امام(س) اسلام را از انزوای سیاسی بیرون آورد

معاون بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) مهم ترین ویژگی شخصیتی امام را رعایت اخلاق در همه زمینه ها عنوان کرد و گفت: سیاست اخلاقی امام(س)، اخلاق سیاسی بود و این دو را جدا از هم نمی دانست.

کد : 43571 | تاریخ : 21/03/1392

امام معتقد بود کسی که در نظام اسلامی حکومت می‌کند باید پایبند به اخلاق باشد چون رفتار حاکم اسلامی بر روی افراد جامعه بسیار تأثیرگذار است. شخصیت اخلاقی امام، آن چنان ایشان را در سطح بالایی قرار داده بود که فقط رهبر ایران نبود بلکه رهبر دنیای اسلام بود.

به گزارش پرتال امام خمینی(س) حجت الاسلام دکتر محمد مقدم در گفت وگو با شفقنا، در مورد تفاوت و ویژگی‌های شخصیتی امام خمینی(س) نسبت به هم دوران خود اظهار کرد: امام خمینی(س) احیاگر دین و مکتب نبوی بود در واقع کار بزرگی که امام انجام داد یک تلاش‌ و جهاد پیگیر بود و توانست دنیای اسلام را دوباره به سرچشمه زلال اسلام یعنی به باورها و جایگاه اصلی دین و مکتب اسلام برگرداند. امام(س) این فضا را در جامعه اسلامی به خصوص ایران به و جود آورد و مردم ایران همه خواسته‌های خود را در پایگاه و جولانگاه دین جستجو کردند.

او مبارزه اعتراضی امام(س) را ناشی از اسلامی بودن متن جامعه عنوان کرد و افزود: دینی که امام(س) تبیین و تفسیر کرد دینی بود که سرتاسر آن می‌گوید "لاتظلمون و لاتظلمون" به عبارت دیگر خود جرم ستیزی، ستم ستیزی و استبداد ستیزی از متن خود دین برخاست و اگر امام(س) مبارزه را شکل داد و موفق شد به خاطر همین بود، چون جامعه ایران، جامعه اسلامی بود و مردم آن مسلمان بودند. زمانی که باورهای برگرفته از دین‌شان مبتنی بر همان خواسته‌های سیاسی - اجتماعی‌شان شد، طبیعتاً جامعه توانست یک حرکت پرشتاب، طبیعی و بالنده‌ای داشته باشد. دیگر اینگونه نبود که دین یک طرف و آزادی، عدالت‌خواهی و ظلم ستیزی طرف دیگری باشد.

امام(س) اسلام را از انزوای سیاسی بیرون آورد

معاون بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)  با اشاره به اینکه امام(س) اسلام را از انزوای سیاسی بیرون آورد، گفت: در آن زمان گرد و غبارش بر روی بسیاری از اندیشه‌ها و حوزه‌های علمیه سایه افکنده بود و ناخواسته اسلام را از جولانگاه سیاسی – اجتماعی جدا کرده بود، امام خمینی(س) توانست با انقلاب و نهضت خود و با قرائتی که قرائت راستین دینی و اسلامی بود باورهای و نگاه دینی  را به جامعه بدهد. مردم می‌دیدند که اگر مسلمان هستند، مسلمان نمی‌تواند با ظلم و منهای عدالت خواهی زندگی کند، اگر مسلمان هستند باید از تمام مظاهر زر و زور رها شوند و آزادی‌خواه شوند. اسلام یک مسلمان به او حکم می‌کند که با استبداد مبارزه کند همچنان که با استعمار باید مبارزه کند و برای خودش یک زندگی را تفسیر و تحقق دهد که در این زندگی استقلال، آزادی و تعیین سرنوشت باشد. همه اینها در هنر دینی و فقهی امام(س) بود و همه آنها را از متن خود دین راستین آورد و به جامعه عرضه کرد.

او اعتراض امام(س) در برابر ظلم حکومت شاه را ناشی از آگاهی بسیار بالا و شجاعت ایشان دانست و افزود: امام(س) یک فقیه فرهیخته و فرزانه‌‌ای بود که از مبانی واقعی دین، شناخت و آگاهی داشت، ایشان همچنین نسبت به مکتب اسلام، زمان و شرایطی که بر او شکل گرفته بود، کاملاً آگاه بود. از سوی دیگر طبیعتاً بسیاری از افراد بودند و هستند که آگاهی و شناخت لازم نسبت به دین و مکتب اسلام دارند، اما آن شهامت و شجاعتی که امام(س) داشتند، نداشته و ندارند.

امام(س) انسانی بود که باورهای دینی خود را باور داشت

مقدم بارزترین ویژگی‌ رفتاری امام خمینی(س) را اخلاقی بودن امام عنوان و تصریح کرد: امام(س) انسانی بود که باورهای دینی خود را باور داشت. در بسیاری از مواقع انسان‌ها باورهایی دارند، اما آنها را باور ندارند. اگر باور داشته باشیم که خداوند ناظر بر اعمال، رفتار و نیات ماست و عزت مال و قوت و قدرت مال خداست، اگر  به توحید و خداشناسی باور داشته باشیم به اینکه او همه کاره است و او موثر واقعی است ترس از درونمان می‌ریزد، اگر انسان جوانی ترسو است، در باورهایش نقص دارد.

آگاهی امام(س) مبتنی بر ایمان و باورهای دینی بود

او ادامه داد: فرق بین ما و مرده شور در این است که ما می‌دانیم یکی از نزدیکان ما فوت کرده، اما باور نداریم، چون باور نداریم از آن مرده می‌ترسیم، اما مرده شور از مرده ترسی ندارد چون هم باور دارد و هم علم و ایمان دارد و می‌داند که وقتی انسانی مرده است کاری از دستش برنمی‌آید بنابراین دلیلی ندارد از چیزی بترسد. امام خمینی(س) در یکی از صحبت‌هایش سوگند یاد کرده بود که تا به حال از چیزی نترسیده‌ام. در حقیقت آگاهی امام(س) مبتنی بر ایمان و باورهای دینی بود و همین باور از او یک شخصیت پر قدرت، توانمند، شجاع، مصمم، شکست ناپذیر و تلاش‌گری ساخته بود و از هیچ چیزی نمی ترسید و در همه عرصه‌ها تکلیفی که در مقابل چمشمش می‌دید برایش بسیار مهم بود و در راه این تکلیف از هیچ کس و هیچ چیزی ترس و هراسی نداشت.

معاون بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در مورد دیدگاه فقهی امام نسبت به انقلاب گفت: مساله دگرگونی در یک جامعه مبتنی بر یک شرایطی است. امام حرمت فوق العاده‌ای برای مرحوم آیت الله بروجردی این فقیه بزرگ قائل بود و تا زمانی که ایشان در قید حیات بود برای خودشان تکلیفی نمی‌دیدند. پس از درگذشت آیت الله بروجردی و شدت عملی که دستگاه در شخم زدن به فکر و فرهنگ دینی در جامعه آغاز کرد، امام به این نتیجه رسیده بود که حکومت و حاکمیت وقت، تمام تلاشش این است که از جامعه فرهنگ‌زدایی دینی کند. مسائلی که به وجود آمد از کاپیتولاسیون گرفته تا مسائل دیگر نشان می‌داد که نظام حاکم شاهنشاهی است وگرنه با چه انگیزه‌‌ای تاریخ هجری را به تاریخ شاهنشاهی مبدل کردند.

او با بیان اینکه امام(س) معتقد بود تنها راه برون رفت ظلم از جامعه ایران، شکل‌گیری نظام اسلامی است، گفت: نظام شاهنشاهی فرهنگ اسلام را از این جامعه زدود به همین دلیل این تکلیف برای ما شکل گرفت که با این نظام و سیستم ضد دینی و ضد اسلامی مبارزه کنیم. امام بر این باور بود که جامعه ایران یک جامعه دینی و اسلامی است و اسلام نیز توان اداره فرد و جامعه در زمینه‌های مختلف را دارد و طبیعتاً برای یک جامعه دینی برترین و بهترین سیستم، سیستمی است که برگرفته از آن باورهای دینی و اعتقادی‌اش باشد لذا امام از همان گام‌های نخستین به دنبال تحقق بخشیدن و جایگزین کردن نظام اسلامی به جای نظام شاهنشاهی بود، منتها این حرکت در یک شتاب طبیعی، عقلانی بود و بسیار شیب پذیرفته شده‌ای داشت.

امام راه رستگاری و نجات انسان را در این می‌دید که سیاست حاکم مبتنی بر اخلاق باشد

این محقق و پژوهشگر دینی گفت: امام(س) قرن 20 که قرن ضد معنویت بود را خوب می‌شناخت. قرنی که حتی جامعه‌های پیشرفته به همه چیز رسیده بود ولی آرامش به خودش نمی دید چون به معنویت و دین پشت کرده بود. امام تمام تلاشش این بود که بگوید بشر به علم رسیده، اما چون کنار علم ایمان نیست این علم می‌تواند بشر را به اتم برساند ولی چون ایمان نیست بمب اتم بر هیروشیما فرو می‌آید. امام به این باور رسیده بود که بشر به بسیاری از پیشرفت های دنیای صنعتی رسیده ولی چون معنویت و اخلاق کنار زندگی اش نیست جنگ جهانی دومی را راه می‌اندازد که در این جنگ جهانی دوم بیش  از 15-16 میلیون انسان به کام مرگ فرو می‌روند. لذا امام راه رستگاری و نجات انسان را در این می‌دید که سیاست حاکم مبتنی بر اخلاق باشد.

امام قبل از اینکه شخصی سیاسی باشد، شخصیت دینی داشت

او در مورد دلیل همراهی گسترده مردم با امام اظهار کرد: امام قبل از اینکه شخصیت سیاسی باشد، شخصیت دینی بود و بعد از آن هم پایه‌گذار یک نظام سیاسی و حکومتی شد. این رابطه‌ای که میان این شخصیت‌ و مردم شکل می‌گیرد یا به تعبیری رابطه میان دولت و ملت، مبتنی بر یک اعتماد است. امام جامعه ایران را به خوبی می‌شناخت و می‌دانست که ایران یک جامعه دینی است و مردم ایران اکثریتشان مردم مسلمان هستند. وقتی مردم مسلمان می‌دیدند که یک فقیه فرهیخته‌ای مانند امام راهی را طی می‌کند که مبتنی بر تعالیم دینی آنهاست و یک فرد صادق است، به او اعتماد کرده و همراه او شدند. مردم صداقت را در گفتار و رفتار امام می‌دیدند. وقتی امام به مردم تأکید می‌کرد که ساده زیستی و عدالت را دنبال کنند، خودش نیز همین گونه بود لذا جامعه با همه وجودش احساس کرد که امام از جنس خودشان است و پیوندی میان دل‌ها به وجود آمد.

معاون بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)  افزود: صداقت بزرگترین سرمایه‌ای بود که امام داشت و همین سرمایه موجب شد این اعتماد متقابل میان خود و مردم شکل بگیرد و این اعتماد تا جایی شکل گرفت که مردم برای خواست او از همه چیز گذشتند. در دوران جنگ ایران و عراق همه مردم گوش به فرمان بودند که امام چه می‌گوید چون می‌دانست آنچه او می‌خواهد و می‌گوید جز در جهت منافع ملت و مصالح اعتقادی و فرهنگی جامعه نخواهد بود.

او رفتارهای شخصیتی امام را از دیگر عوامل همراهی مردم با ایشان عنوان و تصریح کرد: وقتی مردم مسلمان می‌دیدند که امام به دنبال آزادی خواهی است و آزادی با توحید پیوند دارد، مردم می‌دیدند امام به دنبال عدالت اجتماعی است و عدالت اجتماعی یکی از فلسفه‌های نبوت در قرآن است. مبانی قرآنی می‌گویند کرامت را ما برای بشر قرار دادیم و مردم هم به دنبال کرامت انسانی بودند که امام در راه تحقق اینها همه تلاش خود را می‌کرد یعنی تمام آنچه که فطرت و درون انسان می‌طلبد با قرائت و تفسیری که امام از دین آورد و ارائه داد همگون است.

امام خود را به عنوان یک پدر برای همه هسته‌های سیاسی و اجتماعی جامعه قلمداد می‌کرد

مقدم افزود: زمانی که به امام اطلاع می‌دادند که اجحافی صورت گرفته ایشان برمی‌آشفتند و در برخورد با مسائل گوناگون نشان می‌دادند که از هیچ جریانی جانب داری نمی‌کنند، امام خود را به عنوان یک پدر برای کل آحاد و همه هسته‌های سیاسی و اجتماعی جامعه قلمداد می‌کردند. همه اینها موجب شد مردم یک نوع قرابت و نزدیکی را با امام احساس کنند به همین دلیل به همان میزان که مردم ایران برای ورود امام به این سرزمین تمام یکپارچه شور بودند به همان میزان زمانی که امام رحلت می‌کند  مردم یکپارچه برای امام شور بودند. همه احساس می‌کردند پدرشان را از دست داده‌اند.

او در پاسخ به درست بودن اعتقاد عده‌ای مبنی بر فاصله گرفتن از دیدگاه‌های امام، اظهار کرد: اینکه جامعه به تدریج در حال فاصله گرفتن از دیدگاه‌های امام است، یک واقعیت است. هر چقدر متولیان فکر و فرهنگ این جامعه، از دیدگاه‌های امام فاصله بگیرند به همان میزان میان اعتماد حکومت و ملت شکاف ایجاد می‌شود.

امام(س) قدرت را اصل نمی‌دانست بلکه ابزاری برای اداره بهتر جامعه می‌دانست

او در مورد دلیل و چرایی ایجاد این فاصله میان دیدگاه‌ها امام و متولیان فکر و فرهنگ گفت: امام قدرت را اصل نمی‌دانست بلکه قدرت را وسیله و ابزاری  برای اداره بهتر و خدمت بیشتر به جامعه می‌دانست. هر انحرافی به تدریج شکل می‌گیرد. زمانی که قدرت را اصل می‌دانیم این به این معناست که در جامعه امر کردن رو به رواج است. در این حالت بین مردم و قدرت یکی قربانی می‌شود، که در اینجا مسلماً قربانی مردم هستند. اگر قدرت را اصل گرفتیم به جایی اینکه ثروت را در راه مردم به کار بگیریم آن را هدف قرار می‌دهیم. در حقیقت مسائلی که امام بسیار به آنها پایبند بود به مرور زمان در حال کمرنگ شدن است و ما باید به این هشدار توجه کنیم.

این محقق و پژوهشگر دینی در مورد اینکه چه کسانی موظف هستند مانع ایجاد فاصله میان مردم و دیدگاه‌های امام شوند، گفت: جمهوری اسلامی محصولی است که امام به عنوان نظامی سیاسی عرضه کرده است. دست اندرکاران، بزرگان و همه کسانی که قدرت دستشان است، همچنین صدا و سیما، مراکز فرهنگی بنگاه‌های دینی و دانشگاهی، همه رسالت دارند به این اندیشه و فکر را بها دهند. باید دید امام بیشتر بر روی چه مسائلی تأکید داشته‌ است، در واقع ما هیچ راهی نداریم جز اینکه سیره و مرامی که امام در افکار و اعمالش داشتند را یکی یکی واکاوی کنیم و دوباره به آن‌ها بها و اصالت دهیم تا در این صورت بتوانیم شکافهایی که در عرصه‌های سیاسی – اجتماعی ما شکل می‌گیرد را پر کنیم.

او به چند مورد از سفارشات و تأکیدات امام اشاره کرد و افزود: امام فوق العاده حساس بود و تأکید داشت که نظامی‌ها از قدرت سیاسی فاصله داشته باشند. چون معتقد بود اگر قوای نظامی از هر گروهی، سپاه، ارتش، بسیج، بخواهند با سیاست پیوند بخورند، سیاست برای آنان به عنوان ابزار قدرت می‌شود. امام به مردم نیز بهای فوق العاده‌ای می‌داد و به خاطر همین به همان میزان که به اسلامیت بها می‌داد بر جمهوریت تأکید داشت و بها می‌داد. ما بسیاری از این مؤلفه‌ها را لغو و ضعیف کردیم و از امام فاصله گرفتیم.

معاون بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) ادامه داد: ما باید یک فضای امنی ایجاد کنیم و بتوانیم در آن فضا بحث کنیم. جامعه ما سخت جامعه دینی است و جوانان ما فوق العاده جوانان پر شور و قابل احترامی هستند، جوان باید جوانی کند،  اگر ما همه چیز را بر روی آنان ببنیدیم، مشکلات بسیاری پیش خواهد آمد. روزی به امام خبر دادند، در دانشگاه به منظور تفکیک جنسیتی وسط کلاس‌ها پارتیشن گذاشتند، ایشان به شدت عصبانی شدند.

امام هرگز زندگی را برای نسل ما به سختی و مشقت تبدیل نکرد

او گفت: امروز به خانواده امام نگاه کنیم، روشن‌ترین و انسانی‌ترین روابط را دارند. امام هرگز زندگی را برای نسل ما به سختی و مشقت تبدیل نکرد. امام بنیاد جوان و باورهایش را درست می‌کرد به گونه‌‌ای که همان جوان خوش لباس اروپا رفته وقتی به ایران بازمی‌گشت به جبهه جنگ می‌رفت.

امام معتقد بود پایه و بن مایه دین اخلاق است

او سه رویکرد قرائت دینی امام را بیان و توضیح داد: اولین رویکرد امام، انسانی بود. انسان‌ها می‌خواستند آنچه در متن فطرتشان جستجو می‌کردند از متن دین دریافت کنند از این رو امام قرائتی از اسلام را در جامعه مطرح کرد که با فطرت انسان‌ها یکی بود.

دومین رویکرد امام، رویکرد اخلاقی بود. امام معتقد بود پایه و بن مایه دین اخلاق است، این اخلاق در روابط فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی باید حاکم باشد، کسی که در نظام اسلامی حکومت می‌کند باید پایبند به اخلاق باشد. در احکام اسلامی آمده است که دروغ گفتن بد است، ولی دروغ گفتن توسط کارگزار اسلامی خطای بسیار بزرگ‌تری است چون رفتار و اعمال او بر روی تمام جامعه تأثیر می‌گذارد.

تغییر نوع نگاه‌ها، بزرگترین رسالتی که امام داشت

مقدم ادامه داد: سومین رویکرد امام رویکرد کارآمدی دین بود. امام یک قرائتی از دین مطرح می‌کرد به گونه‌ای که این قرائت دین بتواند در حوزه سیاسی و اجتماعی پاسخگو باشد و جامعه را اداره کند. بزرگترین رسالتی که امام داشت این بود که نوع نگاه‌ها را تغییر داد. چشم‌ها را شست‌وشو داد تا همگان خدا، جهان، انسان، تاریخ و دین را همانگونه ببینند که در متن راستین و واقعیش دیده شده است.

او در مورد مهم‌ترین ویژگی زندگی امام که می‌تواند بهترین الگو برای امروز مردم باشد، گفت: امام در همه زمینه‌ها یک انسان اخلاقی بود. آن چنان که اولیا و بزرگان امام هم اخلاقی بودند. امام دنیا و قدرت را اصل نمی‌دید به اصطلاح دیگر خود را اصل نمی‌دید از خودش بیرون آمده بود. برای دیگران و افکار آنان حرمت قائل بود. پیامبر فرمود: بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ انسانیت انسان به رفتار، مناسبات و ساختار عملی انسان است. اگر یک انسانی به مال و حرمت مردم احترام نگذارد نام او را نمی‌توان انسان گذاشت.

امام کسی بود که از میان کلماتش یک جمله‌ بی ربط شنیده نمی‌شود

معاون بین الملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) ادامه داد: شخصیت اخلاقی امام، آن چنان ایشان را در سطح بالایی قرار داده بود که فقط رهبر ایران نبود بلکه رهبر دنیای اسلام بود. ایشان موازنه‌های سیاسی جهان را دگرگون کرد. کسی بود که وقتی سخن می‌گفت از میان کلماتش یک جمله‌ بی ربط شنیده نمی‌شود. آنی بود، تصنعی نبود، چنین شخصیتی وقتی حرف می‌زد، همه احساس می‌کردند این سخنان تیری است که بر قلب‌ها و بر دل‌ها می نشست.

او در پایان گفت: درست است که اسلام دارای قرآن به عنوان کتاب وحی و تئوریک است، اما مهم‌ترین مسئله در موفقیت اسلام  رفتار و اخلاق خود پیامبر است. پیامبر توانست با تمام آن نظم رفتاری، قلب‌ها را تسخیر کند. تفاوت پیامبران و زورمردان تاریخ این است که آنها آدم‌ها را با زندان تسخیر می‌کنند در صورتی که اندیشه‌ و فکرشان جای دیگری است، اما پیامبران و نشاندارهای تاریخ از جمله امام، انسان‌هایی اهل دل و معنویت هستند و دل‌ها را تسخیر می‌کنند وقتی دل تسخیر شد طبیعتاً هر کاری امکان پذیر خواهد بود.

انتهای پیام /*