اندیشه های اقتصادی امام خمینی(س)

از دیدگاه امام(س)، اقتصاد اسلامی نه سرمایه داری است و نه کمونیستی یعنی هیچ کدام از این دو مکتب مشروعیت ندارند.موضوع مالکیت فردی که محل نزاع این دو دیدگاه است در حد معقول و مشروع در اسلام وجود دارد و خیلی هم گسترده است و محدود به آنچه سوسیالیستها می گویند نیست. در اصل اسلام، محدودیت مالکیت فردی تنها بر اساس رعایت حلال و حرام و مشروع و نامشروع است، این حد مشروعیت، کنترل شدیدی در ثروت از لحاظ کمی و کیفی بوجود می آورد.

کد : 43575 | تاریخ : 31/04/1396

حضرت امام خمینی به عنوان پاسدار ارزش های اسلامی در همه جوانب اداره جامعه و از جمله اقتصاد به دنبال پایه ریزی نظام اقتصاد اسلامی بوده اند.

نظام اقتصادی اسلام دارای سمت و سو و اهداف مادی و معنوی معینی است که می توان آنها را به شرح زیر طبقه بندی کرد:

۱ - هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهای معنوی.

۲ - استقرار عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه.

3 - رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار و خلاقیت انسانها.

4 - ریشه کن کردن فقر در جامعه.

۵ - اولویت دادن به منافع و مصالح مستضعفان و محرومان و رسیدگی خاص به آنها.

6 - برآوردن نیازهای اقتصادی مشروع و معقول مردم.

7 - رشد و شکوفایی اقتصادی و بارور کردن تجارت، صنعت و کشاورزی و. . .

۸ - ایجاد رفاه، آسایش و امنیت اقتصادی برای عموم افراد جامعه.

9 - پرهیز از وابستگی اقتصادی به بیگانه و نفی سلطه اجانب بر اقتصاد کشور.

10 - گسترش مشارکت عمومی مردم بویژه مستضعفان و محرومان در اقتصاد.

از نظر حضرت امام (س) اقتصاد، اصولاً در اسلام هدف نیست بلکه وسیله و ابزاری برای تکامل معنوی جامعه است. همچنین تبیین و پیاده کردن نظام اقتصادی اسلام بعهده علما و محققین اسلامی و کارشناسان مسلمان و متعهد است که باید اولاً نظام اقتصادی اسلام را مطابق نیازها، شرایط و مقتضیات روز از منابع اسلامی استخراج، تبیین و تدوین نمایند و ثانیاً طرحها و برنامه هایی برای تحقق آن ارائه دهند.

حضرت امام (س)، انقلاب اسلامی را انقلاب محرومین و مستضعفین می دانستند. در واقع انقلاب اسلامی اصولاً از جانب مستضعفین علیه مستکبرین برپا شد.

از دیدگاه امام (س)، اقتصاد اسلامی نه سرمایه‌ داری است و نه کمونیستی یعنی هیچ کدام از این دو مکتب مشروعیت ندارند. موضوع مالکیت فردی که محل نزاع این دو دیدگاه است در حد معقول و مشروع در اسلام وجود دارد و خیلی هم گسترده است و محدود به آنچه سوسیالیستها می‌گویند نیست. در اصل اسلام، محدودیت مالکیت فردی تنها بر اساس رعایت حلال و حرام و مشروع و نامشروع است، این حد مشروعیت، کنترل شدیدی در ثروت از لحاظ کمی و کیفی بوجود می‌آورد.

«مسئله مالکیت به یک معنا - مالکیت هم مشروع، هم مشروط - محترم است، لکن معنا این نیست که هر کس هر کاری می‏خواهد بکند و مالکیت از هر جا بخواهد پیدا بشود. مشروع بودن معنایش این است که روی موازین شرعی باشد، ربا در کار نباشد، مال مردم، استثمار بی ‏جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند که حد و مرزی ندارد؛ اگر مقصودشان این است که حد و مرزی ندارد، یعنی نه قیدی دارد و نه حدی دارد، این را غلط نسبت دادند. من نمی‏دانم این کس که گفتید نسبت داده است، کی است و چرا نسبت داده است؟ مالکیت در صورتی که مشروع باشد، روی موازین باشد، محترم است- چه ما مرتجع باشیم، چه نباشیم. و مالکیت غیر مشروع محترم نیست‏ ...» (صحیفه امام؛ ج 10، ص 476)

در دیدگاه امام دین مبین اسلام اهمیت زیادی برای معنویات قائل است و توجه به مادیات را تا جایی مشروع می داند که مانع از رشد وسعادت انسان نشود و همین موضوع به خودی خود مانع از کسب حرام خواهد شد و اگر تأکید اسلام به پرداخت خمس و زکات و البته بخشش در راه خدا را در نظر بگیریم، خواهیم دید که حتی ثروتهای از راه مشروع بدست آمده در دست انسانهای متعهد باقی نمی‌ماند، و در راه خیر صرف می‌شود.

«... همه ‏اش وابستگی، همه‏ اش خرابی ... این دهات و قصبات و آن جاهای دورافتاده یک نظر به آن نشد. این بدبخت‏ها باید با الاغ از این ور آن ور بروند بین راه هم بمیرند...» (صحیفه امام؛ ج 18، ص 57)

امام بر عدالت اجتماعی و دفاع از مستضعفین و مقابله با مستکبرین تأکید داشتند و این را یکی از اصول مکتب اسلامی می دانستند که به نوبه خود، در تعدیل ثروت و برابری تقریبی سطح زندگی جامعه بسیار نقش دارد و نیاز به توضیح نیست که باید عدالت اجتماعی را در همه ابعاد و سطوح اقتصادی از جمله در واگذاری و تقسیم اراضی دولتی و انفال گسترش بدهیم .

«...پیغمبرها تاریخشان معلوم است، اینها آمده‏ اند که بسیج کنند این مستمندان را که بروند و این غارتگرها را سر جای خودشان بنشانند، و عدالت اجتماعی درست کنند.» (صحیفه امام؛ ج‏ 8، ص 293 )

تأکید همیشگی امام بر ساده زیستی مسئولین و البته تقید خود ایشان بر یک زندگی ساده نشان از اهمیت ایشان به یکی دیگر از اصول اقتصاد اسلامی است.همگی ما روایات بسیاری از ائمه معصومین علیهم اسلام در این مورد در ذهن داریم.

«حضرت امیر- سلام الله علیه- که خلیفه مسلمین بود، خلیفه یک مملکتی که شاید ده مقابل مملکت ایران بود، از حجاز تا مصر، آفریقا، کذا [و] یک مقدار هم از اروپا، این خلیفه الهی وقتی توی جمعیت بود مثل همه ما که نشسته ‏ایم با هم، این هم زیر پایش نبود ... پیغمبر هم همین شیوه را داشت. اسلام این است، آنی که ما می‏ خواهیم این است. البته هیچ کس قدرت ندارد مثل او باشد اما ما می ‏خواهیم یک خرده نزدیک، یک بویی از اسلام بیاید در ایران ما می‏ خواهیم این طور بشود که وقتی رئیس یک مملکتی فرض کنید رئیس جمهور، نخست وزیرش توی جمعیت می ‏آید همچو امتیازی نباشد که مردم کنار بروند...» (صحیفه امام؛ ج 8، ص 429 - 430)

ناگفته پیداست که دستیابی به استقلال از اهداف اولیه انقلاب شکوهمند اسلامی بوده است و طبعاً توجه به خودکفایی اقتصادی و در نتیجه حصول استقلال همواره مد نظر حضرت امام بوده است.

«...همه ‏اش وابستگی، همه‏ اش خرابی ...این دهات و قصبات و آن جاهای دور افتاده یک نظر به آن نشد. این بدبخت‏ها باید با الاغ از این ور آن ور بروند ...»(صحیفه امام؛ ج 18، ص 57)

بر اساس مطالبی که در بالا ذکر شد، یکی از مهمترین اصول و مبانی توسعه در اندیشه امام راحل، جاودانگی و جامعیت دین اسلام می باشد. با توجه به این اصل مهم به خوبی مشخص می شود که توسعه جامعه الهی ذاتاً با توسعه جوامع غیر الهی متفاوت خواهد بود. بنا به همین نگاه حضرت امام خمینی (س) شاخص و معیار جدیدی برای توسعه مطرح می کنند.

از نظر امام اقتصاد تنها یک وسیله برای رسیدن به اهداف غایی بشر است و نه هدفی که همه فعالیتهای انسان بر مبنای آن تنظیم شود.به عبارت دیگر بر اساس بینش الهی که کمال انسان را در قرب هرچه بیشتر نسبت به خداوند و بالاترین ابتهاج ممکن برای انسان را در بندگی خداوند می داند، محور اصولی توسعه، ایجاد و توسعه بستر رشد عبودیت و بندگی در همه ابعاد به صورتی هماهنگ و برای رسیدن به قرب الهی و ایجاد شرح صدر برای تسلیم و تعبد است.با توجه به این بینش الهی، امام راحل (س) همواره به این بعد اساسی از توسعه توجه داشتند و تمامی برنامه ریزان را توصیه و تنبه می دادند که هدف اساسی اسلام و جوامع الهی، تربیت انسان در تمام ابعاد می باشد:

«همه اموری که در نظر این حکومتها مقصد است، در نظر انبیا راه است. تمام دنیا در نظر انبیا خودش یک مقصود نیست. خودش یک محراب و مقصد نیست. خودش یک راه است که از این راه باید برسند به مرتبه‏ ای که آن مرتبه، مرتبه عالی انسانی است که اگر یک موجودی، یک انسانی این مرتبه عالی انسانی را به آن رسید، این سعادت دارد...» (صحیفه امام؛ ج 11، ص 450) 

مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعان و مکتشفان و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند.

بنابر آن چه گذشت مسئولان تهیه برنامه توسعه اجتماعی که وظیفه ای جز فراهم ساختن زمینه رشد و تکامل انسانها ندارند باید قبل از هرگونه تصمیم گیری پیرامون توسعه، تصویر روشنی از رشد و کمال انسان داشته باشند.

بر اساس اندیشه امام راحل (س)، استراتژی حیات اسلام در نفی نظام کفر و استکباری در همه ابعاد است و توسعه نظام کفر در همه ابعاد موجب تضییق نظام حقه الهی می شود. لذا یک تنازع دائمی بین کفر و ایمان وجود دارد، لذا درگیری این دو اجتناب ناپذیر است. امام راحل با توجه به این مطلب همواره با توصیه به اسلامی شدن دانشگاه ها و بالندگی حوزه های علمیه، راه مبارزه با این ترفند دشمن را چنین می دانستند:

«مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق به در آمده و نشان داده‏ اند که می ‏توانند کشور را روی پای خود نگه دارند...» (صحیفه امام؛ ج 21، ص 158)

نتیجه سخن این که در صورتی می توان اداره نظام را، اداره ای اسلامی دانست که تمامی الگوها، مدلهای توسعه و ساختارهای اجتماعی بر اساس مبانی دینی شکل گرفته باشد و تحقق این امر خطیر بر عهده نهادهای فرهنگ ساز جامعه است، به دیگر سخن فقط در صورتی می توان امید به تحقق نظام کامل اسلامی داشت که حوزه های علمیه به استنباط احکام اجتماعی اسلام و دانشگاه به تولید معادلات کاربردی اسلامی همت گمارند.

مآخذ:

مکتب واسطه اقتصاد اسلامی از دیدگاه امام خمینی قدس سره

اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)

اصول و مبانی توسعه در اندیشه امام خمینی (س)

انتهای پیام /*