ۴۷۸ و ۴۸۱) پیامبران(ع) آمدند تا با استکبار درون و آثار و لوازمش، یعنی استکبار حقیقی بیرونی مبارزه کنند تا انسان را از شقاوت، به سعادتِ هر دو جهان برسانند و این همان جهاد اکبر است که بزرگان دینی به آن اشاره کرده اند.

استکبار اجتماعی

همانگونه که استکبار فردی از درون جان انسان برمی خیزد، استکبار اجتماعی نیز از درون جامعه برمی خیزد که می توان به گونه هایی تقسیم کرد: مثل استکبار اجتماعی داخلی و استکبار جهانی که باز هر کدام را می توان چند بخش کرد. مثل، استکبار اقتصادی که نمونه قرآنی اش قارون است (قصص، ۷۶)؛ استکبار سیاسی - اجتماعی که نمونه قرآنی اش فرعون است (یونس، ۸۳)؛ استکبار فرهنگی و...

زمانی که فردی یا گروهی با شعار رفاه و آسایش که جنبه اقتصادی دارد، وارد اجتماع می شوند و مردم فقیر را با وعده و وعید زندگی راحت تر با خود همراه می کنند، درحالی که در پی آمال و اهداف خود هستند، این افراد با پیروی از هوای نفس خویش به قانون اقتصادی کشور تجاوز می کنند و دیگران را به انزوای اقتصادی و استضعاف می کشانند که بارزترین نمونه امروزی آن شرکت های هرمی و یا گاهی بازار بورس است که این از نوع استکبار اقتصادی است.

استکبار اجتماعی ـ سیاسی شامل حاکمان مستبد می شود. آنهایی که برخلاف قانون مدون کشور، دیگر گروه ها و افراد را به انزوا می کشانند و مستبدانه بر جامعه حاکم می شوند. یکی از نمونه های بارز امروزی آن حاکمیت هایی است که با کودتا حکومت را در دست می گیرند.

استکبار اقتصادی، و سیاسی ـ اجتماعی در جامعه حاصل گردن کشی و قانون شکنی است. همچنین ضعف قانون و حاکمیت مستبد علت اصلی این دو نوع استکبار در اجتماع است. امام خمینی می فرمود رژیم پهلوی نماد استکبار بود که به ملت تعدی و تجــاوز می کرد. ( صحیفه امام، ج ۷، ص ۴۸۹) تا این که مردم با انقلاب او را بیرون کردند. البته انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی به معنی پایان استکبار نبوده و نیست. استکبار هرگز هیچ جامعه ای را راحت نخواهد گذاشت. جامعه ما نیز مستثنی نیست. باز به فرموده خود بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مستبدان و مستکبران همراه با هواپرستان و قدرت طلبان، با شعارهای انقلابی و اسلامی وارد میدان شدند تا با تکیه بر ظاهر دین و عوام فریبی، در بین مردم مقبولیت بیابند و مردم را که قدرت اصلی انقلاب هستند با خود همراه کنند؛ آنها چنان رفتار می کنند که مخالفین آنها، مخالف اسلام و انقلاب دانسته شوند تا بتوانند با تکیه بر مردم، بار دیگر به قدرت برسند. یعنی آنهایی که تا دیروز مبارزه با شاه را حرام کرده بودند، حالا انقلابی تر از انقلابیون شده و ندای وا اسلاما سر می دهند. (همان، ج ۲۱، ص ۲۸۱)

در یک نگاه کلی امام خمینی معتقد بود تجاوز به حقوق زیردستان و کوچک شمردن آنان، هرچند کم شمار باشند، از مصادیق استکبار است (همان، ج ۷، ص ۴۸۹) و مستکبران، منحصر در قدرت های سلطه گر جهانی نیستند؛ بلکه دولت هایی هم که ملت های خود را ضعیف می شمرند و بر آنان ظلم و دست اندازی می کنند، در ردیف مستکبران اند. همچنین هر کسی که به حقوق زیردستان خود تعدی کند و آنان را کوچک بشمارد مستکبر است. (همان، ص ۴۸۸ـ۴۸۹)

ایشان رژیم پهلوی و همه طبقات بالانشین و وابسته به آن را که در برابر طبقات پایین اجتماع، تکبر می کردند و آنان را کوچک می شمردند و به حساب نمی آوردند، از مصادیق مستکبران می دانست. (همان، ج ۱۰، ص ۱۲۱)

درباره استکبار بین الملل یا جهانی هم می توان گفت، زمانی شکل گرفت و ادامه یافت که کشورهای صنعتی برای دست یابی به منابع مورد نیاز خود و فروش کالاهای تولیدیشان، با اسم پیشرفت و آبادانی وارد کشورهای غیرصنعتی در آسیا و آفریقا شدند و با برتری جویی و خودپسندی خویش به فکر تسلط بر منابع فراون آن کشورها افتادند. آنها از ضعف و جاه طلبی حاکمان کشورهای فقیر استفاده کرده به استثمار آن کشورها دست زدند و آنها را به استضعاف کشاندند. امام خمینی در این باره فرموده است: در این صد سال اخیر که پای کشورهای بزرگ جهان خوار بر کشورهای اسلامی کوچک باز شد، حاکمان کشور های اسلامی در فکر ملتشان نبودند و همراه با استکبار جهانی دست به چپاول کشور زدند. (همان، ج ۲۱، ص ۴۴۸) ایشان می فرمود در واقع استکبار جهانی از راه بی توجهی حاکمان و منصوبان آنها، بر مصالح کشوری حاکم می شوند. (همان، ج ۱۷، ص ۳۰۴)

در زمان کنونی استکبار جهانی، هر روز تغییر ماهیت داده و به شکل جدیدی در می آید؛ ملت ها باید بیدار شوند با آگاهی آنها را بشناسند و مبارزه نمایند. چراکه به باور امام خمینی استکبار از همه کمین های نظامی، اقتصادی، سیاسی حمله می کند. (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۸۹)

عوامل و زمینه های استکبار از دیدگاه امام خمینی

در نگاهی کلی می توان گفت که پایه های استکبار بر سه اصلِ اعتقاد به برتری نژادی و ذاتی، انکار واقعیت های جهان، و جذبه های حکومت و قدرت مادی استوار است. (منصوری، ص ۲۴ـ۲۷) قرآن کریم مال و ثروتِ فراوان (زخرف، ۵۱؛ یونس، ۸۸)، قدرت نظامی و موقعیت سیاسی ـ اجتماعی (فصلت، ۱۵)، فقر فرهنگی و استقلال فکری نداشتنِ توده مردم (زخرف، ۵۴)، خودبرتربینی در آفرینش (اعراف، ۱۲)، کفر (بقره، ۳۴)، هوای نفس و خودپرستی (بقره، ۸۷)، جرم و گناه (جاثیه، ۳۱؛ اعراف، ۱۳۳) و غفلت از قدرت نامحدود الهی (فصلت، ۱۵؛ قصص، ۷۸) را زمینه های استکبار خوانده است.

امام خمینی نیز با تأسی از قرآن، در پدیدآمدن استکبار این عوامل را مؤثر می داند: بیماری روحی و نگاه خاص مستکبران به جهان (صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۸۸)، مهارنشدن قدرت ها با تعلیمات انسانی ـ آسمانی (همان، ج ۱۱، ص ۱۰۹ـ۱۱۰)، نبود بیداری و آگاهی مستضعفان (همان، ص ۲۷۲)، خودباختگی و احساس ناتوانی مستضعفان (همان، ج ۱۴، ص ۳۰۶) و خودبینی و طغیان نفس مستکبران (همان، ج۱۱، ص ۳۹۰)

پیامدهای استکبار از دیدگاه امام خمینی

در اندیشه امام خمینی رویه های مبتنی بر ماهیت استکبار پیامدهای نامیمونی برای توده مردم، به ویژه جریان مستضعف در پی خواهد داشت. نخستین پیامد آن تحمیل نظامات اقتصادی ظالمانه است. نظاماتی که بر اساس آن مردم به دو طبقه ظالم و مظلوم تقسیم می شوند. از یک سو صدها میلیون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار دارند و از سوی دیگر اقلیت هایی از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سیاسی که عیاش و هرزه گرد و فاسدند، بر مردم حاکم و کبر می فروشند. (همان، ج ۲، ص ۱۲۴)

دومین پیامد، محرومیت از همه آثار تمدن جدید است. یعنی از دیدگاه امام خمینی استکبار با رویکردی که دارد ادعای تمدن و پیشرفت می کند، اما برآیند آن سودی به حال توده مردم ندارد و آنها را به فقر و فلاکت می رساند. به ظاهر آثار تمدن و پیشرفت دیده می شود، اما عایدات آن به سود خود گروه استکبار است. (همان، ج ۸، ص ۴۰۰)

تفرقه افکنی بین مردم یکی دیگر از پیامدهای استکبار است. به اعتقاد امام خمینی مستکبرین برای ادامه کار و تسلط خود بر مردم مستضعف، در تلاشند با تفرقه اندازی بین آنان به اهداف خود برسند (همان، ج ۱۳، ص ۱۳۲)

نتیجه

دیدگاه ها و مستندات امام خمینی در تعریف استکبار و سیاست استکبارستیزی برگرفته از آیات قرآنی و روایات دینی است. تجلی چنین دیدگاهی بود که انقلاب اسلامی را در پی داشت و پس از پیروزی انقلاب نیز سبب شد در فصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصول سیاست خارجی بر نفی هرگونه رابطه سلطه گرایانه، سیاست استکبارستیزی و حمایت از مستضعفین تاکید شود.

در اندیشة امام خمینی تمام جوامع، اعم از مسلمان و غیرمسلمان و همه مستضعفانِ جهان جویای عدالتند؛ و برای رسیدن به آن باید در مقابل ظلم و استکبار بایستند و به دنبال تحقق دولت عادل باشند. این هم برای زمان و مکان خاصی نبوده و همیشگی و برای همه دوران ها و جوامع است.

 

انتهای پیام /*