در باور امام استقلال سیاسی یعنی سیاست نه شرقی، نه غربی

با گذشت دهه اول انقلاب و ارتحال امام خمینی(س)، مواضع کشور بتدریج تند تر و تندتر شد و طیف ضد غربی شعار ها پر رنگ تر گردید. این امر باعث شد موضع غالب سیاست خارجی جمهوری اسلامی با جبهه گیری در مقابل غرب شکل گیرد.

کد : 184643 | تاریخ : 25/12/1400

پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۳۸۱/ سید علی خرم*

ایران پس از انقلاب، متاثر از گرایشات غربی دوران شاه، دوری از قدرت های بزرگ و حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی برایش آرزو بود. امام خمینی (س) هم مظهر پیاده کردن و هموار کردن این آرزوی ملی و آرزوی روشنفکران بود. اما روشنفکران و انقلابیون در معرض آزمایش قرار نگرفته بودند که ببینند در مقام عمل چقدر این اصل را نسبت به غرب و شرق رعایت میکنند. بهمین خاطر هنگامی که سفیر شوروی در بدو پیروزی انقلاب آمد به دیدار امام راحل و خواست اطلاع بدهد که شوروی میخواهد وارد افغانستان شود، با کمال تعجب، با نهیب امام روبرو شد و امام این کشور را از چنین تجاوزی برحذر داشت و گفت این اقدام شوروی، آخر و عاقبت ندارد.

 اشتباه سفیر شوروی این بود که فکر میکرد چون ایران در مقابل وابستگی به آمریکا قد علم کرده، پس شوروی برای امام مطلوب است و ایشان تجاوز به افغانستان را مورد حمایت قرار میدهد که در عمل مشخص گردید سیاست نه شرقی نه غربی امام واقعا برمحور اعتدال قرار دارد و از روی دشمنی کور با این یا آن نیست.

 در جمله معروف که سه قدرت آمریکا، شوروی و بریتانیا را با هم مقایسه کردند، بخوبی مشهود بود که هر سه را با یک چشم برانداز میکنند و هیچگونه گرایشی به این و آن ندارند. این استقلال سیاسی بتدریج خمیرمایه ی اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی گردید. بترتیبی که سر درب وزارت امور خارجه کشورمان به نقش این شعار مزین گردید.

اما با گذشت دهه اول انقلاب و ارتحال امام خمینی(س)، مواضع کشور بتدریج تند تر و تندتر شد و طیف ضد غربی شعار ها پر رنگ تر گردید. این امر باعث شد موضع غالب سیاست خارجی جمهوری اسلامی با جبهه گیری در مقابل غرب شکل گیرد.

 تاثیر ناخودآگاه این موضع غالب، دوری از سیاست نه شرقی نه غربی و گرایش بسمت شرق گردید. با اینکه توافق برجام نوعی همکاری و تعامل با شرق و غرب محسوب میشد ولیکن خیلی زود کشکول سیاست خارجی، دست رد بر سینه غرب زد که حاصل آن تولد "نگاه به شرق" برای همکاری با کشورهای روسیه و چین را میتوان یاد کرد. آنچه از سیاست نه شرقی نه غربی بر می آید این ست که عدم وابستگی به شرق یا غرب اما تعامل با هردو منظور است.

 این نگرش در سیاست خارجی امام خمینی(س)، پر رنگ و قابل تشخیص بود اما در این سالهای اخیر، برداشت عمومی اینست که کشور، یک طرفه بسوی روسیه و چین سوق پیدا کرده و خبری از تعادل با غرب نیست. برخی سیاست نه شرقی نه غربی را آگاهانه یا ناخودآگاه، مساوی با سیاست ضد استکباری تلقی میکنند که مقصود از استکبار فقط آمریکا و غرب محسوب میشود و بدین ترتیب گرایش بیشتر به شرق حاکمیت کشور، توجیه میگردد.

 با حمله روسیه به اوکراین و تقابل روسیه با غرب، موضوع گرایش جمهوری اسلامی به روسیه جنبه امنیتی بخود گرفته و حاکمیت متوجه شده که هرگونه حمایت سیاسی از روسیه و اشغال اوکراین میتواند آثار و تبعات مخربی برای جمهوری اسلامی داشته باشد. بی شک مردم ایران، نگران این آثار و تبعات هستند که ناشی از گرایش سیاسی کشور به روسیه و شرق میباشد.

 روسیه در ایران به هیچ وجه خوشنام نیست زیرا سوابق این کشور در صدمه زدن به ایران، تجزیه ایران و تحمیل عهدنامه های ننگین به کشورمان موجب تنفر عمومی از روسیه میباشد. تجاوز روسیه به اوکراین یادآور تجاوز روسیه به ایران  در قرون هیجده و نوزده میلادی تلقی میگردد، بهانه ها و روش ها همان است که روسیه سرزمین های گرجستان، آذربایجان و ارمنستان را بزور از ایران جدا نمود.

 بنابراین علاوه بر این که گرایش کور به روسیه، مخالف سیاست نه شرقی نه غربی بشمار میرود، راه ورود دادن به روسیه متجاوز به ایران، اعم از رقم زدن برجام برای ایران در وین یا پایگاه زدن در بنادر و یا استفاده از پایگاههای هوائی ایران و یا در دست گرفتن افسار انرژی گاز ایران، همه و همه برخلاف منافع و امنیت ملی ایران محسوب میشود. سیاست نه شرقی نه غربی، نبایستی فراموش شود و یا به نوعی بازیچه واقع شود که بی توجهی به اهداف امام خمینی(س)، و اهداف انقلاب بشمار میرود.

این شعار فقط یک شعار نیست که کاربرد محدود زمانی داشته باشد؛ بلکه شعاری با اصل و هویت است برای قرن ها و از اصول مستحکم یک کشور مستقل بدون وابستگی به این قدرت یا آن قدرت محسوب میشود، که بوسیله امام خمینی(س) به مردم ایران هدیه شده است و باید برای همیشه آنرا پاسداشت.

استاد دانشگاه – حقوق بین الملل

انتهای پیام /*