آنچه جامعه ایران را به سمت انقلاب سوق داد، نظام سیاسی استبدادی بود

آنچه جامعه ایران را به سمت انقلاب سوق داد، نظام سیاسی استبدادی بود. وقتی می توانیم حکومتی سالم و نیرومند داشته باشیم که جامعه سالم و توانمندی داشته باشیم.

کد : 184435 | تاریخ : 21/12/1400

پرتال امام خمینی: مصاحبه ۳۶ /  محمدحسین بنی اسدی:


آنچه جامعه ایران را به سمت انقلاب سوق داد، نظام سیاسی استبدادی بود. وقتی می توانیم حکومتی سالم و نیرومند داشته باشیم که جامعه سالم و توانمندی داشته باشیم. دکتر محمدحسین بنی اسدی متولد ۱۳۲۱ شمسی، سیاستمدار و فعال سیاسی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی و داماد مرحوم مهندس مهدی بازرگان است که معاون وزیر و مشاور در امور اجرایی در کابینه دولت موقت نیز بوده است. وی در گفت وگو با حریم امام درباره شرایط فرهنگی و اقتصادی و سیاسی ایران قبل از انقلاب و دیدگاه ها و نظریات خویش درباره انقلاب اسلامی سخن گفت.خواندن این مصاحبه برای آشنایی با دیدگاه های سیاسی و اجتماعی گروهی از سیاسیون که اکنون در سپهر قدرت ایران حضور ندارند، مفید خواهد بود.


موضوع گفت وگوی ما درباره چرایی وقوع انقلاب اسلامی است. بسیاری از جوانان امروزی از ما می پرسند که چرا انقلاب کردید؟ مگر دوره پهلوی چه مشکلی داشت که الان در حکومت جمهوری اسلامی وجود ندارد؟ پاسخ شما به این قبیل سؤالات جوانان چیست؟


بله! این سؤال بسیار مهمی است و در ذهن جوانان مطرح می شود. آنان به نسل ما که در انقلاب مشارکت داشتیم، این را به صورت اعتراض مطرح می کنند. سؤال می کنند که مگر وضعیت جامعه ایران قبل از انقلاب چه اشکالی داشت. می گویند ما می شنویم که در آن دوره رونق اقتصادی، آزادی های مدنی و اجتماعی هم بیشتر بود. ما با کشورهای جهان در خصومت نبودیم و زندگی آرامی داشتیم. ایرانی هایی که می توانستند به خارج از کشور بروند بسیار بودند و مشکلی برایشان پیش نمی آمد. امکانات مالی و اقتصادی ما به نحوی بود که به راحتی می توانستیم سفر کنیم و کشورهای دیگر هم از ما استقبال می کردند. بسیاری از دانشجویان در دانشگاه های خارج از کشور تحصیل می کردند و بلافاصله پس از اتمام تحصیل به ایران برمی گشتند و مشغول به کار می شدند... . جوانان امروز معمولاً این ها را مطرح می کنند و به نحوی نسل گذشته را مورد انتقاد قرار می دهند.


معمولاً بنده به آن جوانان عرض می کنم که وضعیت ایران قبل از انقلاب کاملاً این گونه نبود. ایران در آن دوره روزی شش میلیون بشکه نفت صادر می کرد؛ در حالی که جمعیت آن حدود ۳۴ میلیون نفر بود. پول نفت بود که به طور تصنعی وضعیتی رفاهی را ایجاد می کرد. این گونه نبود که جامعه ما، جامعه اقتصادی کارآمد باشد. بسیاری از کالاها در آن موقع از خارج وارد می شد و در کشور تولید نمی شد. به هر حال آن فروش نفت در اقتصاد خیلی مؤثر بود. اما آنچه جامعه ایران را به سمت انقلاب سوق داد، نظام سیاسی استبدادی بود. مردم در آن جامعه رضایت نداشتند و با حکومت استبدادی شاه بین مردم و حکومت جدایی بزرگی اتفاق افتاده بود. وقتی مردم در سرنوشت خودشان مشارکت نداشتند و حکومت این اجازه را نداد که آزادانه در سرنوشت خودشان مشارکت داشته باشند، به طور طبیعی یک جدایی بین ملت و دولت ایجاد می شود و از این جهت مردم خودشان را متعلق به دولت و دولت هم مردم را متعلق به خودش نمی دانست. در رأس حکومت یک قدرت مطلقه بود که تمام تصمیمات باید بر اساس منویات آن اتخاذ می شد. در مقابل تصمیمات آن کسی یارای مخالفت نداشت. همان طور که فرعون ملت خود را تحقیر کرد و حقوق آن ها را نادیده گرفت، مردم ایران در دوران قبل از انقلاب احساس می کردند در امور سیاسی مشارکت ندارند و از این جهت مردم خیلی ناراضی بودند و به همین سبب در اولین فرصتی که توانستند، شعار «مرگ بر شاه» سر دادند. مردم انزجار خودشان را از استبداد به این ترتیب بیان کردند و بزرگ ترین آرمانشان این بود که جامعه ایران، یک جامعه آزاد بشود و در آن بوی استبداد به مشام نرسد.
وقتی نظام استبدادی باشد، مردم هم می دانند که به سبب شکاف میان دولت و ملت، حکومت به دولت های خارجی پناه می برد. وابستگی به شرق و غرب در چنین شرایطی تشدید می شود و حکومت ایران در آن زمان به غرب وابسته شد. ضمن اینکه با شوروی سابق هم ارتباط برقرار کرد و بسیاری از صنایع مثل ماشین سازی اراک و ماشین سازی تبریز را با استفاده از تکنولوژی شرق به راه انداخت و این یک وابستگی دوگانه را نشان می دهد. به هر حال یکی از دلایلی که مردم انقلاب کردند، انزجارشان از سیستم استبدادی و فقدان آزادی های سیاسی و آزادی بیان بود. در رژیم قبل از انقلاب ساواک جامعه ایران را کاملاً جامعه امنیتی کرده بود و مردم احساس امنیت نمی کردند. هر چه می گفتند ساواک به نحوی از آن مطلع می شد و سرنوشت زندان بود. کما اینکه بسیاری از گروه های سیاسی چنین سرنوشتی پیدا کردند و در سال های دهه ۴۰ و ۵۰ اعدام های گسترده سیاسی داشتیم. این ترس و نگرانی مردم را به سمت انقلاب سوق داد. بنابراین جامعه امنیتی شده هم یکی از انگیزه هایی بود که مردم را به انقلاب سوق داد.


شرایط فرهنگی و اقتصادی و سیاسی دوره قبل از انقلاب اسلامی چگونه و زمینه های وقوع انقلاب اسلامی چه چیزهایی بود؟


جامعه ایران جامعه مادی شده بود. با پول های بادآورده از طریق نفت بسیاری مردم به سمت تجمل گرایی سوق پیدا کردند. این در حالی بود که جوانان آرمان طلب و در پی حقایق هستند. در دوره منتهی به انقلاب از یک طرف مجاهدین خلق و از طرف دیگر فدائیان خلق و گروه های دیگر دیدند دیگر نمی توانند به صورت مسالمت آمیز با رژیم شاه و استبداد پهلوی مقابله کنند و از همین رو به مبارزه مسلحانه متوسل شدند. آن ها وارد چنین فرایندی شدند و از رژیم شاه و ساواک ضربان شدیدی خوردند و موفق نشدند. در همان زمان مرحوم دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد سخنرانی های خودش را شروع کرد. شهید استاد مطهری هم در همان گروهی بود که در حسینیه ارشاد فعالیت می کردند. حسینیه ارشاد زمینه فعالیت های روشنفکران را فراهم کرد و دکتر شریعتی هم با سخنرانی های آتشین خود سعی در آگاه سازی مردم داشت. ایشان جوانان را برای یک جامعه اسلامی و توحیدی بی طبقه سوق می داد و از همین رو جوانان شیفته ایشان شدند. موج انقلاب از حسینیه ارشاد حرکت کرد و می توان گفت که نطفه انقلاب از همان حسینیه ارشاد بسته شد. این به معنای این نیست که سوابق مشروطیت و فعالیت های دیگران تأثیری در وقوع انقلاب نداشت؛ بلکه همه این ها مؤثر بود. هر کدام نقش خود را داشتند. اما آنچه قابل انکار نیست این بود که حسینیه ارشاد اثر ژرفی در وقوع انقلاب و تأثیر بسزایی در روحیه جوانان بر جای گذاشت. جوانان آن چنان به اسلام علاقه مند شدند که رابطه رمانتیک با آن برقرار کردند. تصور جوانان این بود که اگر اسلام در جامعه حاکم بشود، آزادی و امنیت و عدالت و دوستی و صمیمیت حکمفرما می شود. همه طبقات با هم مساوی خواهند بود و هیچ گونه تبعیضی در میان ملت وجود نخواهد داشت. صداقت همه جا را فرا خواهد گرفت. ویژگی هایی برای حکومت حضرت حجت علیه السلام ترسیم می کردند و این اعتقاد موجب شکوفایی روحیه انقلابی آنان شد. به این جهت وقتی سخن از انقلاب اسلامی ایران به میان آمد، همگی با یک آرمان و ایدئال بسیار دل انگیز و جاذب وارد عرصه شدند. به خصوص طبقه شهرنشین و طبقه متوسط جامعه که جذب نطق های آتشین دکتر علی شریعتی شدند.
به این ترتیب کار انقلاب آغاز شد و در سال ۱۳۵۶ موضوع سفر امام به فرانسه پیش آمد و در آنجا در کانون خبرگزاری های جهان قرار گرفت و با توجه به مصاحبه های ایشان که در پشتیبانی از استقلال و آزادی ملت بود، مردم حرکت کردند و این امور منتهی شد به سقوط رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. این ها دلایل عمده حضور جوانان آن دوره در انقلاب اسلامی بود.


حضرت عالی چه دیدگاه و نقدهایی راجع به انقلاب اسلامی دارید؟ آن ها را بیان بفرمایید.
با توجه به تجربیات شخصی و مطالعاتی که طی این سالیان داشتم، به نظرم این گونه می رسد که تغییر و تحول در جامعه، باید تغییر و تحول عقلانی و کنترل شده و از روی علم انجام بگیرد. وقتی انقلابی به سرعت شکل می گیرد، یکی از آفت های آن این است که افراد سالم و عاقل در آن کنار زده می شوند و افراد فرصت طلب نفوذ می کنند. به تعبیر شهید مطهری افراد ناباب و فرصت طلب و حتی منافق از نقطه ضعف هایی که وجود دارد، وارد می شوند و جریان اصیل را به انحراف می کشانند.
پس از ورود امام به ایران حکم نخست وزیری مهندس بازرگان توسط امام خمینی صادر شد. حکم را مرحوم مطهری انشاء کرد و به امضای امام رسید. در آن حکم دو سه مسئولیت اصلی بر عهده دولت موقت گذاشته شد: ۱. اداره کشور پس از آن حالت به هم ریخته بعد از انقلاب؛ ۲. رفراندوم جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان برای تصویب قانون اساسی جدید و تبدیل نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی؛ ۳. فراهم کردن زمینه انتخابات مجلس و ریاست جمهوری.
مهمترین وظیفه ای که بر عهده دولت مهندس بازرگان گذاشته شد، فراهم کردن زمینه برای تدوین قانون اساسی بود. اینکه بهترین و متخصص ترین حقوق دانان پیش نویس قانون اساسی را تهیه کنند؛ شخصیت هایی مثل کاتوزیان زیر نظر دکتر سحابی با شرکت حسن حبیبی و کسانی که جامعه ایران را می شناختند و سابقه مبارزاتی داشتند، در تهیه پیش نویس قانون اساسی مشارکت داشتند. قانون اساسی جدید به تصویب شورای انقلاب و خود امام رسید. سعی بر این بود که مجموعه قوانین نافی دین اسلام نباشند. با این حال مانند جوامع دموکراتیک بر انتخابات و آرای آزاد مردم مبتنی بود. سه قوه مستقل از هم داشت و علاوه بر این سه قوه، شورای نگهبان منتخب مردم هم داشت. مهمترین ویژگی پیش نویس قانون اساسی این بود که مجموعه قوانین آن مبتنی بر حقوق اساسی مردم بود و مخالف اصول دین اسلام نبود.
بنا بود مجلس مؤسسان تشکیل بشود؛ اما علی رغم اینکه این کار در حکم نخست وزیری مهندس بازرگان بود، این کار انجام نشد. برخی بر این نظر بودند که باید به سرعت کارها را پیش ببریم و جمع محدودتری این کار را انجام بدهند. این مورد اختلاف بود و دولت موقت بر این باور بود که ما به مردم قول دادیم و این جزو تعهد ما است. نظر دولت موقت بر این بود که در مجلس مؤسسان باید نمایندگان همه اقشار جامعه حضور داشته باشند. مجلسی باید تأسیس بشود که کل ملت ایران را با هر گرایشی نمایندگی کند. این نظر پذیرفته نشد و آن وعده و تصمیم تبدیل شد به مجلس خبرگان با حدود هفتاد نفر نماینده. در این اثنا قرار بود همان پیش نویس که مورد تصویب شورای انقلاب و امام و دیگران قرار گرفته بود، در مجلس مطرح بشود. پیش نویسی که چندین ماه روی آن کار جدی شده بود. چند سال قبل تر از آن مرحوم حسن حبیبی روی این موضوع کار کرده بود و پیش نویس اولیه آن را هم به نظر امام رسانده بود. با این حال پیش نویس قانون اساسی کنار گذاشته شد.


به نظر شما آیا انقلاب کردن و ساقط کردن رژیم شاهنشاهی، اشتباه بود و نباید انقلاب می شد؟
بنده نمی توانم بگویم انقلاب کار اشتباهی بود؛ اما می توانم بگویم راهی که در پیش گرفته شد، صحیح نبود. انقلاب مثل آتش فشان است و برخی از ابعاد آن قابل کنترل نیست. تا آنجایی که دانش ما اجازه می دهد، خدا و اسلام از ما می خواهد کاری انجام بدهیم که از روی علم باشد. به هر حال یک پدیده ای با آرمان های خاصی رخ داد؛ اما آنچه در جامعه امروز ما دیده می شود برخلاف آن چیزی است که انتظار داشتیم. آنچه انتظار داشتیم این بود که جامعه ای اخلاقی داشته باشیم که در آن فساد، تبعیض، اختلاف طبقاتی نباشد و اعتماد متقابل مردم و دولت بالا باشد. امروزه ما شاهد این چیزها در جامعه نیستیم و این چیزی نیست که مردم ما برای آن انقلاب کردند. حال باید سؤال کرد آیا اتفاقی که در انقلاب رخ داده به لحاظ عقلایی مورد تأیید است یا خیر؟ درباره اصل انقلاب ممکن است نتوانیم چیزی بگوییم، اما مسائلی که ما را به اینجا رساند، محل تأمل جدی دارد و قابل نقد است.


راه برون رفت از وضع موجود را چه می دانید؟
به نظر من کلید این برون رفت در دست مقام رهبری است. ایشان باید رهبری اصلاحات را بر عهده بگیرد. این بهترین راهکار و کم هزینه ترین راه است. آنچه الان بعد از چهار دهه مشخص شده که اشتباه بوده است، باید اصلاح بشود. برای اولین بار در تاریخ است که چیزی به نام انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوسته است. بعد از ده سال به دستور امام خمینی حکم بازنگری در قانون اساسی صادر شد. در بازنگری خیلی از مواد در قانون اساسی کم یا زیاد یا اصلاح شد. الان بعد از سی سال این ضرورت بیش از پیش احساس می شود که در قانون اساسی بازنگری صورت بگیرد. مواردی باید در قانون اساسی اصلاح بشود که به نفع مردم و در جهت جلب مشارکت مردم و مردم سالاری باشد. اینکه توزیع عادلانه قدرت در جامعه صورت بگیرد. بنابراین باید یک سری اصلاحاتی در قانون اساسی صورت بگیرد تا از وضع موجود خارج بشویم. این کم هزینه ترین و بهترین راه حلی است که می توان انجام داد. این راه بدون خشونت و به صورت مسالمت آمیز انجام می گیرد. قانون اساسی باید بر اساس تجارب گذشته به روز بشود و متناسب با همان آرمان های انقلاب ۱۳۵۷ اصلاح گردد.
از طرف دیگر خود مردم باید اخلاقی باشند و اصلاح بشوند و برای این کار باید بین مردم امر به معروف و نهی از منکر ترویج بشود. جامعه ای که در آن امر به معروف و نهی از منکر نباشد، بنا به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین اشرار در آن مسلط می شوند. بنابراین تا جایی که ممکن است، از مردم در این امر کمک گرفته شود. جامعه ایران به جای اینکه جامعه پراکنده باشد و افراد در آن از هم جدا باشند و بینشان خصومت باشد، باید تبدیل به جامعه منسجم بشود و مردم در سازمان ها و گروه ها و مؤسسات خیریه و عمومی و علمی شرکت کنند. بدین طریق سرمایه اجتماعی تقویت می شود. چشم انداز جامعه ایدئال ما که در اول انقلاب ترسیم شده، این بود که ما جامعه ای توانمند داشته باشیم. در واقع هم جامعه ای توانمند و هم حکومتی توانمند. اگر ما حکومت قدرتمند با مردم ضعیف داشته باشیم، دارای یک سیستم سالم نخواهیم بود. برعکس اگر جامعه خیلی قدرتمند داشته باشیم، اما حکومت ضعیف باشد، باز هم نمی توانیم توفیقی به دست آوریم. آنچه مطلوب است اینکه ما حکومت و جامعه ای توانمند داشته باشیم. اگر ما حکومت خیلی قوی، اما جامعه ای ضعیف داشته باشیم، صرفاً می توانیم بقای حکومت را حفظ کنیم. تنها وقتی می توانیم حکومتی سالم و نیرومند داشته باشیم که جامعه سالم و توانمندی داشته باشیم.
در اینجاست که ایران می تواند با دو بال پرواز کند. یک الگوی مترقی و الهام بخش برای جهان باشد. ما جامعه توانمندی می خواهیم که بتواند از خودش دفاع کند و حتی از حقوق دیگران هم دفاع کند. وظیفه جامعه اسلامی این است که از ملت های مظلوم نیز دفاع کند. مهم این است که در جامعه ما انسجام وجود داشته باشد. نه اینکه مردم از هم پراکنده باشند.

انتهای پیام /*