دستِ غیب خدا

من در پاریس که بودم و می شنیدم که تمام مردم بلاد ـ از آن‏‎ ‎‏اقصا بلاد‏ تا مرکز، از دهات کوچک تا شهرستانهای بزرگ ـ همه با هم متحد شدند

کد : 184235 | تاریخ : 19/11/1400

من در پاریس که بودم و می شنیدم که تمام مردم بلاد ـ از آن‏‎ ‎‏اقصا بلاد‏ تا مرکز، از دهات کوچک تا شهرستانهای بزرگ ـ همه با هم متحد شدند و‏‎ ‎‏همه یک کلمه می گویند و آن اینکه «سلسلۀ پهلوی نه و جمهوری اسلامی آری»، من‏‎ ‎‏آنجا اینطور فهمیدم که این دستْ، دستِ غیب است؛ انسان نمی تواند این وحدت را‏‎ ‎‏تحصیل کند. انسانها شعاع فعالیتشان محدود است؛ ممکن است یک شهر را یا یک استان‏‎ ‎‏را، به وحدت کلمه برساند، ممکن است که یک گروه از مردم را وحدت کلمه درشان‏‎ ‎‏ایجاد کند لکن یک کشور سی و چند میلیونی با اختلاف گروهها، با اختلاف آمال و‏‎ ‎‏آرزوها، با اختلاف فهم و شعور آنها، همه با هم مجتمع شدند و همه با هم دست به هم‏‎ ‎‏دادند و یک مطلب را خواستند. این نیست الاّ اینکه دستِ غیبی در کار است.

صحیفه امام جلد ۷ ص ۵۴

انتهای پیام /*