جهاد دفاعی از منظر فقهای امامیه با تاکید بر آراء امام خمینی در دفاع مقدس

کد : 184969 | تاریخ : 05/02/1401

جهاد دفاعی از منظر فقهای امامیه با تاکید بر آراء امام خمینی (س) در دفاع مقدس

پدیدآورنده (ها): حیدری، محمد محسن

آدرس ثابت: ۱۵۲۰۹۶۵https: / / www.noormags.ir / view / fa / articlepage /

مقالات مرتبط

جهاد ابتدایی در قرآن و سیره پیامبر

مبانی فقهی دفاع از سرزمین های اسلامی

بررسی الزامات بین المللی در مواجهه با قاعده نفی سبیل و تأثیر آن در بقاء نظام از منظر قرآن و فقه امامیه

شناسایی نقش و کارکردهای اقتدار اطلاعاتی در دفاع همه جانبه

تحلیلی بر عدالت اقتصادی از منظر قرآن

نمایه موضوعی«رسانه و اصلاح الگوی مصرف»

ماهیت شرط ضمن عقد و ارتباط آن با صحت و فساد عقد از منظر فقهای معاصر

سیری در روایت «رایت»

قرآن و عدالت اقتصادی

وحدت و تعدد در ولایت سیاسی

تبیین عینی مفهوم استکبار در اندیشه سیاسی امام خمینی (س) در بررسی رابطه ایران و آمریکا

منابع فقه سیاسی - ۳ - سنت فعلی

عناوین مشابه

تحلیل سیاست دفاعی امام خمینی (س) در دفاع مقدس

تحلیل تطبیقی کارویژه حکم حکومتی در دفع مفسده یا جلب مصلحت در آراء فقهای مکتب نجف و قم با تاکید بر اندیشه آیت الله خویی و امام خمینی (س)

جایگاه حقوق بشر دوستانه از منظر امام خمینی (س) در دوران دفاع مقدس

تبیین اندیشه دفاعی امام خمینی (س) در دوران دفاع مقدس

جایگاه مؤلفه دفاعی - امنیتی در تحکیم و توسعه اقتدار ملی از منظر امام خمینی (س) و آیت الله خامنه ای

رهبری امام خمینی (س) در دفاع مقدس مبتنی بر گفتمان فرهنگی شباهت محور

جایگاه سرمایه اجتماعی در بستر قدرت نرم با تاکید بر آراء امام خمینی (س)

بررسی و تبیین راهبردهای دفاعی حضرت امام خمینی (س) در دفاع مقدس

ماهیت تعزیر و قلمرو آن از منظر امام خمینی (س) و فقهای معاصر

دفاع همه جانبه، راهبرد تأمین امنیت نظام اسلامی از منظر حضرت امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری

  جـهاد دفاعی از منظر فقهای امامیه با تأکید بر آراء امام خمینی (س) در دفاع مقدس

محمدمحسن حـیدری (دانش آموخته سطح چهار حوزه عـلمیه قـم mohsenheydari3636@gmail.com)

 چـکیده

دفـاع ملت ایران در جنگ تحمیلی، از نمونه های جهاد دفاعی است. امام خمینی (س) به عنوان فقیه و مرجع دینی، دفاع مـقدس را رهبری کردند. این پژوهش تلاش دارد تا آراء فقهی امام خمینی (س) نسبت به دفاع مـقدس را تحلیل و تبیین کند، بـر ایـن اساس، احکام و مسائل جهاد دفاعی از دیدگاه فقها بررسی شده است و در ذیل هر یک از مسائل و احکام، آراء فقهی امام خمینی (س) در دفاع مقدس تحلیل و واکاوی شده است. مسائلی نظیر تقدّم دفاع بر سایر واجـبات و وجوب دفاع بر همة مسلمانان، از مباحث مطرح شده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و در یافتة این پژوهش می توان گفت: امام خمینی (س) مباحث فقه الجهاد را عملیاتی کرده اند و آراء ایشان در دفاع مقدس کـاملاً مـتقن و مستند است و بر پایة فقه جواهری است و از جهت نظری با آراء مشهور فقهای امامیه تطابق دارد.

کلیدواژه ها: جهاد، جهاد دفاعی، دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، امام خمینی (س)

۱. مقدمه

فریضة جهاد از دیدگاه الهی دارای جایگاه والایی است و در قرآن کریم آیات فراوانی در اهمیت آن وجود دارد. در روایات نیز از این فریضه به عنوان مایة عزت مسلمانان و دری از درهای بهشت (شهید ثانی، ۱۴۰۹، ج۱: ۲۰؛ ج۱۵: ۱۴) تعبیر شده اسـت. افـزون بر این، فریضة جهاد، یکی از فروع دین بوده و مشتمل بر احکام و مسائل فراوانی است، از این رو، مورد توجه فقهای شیعه قرار گرفته و فقها در کتابی مستقل از آن بحث کرده اند. بر اسـاس دیـدگاه فـقهای امامیه، جهاد دفاعی یکی از اقـسام جـهاد اسـت.

یکی از مصادیق جهاد دفاعی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود و رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی این نبرد تحمیلی را مدیریت و رهبری کـردند. آراء امام خمینی (س) از تفکرات ایشان در حوزه هایی همچون عرفان، فلسفه، کلام اسـلامی و فـقه نشأت گرفته است، از این رو، دفاع مقدس در اندیشة ایشان ماهیتی چند بُعدی دارد و از آنجا که ایشان فقیه و مرجع تقلید جامع الشرایط و آگـاه بـه زمـان بودند، در تحلیل و تبیین دفاع مقدس و مسائل مرتبط به آن، از نگاه فـقه نیز وارد شده اند.

در پژوهش پیش رو، بعد از تبیین ادلة وجوب جهاد دفاعی، مسائل و احکام مرتبط با این جهاد در کتب فقهی شـیعه تـشریح شـده است و در هر یک از مباحث ارائه شده، آراء فقهی امام خمینی در دفاع مقدس نـیز بـیان شده است.

در تحلیل جهاد دفاعی، مقاله ای با عنوان «مبانی فقهی دفاع از سرزمین های اسلامی» از سیدجواد ورعی، دیـده مـی شود. تـمرکز این پژوهش بر تفاوت های جهاد ابتدایی و دفاعی است و در بخش دوم سیره فقها در دفـاع از سـرزمین های اسـلامی و فتاوای جهاد آنها منعکس شده است. در مقالة «دفاع و جهاد از دیدگاه میرزای قمی و مقایسه آنـ بـا آرای فـقهی امام خمینی (س) » نیز غلبة مباحث در تشریح زندگی میرزای قمی و فتاوای وی در مسئلة جهاد اسـت.

در تـحلیل و واکاوی دفاع مقدس از دیدگاه امام خمینی (س) نیز پژوهش هایی به سامان رسیده است؛ مـانند کـتاب «دفـاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشة امام خمینی (س) » نوشتة مهدی مرندی و داود سلیمانی. در این کتاب، بیانات امـام خـمینی در رابطه با دفاع مقدس جمع آوری شده است و فاقد تحلیل فقهی است. مقالة «هـستی شناسی دفـاع مـقدس از دیدگاه امام خمینی (س)» اثر علی کریمی مله؛ مقالة «سیاست دفاعی امام خمینی (س) در دفاع مقدس» از زهـرا فـروتنی؛ این پژوهش ها نیز فاقد رویکرد فقهی است. قبل از ورود در اصل بحث، مفهوم جـهاد در لغـت و اصـطلاح و اقسام جهاد در کتب فقهای امامیه تبیین می شود.

الف) جهاد در لغت و اصطلاح

واژة «جهاد » از جهت لغت، مصدر بـاب مـفاعله، از «جـَهد» به معنای مشقت و زحمت یا از «جُهد» به معنای طاقت و وُسع است. بـر ایـن اساس، «جهاد » عبارت است از به کار بردن تمام توان و مشقت در مواجهه با دشمن (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ج۱۴: ۵). در اصـطلاح شـرعی عبارت است از بذل جان و مال در راه خدا در نبرد با کافران و شورشگران، یا بـذل جـان، مال و توان خود در راه اعتلای اسلام و برپا داشـتن شـعائر آن (صـاحب جواهر، بی تا، ج۲۱: ۳).

اطلاق جهاد بر جهاد دفاعی، اطـلاق حـقیقی است؛ گرچه از آن به دفاع نیز تعبیر می شود (کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۲۸۹؛ صاحب جواهر، بـی تا، ج۲۱: ۱۵). یـکی از محققان در این زمینه می نویسد:

جـهاد نـزد علما عـبارت اسـت از مـطلق نبرد برای محکم کردن ارکان دیـن و حـفظ مسلمانان، اعم از اینکه با تهاجم ابتدایی بر مشرکین باشد، یا برای دفـع هـجوم غیر مسلمین بر مسلمین باشد. پس مـفهوم جهاد نزد فقها اخـتصاص بـه جهاد ابتدایی ندارد و شاهد بـر ایـن ادعا این است که جهاد را به دو قسم تقسیم می کنند (عراقی، ۱۴۱۴، ج۴: ۳۳۰).

ب) اقسام جهاد در کـتب فـقهای امامیه

عمده مباحث مطرح شـده در کـتاب جـهاد فقهای امامیه، مـربوط بـه جهاد ابتدایی است و در لابـه لای مـباحث، احکام و مسائل جهاد دفاعی را ذکر کرده اند. تقسیم جهاد به جهاد ابتدایی و دفاعی در کتاب های فـقهی مـتقدم صریحاً ذکر نشده و غالباً در بیان شـرایط جـهاد ابتدایی بـا اسـتثناء کـردن جهاد دفاعی از آن شرایط، از ایـن نوع جهاد نام برده اند و معمولاً احکام جهاد ابتدایی را به گونه ای مبسوط و احکام جهاد دفاعی را به طور ضـمنی بـیان کرده اند (ابوالصلاح حلبی، ۱۴۰۳: ۲۴۶؛ طوسی، ۱۳۸۷، ج۲: ۴-۸؛ همان، ۱۴۰۰: ۲۹۰؛ ابـن براج، ج۱: ۲۹۷؛ ابـن ادریس، ۱۴۱۰، ج۲: ۳. مـحقق حـلی، ۱۴۱۸، ج۱: ۱۰۹).

در دورهـ های بعد، فقهای شـیعه بـا دقت و تأمل بیشتر این دو قسم را از یکدیگر تفکیک کرده اند و به این دو قسم تصریح کرده اند (علامه حلی، بـی تا، ج۹: ۱۹؛ شـهید ثـانی، ۱۴۱۳، ج۳: ۷؛ کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۲۸۷؛ طباطبایی، ۱۴۱۸، ج۸: ۷؛ قمی گیلانی، ۱۴۱۳، ج۱: ۳۷۵؛ صـاحب جواهر، بـی تا، ج۲۱: ۱۹؛ عـراقی، ۱۴۱۴، ج۴: ۳۱۷؛ سـبزواری، ۱۴۱۳، ج۱۵: ۷۸).

از مـجموع کـلمات فقهای امامیه، تعریف و تبیین جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی به این شرح است:

جهاد ابتدایی عبارت است از این که مسلمانان برای دعوت به اسلام به کشورهای کفر و الحاد مـی روند و آنها را به اسلام دعوت می کنند. هدف در این جهاد، برداشتن موانع گسترش اسلام و دعوت کفار به اسلام است.

جهاد دفاعی عبارت است از اینکه کشور اسلامی مورد تهاجم قرار می گیرد و مسلمانان در بـرابر تـهاجم دشمن، از اسلام و از خود دفاع می کنند. هدف در این جهاد حفظ کیان اسلام و حفظ مال، جان و عِرض مسلمانان است.

مباحث مرتبط به جهاد در تحریر الوسیلة، کشف الاسرار، و مباحث مرتبط به دفـاع مـقدس در استفتائات و در بیانات امام خمینی مطرح شده است. امام خمینی (س) همچون سایر فقهای امامیه، در کتاب کشف الاسرار ـ از اوّلین آثار ایشان ـ در تقسیم جهاد می نویسند: «در اسـلام دو گـونه جنگ است، یکی را جهاد مـی گویند و آن کـشورگیری است، با شرط هایی که برای آن شده است و دیگری جنگ برای استقلال کشور و دفع اجانب از آن است» (خمینی، بی تا: ۲۲۹).

در کتاب تحریر الوسیلة نیز، در خاتمة کـتاب امـر به معروف، تنها بـه ذکـر فصلی در باب دفاع اکتفا کرده اند و متعرض احکام جهاد ابتدائی نشده اند. ایشان با توجه به گونه های تهاجم دشمن به چهار قسم جهاد دفاعی (دفاع سیاسی، دفاع اقتصادی، دفاع فرهنگی، دفاع نـظامی) اشـاره کرده اند و در همة فروض، دفاع را بر مسلمین لازم و واجب دانسته اند (همو، بی تا، ج۱: ۴۸۵-۴۸۷).

برای تشریح مباحث جهاد دفاعی از دیدگاه فقهای امامیه و تبیین آراء فقهی امام خمینی (س) در دفاع مقدس، بحث را در دو محور سامان داده ایم: ۱. دلائل وجوب جـهاد دفـاعی؛ ۲. مسائل مـرتبط به جهاد دفاعی که نُه مورد است.

۲. دلائل وجوب جهاد دفاعی

آن چه بر وجوب جهاد دفاعی دلالت می کند ـ افـزون بر دلیل فطرت ـ ادلة اربعه، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل است.

الف) کـتاب

در بـین آیـات می توان به دو آیه اشاره کرد:

أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ نَصْرِهِمْ لَقَدیر؛ به کـسانی کـه [ستمکارانه] مورد جنگ و هجوم قرار می گیرند، به سبب آن که به آنان ستم شـده، اذن جـنگ داده شـده، مسلماً خدا بر یاری دادن آنان تواناست (حج: ۳۹).

آیه تصریح می کند که کسی که از جانب مـشرکان مورد ظلم قرار گرفته است، در جهاد مأذون است. در شأن نزول آیه آمده اسـت: آیه نسبت به مـهاجرین صـادر شده است که اهل مکه آنها را از وطنشان خارج کرده بودند؛ زمانی که مسلمانان قوّت پیدا کردند، خداوند آنها را به جهاد امر کرد و برای آنها حق نبرد قرار داد (طوسی، بی تا، ج۷: ۳۲۰).

استناد بـه این آیه در مشروعیت و وجوب جهاد دفاعی در آثار برخی از معاصرین دیده می شود (منتظری، ۱۴۰۹، ج۱: ۱۲۱؛ ساعدی، ۱۴۳۳: ۶۴). لَوْ لاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ؛ اگر خدا [تجاوز] برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نـمی کرد، قـطعاً زمین را فساد فرا می گرفت (بقره: ۲۵۱).

استناد به این آیه در کتب برخی از فقها به چشم می خورد (منتظری، ۱۴۰۹، ج۱: ۱۲۱؛ یزدی، ۱۴۱۵، ج۲: ۲۷۴).

ب) سنت

در بین روایات می توان به روایت یونس بن عبدالرحمن از امام رضا (ع) اشاره کرد:

فَقُلْتُ لَهـُ جـُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ رَجُلاً مِنْ مَوَالِیکَ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلاً یُعْطِی سَیْفاً وَ قَوْساً فِی سَبِیلِ اَللَّهِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَهُمَا مِنْهُ ثُمَّ لَقِیَهُ أَصْحَابُهُ فَأَخْبَرُوهُ أَنَّ اَلسَّبِیلَ مَعَ هَؤُلاَءِ لاَ یَجُوزُ وَ أَمَرُوهُ بِرَدِّهِمَا قـَالَ فـَلْیَفْعَلْ قَالَ قَدْ طَلَبَ اَلرَّجُلَ فَلَمْ یَجِدْهُ وَ قِیلَ لَهُ قَدْ قَضَی اَلرَّجُلُ قَالَ فَلْیُرَابِطْ وَ لاَ یُقَاتِلْ قُلْتُ مِثْلَ قَزْوِینَ وَ عَسْقَلاَنَ وَ اَلدَّیْلَمِ، وَ مَا أَشْبَهَ هَذِهِ اَلثُّغُورَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَإِنْ جَاءَ اَلْعـَدُوُّ إِلَی اَلْمـَوْضِعِ اَلَّذِی هـُوَ فِیهِ مُرَابِطٌ کَیْفَ یَصْنَعُ قـَالَ یُقـَاتِلُ عـَنْ بَیْضَةِ اَلْإِسْلاَمِ قَالَ یُجَاهِدُ قَالَ لاَ إِلاَّ أَنْ یَخَافَ عَلَی دَارِ اَلْمُسْلِمِینَ أَ رَأَیْتَکَ لَوْ أَنَّ اَلرُّومَ دَخَلُوا عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ لَمْ یَنْبَغِ لَهُمْ أَنْ یَمْنَعُوهُمْ قـَالَ یُرَابـِطُ وَ لاَ یُقـَاتِلُ وَ إِنْ خَافَ عَلَی بَیْضَةِ اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْمُسْلِمِینَ قَاتَلَ فـَیَکُونُ قـِتَالُهُ لِنَفْسِهِ لاَ لِلسُّلْطَانِ لِأَنَّ فِی دُرُوسِ اَلْإِسْلاَمِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (حرّ عاملی، ۱۴۰۹، ج۱۵: ۳۰).

روایت دربارة مردی است کـه از حـکومت وقـت، شمشیر و اسب گرفته و در لشکریان آنها حضور دارد و سپس متوجه می شود کـه جهاد به دستور حاکمان جور، جایز نیست و در صدد برگرداندن سلاح ها به صاحبانش برمی آید و در فرضی که صاحبش را نمی یابد، حـضرت فـرموده اند: مـرزبانی برای این شخص جایز است؛ اما جهاد و نبرد جایز نیست. سـپس راوی از جـواز جهاد و نبرد (ابتدایی) پرسش می کند. حضرت از این عمل نهی می کنند و یک صورت را استثناء می کنند و آن در جایی اسـت کـه از هـجوم دشمن بر کودکان و زنان مسلمانان ترسیده شود و با استفهام انکاری فرموده اند: اگـر لشـکریان روم بـر مسلمانان هجوم آورند، آیا شایسته نیست مسلمانان مانع هجوم آنها شوند؟ و تأکید کرده اند که مـرزبانی جـایز اسـت؛ اما نبرد (ابتدایی) جایز نیست؛ مگر این که اصل و اساس اسلام در خطر بیفتد، که در ایـن صـورت نیز نبرد او برای حفظ خودش و دینش است نه دفاع از سران حکومت. در ادامه فـرموده اند: چـراکه بـا از بین رفتن اسلامِ (بنی امیه) یاد و نام پیامبر (اسلام حقیقی) نیز از بین می رود. برخی از فـقها بـا بیان این روایت، بر مشروعیت جهاد دفاعی استناد کرده اند (عراقی، ۱۴۱۴، ج۴: ۳۲).

ج) اجماع

محقق نـجفی در مـقام تـعلیل بر وجوب جهاد دفاعی می نویسد:

اگر کفار ارادة نابود کردن اسلام و از بین بردن شعائر دین و مـحو رسـالت و شریعت پیامبر را داشته باشند، در وجوب جهاد در این وضعیت هیچ شک و شبهه ای نـیست...؛ بـلکه اجـماع محصّل و منقول بر وجوب دفاع دلالت می کند (صاحب جواهر، بی تا، ج۲۱: ۴۷). بر این اساس، ادعای اجماع در کلمات سـایر فـقها نـیز دیده می شود (خویی، ۱۴۱۰، ج۱: ۳۸۸. سبزواری، ۱۴۱۳، ج۱۵: ۱۰۱).

د) عقل

برخی از فقها در تبیین ادلة وجوب جهاد دفاعی، دلیـل عـقل را این گونه تقریب کرده اند: عقل، حکم قطعی می کند؛ به لزومِ قطعِ آن چه که منشأ فساد و إفساد جـان، آبـرو یا مال می شود (سبزواری، ۱۴۱۳، ج۱۵: ۱۰۱). یکی از محققین در این رابطه می نویسد:

از ادلة واضح بر مـشروعیت جـهاد دفاعی؛ بلکه وجوب آن، دلیل عقل است؛ چـرا کـه عـقل حکم به وجوب دفع ضرر و خطر مـهاجم مـی کند و همین طور عقل حکم می کند به اینکه در مقابل کسی که به جان، مال یـا آبـرو یا مقدسات انسان تعرض کـرده اسـت، مقابله و بـرخورد شـود و ایـن حکم عقل از اوّلیات و اهمّ واجبات اسـت، و عـقل، کسی را که توانایی دفاع داشته باشد و آن را ترک کند، به شدیدترین وجه مـلامت مـی کند (ساعدی، ۱۴۳۳: ۵۷).

ه) فطرت

لزوم دفاع در وجدان هر مـوجود با فهم و شعوری یـافت مـی شود و احتیاج به آوردن دلیل ندارد (سـبزواری، ۱۴۱۳، ج۱۵: ۱۰۱) ؛ چـراکه دفع دشمن و مانع شدن از صدمة دشمن به زوایای حیات و زندگی انسان مانند جـان، آبـرو، مال و دین، امری عقلایی اسـت کـه عـقل هر انسانی آن را درک مـی کند؛ بـلکه هر موجود صاحب حـیاتی آن را حـس می کند (یزدی، ۱۴۱۵، ج۲: ۲۷۲). پس فطرت هر انسانی بر وجوب دفاع در مقابل تهاجم، دلالت می کند و این امر بـه انـسان اختصاص ندارد؛ بلکه در حیوانات هم هـست و هـنگامی که یک حـیوان یـا فـرزندش مورد هجوم مهاجمی قـرار می گیرد، از خود دفاع می کند.

یکی از معاصرین در این باره می نویسد:

جهاد دفاعی در مقابل هجوم اجانب و کفار و تـسلط آنـها بر بلاد مسلمین و فرهنگ و اقتصاد آنـها از أوجـب واجـبات اسـت و تـشکیک در آن، تشکیک در حکم کـتاب و سـنت؛ بلکه حکم عقل و فطرت است (منتظری، ۱۴۰۹، ج۱: ۱۲۳).

تأکید امام خمینی بر ماهیت دفاعی جنگ ایران به وفور مـشاهده مـی شود. ایـشان در بیانات متعدد در طول هشت سال جنگ ایـران، پدیـدة تـجاوز دشـمن را «دفـاع» نـامیده اند و برای تصریح منظور خویش بارها اصطلاح «دفاع مقدس» یا «جنگ تحمیلی» را به کار برده اند.

ایشان بر وجوب و لزوم دفاع مقدس، افزون بر فطری بودن آن، به حکم عقل، شـرع و وجدان استناد کرده اند و آن را تکلیف شرعی، انسانی و ملی آحاد مردم دانسته اند. در ادامه به برخی از بیانات ایشان اشاره می شود:

این که مسلمین از جان و مال و نوامیس خود دفاع کنند، این را، هم خدا و هم عـقل و هـم شرع اجازه می دهد (صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۴۹۰).  شما می دانید که این جنگ به کشور ایران تحمیل شده و ما از کشور خود دفاع می کنیم؛ دفاعی که عقلاً و شرعاً واجب است (همان، ج ۱۳، ص ۲۵۵). دفاع از اسلام و کـشور اسـلامی، امری است که در مواقع خطر، تکلیف شرعی، الهی و ملی است (همان، ج ۱۲، ص ۱۵۹). دفاع که یک مسئلة عقلی است. یک مسئله ای است که حتی حـیوانات هـم اصلاً وقتی بخواهند حمله کـنند، دفـاع می کنند. دفاع یک مسئله طبیعی است (همان، ج ۱۶، ص ۳۱۸). جنگ دفاعی از تکلیف های شرعی و وجدانی و انسانی همه است (همان، ج ۱۵،ص ۴۰۱).

همچنین در تحریر الوسیلة نیز می نویسد:

اگر دشمنی کـه از حـملة او بر اساس اسلام و اجـتماع مـسلمین ترس است، شهرهای مسلمین یا مرزهای آنان را مورد هجوم قرار دهد، دفاع از مرزها بر مسلمانان به هر وسیله ای که ممکن است؛ ولو با بذل مال و جان، واجب است (همان، بی تا، ج۱: ۴۸۵).

۳. مـسائل مـرتبط به جهاد دفاعی

بعد از تبیین ادلة وجوب جهاد دفاعی، مسائل و احکام مرتبط به این قسم از جهاد از دیدگاه فقیهان امامیه، تشریح و بازشناسی می شود. ماهیت جنگ عراق علیه ایران، نیز از نوع جهاد دفـاعی نـظامی بود، از ایـن رو آراء فقهی امام خمینی نیز بیان می شود.

۳. ۱. متعلق دفاع در جهاد دفاعی

در آثار فقهای امامیه، آن چه در جهاد دفاعی از آن دفـاع می شود و در اصطلاح، متعلق دفاع هست، مختلف است:

۱. بسیاری از فقیهان، در تشریح و تـبیین جـهاد دفـاعی، متعلق آن را دفاع از اصل و اساس اسلام قرار داده اند (طوسی، ۱۳۸۷، ج۲: ۸؛ ابن ادریس، ۱۴۱۰، ج۲: ۴؛ محقق حلی، ۱۴۱۸، ج۱: ۱۰۹؛ علامه حلی، بی تا، ج۹: ۴۸؛ کاشف الغطاء، بـی تا، ج ۴: ۲۸۷؛ صـاحب جواهر، بی تا، ج ۲۱: ۱۴؛ یزدی، ۱۴۰۹، ج۱: ۳۸۶) ؛ ۲. دفاع از مسلمانان که در حقیقت دفاع از جان، مال و ناموس مسلمانان است (طـوسی، ۱۳۸۷، ج۲: ۸؛ ابـن ادریس، ۱۴۱۰، ج۲: ۴؛ شـهید اول، ۱۴۱۷، ج۲: ۳۰؛ کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۲۸۷؛ عراقی، ۱۴۱۴، ج۴: ۳۸۵) ؛ ۳. دفاع از شهرهای مسلمانان و مملکت و کیان کشور اسلامی (شهید ثانی، ۱۴۱۰، ج۲: ۳۷۹؛ طباطبایی، ۱۴۱۸، ج۸: ۷؛ صـاحب جواهر، بی تا، ج۲۱: ۴).

در آثار امام خمینی نیز اموری به عنوان متعلق دفاع مقدس شمرده شـده است:

۱. حفظ و دفاع از اسـلام کـه در بیانات ایشان بسیار تأکید شده است (ر.ک: صحیفه امام، ج۱۳، ص ۲۵۰، ۲۸۱، ۲۸۰؛ ج ۱۵، ص ۲۳۸؛ ج ۲۱، ص ۸۹) و حفظ نظام اسلام که از نظر امام خمینی، جزء فرایضی است که هیچ فریضه ای بالاتر از آن نیست؛ ۲. حفظ و دفاع از جمهوری اسلامی که از نظر ایشان از بزرگ ترین تـکالیف است (ر.ک: همان، ج ،ص  ۲۲۴، ۴۳۵)؛ ۳. دفاع از مملکت و کشور اسلامی (ر.ک: همان، ج ۱۵،ص ۳۹ و۱۱۵؛ ج ۱۷، ص ۴۰۰؛ ج ۲۰، ص ۸۷) ؛ ۴. دفاع از جان، مال، ناموس و کشور مسلمانان (ر.ک: همان، ج ۱۳، ک ۳۴۰؛ ج ۱۵، ص ۱۱۷؛ ج۲۰، ص ۸۷).

۳. ۲. تزاحم دفاع با سایر واجبات الهی و تقدّم آن

یکی از مسائلی که حاکی از اهمیت اکید وجوب دفاع است، تـقدّم دفـاع بر سایر واجبات در صورت تزاحم با آنها است. گاهی وجوب دفاع با واجبات دیگر تزاحم پیدا می کند و در مقام عمل یکی از آن دو قابل امتثال است، در این صورت، حکم به تقدیم دفاع و عـدمِ اتـیانِ واجبِ دیگر می شود؛ مثلاً اگر جهاد دفاعی با فریضة حج تزاحم پیدا کند، دفاع مقدم است.

یکی از فقها در این زمینه می نویسد:

در صورتی که موسم روانه شدن قافلة حج، مدافعه بـا کـفار واجب شود، به این معنی که رفتن حج باعث تعطیل مدافعه می شود... ظاهر این است که در اینجا در صورت تعیین، وجوب دفاع را باید مقدم داشت بر حج (قمی گیلانی، ۱۴۱۳، ج۱: ۳۹۴). امـام خـمینی نـسبت به اهمیت دفاع بر سـایر فـروع دیـن می فرماید: «قضیة جنگ امروز برای همه ما اهمیتش بیشتر از فروع دین است» (صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۱۵۰).

در ذیل آیه ۲۴ سورة توبه فرموده اند:

[در آیة شریفه] بـعد از حـبّ خـدای تعالی و رسول اکرم در بین تمام احکام الهی، جـهاد فـی سبیل اللّه را ذکر فرموده و تنبّه داده که جهاد فی سبیل اللّه در رأس تمام احکام است که آن حافظ اصول است و تذکر داده که در صـورت قـعود از جـهاد، منتظر عواقب آن باشید... و بدیهی است که همة اینها پیامد تـرک جهاد، خصوصاً جهاد دفاعی است که ما اکنون گرفتار آن هستیم (همان، ج ۲۰، ص ۳۱۳-۳۱۲). 

در پاسخ به این استفتا: در چه صورتی شـرکت در جـهاد بـر زیارت بیت اللّه مقدم است؟

فرموده اند: «در مواقعی که اسلام یا بلاد مسلمین در مـعرض خـطر هجوم دشمنان اسلام قرار گیرد و دفاع از آن متوقف بر تأخیر زیارت بیت اللّه الحرام باشد» (همان، ۱۴۲۲، ج۱: ۵۱۶).

۳. ۳. تزاحم دفـاع بـا مـحرمات و تقدّم آن

گاهی وجوب جهاد دفاعی با بعضی از محرمات الهی تزاحم پیدا مـی کند و در مـقام عـمل برای دفاع از کیان اسلام، بایستی مرتکب بعضی از محرمات شد. نمونة آن در کتب فقهی بحث «تـترّس و سـپر قـرار دادن مسلمان توسط نیروهای مهاجم» ذکر شده است. فقها در معرکة نبرد و در فرض ضرورت و توقف پیـروزی بـر کشتن مسلمان، آن را اجازه داده اند و در وجوب دیه یا کفارة بر قاتل اختلاف است (طـوسی، ۱۳۸۷، ج۲: ۲۸۳؛ عـلامه حـلی، بی تا، ج۹: ۷۴؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳، ج۳: ۲۶؛ مقدس اردبیلی، ۱۴۰۳، ج۷: ۴۵۳؛ سبزواری، ۱۴۱۳، ج۱۵: ۱۲۶؛ خویی، ۱۴۱۰، ج۱: ۳۷۱).

محقق عراقی در تبیین این حکم می نویسد:

اگـر بـدون کشتن مسلمان، دفاع محقق نمی شود، کشتن او واجب است به دلیل اهمیت حفظ اصـل و اسـاس اسـلام و مسلمین، اما اگر بدون کشتن مسلمان، دفاع محقق می شود، حکم حرمت کشتن مسلمان باقی اسـت و بـا چیزی تزاحم نمی کند (عراقی، ۱۴۱۴، ج۴: ۴۰۵).

نمونة دیگر، اجازه دفاع و جهاد تدافعی در ماه های حـرام مـی باشد؛ عـلی رغم اینکه جهاد ابتدایی در این ماه ها حرام است (طوسی، ۱۴۰۰: ۲۹۳؛ ابن براج، ۱۴۰۶، ج۱: ۳۰۳؛ ابن ادریس، ۱۴۱۰، ج۲: ۸؛ کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۲۹۱؛ خویی، ۱۴۱۰، ج۱: ۳۶۸).

مـحقق عـراقی بـعد از بیان حرمت جنگ در ماه های حرام و در حَرَم می نویسد:

این حرمت اختصاص به جـهاد بـه معنای اخص (جهاد ابتدایی) دارد، به دلیل انصراف دلیل به این جهاد؛ اما در جهاد دفاعی هر زمـان دشـمن هجوم ببرد، دفاع واجب است به دلیل اطلاق دلیل وجوب دفاع، افـزون بـر اینکه حفظ اساس اسلام و مسلمین از احترام زمـان و مـکان مـهم تر است (عراقی، ۱۴۱۴، ج۴: ۳۲۰). در استفتاء از امام خمینی آمده اسـت: آیـا به قتل رساندن سربازانی که مسلمان اند؛ اما بالاجبار یا به صورت های دیگر بـه مـسلمانان و کشور اسلامی حمله کرده اند، جـایز است؟

پاسـخ ایشان ایـن گونه اسـت: «اگـر حمله کردند، دفاع لازم است» (خمینی، ۱۴۲۲، ج۳: ۴۶).

نـسبت بـه نبرد در ماه های حرام می فرماید: «در جنگ دفاعی هر موقع که دفاع واجب بـاشد بـاید بر آن اقدام شود؛ اگرچه در ماه حـرام باشد» (همان، ج۱: ۵۱۶).

نمونة دیـگر تـزاحم دفاع واجب با محرمات و تـقدیم دفـاع، همکاری با سلطان جائر است؛ در حالی که فقها همکاری با سلطان جائر را حرام دانـسته اند؛ امـا در خصوص جهاد دفاعی در صورتی که دفـاع از سـرزمین اسـلامی توقف در همکاری بـا وی داشـته باشد، آن را اجازه داده اند؛ البـته بـایستی تأیید و تقویت سلطان جائر در نیت و قصد مسلمانان نباشد و قصد دفاع از جان خودشان یا دفـاع از اسـلام داشته باشد (ابن ادریس، ۱۴۱۰، ج۲: ۴؛ محقق حلی، ۱۴۱۸، ج۱: ۱۰۹؛ شـهید اول، ۱۴۱۷، ج۲: ۳۰؛ قـمی گیلانی، ۱۴۱۳، ج۱: ۳۷۵؛ صـاحب جواهر، بـی تا، ج۲۱: ۴۷؛ مـنتظری، ۱۴۰۹، ج۱: ۱۲۴).

در تمام این موارد، دلیـل تقدّم وجوب دفاع بر انجام محرمات، قاعدة أهمّ و مهم و فدا کردن مهم برای أهمّ اسـت؛ چـراکه اساس اسلام یا جامعة اسلامی یـا جـان، مـال و نـاموس مـسلمانان در معرض خطر قـرار دارد و در ایـن صورت دفاع بر هر امر دیگری تقدّم دارد.

۳. ۴. عدم لزوم حضور معصوم یا اذن او یا نائب خاص یـا عـام او

از نـظر بیشتر فقیهان امامی، حضور یا اذن معصوم بـرای جـهاد ابـتدایی امـری ضـروری اسـت و مشروعیت و وجوب این جهاد متوقف به موافقت و اجازة امام معصوم یا نایب خاص او است و اجازة نایب عام (فقیه جامع الشرایط) کفایت نمی کند. این شرط در جهاد دفاعی مـنتفی است و بدون حضور یا اذن معصوم یا نایب خاص یا عام او جهاد دفاعی مشروعیت دارد (طوسی، ۱۴۰۰، ۲۹۰؛ ابن ادریس، ۱۴۱۰، ج۲: ۳؛ محقق حلی، ۱۴۰۸، ج۱: ۱۰۹؛ علامه حلی، بی تا، ج۹: ۳۷؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳، ج۳: ۸؛ کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۲۹۰؛ عراقی، ۱۴۱۴، ج۴: ۳۸۵؛ خویی، ۱۴۱۰، ج۱: ۳۸۸؛ منتظری، ۱۴۰۹، ج۱: ۱۱۷-۱۲۱).

بـرخی فـقها در عدم مشروعیت جهاد ابتدایی با حضور فقیه ادعای عدم اختلاف کرده اند (طباطبایی، ۱۴۱۸، ج۸: ۱۳-۱۴). فقیه دیگری علاوه بر مشروع دانستن جهاد دفاعی، این جهاد را در عصر غیبت امام معصوم، افضل از جهاد در زمـان حـضور معصوم و در رکاب وی دانسته است (قمی گیلانی، ۱۴۱۳، ج۱: ۳۷۹).

یکی از معاصرین ضمن پذیرش عدم اشتراط حضور یا اذن معصوم، این نکته را اضافه کرده است:

چه بسا دفـاع از سـرزمین اسلامی بر اجتماع و تشکیلات تـوقف دارد، در ایـن صورت بایستی رهبر و پیشوایی زمام امور را در دست بگیرد. در این فرض، لزوم رهبر، شرط وجود دفاع خواهد بود؛ نه شرط وجوب دفاع، از این رو، تحصیل این شـرط واجـب است (منتظری، ۱۴۰۹، ج۱: ۱۲۵).

 امام خمینی (س) نـسبت به این حکم فرموده اند:

قسم دوم از جنگ اسلامی که به نام دفاع اسم برده شده و آن جنگیدن برای حفظ استقلال کشور و دفاع از اجانب است؛ به هیچ وجه مشروط به وجود امام یـا نـایب امام نیست و کسی از مجتهدین نگفته که دفاع را باید با امام یا جانشین آن کرد (خمینی، بی تا: ۲۳۱).

در تحریر الوسیله آمده است:

دفاع مشروط به حضور امام و اذن او یا اذن نایب خاص یا نـایب عـام آن حضرت، نـیست، پس بر هر مکلفی، بدون هیچ قید و شرطی واجب است؛ به هر وسیله ای که باشد، دفاع نماید (هـمان، بی تا، ج۱: ۴۸۵).

در استفتائات این گونه مرقوم داشته اند: «دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی به هـر نـحو مـمکن بر تمام مکلفین واجب است و مشروط به اجازه نیست» (همان، ۱۴۲۲، ج۱: ۴۹۲).

در بیانات ایشان آمده است:

احدی از علمای اسلام نیست که بگوید دفاع در اسلام نیست. دفاع هیچ احتیاج به یک ولی‏ای ندارد، هیچ احتیاج به یک امامی ندارد. تمام مسلمین اگر یک وقت بنا شد برشان هجمه بشود، خودشان باید دفاع کنند، مستقل‏اند در این امر. و کشور ایران مستقلًا، و لو اینکه ولی فقیه هم نگوید، و لو این که علما هم نگویند- با اینکه می‏گویند آنها هم- مردم مکلف شرعی هستند به اینکه دفاع کنند. (صحیفه امام، ج ، ص ۲۱۶).

۳. ۵. وجوب دفاع بر همگان در حد توان

اکثریت قریب به اتفاق فقهای شیعه، وجوب جهاد ابتدایی بر مـکلفین را به شرایطی همچون مرد بودن، آزاد بودن (برده نبودن) ، داشتن توانایی جسمی و مالی بر جهاد مشروط کرده اند؛ اما این شرایط در جهاد دفاعی منتفی است و در وجوب این نوع جهاد، تنها قدرت و توانایی بـر دفـاع و مقاومت در برابر دشمن کافی است و هر کس در حد توان بایستی از کیان اسلام دفاع کند (ابوالصلاح حلبی، ۱۴۰۳، ۲۴۶؛ طوسی، ۱۳۸۷، ج۲: ۴-۸؛ ابن براج، ۱۴۰۶، ج۱: ۲۹۳؛ محقق حلی، ۱۴۱۸، ج۱: ۱۰۹؛ علامه حلی، بی تا، ج۹: ۱۱-۱۶؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳، ج۳: ۷؛ طباطبایی، ۱۴۱۸، ج۸: ۹؛ قمی گیلانی، ۱۴۱۳، ج۱: ۳۸۱؛ سبزواری، ج۱۵: ۱۰۲).

بـر ایـن اساس، این نوع از جهاد بر آزاد و برده، مرد و زن، سالم و بیمار اگر به آنها احتیاج شود، واجب است (صاحب جواهر، بی تا، ج۲۱: ۱۹). البته بلوغ و عقل از شرایط هر دو قسم جهاد است؛ بلکه شرط عـموم تـکالیف است، از این رو، جهاد ابتدایی و دفاعی بر کودک و مجنون واجب نیست (خرازی، ۱۳۹۶: ۱۴).

یکی از فقها در این زمینه می نویسد:

جهاد دفاعی، مشروط به شرایط جهاد ابتدایی نیست؛ بلکه معیار در جهاد دفاعی قـدرت و عـدم نـاتوانی است از این رو حضور در لشکر مـسلمانان بـر هـر کس که قدرت بر یاری دارد، واجب است؛ چه نزدیک باشد؛ چه دور باشد (کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۲۹۱).

حضرت امام در این زمینه فرموده اند:

قـسم دوم از جـنگ اسـلامی که به نام دفاع اسم برده شده و آن جـنگیدن بـرای حفظ استقلال کشور و دفاع از اجانب است، به هیچ وجه مشروط به وجود امام یا نایب امام نیست...؛ بلکه بـر تـمام افـراد توده واجب است، به حکم اسلام از کشور اسلامی محافظت کنند و اسـتقلال آن را پا برجا نمایند (خمینی، بی تا: ۲۳۱). در بیانات ایشان آمده است:

اگر یکوقت خدای نخواسته، یک هجومی به مملکت اسلامی بشود، باید همه مردم، یعنی مرد و زن مسئله دفاع دیگر این طور نیست که تکلیف مال مرد باشد، تکلیف مال یک دسته‏ای باشد، همه باید بروند و دفاع بکنند از مملکت خودشان.(صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۴۲۵).

امـروز بـر همه ما واجب است که دفاع کنیم. هر کس می تواند جبهه بـاید بـرود، هـر که نمی تواند در پشت جبهه کمک بکند (همان، ج ۲۰، ص ۲۵). دفاع بر هر شخصی در حدود توانایی و امـکانات واجـب اسـت (همان، ۱۴۲۲، ج۳: ۴۳). هر کس به اندازه ای که تواند باید دفاع بکند و این دفاع را باید تـعقیب بـکنیم (صحیفه امام، ج ۲۰،ص ۸۰). هرکس، هر مقدار قدرت دارد باید دفاع کند از اسلام (ر.ک: همان، ج ۱۳، ص ۲۵۱). همچنین نسبت بـه حـضور غـیر بالغین در جبهه فرموده اند: «بر غیر بالغین شرکت در جبهه واجب نیست» (همان، ۱۴۲۲، ج۱: ۴۹۴).

۳. ۶. وجوب کفایی جـهاد دفـاعی

به طور کلی نحوة تعلق وجوب جهاد بر مکلفین، چه در ابتدایی، چه دفـاعی، بـه نـحو کفایی است یعنی همة مکلفین، مخاطب وجوب جهاد هستند؛ اما وقتی عده ای به مقدار کـفایت، بـر این فریضة الهی قیام کنند، از دیگران ساقط می شود (طوسی، ۱۴۰۰: ۲۹۰؛ همان، بی تا، ج۲: ۵؛ ابـن براج، ۱۴۰۶، ج۱: ۲۹۳؛ مـحقق حـلی، ۱۴۰۸، ج۱: ۲۷۸؛ شهید ثانی، ۱۴۱۰، ج۲: ۳۸۰؛ مقدس اردبیلی، ۱۴۰۳، ج۷: ۴۳۷؛ کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۲۹۱؛ قمی گیلانی، ۱۴۱۳، ج۱: ۲۴۰ و۳۷۷).

یکی از فقیهان در این رابطه می نویسد: «در وجـوب کـفایی جـهاد مخالفی در بین فقهای شیعه؛ بلکه غیرشیعه نیافته ام؛ بلکه بالاتر از اجماعی بودن، مـسئله از ضـروریات است» (صاحب جواهر، بی تا، ج۲۱: ۹)

و نسبت به ادعای وجوب عینی جهاد دفاعی، تعبیر «واضح المنع» به کار بـرده اسـت (همان: ۴۸). یعنی عدم صحت این ادعا، روشن و بدیهی است. دلیل وجوب کـفایی جـهاد این است که اگر جهاد، واجب عـینی بـاشد و بـر همة مکلفین حضور در جهاد لازم باشد، زنـدگی و مـعیشت مردم تعطیل می شود و در نظام اجتماعی جامعه، اختلال ایجاد می شود.

امام خمینی نیز در کـتاب فـقهی خود به کفایی بودن دفـاع تـصریح کرده اند (خـمینی، بـی تا، ج۱: ۴۸۲). ایـشان در بیانات و سخنرانی ها نیز وجوب کفایی حـضور مـردم در دفاع مقدس را بارها متذکر شده اند (ر.ک: صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۲۱؛همان، ج ۱۸، ص ۳۳۲)(همان، ۱۴۲۲، ج۱: ۴۹۳).

در توضیح نحوه وجوب دفاع فـرموده اند:

الآن جبهه ها احتیاج به افراد دارد. در جبهه ها بـاید افراد بروند. این یـک واجـب شرعی - الهی است، منتها واجـب کـفایی. به همه واجب است؛ مگر اینکه به اندازة کفایت حاصل شده باشد. هر کـه مـی تواند، قدرت دارد، بر او واجب است و اگـر بـه اندازة کـفایت به طوری کـه سـران نظامی، از سران پاسداران و سـران ارتـش و اینها گفتند دیگر احتیاج نیست، آن وقت از همه ساقط می شود (همان، ج۱۶: ۴۶۳).

از آنجا که نحوه اتـصاف جـهاد به وجوب، وجوب کفایی است، دو نـکته بـر این امـر مـترتب مـی شود:

۱. ترک جهاد در صورتی بـرای مکلف رواست که علم یا اطمینان به وجود نیروی کافی در میدان نبرد پیدا کند؛ در غـیر ایـن صورت بایستی در میدان نبرد شرکت کـند و تـرک جـهاد مـجاز نـیست. به عبارت دیـگر، اصـل تکلیف (جهاد) بر مکلف ثابت شده است و مکلف بایستی از عهدة «مکلف به» برآید و آن را امتثال کـند و بـا فـرض شک در سقوط «مکلف به » ذمة او همچنان مـشغول اسـت و مـجرای بـرائت نـیست.

در سـؤال از محضر امام خمینی آمده است: اگر انسان شک کند که مجاهدین حق به حد کافی هستند یا نه، آیا شرکت در جبهه بر او واجب است یا نه؟

پاسخ ایـشان این گونه است: «تا اطمینان به وجود نیروی کافی در جبهه حاصل نشود، شرکت واجب است » (همان، ۱۴۲۲، ج۱: ۴۹۳).

۲. اگر والدین مسلمان، فرزند خود را از شرکت در جهاد نهی کنند، شرکت در جهاد جایز نیست؛ چـراکه در صـورت تزاحم وجوب کفایی جهاد و وجوب اطاعت از والدین، اطاعت از والدین مقدّم است. این حکم در کتب بسیاری از فقها آمده است (طوسی، ۱۴۰۰، ج۲: ۲۷۹؛ علامه حلی، بی تا، ج۹: ۳۰؛ شهید ثانی، ۱۴۱۰: ۸۱؛ مقدس اردبیلی، ۱۴۰۳، ج۷: ۴۴۱؛ کاشف الغطاء، بـی تا، ج۴: ۳۳۸؛ عـراقی، ۱۴۱۴، ج۴: ۳۳۸؛ خویی، ۱۴۱۰، ج۱: ۳۶۷).

بر این اساس، اگر به اندازه کافی در میدان نبرد، نیرو حضور پیدا کند و واجب کفایی امتثال شود، وجوب آن از عهده دیگران ساقط شـود، در ایـن صورت، منعِ پدر و مادر مانعیت دارد؛ امـا اگـر نیرو به اندازة کافی حضور پیدا نکند و هنوز وجوب متوجه مکلفین باشد، منع پدر و مادر مانعیت ندارد.

یکی از معاصرین در استدلال بر این حکم می نویسد:

اگـر جـهاد دفاعی متعین باشد، مـنع والدیـن مانع نیست، به دلیل اهمیت جهاد و حفظ اساس اسلام و مسلمین؛ بلکه اطاعت آنها مشمول نهی در حدیث نبوی («لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» (حرّ عاملی، ۱۴۰۹، ج۱۶: ۱۵۴) است (خرازی، ۱۳۹۶: ۷۶). در استفتائات متعددی از محضر امـام خـمینی سؤال از منع والدین شده است؛ پاسخ ایشان این است: «تا مادامی که جبهه ها نیاز به نیرو دارند، شرکت در جبهه واجب است و اذن والدین شرط نیست» (خمینی، ۱۴۲۲، ج۳: ۴۹۴-۴۹۶).

۳. ۷. وجوب دفاع، بر همه مسلمانان عـالم

یـکی از مسائل مـرتبط به جهاد دفاعی این است که وقتی اسلام و کیان کشور اسلامی در خطر قرار می گیرد، وجوب دفاع مـنحصر در مسلمانان مورد هجوم دشمن نیست؛ بلکه بر تمام مسلمانان در اقصی نـقاط عـالم دفـاع واجب است؛ ولو اینکه از مرزهای نبرد فاصله داشته باشند و دور باشند (ابوالصلاح حلبی، ۱۴۰۳: ۲۴۶؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳، ج۳: ۸؛ قمی گیلانی، ۱۴۱۳، ج۱: ۳۷۷؛ صاحب جواهر، بـی تا، ج۲۱: ۱۹؛ خـرازی، ۱۳۹۶: ۴۸).

یکی از فقها در این باره می نویسد:

بر همة مکلفین حاضر و غائب و بر همة مسلمانان بـدون فـرق بـین مذاهب واجب است به جهت دفاع، به محل معرکه بروند و برای نبرد و جنگیدن مجهز شـوند و جان و مال خود را فدا کنند، در صورتی که اهالی مرزی که مورد هجوم قـرار گرفته، ضعیف باشند یـا تـعداد مسلمین کم باشد (کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۳۳۶).

 امام خمینی (س) در این زمینه می نویسد:

اگر یکی از دولت های اسلامی در معرض هجوم دشمن اجنبی قرار گیرد، بر همه دولت های اسلامی دفاع از آن کشور واجب است به هـر وسیله ای که ممکن است، همان طور که بر دیگر مسلمانان نیز واجب است (خمینی، بی تا، ج۱: ۴۸۶). در استفتائات ایشان آمده است: آیا نبرد با دشمن متجاوز بر مردم همان شهر یا کشور واجب اسـت یـا بر همة مسلمانان؟ پاسخ ایشان این است: دفع دشمنِ متجاوز بر تمام مسلمین واجب کفائی است (همان، ۱۴۲۲، ج۱: ۴۹۳).

۳. ۸. جریان احکام شهید بر کشته شدگان در جنگ دفاعی

یکی از احکام جهاد دفاعی که در کتاب طـهارت و مـبحث غسل مطرح شده است، این است که بر کشته شدگان و مقتولان در نبرد دفاعی، احکام شهید مترتّب می شود، از این رو مقتول در معرکة جهاد دفاعی با لباس رزمش دفن می شود و بی نیاز از غسل و کـفن مـی باشد (کاشف الغطاء، بی تا، ج۴: ۲۹۰؛ قمی گیلانی، ۱۴۱۳: ۳۷۹و۳۹۰؛ طباطبایی یزدی، ۱۴۰۹، ج۱: ۳۸۶؛ خویی، ۱۴۱۰، ج۱: ۳۸۸).

از عبارت جواهر الکلام استفاده می شود که در رابطه با شهید سه دیدگاه در بین فقها مطرح شده است:

۱. شهید کسی است که در رکـاب پیـامبر یـا امام معصوم کشته شود؛ ۲. شـهید کـسی اسـت که در رکاب پیامبر یا امام معصوم یا نایب خاص آنها کشته شود؛ ۳. شهید کسی است که در جهاد بر حقّ؛ ولو بدون حـضور پیـامبر یـا امام یا نایب آنها کشته شود، مانند ایـن که دشـمنی بر مسلمانان حمله ور شود و بر اصل و اساس اسلام، احساس خطر شود. سپس ضمن پذیرش این رأی، آن را به جمعی از فقها هـمچون مـحقق حـلی، شهید اوّل و ثانی نسبت داده است (صاحب جواهر، بی تا، ج۴: ۸۷).

یکی دیگر از پژوهشگران نـیز در شمول حکم نسبت به کشته شدگان در جهاد دفاعی ادعای قطعیت کرده و آن را غیر قابل خدشه دانسته و اجماع برخی از علما بـر ایـن حـکم را نقل کرده است (همدانی، ۱۴۱۶، ج۵: ۱۱۵).

دلیل بر این حکم، صحیحه ابان بن تغلب اسـت کـه در آن، کشته شدن در راه خدا، موضوع برای حکم شهید قرار گرفته است:

اَلَّذِی یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ یُدْفَنُ فـِی ثـِیَابِهِ وَ لاَ یُغـَسَّلُ إِلاَّ أَنْ یُدْرِکَهُ اَلْمُسْلِمُونَ وَ بِهِ رَمَقٌ ثُمَّ یَمُوتَ...؛

کسی که در راه خدا کشته شـود در لبـاسش دفـن می شود و نیازی به غسل ندارد؛ مگر این که مسلمانان بدن او را بیابند و در او رمقی باشد و بعد از آن از دنـیا رود (حـرّ عـاملی، ۱۴۰۹، ج۲: ۵۱۰).

در تحریر الوسیله آمده است:

کسی که در راه حفظ اساس اسلام کشته شود، ملحق به شـهید در رکـاب معصوم است، از این رو غسل، حنوط و کفن ندارد؛ بلکه با لباسش دفن می شود؛ مـگر ایـنکه عـریان باشد که در این صورت کفن می شود (خمینی، بی تا، ج۱: ۲۶). نسبت به کشته های دفاع مقدس فـرموده اند: «کـسانی که در جبهه جنگ کشته شوند، غسل و کفن ندارند و اگر خارج جبهه کشته شوند، بـاید غـسل داده شـوند و کفن شوند؛ هر چند هر دو شهید هستند» (همان، ۱۴۲۲، ج۱: ۵۰۶).

۳. ۹. وجوب دفاع تا دفع تهاجم دشمن

یـکی از مـسائل مرتبط به جهاد دفاعی، مسئلة کیفیت دفاع از کشور اسلامی و کیان اسلام اسـت. از آنـجایی کـه گونة تهاجم و حملة دشمن در هر عصری متفاوت است، کیفیت و روش دفاع نیز متفاوت است. در دفاع مـقدس، دولتـ عـراق با موشک و توپ، شهرهای ایران را مورد تهاجم قرار می داد، غیر نظامیان و زنـان و کـودکان را به خاک و خون می کشید و خسارات بی شماری را بر کشور تحمیل می کرد. در چنین وضعیتی به جهت دفاع و جلوگیری از تـهاجم بـیشتر و بمباران های مکرر دشمن لازم است به کشور مهاجم حمله کرده و بخشی از خـاک او را اشـغال کرد. این مسئله در اوایل جنگ تحمیلی اتـفاق افـتاد.

حـضرت امام در این رابطه فرموده اند: «ما تاکنون یـک قـدم برای جنگ برنداشته ایم؛ اینها همه دفاع است. الآن هم که ما وارد شده ایم در خـاک عـراق، برای دفاع است، نه بـرای چـیز دیگر» (صحیفه امام، ج۱۶، ص ۴۰۵). در پاسـخ بـه پرسش دربارة علت ورود به خاک دشـمن، فـرموده اند: «هر مقدار که دفاع از اسلام و مسلمین توقف بر آن دارد؛ نه تنها جایز اسـت؛ بـلکه واجب و موجب قرب و رضای خداوند اسـت» (همان، ۱۴۲۲، ج۱: ۵۱۶).

در تبیین و تعلیل ورود بـه خـاک عراق فرموده اند:

بعضی از شهرهای ما و بعضی از زمینهای ما در دست دشمن است، و شهرهای مرزی ما هر روز در زیر توپهای دوربرد و موشکهای دشمن است و بر همه ما واجب است که دفاع کنیم از کشور خودمان؛ و دفاع این است که ما دشمن را تا آنجا برسانیم و برانیم که نتواند با موشکهای خودش شهرهای ما را بکوبد. رفتن در خاک عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و کشور اسلامی‏ است. نظیر اینکه اگر یک کسی در خارج منزل شما بایستد از داخل خانه خودش سنگپرانی کند و موجب خسارت جانی و مالی بشود، اگر شما وارد بشوید در منزل او، شما هجمه نکردید به او، شما می‏خواهید دفاع کنید از خودتان‏(صحیفه امام، ج ۱۷، ص۴۰۱-۴۰۰).

۴. نـتیجه

در ایـن پژوهش، بعد از بیان دلائل وجوب جهاد دفاعی، نُه مسئلة مرتبط با جهاد دفاعی از دیدگاه فقهای امامیه تـبیین و تـشریح شـد. دفاع ملت ایران در مقابل تهاجم عراق، بـدون شـک از نـمونه های جـهاد دفـاعی اسـت و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی این هجمه دشمن را رهبری کردند. پدیدة دفاع مقدس در اندیشة امام خمینی، ماهیتی چند بُعدی دارد. ایشان به عنوان یکی از فقهای نامدار شیعه و متعهد بـه فقه جواهری، بُعد فقهی این حادثه را تبیین کرده اند. بر این اساس، در ذیل هر یک از مسائل نُه گانه، آراء امام خمینی نیز تبیین و تشریح شد.

در این مسائل نُه گانه، آراء فقهی امام خمینی نسبت بـه دفـاع مقدس مستند، متقن و مبتنی بر فقه جواهری است و از جهت نظری با آراء فقهای امامیه تطابق دارد. ایشان بعد از سال های متمادی به احکام و مسائل فقه الجهاد، بُعد عملی و عملیاتی داده اند و این رفـتار فـقهی ایشان قابل تحلیل و الگوبرداری است (یافتة پژوهش).

در راستای این مسائل، حکم اُسرا و نحوة تعامل با آنها و حکم غنائم جنگی نیز می تواند مورد بـررسی پژوهـشگران قرار گیرد، مسئلة مهمی دیـگری کـه جای تحلیل و واکاوی دارد، مسئلة حملة پیش دستانه به دشمن و دفاع در بیرون از مرزهای کشور اسلامی یعنی دفاع برون مرزی است، این مسئله نیز می تواند موضوع پژوهـش پژوهـشگران، قرار گیرد.

فهرست مـنابع

 ابـن براج، عبدالعزیز طرابلسی (۱۴۰۶ق) ، المهذب، قم: جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اوّل، ج۱.

 ابن ادریس، محمدبن احمد (۱۴۱۰ق) ، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات) ، محقق: موسوی، حسن بن احمد؛ ابن مسیح، ابوالحسن، قم: جامعة مدرسین حوزة عـلمیة قـم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ج۲.

 ابو الصلاح حلبی، تقی الدین بن نجم الدین (۱۴۰۳ ق) ، الکافی فی الفقه، اصفهان: کتابخانة عمومی امام امیر المؤمنین، چاپ اوّل.

 حرّ عاملی، محمدبن حسن (ق۱۴۰۹) ، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم: تـحقیق: گـروه پژوهش مـؤسسة آل البیت (، مؤسسة آل البیت (، لإحیاء التراث، چاپ اوّل، ج۱ و۲و۱۵و۱۶.

 خرازی، سیدمحسن (۱۳۹۶) ، کتاب الجهاد، قم: مؤسسة در راه حق، چاپ اوّل.

 خمینی، سیدروح الله مـوسوی (۱۴۲۲ق) ، استفتاءات، قم: جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، دفتر انتشارات اسلامی، چـاپ پنـجم، ج۱ و ۳.

 ــــــ (۱۳۷۸) ، صـحیفه امام، تهران: موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ج۱۰.

 ــــــ (بی تا الف) ، تحریر الوسیلة، قم: مؤسسة مطبوعات دار العلم، چاپ اوّل، ج۱.

 ــــــ (بـی تا ب) ، کـشف اسرار، قم: انتشارات پیام آزادی.

 خویی، سیدابوالقاسم (۱۴۱۰ق) ، منهاج الصالحین، قم: نشر مدینة العلم، چـاپ بـیست و هـشتم، ج۱.

 راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲ق) ، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: داوودی صفوان عدنان، بیروت: دار القلم، چاپ اوّل.

ساعدی، باقر زامـل (۱۴۳۳ق) ، الجهاد الدفاعی فی الفقه الامامی، قم: کوثر، چاپ اوّل.

 سبزواری، سیدعبدالاعلی (۱۴۱۳ق) ، مهذّب الأحکام فـی بیان الحلال و الحرام، قـم: مـؤسسة المنار، چاپ چهارم، ج۱۵.

 شهید اوّل، عاملی، محمدبن مکی (۱۴۱۷ق) ، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، قم: جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ج۲.

 شهید ثانی، عاملی، زین الدین بن علی (۱۴۱۳) ، مسالک الافهام فی شرح الشرائع، قم: مـؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اوّل، ج۳.

 ــــــ (۱۴۱۰ ق) ، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، قم: کتابفروشی داوری، چاپ اوّل، ج۲.

 صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر (بی تا) ، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، تحقیق: قوچانی، عباس؛ آخوندی، علی، بیروت: دار إحیاء التـراث العـربی، چاپ هفتم، ج۴و۲۱.

 طباطبایی حائری، سیدعلی بن محمد (۱۴۱۸ق) ، ریاض المسائل، قم: مؤسسة آل البیت (لإحیاء التراث، چاپ اوّل، ج۸.

 طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم (۱۴۰۹ق) ، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی، بیروت: مؤسسة الأعلمی، چاپ دوم، ج۱.

 طوسی، ابوجعفر، محمدبن حسن (بـی تا) ، التـبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۷.

 ــــــ (۱۴۰۰ق) ، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت: دار الکتاب العربی.

 ــــــ (۱۳۸۷ق) ، المبسوط فی فقه الإمامیة، تهران: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، ج۲.

 عراقی، آقـا ضـیاء الدین (۱۴۱۴ق) ، شرح تبصرة المتعلمین، قم: جامعة مدرسین حوزه علمیة قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اوّل، ج۴.

 علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر (بی تا) ، تذکرة الفقهاء، مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت، قم: مؤسسه آل البیت، چـاپ اوّل، ج۹.

 قـمی گـیلانی، ابوالقاسم بن محمدحسن (۱۴۱۳ق) ، جامع الشتات فی أجـوبة السـؤالات، مـصحح: مرتضی رضوی، تهران: مؤسسة کیهان، چاپ اوّل، ج۱.

 کاشف الغطاء، جعفربن خضر (بی تا) ، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسـلامی حـوزة عـلمیة قم، چاپ اوّل، ج۴.

محقق حلی، نجم الدین، جعفربن حسن (۱۴۰۸ق) ، شرائع الإسـلام فـی مسائل الحلال و الحرام، قم: مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، ج۱.

 ــــــ (۱۴۱۸ق) ، المختصر النافع فی فقه الإمامیة، قم: مؤسسة المطبوعات الدینیة، چاپ ششم، ج۱.

 مـقدس اردبـیلی، احـمدبن محمد (۱۴۰۳ق) ، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، قم: جامعة مـدرسین حوزة علمیة قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اوّل، ج۷.

 منتظری نجف آبادی، حسینعلی (۱۴۰۹ق) ، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیة، قم: نـشر تـفکر، چـاپ دوم، ج۱ و ۳.

 همدانی، آقا رضا بن محمدهادی (۱۴۱۶ق) ، مصباح الفقیه، تحقیق: باقری، محمد؛ نوری، نورعلی؛ مـیرزائی، مـحمد؛ جعفریان، سید نور الدین، قم: مؤسسة الجعفریة لإحیاء التراث و مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اوّل، ج۵.

 یزدی، محمد (۱۴۱۵ق) ، فـقه القـرآن، قـم: مؤسسة اسماعیلیان، چاپ اوّل، ج۲.

انتهای پیام /*