تبعید امام خمینی و مصائب حوزه های علمیه به روایت شیخ حسین نوری

«... گرچه انتقال آن حضرت به عتبات عالیات و اقامت در جوار حلاّل مشکلات، قلب های افسرده را تسلیتی است، اما محرومیت ملت شریف ایران مخصوصاً تربیت شدگان مکتب روح پرور آن حضرت از افاضات آن مرجع عظیم الشأن بلایی دردناک و فراموش نشدنی است».

کد : 184637 | تاریخ : 14/01/1401

پرتال امام خمینی: نقش امام خمینی در پیشبرد و ترقی محصلین و دانشمندان حوزۀ قم از نظر فضل و دانش به حدی بود که با تبعید او ضربۀ شکننده ای به حوزۀ قم وارد آمد و صدها نفر از فضلا و دانشمندان قم از افاضات پرارج و گرانمایۀ او بی بهره و محروم شدند و به طور ناگهانی خود را از مقام و منشائی که بتوانند از مبانی علمی او بهره گیرند، دور دیدند. این حقیقت را آقای حاج شیخ حسین نوری در حوزۀ درس «کفایۀ» خود، ضمن ابراز تأسف و تأثر عمیق از تبعید امام خمینی، چنین بیان داشت:

«با تبعید حضرت آیت اللّه خمینی و با مصایبی که در این چند سال اخیر به اسلام و جامعۀ روحانیت و خصوصاً به حوزۀ قم وارد آمد، دیگر جای هیچ گونه عید و شادی برای ما باقی نماند و اکنون حوزۀ ما همانند گلزاری می ماند که از طرفی به آن آب نمی رسد و از طرف دیگر بادهای گرم و سوزان از هر سو مرتب بر آن وزیده، گل ها و غنچه های شاداب آن را افسرده و پژمرده می سازد... اکنون بیش از سیصد نفر از فضلا و علمایی که خود را مستغنی از تحصیل نمی دانند، در این حوزه زیست می کنند که بعد از تبعید حضرت آیت اللّه خمینی کسی نیست که بتوانند از محضر او استفادۀ علمی بنمایند».

چنانکه در نامه ها و اعلامیه هایی که از طرف فضلا و اساتید قم و علمای بعضی شهرستان ها صادر شده است، بارها بر این حقیقت تکیه شده است که تبعید امام خمینی از حوزه علمیۀ قم، برای مقام علم و فضیلت «بلایی دردناک و فراموش نشدنی» و «مایۀ سرگردانی هزاران نفر از فضلا و دانشجویانی که از محضر ایشان استفادۀ علمی می کردند» می باشد. در نامه ای که فضلا و محصلین یزدی مقیم قم در ۲۷ رجب ۱۳۸۵ (۳۰ آبان ۱۳۴۴) به پیشگاه امام خمینی فرستاده اند و بیش از هفتاد نفر از فضلا و محصلین یزدی آن را امضا کرده اند، چنین آمده است:

«... گرچه انتقال آن حضرت به عتبات عالیات و اقامت در جوار حلاّل مشکلات، قلب های افسرده را تسلیتی است، اما محرومیت ملت شریف ایران مخصوصاً تربیت شدگان مکتب روح پرور آن حضرت از افاضات آن مرجع عظیم الشأن بلایی دردناک و فراموش نشدنی است».

این حقیقت در نامۀ حجج اسلام و فضلای حوزۀ علمیۀ قم که در تاریخ ۳۰ / ۸ / ۴۴ به هویدا (شاغل مقام نخست وزیری) نگاشته اند به این صورت بازگو گردیده است:

«... بیش از یک سال است که پیشوای عالیقدر و مرجع تقلید شیعه، حضرت آیت اللّه العظمی آقای خمینی ـ ادام اللّه ظله ـ برخلاف قانون در زندان استعمار (ترکیه) تحت نظر و سپس در عراق به طور تبعید به سر می برند. در طی این مدت، مردم ایران بویژه حوزۀ علمیۀ قم از رهبری های ارزنده و تعالیم و تربیت های فروزندۀ ایشان محروم بوده ...». در این نامه امضای حدود دویست نفر از اساتید درجۀ اول و فضلای شناخته شدۀ حوزۀ قم دیده می شود. در تلگرافی که علمای شهرستان آبادان در تاریخ ۱ / ۹ / ۱۳۴۳ به حضور امام خمینی به ترکیه مخابره کرده اند و ۱۵ نفر از علمای مقیم آن شهرستان آن را امضا نموده اند

چنین می خوانیم:

«... بسیار جای تأسف است که مرجع بزرگ و عالیقدری چون جنابعالی به جرم بیان حکم شرع مقدس، به خارج کشور تبعید و هزاران نفر از فضلا و اساتید و دانشجویانی که از محضر مبارک آن پیشوای معظم استفاده می کردند سرگردان و اشک ریزان باشند ...». آقای شریعتمداری نیز در ضمن یکی از بیانات خود با توجه به این حقیقت که «استفاده و بهره مندی اهل علم»، «دلگرمی» آنان و «مستقر» بودن حوزه به وجود امام خمینی بستگی کامل دارد و «حوزه بدون ایشان روح و صفایی ندارد» چنین اظهار می دارند: به هر صورت ما ناراحتیم، متأسفیم، حوزه بدون ایشان صفایی ندارد. ما می خواهیم ایشان مثل سابق تشریف داشته باشند و مباحثه کنند و آقایان اهل علم از مباحثۀ ایشان استفاده کنند و از وجود ایشان بهره مند گردند و دلگرم شوند و حوزه مستقر باشد ..

حوزۀ علمیۀ قم به دنبال تبعید امام خمینی، از نظر موقعیت علمی تا آنجا تنزل کرد و متزلزل شد که هر گاه مسئولیت حفظ حوزه در برابر نقشه ها و توطئه های استعماری رژیم، فضلا و اساتید را به پایداری و ایستادگی وانمی داشت، چه بسا ممکن بود بسیاری روی این اصل که با نبودن امام خمینی در حوزۀ قم دیگر از آن حوزه استفاده علمی نمی برند، به هر سو پراکنده شوند. تنها عاملی که پس از تبعید امام خمینی بسیاری از روحانیان و دانشمندان عالیمقام را بر آن داشت که در قم بمانند و با تمام فشارهای توانفرسا، رنجها، ناملایمات و اتلاف وقت های اسف انگیز بسازند، احساس لزوم حفظ حوزۀ علمیۀ قم و پایگاه انقلاب اسلامی و سنگر ضد استعماری بود. با این وجود، آنگاه که امام خمینی از ترکیه به عراق انتقال یافت و در نجف اشرف مستقر شد، شماری از فضلا و عالمان که تشنۀ بهره گیری از دریای مواج علم و فضیلت او بودند، در صدد عزیمت به نجف اشرف برآمدند و اگر منع فوری و به موقع امام خمینی، جلوی سیل مهاجران از قم به نجف را نمی گرفت، شاید بتدریج حوزۀ قم خالی می شد و اساتید و دانشمندان و شاگردان مبرز ایشان یکی پس از دیگری دست از قم می شستند و به سوی نجف می شتافتند؛ لیکن امام خمینی با ژرف نگری و دوراندیشی ویژۀ خود، به موقع زنگ خطر را به صدا درآورد و موقعیت حساس حوزۀ قم و توطئۀ دراز مدت استعمار و دست نشاندگان آن را برای انحلال آن حوزه گوشزد کرد و از مهاجرت روحانیان قم به نجف رسماً پیشگیری به عمل آورد.

در نامه ای که امام خمینی در آن هنگام به آقای منتظری نوشت، نگرانی خود را از تزلزلی که ممکن است بر اثر غیبت طولانی او در فضلای قم پدیدار شود اظهار داشت و اطمینان داد که در اولین فرصتی که رژیم شاه به تبعید غیرقانونی او پایان دهد، خود را به قم خواهد رساند؛ تا بدین وسیله اهل علم و محصلین حوزۀ قم را دلگرم سازد و از تزلزل آنان جلوگیری کند:

«... حال اینجانب بحمداللّه بد نیست، لکن برای حوزۀ علمیۀ قم نگران هستم. خوف آن است که اگر غیبت اینجانب طولانی شود، آقایان فضلا تزلزل پیدا کنند. از خداوند اصلاح امور را خواستارم. جنابعالی به حضرات افاضل ـ ایّدهم اللّه ـ تذکر دهید که اینجانب کمال میل را دارم که در بین آنها باشم و در شادی و غم آنها شریک باشم. فضلای اعلام قم که حقاً وفاداری خود را اثبات فرمودند، مایۀ امید اینجانب می باشند و چشم من به وجود آنها روشن است. در اول وقت رفع منع، به خواست خداوند تعالی خود را در بین آنها خواهم دید ...». این تنها در حوزۀ علمیۀ قم نبود که نور علم و فضیلت امام خمینی پرتو افکند و محافل علم و ادب را روشن ساخت، بلکه در نجف اشرف نیز آنگاه که امام درس آغاز کرد، بسیاری از رجال علم و فضیلت را به شگفتی و تعظیم واداشت، تا آنجا که بعضی از فضلای بزرگ حوزۀ نجف اعتراف کردند که:

... ما پیش از آمدن حضرت آیت اللّه خمینی به نجف اشرف، باور نمی کردیم که در دنیای علوم اسلامی حرف تازه ای باشد که ما نشنیده باشیم، ولی آنگاه که ایشان به نجف اشرف منتقل شدند و درس شروع فرمودند دریافتیم که خیلی مطالب علمی و پرارزش است که ما نشنیده ایم. نیز ما پیش از تشریف فرمایی ایشان به نجف اشرف، خود را فارغ التحصیل پنداشته، گمان می کردیم که از تحصیل بی نیازیم؛ لیکن وقتی در محضر درس آیت اللّه خمینی حاضر شدیم فهمیدیم که هنوز باید درس بخوانیم.

 

انتهای پیام /*